آیه 33 سوره انفال

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<32 آیه 33 سوره انفال 34>>
سوره : سوره انفال (8)
جزء : 9
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ولی خدا تا تو (پیغمبر رحمت) در میان آنها هستی آنان را عذاب نخواهد کرد و نیز مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آنها را عذاب نکند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

But Allah will not punish them while you are in their midst, nor will Allah punish them while they plead for forgiveness.

معانی کلمات آیه

«وَ أَنتَ فِیهِمْ»: در حالی که تو در میان آنان بسر می‌بری. «وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»: در حالی که طلب آمرزش را دارند. مراد از عذاب مورد نظر آیه، عذاب و بلای بزرگی است که یکباره ایشان را هلاک و نابود سازد؛ نه عذاب و بلای جزئی و معمولی. دو چیز وسیله امنیّت از عذاب خدا است: وجود پیغمبر در میان مسلمین، و استغفار به درگاه ربّ‌العالمین. اوّلی اختصاص به مسلمانان صدر اسلام، و دومی مربوط به همه مؤمنان در تمام قرون و اعصار است.

نزول

(در دنباله شأن و نزول آیه 32 منقول از احمد بن عبدالرحمن النارودى) بعد از گفتار نضر بن الحرث و روى برگردانیدن او از رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیه هم نازل گردید. پیامبر بعد از نزول این آیه دنبال نضر بن الحرث روانه کرد و این آیات را براى او تلاوت فرمود. نضر گفت: یا رسول اللّه آنچه که براى خود و دیگران از اهل بیت خود گفتى، متوجه شدم و به شرافت و فضلى که براى آن‌ها در دنیا و آخرت قائل گشتى، آگاه گشتم ولى من با توجه به این مراتب می‌خواهم با اجازه شما از مدینه کوچ نمایم زیرا طاقت شنیدن این گونه گفتار را ندارم.

پیامبر وى را نصیحت کرد و پند و اندرز داد و فرمود: تو نیز اگر ایمان بیاورى و صابر در گناهان باشى بعید نیست که یک چنین مواهبى از طرف پروردگار نصیب تو بشود بنابراین اسلام اختیار کن و خود را به اطاعت خداوند راضى و خشنود بساز زیرا خداوند گاهى بندگان خود را به انواع و اقسام بدى ها و مکاره در معرض آزمایش و امتحان درآورد و در عین حال مواهب و عطایاى خداوند بزرگ و احسان او زیاد است. ابن حرث باز امتناع ورزید و اجازه خواست که از مدینه بیرون برود. پیامبر نیز به او اجازه داد لذا به خانه خویش رفت و وسائل سفر خود را آماده نمود و مدام این کلمات را تکرار می‌کرد و مى گفت: بار خدایا اگر این مراتب را که محمد مى گوید، راست باشد از آسمان بر سر ما سنگ بباران و یا ما را به عذاب دردناک مبتلا ساز.

گویند: وقتى که از مدینه بیرون رفت، گرفتار هجوم حیوانى گردید و از میان رفت. سپس آیات اول و دوم سوره معارج نازل شد که در جاى خود ذکر گردیده است،[۱] انس گوید: که طالب و خواستار متن آیه 32 ابوجهل بن هشام بوده و این آیه پس از گفتار او نازل شده است.[۲]

ابن عباس گوید: مشرکین دور خانه کعبه طواف می‌کردند و مى گفتند: غفرانک غفرانک، یعنى آمرزش و بخشش تو را اى خداوند می‌خواهیم، سپس این آیه نازل گردید.[۳]

محمد بن قیس و یزید بن رومان گویند: قریش به یکدیگر مى گفتند: خداوند محمد را از میان ما به احترام نام مى برد و او را گرامى می‌دارد سپس خواستار متن آیه 32 گردیدند و هنگامى که شب فرارسید از گفتار خویش پشیمان شدند و از خداوند طلب آمرزش نمودند و این قسمت از آیه «وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یسْتَغْفِرُونَ» نازل گردید.

و همچنین ابن ابزى گوید: موقعى که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مکه بود خداوند این قسمت از آیه را نازل نمود «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ» و وقتى که به مدینه هجرت فرمود این قسمت از آیه «وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یسْتَغْفِرُونَ» نازل شد زیرا آنان از بقایاى مسلمینى بودند که در آنجا باقى مانده و استغفار و طلب آمرزش می‌نمودند و وقتى که همه مسلمین از مکه بیرون آمدند آیه 34 «وَ ما لَهُمْ أَلَّا یعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِالْحَرامِ» نازل گردید آن هم درباره کفار اهل مکه[۴].

و نیز درباره نزول این آیه گویند: وقتى که کفار متن آیه 32 را خواستار شده بودند، خداوند به پیامبر خویش خبر داد و گفت: اگر چه کفار عذاب می‌خواهند ولى مادامى که تو در میان آن‌ها باشى عذاب به آن‌ها نخواهم داد زیرا تو مبعوث شده اى که از براى جهانیان رحمت باشى[۵].[۶]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «33»

و (لى) تا تو در ميان مردمى، خداوند بر آن نيست كه آنان را عذاب كند، و تا آنان استغفار مى‌كنند، خداوند عذاب كننده‌ى آنان نيست.

نکته ها

با توجّه به اين‌كه در آيه‌ى بعد، كفّار مكّه به عذاب تهديد شده‌اند، معلوم مى‌شود كه منظور از نفى عذاب در اين آيه، برداشته شدن عذاب عمومى از مسلمانان به بركت وجود شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است، مثل عذاب‌هاى اقوام پيشين، وگرنه اشخاصى در موارد خاصّى گرفتار عذاب الهى شده‌اند. مانند: نعمان‌بن حارث در آيه‌ى قبل.

در احاديث آمده است كه خداوند به خاطر وجود برخى افراد پاك و علماى ربّانى، سختى و عذاب را از ديگران برمى‌دارد. چنانكه در ماجراى قلع و قمع قوم لوط، حضرت ابراهيم به فرشتگان مأمور عذاب گفت: «إِنَّ فِيها لُوطاً» يعنى آيا با وجود يك مرد خدايى در منطقه، آنجا را نابود مى‌سازيد؟! فرشتگان گفتند: ما مى‌دانيم كه لوط در آنجاست و به او دستور داديم تا از آنجا خارج شود. «1»

يا حضرت على عليه السلام پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «يكى از دو امان از ميان ما رفت، أمان ديگر را كه استغفار است حفظ كنيد». «2»

و يا در روايت مى‌خوانيم امام رضا عليه السلام به زكريا ابن آدم فرمود: «در شهر قم بمان! كه خداوند همان گونه كه به واسطه‌ى امام كاظم عليه السلام بلا و عذاب را از اهل بغداد برداشت، به واسطه‌ى‌


«1». عنكبوت، 31- 32.

«2». نهج‌البلاغه، حكمت 88.

جلد 3 - صفحه 311

وجود تو نيز بلا را از آن شهر دور مى‌كند». «1»

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «مرگ و زندگى من براى شما خير است؛ در زمان حياتم خداوند عذاب را از شما بر مى‌دارد و پس از مرگم نيز با عرضه‌ى اعمالتان به من، با استغفار و طلب بخشش من، مشمول خير مى‌شويد. «امّا فى مماتى فتعرض علىّ اعمالكم فاستغفر لكم» «2»

نافرمانى و انجام بعضى گناهان، از اسباب نزول بلا و عذاب الهى است، و راه جبران آن توبه و استغفار است. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» چنانكه در دعاى كميل مى‌خوانيم: «اللّهم اغفر لى الذنوب الّتى تنزل البلاء» وهمان گونه كه خداوند در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد: «وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‌ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ» «3» تا وقتى كه مردم اهل صلاح و اصلاح باشند، خداوند آنان را هلاك نمى‌كند.

پیام ها

1- وجود پيامبر صلى الله عليه و آله و مردان خدا، مايه‌ى امان براى اهل زمين است. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ»

2- استغفار، مانع بلاست. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (برگشت از كفر و الحاد نيز نوعى استغفار است.)

3- توبه و استغفار، اهميّت ويژه‌اى نزد خدا دارد، چنانكه سرنوشت امّتى را نيز تغيير مى‌دهد. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»


«1». بحار، ج 57، ص 217.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». هود، 117.

پانویس

  1. پرش به بالا کتاب کشکول از علامه حلی.
  2. پرش به بالا صحیح بخارى.
  3. پرش به بالا تفسیر ابن ابى‌حاتم.
  4. پرش به بالا تفسیر جامع البیان.
  5. پرش به بالا تفسیر کشف الاسرار.
  6. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص382.

منابع