آیه 27 سوره فرقان
<<26 | آیه 27 سوره فرقان | 28>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید: ای کاش من (در دنیا) با رسول حق راهی (برای دوستی و طاعت) پیش میگرفتم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- يعض: عض: به دندان گرفتن «عضه عضا: امسكه باسنانه» آن گاهى از خشم است و گاهى از حسرت و تأسف، در آيه معناى دوم مراد است.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گويند: اين آيه درباره ابىّ بن خلف و عقبة بن ابى معيط نازل گرديده كه با هم دوست بودند، ابىّ از دين اسلام مرتد گرديد به خاطر انصرافى كه عقبة بن ابى معيط در او ايجاد كرده بود و عقبة در جنگ بدر كشته شد و ابى بن خلف نيز در جنگ احد بدست پيامبر كشته شد، چنان كه قتاده روايت كرده است.[۲][۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا «27»
و روزى كه ستمكار (مشرك) دو دست خود را (از روى حسرت) به دندان مىگزد و مىگويد: اى كاش با پيامبر همراه مىشدم.
يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا «28»
اى واى بر من! كاش فلانى را دوست خود نمىگرفتم. لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا «29»
«1». فصّلت، 11.
جلد 6 - صفحه 246
رفيق من بعد از آن كه حقّ از طرف خدا براى من آمد، مرا گمراه ساخت. و شيطان هنگام اميد، انسان را رها مىكند.
نکته ها
«خذلان» اين است كه انسان به حمايت كسى اميد داشته باشد، ولى او انسان را رها كند.
به گفتهى روايات، رهبر الهى، مصداق ذكر است و گمراه كردن از ذكر «لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ» يعنى گمراه شدن از رهبر حقّ. «1»
اسلام براى دوستى وانتخاب دوست، سفارشهاى زيادى دارد و دوستى با افرادى را تشويق و از دوستى با افرادى نهى كرده است كه اين موضوع به بحث مستقلّى نياز دارد.
برخى از عنوانهاى فرعى موضوع «دوست و دوستى» به اين شرح است:
راههاى شناخت دوست، مرزهاى دوستى، ادامهى دوستى، قطع دوستى، انگيزههاى دوستى، آداب معاشرت با دوستان و حقوق دوست، كه براى هر يك آيات و روايات بسيارى است و ما به گوشهاى از آنها اشاره مىكنيم:
- اگر در شناخت كسى به ترديد افتاديد، به دوستانش بنگريد كه چه افرادى هستند. «فانظروا الى خلطائه» «2»
- تنهايى، از رفيق بد بهتر است. «3»
- از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: بهترين دوست كيست؟ فرمود: كسى كه ديدارش شما را به ياد خدا بيندازد، و گفتارش به علم شما بيفزايد و كردارش ياد قيامت را در شما زنده كند. «4»
- حضرت على عليه السلام فرمود: هنگامى كه قدرتت از بين رفت، رفقاى واقعى تو از دشمنان شناخته مىشوند. «5»* حضرت على عليه السلام فرمود: رفيق خوب، بهترين فاميل است. «6»
- در حديث آمده است: دوستت را در مورد غضب، درهم، دينار و مسافرت آزمايش كن. اگر در
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». بحار، ج 74، ص 197.
«3». بحار، ج 77، ص 173.
«4». تفسير قرطبى.
«5». غرر الحكم.
«6». غررالحكم.
جلد 6 - صفحه 247
اين آزمايشها موفّق شد، دوست خوبى است. «1»
در شعر شاعران نيز دربارهى دوست و دوستى، بسيار سخن به ميان آمده و به معاشرت و همنشينى با دوستان خوب بسيار سفارش شده است؛
همنشين تو از تو به بايد
تا تو را عقل و دين بيفزايد
و از همنشينى با دوستان بد مذمّت شده است، رفيق بد به مار خوش خط و خالى تشبيه شده است كه زهرى كشنده در درون دارد؛
تا توانى مىگريز از يار بد
يار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
يار بد بر جان و بر ايمان زند
يا دوست بد به ابر تيرهاى تشبيه شده است كه خورشيد با آن عظمت را مىپوشاند؛
با بدان منشين كه صحبت بد
گرچه پاكى تو را پليد كند
آفتاب بدين بزرگى را
پارهاى ابر ناپديد كند
پیام ها
1- حسرتهاى درونى در اعمال و رفتار انسان مؤثّر است. «يَعَضُّ الظَّالِمُ»
2- رها كردن راه انبيا ظلم است. (ظلم به خود و ظلم به انبيا) «يَعَضُّ الظَّالِمُ»
3- عذاب قيامت بسيار سخت است. «يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ» (مشرك تنها يك انگشت ويا يك دست خود را گاز نمىگيرد، بلكه دو دست خود را گاز مىگيرد)
4- در قيامت، وجدانها بيدار مىشود. «يَعَضُ- يَقُولُ»
5- پشيمانى، دليل بر اختيار انسان است و اگر كسى مجبور بود، پشيمانى معنا نداشت. «يا لَيْتَنِي»
دوستىهاى نامشروع امروز، فرداى خطرناكى دارد. «يا لَيْتَنِي» دوست در سرنوشت انسان مؤثّر است.
7- ايمان به تنهايى كافى نيست، همراه بودن با انبيا نيز لازم است. «مَعَ الرَّسُولِ»
«1». بحار، ج 74، ص 180.
جلد 6 - صفحه 248
8- ارتباط با انبيا هر چند اندك باشد، مىتواند راه نجات باشد. «سَبِيلًا»
9- دو دوستى در يك دل جا نمىگيرد. (دوستى پيامبر و دوستى انسان گمراه) اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ ... لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا
10- دوستان منحرف، عوامل شيطانند. «فُلاناً خَلِيلًا- وَ كانَ الشَّيْطانُ»
11- نام و شخص افراد مهم نيست، كارايى آنان مهم است. «فُلاناً- أَضَلَّنِي»
12- نشانهى دوست بد آن است كه انسان را غافل كند. «أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ»
13- گاهى عواطف دوستى، بر استدلال و منطق غلبه مىكند. «أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي»
14- خداوند با همهى مردم اتمام حجّت مىكند. «بَعْدَ إِذْ جاءَنِي»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص285
- پرش به بالا ↑ طبرى صاحب جامع البیان از طریق سعید و عکرمة از ابن عباس روایت کند که ابى بن خلف گاهى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى آمد و عقبة بن ابى معیط او را از این حیث سرزنش میکرد و مانع میشد سپس این آیه نازل گردید، چنان که مانند آن را نیز از شعبى و مقسم روایت نموده است».
- پرش به بالا ↑ صاحب مجمع البيان از ابن عباس نقل نمايد و گويد اين آيه درباره عقبة ابن ابى معيط و ابى بن خلف نازل گرديده و دو نفر مزبور با هم دوست بودند و عقبة هر وقتى از سفرى مىآمد، اطعام ميكرد و اشراف طايفه را خبر مينمود و با پيامبر زياد نشست و برخاست داشت. روزى از سفرى وارد شده بود و طعامى دائر كرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله را در آن طعام دعوت نمود وقتى كه سفره طعام آماده گرديد، پيامبر فرمود: من از طعام تو نخواهم خورد تا شهادت به يكتائى خداوند و به نبوت من ندهى. عقبه گفت: اشهد ان لا اله الا اللّه و ان محمّدا رسول اللّه، خبر به ابى بن خلف رسيد. به عقبه گفت: چرا از دين خود خارج شدى؟ عقبه گفت: محمد بر من وارد شد و از خوردن غذاى من امتناع نمود و گفت: تا دين او را قبول نكنم از غذاى من نخواهد خورد. من هم شرم نمودم و شهادتين بر زبان جارى ساختم. ابى گفت: از تو راضى نخواهم شد تا از دين محمّد برگردى. عقبه چنين كرد و مرتد گرديد. خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيد. فرمود: اميدوارم تو را در خارج مكه ملاقات نكنم مگر اين كه سر تو را روى نيزه ببينم. عقبه در جنگ بدر كشته شد و ابىّ بن خلف در جنگ احد بدست رسول خدا كشته شد - ضحاك گويد: وقتى كه عقبه آب دهن به صورت پيامبر انداخت بزاق آن به صورت خودش برگشت و دهن وى بسوخت و تا دم مرگ از آن رنج مىبرد و نيز گويند اين آيه درباره هر كافر و ظالمى كه ترك پيروى پيامبر بنمايد نازل گرديده است. امام صادق عليهالسلام فرمايد: مردى از قريش باقى نماند مگر آن كه يك يا دو آيه درباره او نازل گرديده يا او را به طرف بهشت سوق داده و يا او را بسوى جهنم كشانيده است. - در كتاب نهج البيان اين روايت از امامين همامين باقر و صادق عليهماالسلام بنام دو نفر از مشايخ قريش وارد شده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.