آیه 26 سوره حجر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ

مشاهده آیه در سوره


<<25 آیه 26 سوره حجر 27>>
سوره : سوره حجر (15)
جزء : 14
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و همانا ما انسان را از گل و لای کهنه متغیر بیافریدیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly We created man out of a dry clay [drawn] from an aging mud,

معانی کلمات آیه

صلصال: گل خشك . راغب گويد: «الطين الجاف»، طبرسى فرموده: «الطين اليابس». اصل آن، به معنى صدا كردن شى‏ء است . به صداى آهن و صداى رعد صلصله گويند. اين لفظ ، چهار بار در قرآن آمده و همه در خلقت انسان مى‏ باشد. سه بار در سوره حجر و يك بار در سوره رحمن/ 14. به قولى ، به معناى گل بدبو است.

حماء: گل سياه بدبو. در مفردات مى‏ گويد: «طين اسود منتن». طبرسى نيز ذيل آيه 86 سوره كهف چنين گفته است ؛ حماء به معنى «لجن سياه بدبو» است . آن سه بار در قرآن مجيد آمده و همه در سوره حجر است.

مسنون: مسنون را ريخته شده و شكل يافته (مصوّر) معنى كرده ‏اند . سيبويه و زمخشرى آن را مصوّر گفته ‏اند. ظاهرا مراد از آن در قرآن مجيد «شكل يافته» است . اين لفظ ، سه بار در قرآن به كار رفته و همه در سوره حجر است . مسنون ، به معنى متغير نيز آيد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ «26»

وهمانا ما انسان را از گِلى خشك، از گِلى سياه متغير و بو گرفته، آفريديم.

وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ «27»

وقبل از انسان، جنّ را از آتشى سوزان و نافذ آفريديم.

نکته ها

«صَلْصالٍ» به گِل خشك و نپخته‌اى گويند كه هرگاه در آن دميده شود، صداى صوت از آن‌

جلد 4 - صفحه 455

برخاسته مى‌شود. «1» «حَمَإٍ» به گِل تيره رنگ و «مَسْنُونٍ» به معناى متغير است. «سموم» به باد داغى گفته مى‌شود كه مثل سمّ در عمق جان انسان اثر مى‌گذارد.

اين آيه، يا اشاره به آفرينش اوّلين انسان يعنى حضرت آدم است، «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» «2» و يا مراد سير آفرينش همه انسان‌هاست كه مواد زمين از طريق غذا و نطفه به صورت انسان درمى‌آيد، همان گونه كه در سوره كهف آيه 37 مى‌خوانيم كه انسان در آغاز خاك، سپس نطفه و سپس به صورت انسان درمى‌آيد. «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا» «3»

در فرهنگ قرآن، جنّ موجودى مكلّف است كه مورد خطاب خداوند قرار گرفته است، «يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»* و قرآن را مى‌فهمد. در اوّلين آيه از سوره جنّ مى‌خوانيم: «اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ» گروهى از جنّ قرآن را گوش كردند.

جنّ همانند انسان داراى شهوت است. چنانكه درباره زنان بهشتى مى‌خوانيم كه آنها باكره هستند، نه انسانى با آنها آميزش كرده و نه جنّى. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» «4» و طبق اين آيه آفرينش آن از آتش و قبل از انسان بوده است. چنانكه ابليس از جنّ است، «كانَ مِنَ الْجِنِّ» وهمانند ديگر كافران از جنّ به دوزخ مى‌رود. «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ» «5»


«1». تفسير الميزان.

«2». ص، 76.

«3». كهف، 37.

«4». الرحمن، 74.

«5». هود، 119.

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع