و باز اشراف و اعیان قوم وی که کافر شدند و عالم آخرت را تکذیب کردند و ما متنعّمشان در حیات دنیا کرده بودیم (به مردم) گفتند که این شخص بشری مانند شما بیش نیست که از هر چه شما بشر میخورید و میآشامید او هم میخورد و میآشامد.
و از سران و اشراف قومش که کافر بودند و دیدار آخرت را تکذیب می کردند، و آنان را در زندگی دنیا از وسایل و ابزار مادی فراوانی برخوردار کرده بودیم، گفتند: این جز بشری مانند شما نیست که از آنچه شما می خورید می خورد، و از آنچه شما می آشامید می آشامد.
و اشراف قومش كه كافر شده، و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند، و در زندگى دنيا آنان را مرفّه ساخته بوديم گفتند: «اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست: از آنچه مىخوريد، مىخورد؛ و از آنچه مىنوشيد، مىنوشد.
گروهى از مهتران قومش كه كافر بودند و ديدار آخرت را دروغ مىشمردند و در اين دنيايشان عيش و نعمت داده بوديم، گفتند: اين مرد انسانى است همانند شما؛ از آنچه مىخوريد مىخورد و از آنچه مىآشاميد مىآشامد.
ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب میکردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: «این بشری است مثل شما؛ از آنچه میخورید میخورد؛ و از آنچه مینوشید مینوشد! (پس چگونه میتواند پیامبر باشد؟!)
Said the elite of his people, who were faithless and who denied the encounter of the Hereafter and whom We had given affluence in the life of the world: ‘This is just a human being like yourselves: he eats what you eat, and drinks what you drink.
And the chiefs of his people who disbelieved and called the meeting of the hereafter a lie, and whom We had given plenty to enjoy in this world's life, said: This is nothing but a mortal like yourselves, eating of what you eat from and drinking of what you drink.
And the chieftains of his folk, who disbelieved and denied the meeting of the Hereafter, and whom We had made soft in the life of the world, said: This is only a mortal like you, who eateth of that whereof ye eat and drinketh of that ye drink.
And the chiefs of his people, who disbelieved and denied the Meeting in the Hereafter, and on whom We had bestowed the good things of this life, said: "He is no more than a man like yourselves: he eats of that of which ye eat, and drinks of what ye drink.
و اشرافى از قوم آن پيامبر كه كفر ورزيدند و ديدار قيامت را تكذيب نمودند و آنان را در دنيا در ناز و نعمت قرار داده بوديم (در پاسخ رسولشان، به مردم) گفتند: اين، جر انسانى مثل شما نيست، از هر چه مىخوريد مىخورد، و از هر چه مىنوشيد مىنوشد.
پیام ها
1- دعوت انبيا بر اساس آزاد سازى مردم از سلطهى اشراف و ستمگران است و به همين دليل، اشراف بيش از ديگران با انبيا مخالفت مىكنند. «قالَ الْمَلَأُ»
2- مخالفان چون جرأت ندارند كه منطق و اصل اصلاحات انبيا را نفى كنند، مىگويند: انبيا لايق آن اصلاحات نيستند. «بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
3- زندگى انبيا، يك زندگى عادّى است. «يَأْكُلُ- يَشْرَبُ»
4- اشراف از مسائل معنوى وعلمى غافلند. «يَأْكُلُ- يَشْرَبُ» (اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايد: حسادت آنان سبب گفتن اين كلمات شد. «1»)
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 228، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 133
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ: و گفتند اشراف از قوم آن پيغمبر، الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ: آنانكه كافر شدند به خدا و دروغ شمردند ملاقات نمودن به قيامت و رسيدن به آنرا، يعنى به بعث و حشر و ثواب و عقاب ايمان نياوردند. وَ أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا: و نعمت بسيار داده بوديم ايشان را در زندگانى دنيا به زيادى اموال و اولاد.
حاصل آيه آنكه: گفتند بعضى كافران ناز پرورده كه در فراخى عيش و ناز و تنعم گذرانيده بودند به بعضى ديگر، اين قول باطل و فاسد را كه: ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ: نيست اين رسول كه به پرستش خداى يگانه شما را دعوت مىكند و منع ستايش خدايان ديگر مىكند، مگر آدمى مانند شما در صفات و احوال بشريت، يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ: مىخورد از آنچه مىخوريد شما از آن، وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ: و مىآشامد از آنچه شما مىآشاميد از آن.
تنبيه: اشراف و رؤساى كفار و مكذبان براى فريب دادن مردمان، القاى شبههاى نمودند كه مردم را از پيروى رسولان باز دارند، گفتند: اين شخص كه دعوت نمايد به پرستش خداى يگانه، امتياز و مزيتى بر شما ندارد، مىخورد از آنچه شما مىخوريد و مىآشامد از آنچه شما مىآشاميد و داراى لوازمات بشريت است؛ تصور نمودند كه پيغمبر نبايد مثل آنها باشد، و حال آنكه جنسيت و سنخيت، شرط است در تبليغ و دعوت، زيرا بدون آن اساس هدايت تعطيل، و نقض غرض حاصل گردد، و در تعقيب و تأكيد اين قسمت گفتند.
