پس (در آن روز) از آن کسی که بر خدا دروغ بسته و وعده صدق رسولان خدا را که به او رسیده تکذیب کرده هیچ کس ستمکارتر هست؟ آیا منزلگاه کافران در آتش دوزخ نیست؟
پس چه کسی ستمکارتر است از آنکه بر خدا دروغ بندد و سخن راست و درست را چون به سوی او آمد، تکذیب کند؟ آیا دوزخ جایگاهی برای کافران نیست؟
پس كيست ستمگرتر از آن كس كه بر خدا دروغ بست، و [سخن] راست را چون به سوى او آمد، دروغ پنداشت؟ آيا جاى كافران در جهنّم نيست؟
پس كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ مىبندد و سخن راستى را كه بر او آمده است تكذيب مىكند. آيا كافران را در جهنم جايگاهى نيست؟
پس چه کسی ستمکارتر است از آن کسی که بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامی که به سراغ او آمده تکذیب کند؟! آیا در جهنّم جایگاهی برای کافران نیست؟!
So who is a greater wrongdoer than him who attributes a falsehood to Allah, and denies the truth when it reaches him? Is not the [final] abode of the faithless in hell?
Who is then more unjust than he who utters a lie against Allah and (he who) gives the lie to the truth when it comes to him; is there not in hell an abode for the unbelievers?
And who doth greater wrong than he who telleth a lie against Allah, and denieth the truth when it reacheth him? Will not the home of disbelievers be in hell?
Who, then, doth more wrong than one who utters a lie concerning Allah, and rejects the Truth when it comes to him; is there not in Hell an abode for blasphemers?
معانی کلمات آیه
«الصِّدْقِ»: حقیقت و صداقت. «مَثْویً»: جایگاه. اقامتگاه.
فَمَنْ أَظْلَمُ: پس كيست ظالمتر (استفهام انكارى) يعنى نيست ستمكارتر، مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ: از كسى كه دروغ گفت بر خدا به شرك و نسبت زن و فرزند به ساحت او، وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ: و تكذيب نمود به سخن راست كه توحيد و قرآن باشد، إِذْ جاءَهُ: زمانى كه آمد او را بدون آنكه تأمل و تدبر نمايد، يا مراد صاحب صدق را به دروغ پنداشت يعنى حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و اله. بعد
جلد 11 - صفحه 243
تهديد فرمايد: أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ: آيا نيست در جهنم (استفهام تقريرى است) يعنى البته هست در جهنم، مَثْوىً لِلْكافِرِينَ: مكان و مقام براى كافران و منكران، يعنى به جهت عقايد فاسده و اعمال قبيحه جهنم مقر آنها است.
تا پوشيده دارد از آنها بدترين عملى را كه بجا آوردند و پاداش دهد مزد ايشانرا ببهترين كاريكه بودند ميكردند.
تفسير
خداوند متعال ببيان ديگرى متعرّض حال اهل شرك و اهل ايمان شده ميفرمايد پس كيست ستمكارتر از كسيكه دروغ بندد بخدا و قائل شود بآنكه او براى خود شريك در عبادت قرار داده يا پسر و دختر اختيار نموده و تكذيب كند كتاب خدا و سنّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را كه صدق و حق و واقع است وقتى كه بيايد از جانب خدا و مبيّن شود براى او آيا نيست در جهنم مثوى و مقام و اقامتگاه دائمى براى چنين كسانى البتّه هست و در غير آن منزلى براى آنها نخواهد بود و آنكه قرآن را كه صدق محض و محض صدق است آورد از جانب خدا و آنكه تصديق نمود آنرا و سنت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را كه صدق و حق و واقع است اين اشخاص آنها پرهيزكارانند و اينكه اولئك كه جمع است خبر الّذى واقع شده بملاحظه عموم معنى است اگر چه مراد شخص باشد
جلد 4 صفحه 497
چنانچه قمّى ره فرموده كه مراد از جاء بالصّدق پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و مراد از و صدّق به امير المؤمنين عليه السّلام است و در مجمع اينمعنى را بائمه هدى عليهم السلام نسبت داده است و معلوم است كه آنحضرت اوّل كسى بود كه تصديق فرمود قرآن و آنچه را كه پيغمبر آورد كه اهمّ از همه ولايت خودش بود قولا و عملا بنحو اكمل و از براى پرهيزكاران سابق الذكر است با شرط بقاء بر تصديق مذكور قولا و عملا در دنيا آنچه را كه خواسته باشند از نعمت و خوشى و خوبى نزد پروردگارشان در آخرت اين است پاداش نيكوكاران بأعمال صالحه و عقائد حقّه تا محو كند از نامه عمل آنها بدترين كاريرا كه مرتكب ميشدند از اقسام شرك و كفر و معاصى و عوض دهد بعنوان مزد ببهترين اعمالشان كه اسلام و ايمان و كارهاى عبادى باشد بهترين عوض و مزديرا كه سزاوار است از خداوند جليل به بنده ذليل عطا شود و ظاهرا ليكفّر اللّه متعلّق بما يشاؤون است و محتمل است متعلّق بمحسنين باشد و اللّه اعلم.
إِذ جاءَهُ زماني که بيايد او را صدق منكر شود بيايد رسول يا قرآن يا احكام قبول نكند.
أَ لَيسَ فِي جَهَنَّمَ مَثويً لِلكافِرِينَ استفهام انكاريست يعني البته و صد البته جايگاه كفار در جهنم است و جهنم براي آنها خلق شده
«خلقت الجنة لمن اطاع اللّه و خلقت النار لمن عصي اللّه».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- سخن از حضور مردم در صحنه قیامت و مخاصمه در آن دادگاه بزرگ بود، در اینجا نیز همان بحث را ادامه میدهد، و مردم را به دو گروه «مکذبان» و «مصدّقان» تقسیم میکند.
گروه اول دارای دو وصفند، چنانکه میفرماید: «پس چه کسی ستمکارتر
ج4، ص226
است از آن کسی که بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامی که به سراغ او آمده تکذیب کند» (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَی اللَّهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ).
افراد بی ایمان و مشرک بسیار دروغ بر خدا میبستند، گاه فرشتگان را دختران او میخواندند، گاه عیسی را پسر او میگفتند، گاه بتها را شفیعان درگاه او میدانستند، و گاه احکام دروغینی در زمینه حلال و حرام جعل میکردند و به او نسبت میدادند، و مانند اینها.
و اما سخن صدقی که به سراغ آنها آمد و تکذیب کردند همان وحی آسمانی قرآن مجید بود.
و در پایان آیه در یک جمله کوتاه کیفر این گونه افراد را چنین بیان میکند: «آیا در جهنم جایگاهی برای کافران نیست»؟! (أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکافِرِینَ).
هنگامی که نام «جهنم» برده میشود بقیه عذابهای دردناک نیز در آن خلاصه شده است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: