آیه 29 سوره تکویر
<<28 | آیه 29 سوره تکویر | 29>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و شما (کافران، راه حق را) نمیخواهید مگر خدای آفریننده عالم بخواهد.
و شما [طیِ راهِ مستقیم را] نخواهید خواست مگر آنکه خدا پروردگار جهانیان بخواهد.
و تا خدا، پروردگار جهانها، نخواهد، [شما نيز] نخواهيد خواست.
و شما نمىخواهيد مگر آنچه را كه پروردگار جهانيان خواسته باشد.
و شما اراده نمیکنید مگر اینکه خداوند -پروردگار جهانیان- اراده کند و بخواهد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«وَ»: واو حالیّه است. «وَ مَا تَشَآءُونَ ...»: مراد این است که فرمانروای مطلق خدا است، و رفتار و کردار بنده وقتی از قوّه به فعل درمیآید که بنده بخواهد و خدا هم بخواهد، و خواست بنده با خواست خدا همنوا شود. یعنی اعمال آدمی فقط منحصر و موقوف به خواست خودش نمیباشد. بلکه زمانی خواست انسان به عمل تبدیل میگردد که خدا اجازه صدور آن را بدهد. به عبارت دیگر تصمیم کار انسان است و توفیق کار خدا. آخر اگر انسان در این جهان کاملاً آزاد باشد، و چنان قدرتی را در دست داشته باشد که هرچه بخواهد بتواند انجام دهد، نظم و نظام دنیا به هم میخورد و جهان ویران میشود.
نزول
سلیمان بن موسى گوید: وقتى که آیه 28 این سوره «لِمَنْ شاءَ مِنْکمْ أَنْ یسْتَقِیمَ، یعنى براى کسانى از شما که بخواهند استقامت ورزیده و راه راست را پیش گیرند» نازل شد. ابوجهل گفت: استقامت مزبور مربوط به خودمان است، اگر خواستیم استقامت مینمائیم و اگر هم نخواستیم استقامت نمى کنیم سپس این آیة نازل گردید.[۱]
ابوهریرة گوید: کفار گفتند: اگر خواستیم استقامت مى کنیم و اگر نخواستیم استقامت نمى ورزیم[۲] چنان که عمرو بن محمد از زید بن اسلم او از ابوهریرة[۳] و نیز از طریق سلیمان از قاسم بن مخیمره[۴] این حدیث روایت شده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»
پس به كجا مىرويد؟ آن (قرآن) جز پند و تذكّرى براى جهانيان نيست.
براى هر كس از شما كه بخواهد راستى و درستى پيشه كند. و شما نمىخواهيد جز آنچه خداوند، پروردگار جهانيان بخواهد.
پیام ها
1- انسان بىهدف و بىمكتب نداريم، حتى كفار ومشركان براى خود راه و مرامى دارند، «لكم دينكم» آنچه مهم است، انتخاب راه درست است. «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ»
2- قرآن، بهترين وسيله پند، تذكّر و موعظه است. «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ»
3- قرآن، براى همه جهانيان است و به زمان و مكان و نژاد خاصى وابسته نيست. «لِلْعالَمِينَ»
4- در شيوه تبليغ، تذكّر آرى ولى اجبار نه. «ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
5- راهيابى به راه راست و پايدارى در آن، در گرو خواست خود انسان است. «لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
6- راه قرآن، راه مستقيم است و به دور از هرگونه افراط و تفريط و اعوجاج مىباشد. «لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
7- خواست ما در مدار خواست خداست، نه به اجبار او، كه در اين صورت، خواست ما بى معنا مىشود. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»
جلد 10 - صفحه 402
8- انسان، نه بى اراده است و نه خود مختار. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»
9- مشيّت خداوند بر مبناى ربوبيّت اوست. «يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»
10- چون خداوند ربّ العالمين است و بر همه امور تسلّط دارد، پس خواست انسان نيز مشروط به خواست اوست. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»
مثلًا در ماشينهاى تعليم رانندگى، دو دستگاه گاز و ترمز وجود دارد؛ يكى زير پاى كارآموز و ديگرى زير پاى مربّى. در اين ماشين كارآموز مىتواند از گاز و ترمز سمت خود استفاده كند، ولى به شرط آنكه مربّى هم بخواهد. يا نظير چكهاى دو امضائى كه هر يك از دو صاحب امضا مىتواند امضا كند، اما اثر و پرداخت چك زمانى است كه ديگرى نيز آن را امضا كرده باشد.
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 404
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»
وَ ما تَشاؤُنَ: و نخواهيد شما استقامت و هدايت را، إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ: مگر آنكه خدا خواهد، رَبُّ الْعالَمِينَ: كه پروردگار عالميان است كه لطف فرمايد به شما و توفيق دهد به آن به ارسال رسل و انزال كتب و اعطاء عقل و تمكين.
ممكن است مراد تمام عالميان باشند. يعنى نخواهيد شما اى اهل عالم استقامت و هدايت را مگر آنكه مشيت خدا تعلق يابد به اجبار و الجاء شما بر آن و اين هم با تكليف منافات دارد. زيرا تكليف بايد بالاختيار باشد تا ثواب و عقاب بر آن مترتب شود و چنين امرى از ذات حكيم على الاطلاق صادر نگردد. «1»
«1» در تفسير منهج الصادقين ذيل اين آيه شريفه مىنويسد:
و نخواهيد شما استقامت و هدايت را مگر آنكه خداى خواهد، كه پروردگار عالميان است اجبار شما را بر آن، يعنى شما به مشيت و اختيار خود ايمان نياريد مگر گاهى كه مشيت خداى تعلق گيرد بر اجبار و الجاء شما بر آن؛ اما چونكه اين مخالف تكليف است اراده نفرمايد. يا آنكه مراد اين باشد كه شما اراده استقامت نمىكنيد مگر گاهى كه خداى لطف كند به شما و توفيق دهد به آن به ارسال رسل و انزال كتب.
يا آنكه به مشيت و مراد خود طاعت و عبادت خداى نكنيد مگر گاهى كه اراده او سبحانه موافق آن باشد و شما را به آن اعلام نمايد و تعليم دهد، نه آنكه مراد اين است كه مشيت خداى، موافق مشيت عباد است و به عكس، زيرا كه او سبحانه مبرّا است از اراده قبايح. (منهج، ج 10، ص 168) ضمنا اين آيه در لسان ائمه اطهار عليهم السّلام به نحو ديگرى تفسير گرديده استكه براى نمونه حديثى از تفسير برهان، ج 4، ص 435 نقل مىگردد:
امام هادى عليه السّلام مىفرمايند: بدرستيكه خداوند تبارك و تعالى قرار داد قلوب ائمه (عليهم السّلام) را مكان و محلى براى ارادهاش، و هنگامى كه خدا چيزى را بخواهد، آنها نيز مىخواهند، و هو قوله «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ».
جلد 14 - صفحه 80
ج14، ص81
سوره هشتاد و دوم « (الانفطار)»
سورة الانفطار- اين سوره در مكّه معظّمه نازل شده.
عدد آيات- نوزده آيه.
عدد كلمات- هشتاد.
عدد حروف- سيصد و بيست و هفت.
ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است هر كه قرائت كند اين دو سوره «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ و إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ» را در نماز واجبه و مستحبه و قرار دهد اين دو سوره را نصب العين خود، هيچ حجابى او را از رحمت خدا منع نكند و هميشه در رحمت الهى باشد و حق تعالى پيوسته نظر رحمت به او فرمايد تا مردمان از حساب فارغ شوند. «1» (با تذكرات سابقه) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ «15» الْجَوارِ الْكُنَّسِ «16» وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ «17» وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ «18» إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ «19»
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ «20» مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ «21» وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ «22» وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ «23» وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ «24»
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَيْطانٍ رَجِيمٍ «25» فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»
ترجمه
پس قسم نميخورم به پنج ستاره
كه سيّارات پوشيده شدگانند
و بشب وقتى كه رو كند بتاريكى
و بصبح وقتى كه بدمد
كه همانا آن سخن پيام آور مكرّمى است
كه داراى قوّت و نزد صاحب مقرّ سلطنت با منزلت است
فرمانروا است در آنجا داراى امانت است
و نيست معاشر و مصاحب شما ديوانه
و بتحقيق ديد او را در افق روشن
و نيست او در خبرهائى كه از غيب باو ميرسد امساك كننده
و نيست آن سخن شيطان رانده شده
پس كجا ميرويد
نيست آن مگر موجب تذكّر براى جهانيان
براى هر كه بخواهد از شما كه براستى و درستى ثابت باشد
و نميخواهيد مگر آنكه بخواهد خدا پروردگار جهانيان.
تفسير
خداوند متعال پس از ذكر اوضاع قيامت در آيات سابقه قسم ياد فرموده اگر كلمه لا زائده باشد كه معمول در كلام عرب است يا فرموده قسم نميخورم چون حاجت بقسم نيست يا نفى فرموده عقيده كفّار را بكلمه لا اوّلا و بعدا قسم ياد فرموده بستارگان رجوع كننده بمسير خودشان در افلاكشان چون خنّس بمعناى رواجع است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه آنها پنج ستاره سيّارهاند عطارد و زهره و مرّيخ و مشترى و زحل و در مجمع آنرا بستارگان كه در روز مخفى و در شب آشكارند تفسير نموده و فرموده خنّس و كنّس جمع خانس و كانس است و هر دو بمعناى مستور و مختفى است و مؤيّد معناى اوّل آنست كه موصوف شده بجوارى يعنى سيّارات كه جارى ميشوند در افلاكشان و نيز موصوف شده بكنّس
جلد 5 صفحه 352
كه بمعناى متواريات و پوشيده شدگان بنور آفتاب است و ظاهر آنست كه هر يك از آنها معناى مستقلّى است نه آنكه كنّس مؤكّد خنّس باشد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد ستارگانند كه مخفى ميشوند در روز پس آشكار نميگردند و در بعضى از روايات معتبره بامام غائب عليه السّلام تأويل شده و فائده قسم ياد نمودن تأكيد است و اگر مراد قسم نميخورم باشد آن هم يك نوع تأكيد در كلام است و اين احتمالات در اين تركيب مكرر ذكر شده و نيز قسم ياد فرموده بشب وقتى كه اقبال نمايد بتاريكى يا ادبار نمايد بآن چون از لغات اضداد است و در روايات بهر دو معنى تفسير شده و بصبح وقتى كه بدمد و قمى نقل فرموده وقتى كه بر آيد و تعبير از آن به تنفّس براى اقبال روح و نسيم است اين قسمها براى آنست كه مردم دير باور قبول كنند كه قرآن قول جبرئيل مكرّم پيام آور خداوند است يعنى سخن آورنده كلام او است نزد پيغمبر خاتم و جبرئيل داراى قوّت و نزد صاحب تخت و سلطنت داراى مكانت و قرب و منزلت است و مطاع و فرمانفرما است در آن بارگاه نسبت بساير ملائكه و امين است در وحى الهى كه كم و زياد نميكند و روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بجبرئيل فرمود خداوند تو را بقوّت و امانت ستوده چگونه است آن عرض كرد امّا قوّتم آنست كه چهار شهر لوط را كه هر شهر چهار هزار مرد جنگى داشت غير از زنان و كودكان از بيخ و بن كندم و بالا بردم تا جائيكه صوت مرغها و سگهاى آنها را اهل آسمانها شنيدند پس واژگون نمودم آنها را و افكندم بر زمين و اما امانتم آنست كه تا كنون از حدود چيزيكه بمن سپرده شده تجاوز ننمودم و نيز روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از نزول و ما ارسلناك الّا رحمة للعالمين از جبرئيل پرسيد آيا از اين رحمت چيزى بتو واصل شده عرض كرد بلى من از عاقبت امر خود ترسان بودم تا وقتى كه خداوند مرا ببركت تو ستود بقول خود ذى قوّة عند ذى العرش مكين و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام اين جمله را بجبرئيل تفسير نموده و مطاع ثمّ امين را بمطاع بودن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد خدا و امين بودن او در قيامت و نيز اين قسمها براى آنست كه كفار مكّه تهمت نزنند كه مصاحب و معاشر و هادى آنها كه پيغمبر خدا است ديوانه يا مفتون بعشق على عليه السّلام است كه او را براى خود
جلد 5 صفحه 353
جانشين قرار داده چنانچه ظاهر از آيه و مستظهر از نقل قمّى ره است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرئيل را بصورت اصلى خود در وقت طلوع آفتاب يا در ساق عرش چنانچه مستفاد از بعضى روايات است مشاهده فرمود و آن حضرت كسى نيست كه مانند كفّار مكّه كه به پيغمبر تهمت زدند در خبرى كه از غيب بوحى الهى ميدهد تهمت بخدا زند چون بعضى بظنين بظاء مؤلّف قرائت نمودهاند و بنا بر قرائت مشهوره مراد آنست كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى نيست كه در احكام و معارف الهيّه كه از عالم غيب باو ميرسد بخل نمايد و تعليم بافراد قابل ننمايد و در ابلاغ آن امساك فرمايد و كسى تصور نكند كه قرآن از قبيل كلام كاهنان است كه از شياطين تلقّى مينمودند و اخيرا آنها از مداخله در اخبار غيبيّه ممنوع شدند و بشهاب ثاقب از آسمان رانده گرديدند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند بعلم غيب خود بر پيغمبرش بخل نميكند و سخن او از قبيل كلام كاهنان نيست كه شياطين با آنها بودند و بزبانشان تكلّم مينمودند و در خاتمه خداوند آنها را ملامت فرموده كه پس شما از در خانه محمد و آل او كجا ميرويد و از قرآن چه راهنمائى بهتر ميجوئيد نيست آن مگر موجب تذكّر و سعادت دنيا و آخرت براى جهانيان ولى كسى بآن متذكّر و سعادتمند ميشود از شما مردم كه بخواهد راه حقّ را بجويد و استقامت در آن نمايد و كسى طالب حقّ نميشود مگر آنكه خداوند خواسته باشد در ازل سعادت او را باختيار خودش چون مشيّت از آن حق است نه خلق و لطف و توفيق و تأييد مخصوص بذات اقدس او است و قمى ره قول خداوند فأين تذهبون را بفرار از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ان هو الّا ذكر للعالمين را بكسانيكه اخذ ميثاق از آنها بر ولايت شده و لمن شاء منكم أن يستقيم را به استقامت در اطاعت آن حضرت و ائمه اطهار در حديث سابق تفسير فرموده است و از امام كاظم عليه السّلام و ما تشاءون الّا أن يشاء اللّه ربّ العالمين بقلوب ائمه اطهار تفسير شده كه مورد اراده و مشيّت الهيه است و چون خدا بخواهد چيزى را ميخواهند و ثواب قرائت اين سوره در سوره قبل گذشت.
جلد 5 صفحه 354
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَن يَشاءَ اللّهُ رَبُّ العالَمِينَ «29»
و نميخواهيد مگر آنكه خداي متعال بخواهد پروردگار عالميان، يعني شما مستقل نيستيد بگوئيد: ما ايمان آورديم و هدايت شديم توفيق و عنايت الهي ميخواهد که خداوند چون قلب شما آماده است و قابليت هدايت داريد فورا ايمان را در قلب شما قذف ميكند: إِنَّكَ لا تَهدِي مَن أَحبَبتَ وَ لكِنَّ اللّهَ يَهدِي مَن يَشاءُ وَ هُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدِينَ قصص آيه 56، در افعال اختياريه عبادته مستقل هستند که خود بتنهايي بتوانند انجام دهند بدون اعانت الهي و نه مجبور هستند که خداوند بجبر و عنف آنها را هدايت كند يا بكار بدارد:
(لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين)
که نامش اختيار است شما بخواهيد هدايت شويد و قابليت داشته باشيد خداوند از شما دستگيري ميكند و اسباب هدايت را بر شما زياد ميكند و توفيق و تأييد و عنايت ميفرمايد، و اگر نخواهيد هدايت شويد و خود را از قابليت هدايت انداخته مثل دانه فاسد شدهايد شما را بخود واگذار ميكند و سلب توفيق از شما ميشود بلكه اسباب فسق و فجور بر شما زياد ميشود و شيطان بر شما مسلط ميشود و چه و چه تا برويد قعر جهنم.
هذا آخر ما اردنا في تفسير سورة التكوير و يتلوه ان شاء اللّه تعالي تفسير سورة الانفطار و بقية السور. و انا العبد السيد عبد الحسين الطيب.
جلد 18 - صفحه 20
سورة الانفطار
بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد كله للّه و الصلاة علي رسول اللّه و علي آله آل اللّه و اللعن علي أعدائهم أعداء اللّه الي يوم لقاء اللّه.
اما فضل اينکه سوره: از علي بن بابويه مسندا از أبي العلا گفت: شنيدم که حضرت صادق (ع) فرمود:
(من قرأ هاتين السورتين و جعلهما نصب عينيه في صلوة الفريضه و و النافلة اذا السماء انفطرت و اذا السماء انشقت لم يحجبه من اللّه حاجب و لم يحجزه من اللّه حاجز و لم ينظر اللّه فينظر اليه حتي يفرغ من النّاس)
و نيز از حضرت صادق (ع) روايت شده فرمود:
(من قرأها عند نزول الغيث اللّه له بكل قطرة تقطر)
و نيز از آن حضرت است فرمود:
(قراءتها علي العين يقوي نظرها و يزول الرمد و الغشاوة بقدرة اللّه تعالي)
و از پيغمبر اكرم روايت شده فرمود:
(من قرأ هذه السورة أعاذه اللّه أن يفضحه حين ينشر صحيفته و ستر عورته و اصلح له شأنه يوم القيامة، و من قرأها لكل مسجون او مقيد و علقها عليها سهل اللّه خروجه و خلصه مما هو فيه و مما يخافه او يخاف عليه و أصلح حاله عاجلا باذن اللّه تعالي)
و در روايت ديگر فرمود:
(من ادمن قراءتها امن فضيحة يوم القيامة و سترت عليه عيوبه و اصلح له شأنه يوم القيامة و من قراها و هو مسبحون او موثوق عليه او كتبها و علقها عليه سهل اللّه خروجه سريعا).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 29)- اما از آنجا که تعبیر به مشیت و اراده انسان ممکن است این توهّم را ایجاد کند که انسان چنان آزاد است که هیچ نیازی در پیمودن این راه به خداوند و توفیق الهی ندارد، در آخرین آیه این سوره به بیان نفوذ مشیت پروردگار پرداخته، میفرماید: «و شما اراده نمیکنید مگر این که خداوند- پروردگار جهانیان- اراده کند و بخواهد» (و ما تشاؤن الا ان یشاء الله رب العالمین).
در حقیقت مجموع این دو آیه همان مسأله دقیق و ظریف «امر بین امرین» را بیان میکند، از یکسو میگوید تصمیمگیری به دست شماست، از سوی دیگر میگوید: تا خدا نخواهد شما نمیتوانید تصمیم بگیرید، یعنی اگر شما مختار و آزاد آفریده شدهاید این اختیار و آزادی نیز از ناحیه خداست، او خواسته است که شما چنین باشید.
انسان در اعمال خود نه مجبور است، و نه صد در صد آزاد، نه طریقه «جبر» صحیح است و نه طریقه «تفویض» بلکه هر چه او دارد، از عقل و هوش و توانائی جسمی و قدرت تصمیمگیری همه از ناحیه خداست. و همین واقعیت است که او را از یکسو دائما نیازمند به خالق میسازد، و از سوی دیگر به مقتضای آزادی و اختیارش به او تعهد و مسؤولیت میدهد.
«پایان سوره تکویر»
ج5، ص427
سوره انفطار [82]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 19 آیه است
محتوای سوره:]
این سوره مانند بسیاری از سورههای دیگر جزء آخر قرآن بر محور مسائل مربوط به قیامت دور میزند، و روی هم رفته در آیات نوزدهگانه آن به پنج موضوع در این رابطه اشاره شده:
1- اشراط السّاعه: یعنی حوادث عظیمی که در پایان جهان و در آستانه قیامت رخ میدهد.
2- توجه انسان به نعمتهای خداوند که سراسر وجود او را فرا گرفته.
3- اشاره به فرشتگانی که مأمور ثبت اعمال انسانها هستند.
4- سرنوشت نیکان و بدان در قیامت.
5- گوشهای از سختیهای آن روز بزرگ.
فضیلت تلاوت سوره:]
در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم: «هر کس این دو سوره: سوره انفطار و سوره انشقاق را تلاوت کند، و آن دو را در نماز فریضه و نافله برابر چشم خود قرار دهد هیچ حجابی او را از خدا محجوب نمیدارد، و چیزی میان او و خداوند حائل نمیشود، پیوسته (با چشم دل) به خدا مینگرد و خدا (با لطفش) به او نگاه میکند، تا از حساب مردم فارغ شود».
مسلما نعمت بزرگ حضور در پیشگاه خدا، و از میان رفتن حجابها میان او و پروردگار، برای کسی است که این دو سوره را در عمق جانش جای دهد و خود را براساس آن بسازد، نه این که به لقلقه زبان اکتفا کند.
ج5، ص428
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.