پس فرستاديم در آنان پيمبرى از خودشان كه بپرستيد مر خدا را نيست مر شما را خدائى جز او آيا پس نميپرهيزيد
و گفتند گروه توانگر از قومش آنانكه كافر شدند و تكذيب كردند ملاقات آخرت را و متنعم كرديم ايشانرا در زندگانى دنيا نيست اين مگر انسانى مانند شما ميخورد از آنچه ميخوريد از آن و ميآشامد از آنچه ميآشاميد
و هر آينه اگر فرمان بريد انسانى مثل خودتان را همانا شمائيد در آنهنگام هر آينه زيانكاران
آيا وعده ميدهد شما را كه شما چون مرديد و شديد خاك و استخوانها همانا شمائيد بيرون آورده شدگان
دور است دور مر آنچه وعده داده ميشويد
نيست آن مگر زندگانى مادر دنيا ميميريم و زنده ميشويم و نباشيم برانگيخته شوندگان
نيست او مگر مردى كه ميبندد بر خدا دروغ و نيستيم ما مر او را گروندگان.
تفسير
- خداوند سبحان بعد از قوم نوح عليه السّلام قوم عاد يا قوم ثمود را بوجود آورد و حضرت هود يا حضرت صالح را از ميان آنها برگزيد و برسالت خود مبعوث فرمود چون ظاهر اين آيه كه دلالت بر بعديّت بلافاصله دارد آنستكه اينها قوم عاد بودند كه قبل از قوم ثمود بوجود آمدند و در سوره اعراف و هود بيان احوال آنها گذشت و مفاد آيه اخيره كه از احوال آنها در اين سوره ذكر شده آنستكه آنها معذّب بصيحه سماوى شدند و اين دلالت دارد بر آنكه آنها قوم ثمود بودند كه معذّب باين عذاب شدند و در سور ديگر باين تصريح شده و آنكه عذاب قوم عاد ريح عقيم بوده كه سابقا بيان شده است در ذيل احوال آنها و بعدا بيايد انشاء اللّه تعالى و بنظر حقير بهتر آنستكه ظاهر اين آيه حفظ شود و آيه اخيره حمل بر تعدّد عذاب يا سببيّت صيحه براى ريح گردد چنانچه از عذاب قوم ثمود كه گاهى برجفه و گاهى بصيحه و گاهى بصاعقه تعبير شده بايد بهمين حمل توسل جست و اهل يك عصر را باعتبار مقارنت آنها با يكديگر قرن گويند و آن پيغمبر مرسل مردم را دعوت بعبادت خداى يگانه و ترك بتها و پرستش آنها فرمود و از عقوبت الهى بيم داد و
جلد 3 صفحه 639
جماعت اعيان از قوم او كه كافر بخدا و منكر ملاقات روز جزا بودند و خداوند آنها را متنعّم بنعم خود و سر گرم بلذائذ دنيا فرموده بود بسايرين گفتند اينهم بشرى است مانند شما از هر چه شما ميخوريد ميخورد و از هر چه ميآشاميد ميآشامد و مزيّتى بر شما ندارد و اگر شما اطاعت كنيد از انسانى عادى كه مانند خودتان است از هر جهت در اوامر و نواهيش زيانكار خواهيد بود چون بىجهت خودتان را ذليل نمودهايد و نيز بر سبيل انكار اظهار نمودند كه آيا وعده ميدهد اين شخص بشما كه وقتى شما مرديد و خاك شديد و استخوان مجرد از گوشت و پوستى از شما باقى ماند دو مرتبه زنده ميشويد و از قبر بيرون آورده هيهات هيهات بسيار بعيد و دور بلكه نزديك بمحال است آنچه وعده داده ميشويد از بعث و نشور نيست حيات و زندگى مگر همين زندگانى چند روزه دنيا بعضى ميميرند و بعضى بدنيا ميآيند و ما ديگر بار زنده و برانگيخته نميشويم نيست آنكس كه چنين ادّعائى ميكند مگر مردى كه چيزى از خود در آورده و بخدا افترا بسته بدروغ كه ميگويد او چنين كارى را خواهد كرد ما تصديق نميكنيم او را ..
(آیه 33)- به هر حال ببینیم عکس العمل این قوم سر کش در برابر ندای توحیدی این پیامبر بزرگ چه بود؟ قرآن در این آیه میگوید: «ولی اشرافیان (خود خواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب میکردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم گفتند: این بشری است مثل شما، از آنچه شما میخورید میخورد، و از آنچه مینوشید مینوشد» پس چگونه میتواند پیامبر باشد؟ (وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ).
آری! چون دعوت این پیامبر بزرگ را مخالف هوسهای خود میدیدند و مزاحم منافع نامشروع و استکبار بیدلیلشان، به ستیزه برخاستند، درست با همان منطقی که سرکشان قوم نوح داشتند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: