آیه 29 سوره غافر
<<28 | آیه 29 سوره غافر | 30>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای قوم، امروز ملک و سلطنت و چیرگی بر زمین (مصر) با شماست، لیکن اگر قهر و انتقام خدا بر ما برسد کیست که ما را از آن نجات تواند داد؟ فرعون باز گفت: جز آن که رأی (به قتل موسی) دادم رأی دیگر نمیدهم (و جز این صلاح نمیدانم) و شما را جز به راه صواب دلالت نمیکنم.
ای قوم من! امروز فرمانروایی و حکومت برای شماست که در این سرزمین پیروز هستید، ولی اگر عذاب خدا به سوی ما آید، چه کسی ما را یاری خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب] می بینم [و به آن یقین دارم و آن انکار موسی و کشتن او و تقویت حکومت من است] به شما ارائه نمی کنم، و شما را جز به راه راست هدایت نمی کنم.
اى قوم من، امروز فرمانروايى از آنِ شماست [و] در اين سرزمين مسلطيد، و[لى] چه كسى ما را از بلاى خدا -اگر به ما برسد- حمايت خواهد كرد؟» فرعون گفت: «جز آنچه مىبينم، به شما نمىنمايم، و شما را جز به راه راست راهبر نيستم.»
اى قوم من، امروز فرمانروايى از آن شماست. بر اين سرزمين غلبه داريد. ولى اگر عذاب خدا بر سر ما آيد چه كسى ياريمان خواهد كرد؟ فرعون گفت: شما را جز آنچه خود مصلحت ديدهام راهى ننمايم و جز به راه صواب راهنمايى نكنم.
ای قوم من! امروز حکومت از آن شماست و در این سرزمین پیروزید؛ اگر عذاب خدا به سراغ ما آید، چه کسی ما را یاری خواهد کرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمیدهم، و شما را جز به راه صحیح راهنمایی نمیکنم! (دستور، همان قتل موسی است!)»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- رشاد: رشاد و رشد: هدايت، نجات، صلاح و كمال. مراد از آن در آيه نجات است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ «29»
(آن مرد با ايمان در ادامهى سخن خود گفت:) اى قوم من! امروز حكومت براى شماست كه در اين سرزمين غلبه داريد، ولى اگر (قهر خدا) به سراغ ما آيد پس چه كسى ما را يارى خواهد كرد؟ فرعون گفت: «من جز آن چه را كه تشخيص مىدهم راه ديگرى به شما ارائه نمىدهم و من جز راه رشد، شما را هدايت نمىكنم.»
پیام ها
1- مؤمن، دلسوز مردم است. (تعبير «يا قَوْمِ»* شش مرتبه در آيات 29 تا 41 تكرار شده است)
2- در شيوهى تبليغ از عنصر عاطفه كمك بگيريم. «يا قَوْمِ»
3- نشانهى مؤمن حتّى در رژيم كفر تلاش و حضور در صحنه است، نه انزوا و گوشهگيرى. يَكْتُمُ إِيمانَهُ ... يا قَوْمِ ...
جلد 8 - صفحه 246
4- به قدرت خود تكيه نكنيم كه امروز به دست ماست. «لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ»
5- در نظام فرعونى، ايمانها پنهان است و طغيانها جلوه دارند. «يَكْتُمُ إِيمانَهُ- ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ»
6- براى افراد سرمست از قدرت هشدار لازم است. «فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ»
7- بى توجّهى به دعوت انبيا، قهر الهى را به دنبال دارد. «فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا»
8- براى هشدار دادن، بيان احتمال خطر كافى است. «بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا»
9- در شيوهى تبليغ و هشدار به مردم، خود را نيز در معرض خطر تصور كنيد.
«جاءَنا» به جاى «جاءكم».
10- طاغوتها به هشدارها توجّه نمىكنند. يا قَوْمِ ... قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ ...
