آیه 27 سوره حدید

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<26 آیه 27 سوره حدید 28>>
سوره : سوره حدید (57)
جزء : 27
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و از پی آنان باز رسولان دیگر و سپس عیسی مریم را فرستادیم و به او کتاب آسمانی انجیل را عطا کردیم و در دل پیروان (حقیقی) او رأفت و مهربانی نهادیم و لیکن رهبانیّت و ترک دنیا را از پیش خود بدعت انگیختند، ما بر آنها جز آنکه رضا و خشنودی خدا را طلبند (در کتاب انجیل) ننوشتیم و باز آنها چنان که باید و شاید همه مراعات آن را نکردند، ما هم به آنان که ایمان آوردند پاداش و اجرشان را عطا کردیم و لیکن از آنها بسیاری به راه فسق و تبهکاری شتافتند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then We followed them up with Our apostles and We followed [them] with Jesus son of Mary, and We gave him the Evangel, and We put kindness and mercy into the hearts of those who followed him. But as for monasticism, they innovated it—We had not prescribed it for them—only seeking Allah’s pleasure. Yet they did not observe it with due observance. So We gave to the faithful among them their [due] reward, but many of them are transgressors.

معانی کلمات آیه

  • قفينا: قفو: در پى آمدن. «قفا اثره قفوا: تبعه» تقفيه: تابع كردن، كسى را در پشت سر كسى قرار دادن‏ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ‏ يعنى عيسى بن مريم در پى آنها آورديم.
  • رهبانية: رهبانيت عرفا آنست كه: انسان از مردم بريده و مشغول عبادت شود در اثر خوف از خدا (الميزان)، راغب گويد: آن افراط در عبادت است از فرط خوف.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى‌ آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «27»

سپس به دنبال آنان، پيامبران خود را پى در پى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى آنان آورديم و به او (كتاب آسمانى) انجيل داديم و در دل كسانى كه او را پيروى كردند، رأفت و رحمت قرار داديم و (اما) ترك دنيايى كه از پيش خود در آوردند، ما آن را بر آنان مقرّر نكرده بوديم، مگر (آن كه) به قصد جلب خشنودى خداوند (انجام دهند) ولى آن‌گونه كه بايد حقّ آن را مراعات نكردند. پس به كسانى از آنان كه ايمان آورده بودند، پاداش داديم، ولى بسيارى از آنان فاسق و نافرمان بودند.

نکته ها

«رهبانيت»، از «رهبت» به معناى خوف و خشيت است. به كسانى كه به انگيزه خشيت از خداوند، از مردم كناره مى‌گيرند و به عبادت خدا مى‌پردازند، رُهبان گفته مى‌شود.

گرچه رهبانيّت را خدا بر پيروان حضرت عيسى واجب نكرده بود و خودشان براى رضاى خدا آن را بر خود لازم كرده بودند، ولى حق آن را به جاى نياوردند و حدود آن را مراعات نكردند، نظير نماز و روزه مستحبّى كه اگر انسان با نذر بر خود لازم كرد بايد آن را تمام كند.

ممكن است معناى آيه اين باشد كه ياران مسيح از پيش خود به سراغ رهبانيّت رفتند و ما آن را بر آنان واجب نكرديم، ولى اگر حدود آن را مراعات مى‌كردند، مورد رضايتِ ما بود.

چنانكه اصحاب كهف، براى حفظ دين خود، از مردم دورى گزيدند و غارنشين شدند.

«بدعت» به معناى نوآورى است. در امور علمى و صنعتى، ابداع و اختراع، امرى پسنديده است ولى در امور دينى كه پايه‌ى آن قوانين الهى است، وارد كردن هرگونه عقيده و سليقه شخصى، بدعت محسوب شده و قابل پذيرش نيست.

خداوند خواهان كار كامل است، لذا از كسانى‌كه حقّ كارى را ادا نمى‌كنند، مذمّت مى‌كند و

جلد 9 - صفحه 490

مى‌فرمايد: «فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها» و در موارد ديگر مؤمنان را به رعايت حقّ تقوا و جهاد سفارش كرده است. «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» «1» و ... حَقَّ جِهادِهِ‌ «2»

رهبانيّت در اسلام‌

قرآن كريم، رهبانيّت و ترك دنيا را در آيات متعدّد رد كرده است، نظير:

«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ» «3» اى پيامبر! چرا آنچه را خداوند براى تو حلال كرده، بر خود حرام مى‌كنى؟

«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» «4» بگو: چه كسى زينت‌هايى را كه خداوند براى بندگانش قرار داده و طيّبات را حرام كرده است؟

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ» «5» اى مؤمنان، طيّباتى را كه خداوند براى شما حلال نموده، حرام نكنيد.

در تاريخ آمده است كه جمعى از مسلمانان سوگند خوردند با همسران خود آميزش نكنند، روزه دائمى بگيرند و شب‌ها بيدار باشند، پيامبر همه را در مسجد احضار كرد و فرمود: من نكاح مى‌كنم و شب‌ها مى‌خوابم، هر كس از سنّت من پيروى نكند از من نيست. «6»

فرزند عثمان بن مظعون از دنيا رفت، پدرش در خانه منزوى شد. پيامبر او را احضار كرد و فرمود: «لم يكتاب علينا الرهبانية انما رهبانية أمتى الجهاد فى سبيل الله» «7» خداوند بر ما رهبانيّت ننوشته است. رهبانيّتِ امّت من، جهاد در راه خداست.

امام على عليه السلام براى عيادت علاء بن زياد وارد منزل او شد. او منزلى وسيع داشت. حضرت به او فرمود: تو در آخرت به اين منزل محتاج‌ترى، بايد در اين منزل بزرگ صله رحم، مهماندارى و ... انجام دهى تا با آن آخرت را كسب كنى، علاء گفت: امّا برادرم عاصم دنيا را ترك كرده است، حضرت او را احضار كرد و فرمود: «يا عدى نفسه لقد استهام بك الخبيث اما رحمت اهلك و ولدك اترى الله احل لك الطيبات و هو يكره ان تأخذها» اى دشمن نفس،

«1». آل‌عمران، 102.

«2». حج، 78.

«3». تحريم، 1.

«4». اعراف، 32.

«5». مائده، 87.

«6». بحار، ج 67، ص 117.

«7». بحار، ج 67، ص 115.

جلد 9 - صفحه 491

شيطان تو را فريب داده است. چرا به خانواده و فرزندانت رحم نمى‌كنى. آيا نمى‌بينى كه خداوند طيّبات را براى تو حلال كرده و كراهت دارد كه آن را رها كنى؟ عاصم گفت: پس چرا غذا و لباس شما، اين چنين است، حضرت عليه السلام فرمود: «انى لست كأنت ان الله تعالى فرض على ائمة الحق أن يقدروا انفسهم بضعفة الناس» «1» حساب من از شما جداست. خداوند از حاكمان خواسته است كه در سطح ضعفاى جامعه زندگى كنند، البته شرايط هر زمانى نيز متفاوت است، گاهى فضاى زندگى و فرهنگ مردم به گونه‌اى است كه بايد مراعات كرد، همانگونه كه سفارش شده، در تشييع جنازه خنده نكنيد يا امام دستور داد، اگر وضع گندم كم‌ياب است خوراك ما نبايد از گندم باشد يا سفارش شده اگر در جامعه فساد رواج دارد حسن ظن كار صحيحى نيست، به هر حال شرايط مخاطب و زمان متفاوت است و لذا در تارخ نسبت به حضرت رضا چنين مى‌خوانيم: گروهى از صوفيّه به امام رضا عليه السلام گفتند: وضع لباس شما خوب است و امام بايد لباس و غذا و مركبش ساده باشد. حضرت فرمود: يوسف، پيامبر خدا بود، در حالى كه ديباج مى‌پوشيد و بر تخت تكيه مى‌زد. همانا آنچه از امام انتظار است، قسط و عدالت است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ‌ .... «2»

گاهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر بعضى زنان خود كه ژوليده بودند نهيب مى‌زد و مى‌فرمود: «مالى اراك شعثاء مرهاء سلتاء» «3» چرا (در خانه) مويى ژوليده و نامرتب و بدون آرايش داريد.

از اين‌كه كلمه انجيل مفرد آمده مى‌فهميم كه فقط يك انجيل بر حضرت مسيح نازل شده است، پس اناجيل متعدّد امروز از كجا پيدا شده است؟

نشانه پيروانِ حضرت عيسى رأفت و رحمت است‌ «اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً» ولى نشانه ياران پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله رحمت نسبت به خودى‌ها و شدت نسبت به معاندين است. «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «4»

كلماتِ‌ «رَؤُفٌ»* و «رَحِيمٌ»* ده بار در قرآن در كنار هم آمده است. «رَؤُفٌ»* به معناى دلسوزى براى رفع سختى و تلخى است و «رَحِيمٌ»* به معناى محبّت و رحمت بعد از رفع‌

«1». بحار، ج 67، ص 118.

«2». بحار، ج 67، ص 121.

«3». بحار، ج 67، ص 122.

«4». فتح، 29.

جلد 9 - صفحه 492

تلخى و سختى. رأفت در مورد دفع شرّ است و رحمت و مورد جلب خير.

پیام ها

1- در طول تاريخ انبيا پى در پى آمده‌اند و جريان نبوّت يك امر مستمر بوده است. قَفَّيْنا عَلى‌ آثارِهِمْ‌ ... قَفَّيْنا

2- از افراد ويژه بايد تجليل ويژه كرد، نام بردن از نوح و ابراهيم و عيسى عليهم السلام در كنار عنوان كلّىِ «رسلنا، رسله» نشانه‌ى تجليل ويژه است. قَفَّيْنا ... بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ‌

3- از صفات و ويژگى‌هاى خوب پيروان هريك از اديان و مكاتب، بايد ياد كرد.

«جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً»

4- پيروى از پيامبران، زمينه دريافت صفاى دل و رأفت و رحمت است. «اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً»

5- هم بايد موانع صميميّت را برطرف كرد، «رَأْفَةً» و هم بايد عوامل محبّت را بوجود آورد. «رَحْمَةً»

6- نوآورى‌هاى سليقه‌اى و بدعت در دين، مورد پذيرش خداوند نيست.

«رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ»

7- بدعت، از آفات و آسيب‌هاى اديان آسمانى است. «رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها»

8- چه بسا انگيزه‌هاى پاك و خالص كه چون در مسير شريعت الهى نبوده است، به خرافات و بدعت انجاميده است. رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ... ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ‌

9- كفر و فسق، قرين يكديگرند. (در مقابل ايمان، فسق قرار گرفته است، در حالى كه بايد، كفر مطرح مى‌شد.) الَّذِينَ آمَنُوا ... كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ‌

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص40

منابع