آیه 26 سوره طور

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<25 آیه 26 سوره طور 27>>
سوره : سوره طور (52)
جزء : 27
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و با هم گویند: ما از پیش میان اهل و قبیله خود خداترس بودیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They will say, ‘Indeed, aforetime, we used to be apprehensive about our families.

معانی کلمات آیه

«فِی أَهْلِنَا»: در میان اهل و خانواده خود. همراه با فرزندان و خانواده خود. «مُشْفِقِینَ»: جمع مُشْفِق، ترسان و هراسان. بیمناک. مراد بیمناک از بازخواست الهی در پایان عمر، و پی‌آمد اخروی است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ «23»

آنان در بهشت، جامى پرشراب را (دوستانه از هم مى‌گيرند و) دست به دست دهند كه در (نوشيدن) آن نه بيهوده‌گويى است و نه گنهكارى.

وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ «24»

و پيوسته (براى خدمت آنان)، نوجوانانى همچون مرواريد در صدف، بر گرد آنان مى‌چرخند.

وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «25»

و بعضى بهشتيان رو به ديگرى نموده و از يكديگر سؤال مى‌كنند (كه رمز اين همه كاميابى در اينجا چيست)؟

قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26»

گويند: ما پيش از اين (در دنيا) نسبت به خانواده خويش خيرخواه بوديم (و آنان را از عذاب الهى هشدار مى‌داديم).

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 287

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ «27»

پس خداوند بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سوزان حفظ كرد.

إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ «28»

زيرا ما پيش از اين همواره او را مى‌خوانديم، همانا اوست نيكوكار مهربان.

نکته ها

«كأس»، جام پُر و «قدح»، جام خالى است. كلمه «مشفق» اگر با حرف (مِن) بيايد، به معناى ترس و نگرانى و اگر با حرف (فى) بيايد به معناى توجّه و عنايت است.

«يَتَنازَعُونَ» به معناى گرفتن جام از دست يكديگر با شوخى و محبت است، نظير آنچه در شب‌هاى عروسى ميان دوستان واقع مى‌شود.

شراب دنيوى، عقل انسان را زايل مى‌كند و او را به ياوه‌گويى و بيهوده‌گويى مى‌كشاند، علاوه بر آنكه موجب تحريك قواى جنسى گشته و انسان را به گناه سوق مى‌دهد. لذا قرآن مى‌فرمايد: بهشتيان، جام‌هايى بجز شراب را به يكديگر تعارف مى‌كنند كه نه موجب بيهوده‌گويى مى‌شود و نه گناه، بلكه به تعبير قرآن‌ «شَراباً طَهُوراً» «1» است.

در قرآن دو بار عبارت‌ «لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ» آمده است: يكبار درباره همسران بهشتى‌ «2» و يكبار درباره خادمان بهشتى‌ «3».

«سموم» به باد داغ و سوزانى گفته مى‌شود كه همچون سمّ در اجزاى بدن تأثير مى‌گذارد. در حديث مى‌خوانيم: اگر روزنه‌اى به اندازه سرانگشت از آن باد به روى اهل زمين باز شود، زمين و هر كه را روى آن است مى‌سوزاند. «4»

رسول اكرم صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنان عليه السلام فرمودند: نوجوانان زيبايى كه خادم بهشتيان هستند، فرزندان كفّار و مشركانند كه نه مجرم هستند تا به دوزخ برده شوند و نه نيكوكارند كه از

«1». انسان، 21.

«2». واقعه، 23.

«3». طور، 24.

«4». تفسير درّالمنثور.

جلد 9 - صفحه 288

نعمت‌هاى بهشتى متنعّم شوند، اين افراد به صورت خدمت‌گزارانى در بهشت در مى‌آيند. «1»

پیام ها

1- تفريحى رواست كه به دور از لغو وگناه باشد. يَتَنازَعُونَ‌ ... لا لَغْوٌ ... وَ لا تَأْثِيمٌ‌

2- با اين‌كه در بهشت، نهرها از شير و عسل و شراب و آب جارى است، بهشتيان با ظروف خاصى پذيرايى مى‌شوند، زيرا ظروف مناسب، لذّت نوشيدن را زياد مى‌كند. «كَأْساً»

3- در بهشت هيچ امر بيهوده، لهو و گناهى راه ندارد. «لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ»

4- هر حركتى كه در آن بيهودگى و گناه نباشد، جايز است. «لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ»

5- خادمان بهشتى، عاشقانه و پروانه‌وار پذيرايى مى‌كنند. يَطُوفُ‌ ...

6- خدمتكاران بهشتى، عاريه و قرضى نيستند، خادمان ويژه‌اند. «غِلْمانٌ لَهُمْ»

7- زيبايى مسئولان پذيرايى بهشت، خود نعمتى ديگر است. «كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ»

8- پوشش براى چيزهاى زيبا و قيمتى، يك ارزش است. «لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ»

9- از لذّت‌هاى بهشت، گفتگوى بهشتيان با يكديگر است. «وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ»

10- كليد بهشت را بايد در دنيا جست. «كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا»

11- دلسوزى و شفقت به خصوص در مورد خانواده، كليد بهشت است. «فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ»

12- انسان بايد نسبت به خانواده خود، توجّه و تعهّد و دغدغه و سوز داشته باشد. «فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ»

13- بهشتيان، بهشت را امتنان الهى مى‌دانند، نه پاداش عمل خود. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا»

14- به سراغ كسى بايد رفت و كسى را بايد خواند كه سرچشمه نيكى و رحمت است. «نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ»

«1». بحار، ج 5، ص 291.

جلد 9 - صفحه 289

15- جز خداوند سرچشمه‌اى براى نيكى و رحمت نيست. «إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ» (كلمه «هو» نشانه انحصار نيكى و رحمت در اوست)

16- نيكى خداوند برخاسته از رحمت اوست، (نه براى جلب منفعت يا راحتى وجدان يا برآوردن توقّع ديگران). «الْبَرُّ الرَّحِيمُ»

17- راه‌يابى متقين به بهشت و نجات از عذاب دوزخ، جلوه‌اى از نيكى و رحمت خداوند است. فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ‌ ... إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ‌

پانویس

منابع