11- «مَن» گفتنهاى پى در پى، از نشانههاى طاغوت است. «أَهْدِيكُمْ، أُرِيكُمْ، ما أَرى»
12- طاغوتها جز براى خود، براى هيچ كس حقّ اظهار نظر قايل نيستند. «ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى»
13- طاغوتها مدّعى هدايت مردم به راه درست و صلاح جامعه هستند. «ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ»
14- انسان فطرتاً خواهان سعادت و رشد و هدايت است و طاغوتها نيز از همين انگيزهى فطرى سوء استفاده مىكنند. «إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ»
15- طاغوتها از مذهب عليه مذهب استفاده مىكنند. (فرعون كلمهى «رشاد» را كه بار مكتبى دارد به كار مىبُرد).
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 247
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلاَّ ما أَرى وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشادِ «29»
مرحله دوم در مقام نصيحت برآمد كه:
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ: اى قوم من مر شما راست پادشاهى و سلطنت امروز، ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ: در حالتى كه غالب باشيد بر بنى اسرائيل و مسلط بر ايشان در زمين مصر بر وجهى كه همه مقهور و محكوم شما هستند، فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ: پس كيست كه يارى دهد ما را و حمايت كند از عذاب خدا، إِنْ جاءَنا: اگر بيايد ما را به جهت قتل موسى، يعنى متصدى امرى مشويد كه مظنّه زوال ملك شما باشد، زيرا قول موسى احتمال صدق دارد، پس عقل مقتضى آنست كه اصلا پيرامون او نگرديد و دست تعدى به او دراز نكنيد.
خود را داخل در آنها نمود در ورود عذاب به سبب اظهار آنكه او جديت دارد در آنچه ايشان را به آن نصيحت مىكند. چون اين نصيحت را به سمع ايشان رسانيد، قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ: گفت فرعون به حزبيل و جماعتى كه نزد او بودند دلالت نمىكنم شما را بر راهى، إِلَّا ما أَرى: مگر آنچه صواب مىبينم از قتل موسى و تكذيب او صدق خود در دعوى الوهيت، يعنى باطن من با ظاهر و دل و زبان موافق است پس آنچه به رأى خود صواب مىبينم به شما مىگويم،
جلد 11 - صفحه 303
وَ ما أَهْدِيكُمْ: و هدايت نمىكنم شما را، إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ: مگر راه راستى كه به صواب ديد آن عالم هستم.
تنبيه:
اين مطلب محقق است كه فرعون در اين قول كاذب بود، زيرا اولا:
رأيى كه تابع صلاح ديد پيغمبر حق نباشد از درجه اعتبار ساقط است.
ثانيا: فرعون متيقن بود نبوت حضرت موسى و آيات او را و از اين جهت در باطن خوفى عظيم داشت از جانب او لكن اظهار جلادت مىنمود تا ترس او ظاهر نشود.
ثالثا: مردى قتال و سفاك بود و به اندك چيزى حكم به قتل مىكرد، پس اگر نه به جهت خوف او مىبود چرا مشورت مىكرد در قتل كسى كه مىدانست كه او در صدد هدم پادشاهى او و اراده دارد كه شوكت و سلطنت او را نابود سازد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ «26» وَ قالَ مُوسى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ «27» وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ «28» يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلاَّ ما أَرى وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشادِ «29» وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ (30)
ترجمه
و گفت فرعون واگذاريد مرا كه بكشم موسى را و بايد بخواند پروردگار خود را همانا من ميترسم كه تغيير دهد دين شما را يا آنكه پديد آورد در زمين تباهى را
و گفت موسى همانا من پناه ميبرم به پروردگارم و پروردگار شما از هر تكبّر كننده كه نميگرود بروز شمار
و گفت مرد گروندهاى از كسان فرعون كه پنهان ميداشت گرويدن خود را آيا ميكشيد مردى را براى آنكه ميگويد پروردگار من خدا است با آنكه بتحقيق آورد براى شما معجزات را از پروردگار شما و اگر باشد دروغگو پس بر ضرر او است دروغش و اگر باشد راستگو ميرسد شما را برخى از آنچه وعده ميدهد شما را همانا خدا هدايت نميكند كسيرا كه او است تجاوز
جلد 4 صفحه 524
كننده بسيار دروغگوى
اى قوم من مر شما را است پادشاهى امروز غلبه دارانيد در زمين پس كيست كه يارى كند ما را از عذاب خدا اگر بيايد ما را گفت فرعون نمىنمايانم بشما جز آنچه را ميبينم و هدايت نميكنم شما را جز براه رشد و صواب
و گفت آنكس كه گرويد اى قوم من همانا من ميترسم بر شما از مانند روز دستجات
تفسير
گفتهاند جمعى از اطرافيان فرعون مخالف با قتل حضرت موسى بودند بگمان آنكه اگر او پيش از ظهور بطلان ادّعايش كشته شود مردم باو ميگروند و موحّد ميشوند و از عبادت فرعون دست ميكشند يا اگر نفرين كند آنها هلاك ميشوند و ميگفتند بايد با او و سحرش مبارزه بمثل نمود تا بطلان ادّعايش ظاهر گردد و لذا فرعون بآنها ميگفت بگذاريد بكشم موسى را و بگذاريد دعا كند كه خواهيد ديد اثرى از آن ظاهر نميشود من ميترسم بالاخره اينمرد دين شما را كه پرستش من است تغيير دهد و بدل بعبادت خداى ناديده نمايد يا اقلا دسته مهمّى باو بگروند و كار بجنگ و جدال و اختلال امور مملكت منتهى گردد ولى بعضى گفتهاند خودش باطنا معتقد به نبوت حضرت بود ولى حبّ جاه و سلطنت و تكبّر و نخوت مانع از اقرارش ميشد و براى آنكه امر را بر مردم مشتبه نمايد اين اظهارات را مينمود كه بگويد اطرافيان من مانع از كشتن او هستند و مىترسيد كه اقدام بقتل آنحضرت نمايد و از روايتى كه در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود كه حلالزاده بودنش مانع از قتل آنحضرت شد چون پيغمبران و پيغمبرزادگان را جز حرامزاده نميكشد در هر حال چون اين گفتگو بسمع مبارك حضرت موسى رسيد بكسانيكه ايمان آورده بودند باو فرمود من پناه ميبرم بپروردگار خود و شما از شرّ هر متكبّرى كه ايمان بروز قيامت ندارد و اسم فرعون را نبرد براى رعايت حق نعمتى كه در زمان صباوت بر او داشت و چون اين خبر بگوش حزقيل كه پسر خاله يا پسر عموى فرعون و وصى او بود و باطنا بحضرت موسى ايمان آورده بود ولى تقيّه ميكرد و اظهار نمينمود رسيد بفرعون و درباريان و ساير مردم كه براى اخذ اين تصميم حاضر شده بودند گفت آيا سزاوار است شما مردى را بكشيد براى آنكه گفته پروردگار من خداى يگانه است و براى اثبات ادّعاء خود معجزاتى هم
جلد 4 صفحه 525
براى شما آورده از جانب آن خدائى كه ادّعا ميكند پروردگار شما هم هست چون خارج از اين دو احتمال نيست يا دروغ ميگويد چنين خدائى نيست ضرر دروغش بخودش ميرسد گناه دروغ او بگردن شما تعلّق نميگيرد يا راست ميگويد كه چنين خدائى هست و اگر شما پرستش نكنيد او را در دنيا و آخرت بعذاب او گرفتار ميشويد و اگر هر دو نباشد يكى از آن دو عذاب هم كافى است براى آنكه مانع شما از قتل او شود پس در هر حال صلاح در قتل او نيست علاوه بر آنكه خداوند يگانه هدايت نميكند كسيرا كه متجاوز از حدّ خود و دروغگو باشد اگر اين شخص از مردم عادى باشد و براى رياست چنين ادّعائى را نموده چگونه او را قادر بر چنين معجزاتى مينمايد اى قوم من امروز سلطنت و غلبه در مملكت مصر با شما است اگر خدا نكرده عذابى از جانب خدا بر ما نازل شود كيست كه بتواند در مقابل اراده او قيام نمايد و ما را يارى كند در دفع عذاب از خودمان بيجهت ما عزّت و نعمت خود را متزلزل نبايد بنمائيم و فرعون در جواب گفت من بشما اظهار نمىنمايم مگر آنچه را مىبينم و ميدانم راه صواب و صلاح همين است و بس و حزقيل آنها را از عذابهاى گوناگونيكه در ايّام سابقه بر اقواميكه با پيغمبرانشان مخالفت نموده بودند نازل شده بود ترساند بشرحى كه در آيات بعد بيايد انشاء اللّه تعالى و بجمع احزاب از جمع يوم اكتفا شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا قَومِ لَكُمُ المُلكُ اليَومَ ظاهِرِينَ فِي الأَرضِ فَمَن يَنصُرُنا مِن بَأسِ اللّهِ إِن جاءَنا قالَ فِرعَونُ ما أُرِيكُم إِلاّ ما أَري وَ ما أَهدِيكُم إِلاّ سَبِيلَ الرَّشادِ «29»
مؤمن آل فرعون گفت بفرعونيان و درباريان و امراء و اجزاء دولتي فرعون که امروز را نبينيد که از براي شما ملك و سلطنت و رياست هست و در زمين قادر و توانا هستيد پس كيست ما را ياري كند از بأس الهي اگر آمد ما را فرعون گفت من بشما ارائه نميدهم مگر آنچه بنظر خودم ميرسد و معتقدم و شما را هدايت نميكنم الّا بر اينكه باعث ارشاد شما باشد و صلاح شما.
يا قَومِ يا قومي بوده كسره بجاي ياء است.
لَكُمُ المُلكُ اليَومَ ظاهِرِينَ فِي الأَرضِ گول اينکه چهار روزه دنيا که سلطنت و رياست داريد و هر چه بخواهيد ظلم ميكنيد نخوريد.
فَمَن يَنصُرُنا مِن بَأسِ اللّهِ إِن جاءَنا بغتة عذاب الهي ميرسد چنانچه در آيه بعد بيان ميكند.
قالَ فِرعَونُ ما أُرِيكُم إِلّا ما أَري وَ ما أَهدِيكُم إِلّا سَبِيلَ الرَّشادِ فرعون براي
جلد 15 - صفحه 373
اينكه ذهن اهل مجلس متوجّه بكلام مؤمن آل فرعون نشود گفت من آنچه گفتم که بگذاريد موسي را بكشم نظر خودم بود که فسادي در زمين احداث نشود، و يك دسته اضلال نشوند و اختلاف در مملكت پيدا نگردد و اينکه عين صلاح شما است من شما را هدايت نميكنم مگر براه رشد و صلاح.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 29)- مؤمن آل فرعون به این مقدار هم قناعت نکرد و باز ادامه داد، با لحنی دوستانه و خیرخواهانه آنها را مخاطب ساخته، چنین گفت: «ای قوم من! امروز حکومت (در این سرزمین پهناور مصر) از آن شماست، و از هر نظر غالب و پیروزید (این نعمتهای فراوان را کفران نکنید) اگر عذاب الهی به سراغ ما آید چه کسی ما را یاری خواهد کرد»؟! (یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا).
این سخنان ظاهرا در «اطرافیان فرعون» بیاثر نبود، آنها را ملایم ساخت، و از خشمشان فرو کاست.
ولی «فرعون گفت: من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمیدهم» (قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِیکُمْ إِلَّا ما أَری).
«و (بدانید) شما را جز به راه صحیح راهنمایی نمیکنم» دستور همان قتل موسی است (وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ).
و چنین است حال همه جبّاران و طاغوتها در طول تاریخ، و در گذشته و امروز که همیشه رأی صواب را رأی خود میپندارند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص356
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم