آیه 26 سوره روم

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 26 روم)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<25 آیه 26 سوره روم 27>>
سوره : سوره روم (30)
جزء : 21
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و هر کس در آسمانها و زمین است همه بنده و مملوک او و باکمال خضوع و خشوع مطیع فرمان اوست.

و هر که در آسمان ها و زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، و همه برای او فروتن و خاضع اند،

و هر كه در آسمانها و زمين است از آنِ اوست؛ همه او را گردن نهاده‌اند.

از آنِ اوست هر چه در آسمانها و زمين است، و همه فرمانبردار او هستند.

و از آن اوست تمام کسانی که در آسمانها و زمین‌اند و همگی در برابر او خاضع و مطیع‌اند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

To Him belongs whoever is in the heavens and the earth. All are obedient to Him.

And His is whosoever is in the heavens and the earth; all are obedient to Him.

Unto Him belongeth whosoever is in the heavens and the earth. All are obedient unto Him.

To Him belongs every being that is in the heavens and on earth: all are devoutly obedient to Him.

معانی کلمات آیه

  • قانتون: قنوت: دوام طاعت. راغب دوام طاعت مع الخضوع گفته است «قانتون» در آيه به معنى «مطيعون خاضعون» مى‌‏باشد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ «26»

و هر كه در آسمان‌ها و زمين است از آن اوست، همه براى او فرمانبردارند.

وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «27»

و او كسى است كه آفرينش را آغاز مى‌كند، سپس آن را (باز مى‌گرداند و) تجديد مى‌كند و اين كار براى او (از آفرينش نخستين) آسان‌تر است، و قدرت برتر در آسمان‌ها و زمين مخصوص اوست؛ و او غلبه‌ناپذير و دانا به حقايق امور است.

نکته ها

مراد از «مَنْ فِي السَّماواتِ» يا فرشتگانى هستند كه مطيع فرمان خدايند و يا موجوداتِ صاحب شعور ديگرى كه هنوز براى بشر شناخته نيست.

«1». بقره، 260.

جلد 7 - صفحه 194

پیام ها

1- در جهان بينى الهى، همه‌ى هستى آگاهانه و خاضعانه، تسليم و سرسپرده‌ى خداى متعال هستند. «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»

2- خداوند در همه چيز يكتاست:

در مالكيّت: «لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ»

در عبادت: «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»

در خالقيّت: «هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ»

در كمالات: «وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌»

3- توجّه به آفرينش ابتدايى، كليد آشنايى با معاد است. «يَبْدَؤُا- ثُمَّ يُعِيدُهُ»

4- مطابق فهم مردم سخن بگوييد. (با اين كه براى خداوند هيچ كارى سخت‌تر و يا آسان‌تر از كار ديگر نيست ولى باز هم كلمه‌ى‌ «أَهْوَنُ» به كار رفته است.)

5- صفات خداوند از تصوّر و قلم و بيان انسان، برتر است. «وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌»

6- هيچ كس و هيچ چيز را با خداوند مقايسه نكنيد. «وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌»

7- مقتضاى حكمت وقدرت الهى، پيدايش معاد است. ثُمَّ يُعِيدُهُ‌ ... هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ «26»

بعد از ذكر دلايل توحيد و قدرت مى‌فرمايد:

وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: و مر او راست آنچه در آسمانها و زمينهاست از موجودات، كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ‌: تمامى آنها مر ذات يگانه الهى را فرمان بردارند در موت و حيات و بعث و نشور و غير آن از افعال و اراده سبحانى، يعنى در اين احوال به هيچ گونه از حكم او متمرد نخواهند بود و در حيطه قدرت و اراده الهى هستند، اگرچه بعضى در عبادات، اطاعت او نكنند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ «26» وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «27» ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ فِي ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «28» بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ «29» فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (30)

مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (31) مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (32)

ترجمه‌

و مر او را است هر كس در آسمانها و زمين است همه او را فرمان برانند

و او است آنكه ميآفريند خلق را پس اعاده ميدهد آنرا و آن آسانتر است بر او و مر او را است صفت برتر در آسمانها و زمين و او است تواناى درست كار

زد براى شما مثلى از خودهاتان آيا براى شما از آنچه مالك شد دستهاتان شريكهائى است در آنچه روزى داديمتان پس شما باشيد در آن يكسان بترسيد از آنان مانند ترس شما از خودتان اين چنين تفصيل ميدهيم آيتها را براى گروهى كه تعقّل ميكنند

بلى پيروى كردند آنها كه ستم كردند خواهشهاى خودشان را بدون دانش پس كه هدايت ميكند آنرا كه گمراه كرد خدا و نيست براى آنها هيچ يارى كنندگانى‌

پس بپادار روى خود را براى دين حقّ با آنكه منحرف باشى از باطل و ملازم با آفرينش خدا كه آفريد مردم را ملازم با آن نيست تغييرى مر خلقت خدا را اين است دين مستقيم ولى بيشتر مردم نميدانند

با آنكه بازگشت كنندگان باشيد بسوى او و بترسيد از او و برپا داريد نماز را و نبوده باشيد از مشركان‌

از آنانكه متفرّق نمودند دينشان را و گشتند گروهها هر گروهى بآنچه نزد ايشان است شادمانند.

تفسير

تمام موجودات ارضيّه و سماويّه مملوك حقّند بملكيّت حقّه حقيقيّه و تخصيص عقلاء بذكر بمناسبت كلمه من براى مزيد اهتمام بشأن آنها است و تبعيّت ساير موجودات از ايشان و همه مطيع و فرمانبردار حقّند در حيات و ممات و بقاء و فناء و اعاده و احياء در دنيا و روز جزا و لذا او چنانچه خلق فرمود خلق را در ابتداء

جلد 4 صفحه 254

اعاده ميدهد آنها را بعد از فناء و زوال صورت جسميّه و اعاده آسان است براى خدا و آسانتر در نظر مردم از ابتدا براى او چون براى خودشان آسانتر است در صورتى كه ضمير عليه راجع بخدا باشد چنانچه ظاهر است و محتمل است راجع بخلق باشد و بنابراين مراد آنستكه اعاده آسانتر است براى خلق از ابتداء با اين وصف اقرار بابتداء خلق براى خدا دارند و اقرار بعود آن بقدرت او ندارند خلاصه آنكه يا بايد اهون را مجرّد از معناى تفضيل گرفت چنانچه احيانا استعمال ميشود يا تفضيل را بنظر خلق دانست براى خدا چنانچه فرموده‌اند يا براى خلق و افراد ضمير راجع بآنرا در عليه باعتبار لفظ دانست چنانچه عود شده بآن باين اعتبار در يعيده و اينمعناى اخير بدوا بنظر حقير رسيد و در هر حال نميتوان گفت اعاده براى خداوند آسانتر از ابتدا است چون براى او هر دو يكسانند در سهولت و آسانى و از براى او است هر صفت كمال شگفت‌آورى كه فوق آن متصوّر نيست و كسى بپايه آن نميرسد در آسمانها و زمين و در اخبار ائمّه هدى و بعضى از زيارات مأثوره به اين معنى و بوجود مبارك امير المؤمنين و ائمّه معصومين عليهم السّلام تفسير و تعبير شده و او است خداوند ارجمند تواناى درست كارى كه تمام افعالش بر وفق حكمت و مصلحت است و براى توضيح قبح شريك قرار دادن براى خداوند حق تعالى مثلى زده كه مردم با مراجعه بحال خودشان متوجّه بآن شوند از اينقرار كه شما مردم آزاد كه بندگانى داريد و آنها مملوك شمايند آيا ميشود آنها در اموالى كه خدا بشما داده شريك شما باشند و مانند شما در آنها تصرّف نمايند و همه مساوى باشيد با يكديگر با آنكه در حقيقت آن اموال مال شما نيست بلكه مال خدا است ولى اختيار آن را بشما واگذار فرموده و يا ممكن است شما از بندگانتان بترسيد و ملاحظه كنيد در تصرّف خودتان در آن اموال بهمان نحو كه از خودتان ميترسيد و ملاحظه ميكنيد البتّه نميشود و ممكن نيست كه شما آنها را شريك و مساوى با خودتان در تصرّف بدانيد و همان ملاحظه‌اى كه از شركاء آزاد خودتان داريد از آنها داشته باشيد پس چگونه مملوك خدا را براى او شريك قرار ميدهيد باين خوبى و وضوح بيان ميكند خدا ادلّه نفى شرك و قبح آن طريقه را براى كسانيكه تعقّل و

جلد 4 صفحه 255

تأمّل ميكنند در درك حقائق و حلّ مشكلات ولى كسانيكه براى خدا شريك قرار دادند اهل اين معانى نيستند بلكه اين ستم كاران بخويش و خلق از روى بى‌علمى و بى دانشى و بدون دليل پيروى دلخواه و هواى نفس خودشان را نمودند و از تعقّل و تأمّل دور شدند خدا هم آنها را بحال خودشان واگذار فرمود و در وادى ضلالت حيرانند و كسى نمى‌تواند آنها را هدايت نمايد چون گوش بحرف حساب نميدهند و دستگيرى براى آنها در دنيا و آخرت نيست و نخواهد بود پس بايد پيغمبر اكرم بكلّى از آنها اعراض فرمايد و متوجّه بخدا و دين حقّ باشد و مستقيم و ثابت در ابلاغ آن و منحرف از هر طريقه و مسلك باطل و معبود و مسجود زائل و ملازم باشد با فطرت اصلى و خلقت پاك الهى كه بر آن اصل و نهاد خلق فرموده خدا خلايق را و قابل تغيير و تبديل نيست و آن اين دين مبين قويم مستقيم اسلام است ولى بيشتر مردم نميدانند حقّيّت و موافق با فطرت بودن آنرا و مسلمانان نيز بايد در تبعيّت از پيغمبر خودشان ثابت باشند با آنكه علاقه خودشان را از غير حقّ قطع نموده و پى در پى بحقّ پيوندند و مكرّر باو رجوع نمايند و از خدا بترسند و نماز مقرّر را بپا دارند و از گروه مشركين نباشند و از جمله كسانيكه متفرّق و جدا شدند در دين با يكديگر نباشند كه فرقه فرقه شدند و هر فرقه‌اى پيرو و تابع امامى يا پرستش و ستايش كننده معبودى باشند و راضى و خوشنود بمسلك و مرام و معبود و امام خود گردند و از سايرين تبرّى جويند و بعضى فارقوا بجاى فرّقوا قرائت نموده‌اند يعنى ترك نمودند و اينكه منيبين حال از أقم واقع شده با آنكه آن داراى ضمير مفرد و اين كلمه جمع است باعتبار مراد و تبعيّت امّت از پيغمبر اكرم است چنانچه فرموده يا ايّها النّبى اذا طلّقتم النّساء و در ذيل آيه سوّم قمّى ره فرموده سبب نزول آن اين بود كه عرب در تلبيه بدستور حضرت ابراهيم عمل مينمودند و ميگفتند لبّيك اللّهمّ لبّيك لبّيك لا شريك لك لبّيك انّ الحمد و النّعمة لك و الملك لا شريك لك پس شيطان بصورت پير مردى در آمد و بآنها گفت اين تلبيه پدران شما نيست گفتند آن چگونه بوده گفت آنها ميگفتند لبّيك اللّهمّ لبّيك لا شريك لك الّا شريك هو لك پس قريش متنفّر شدند از آن گفتار و شيطان گفت صبر كنيد تا سخن من تمام شود گفتند بگو گفت الّا شريك هو لك تملكه و ما

جلد 4 صفحه 256

يملك آيا نمى‌بينيد كه او مالك شريك و آنچه او مالك است ميباشد پس مردم راضى شدند بآن و قريش بالخصوص باين نحو تلبيه مينمودند و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مبعوث شد آن تلبيه را منع نمود و فرمود اين شرك است و اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه شما كه راضى نيستيد كسى با شما در املاكتان شريك باشد چگونه راضى ميشويد براى خدا در املاكش شريك قرار دهيد و در بعضى از روايات معتبره فأقم وجهك للدّين به ثبات در ولايت و توجّه بقبله در نماز و عدم التفات بيمين و شمال و نفى عبادت اوثان تفسير شده و دين فطرى را بتوحيد خدا در روز الست و اخذ ميثاق از بنى آدم بر آن و بر رسالت ختمى مرتبت و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام مبيّن فرموده‌اند و كلمه من در من انفسكم ظاهرا ابتدائيّه و در ممّا ملكت تبعيضيّه و در من شركاء زائده و استفهام انكارى است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَه‌ُ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ كُل‌ٌّ لَه‌ُ قانِتُون‌َ «26»

و اختصاص‌ باو دارد ‌هر‌ كس‌ ‌که‌ ‌در‌‌-‌ آسمانها هستند و ‌در‌ زمين‌، تمام‌ ‌آنها‌ ‌براي‌ ‌او‌ خاضع‌ و خاشع‌ هستند.

‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد حافِظُوا عَلَي‌ الصَّلَوات‌ِ وَ الصَّلاةِ الوُسطي‌ وَ قُومُوا لِلّه‌ِ قانِتِين‌َ (سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 238).

وَ لَه‌ُ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ ‌که‌ ملائكه‌ باشند «و ‌له‌» لام‌ اختصاص‌ ‌است‌ ‌يعني‌ تمام‌ ‌عبد‌ ذليل‌ ‌او‌ هستند و ‌در‌ تحت‌ قدرت‌ ‌او‌.

وَ الأَرض‌ِ ‌از‌ جن‌ و انس‌ بلكه‌ جميع‌ مخلوقات‌ سمائي‌ و ارضي‌.

كُل‌ٌّ لَه‌ُ قانِتُون‌َ قنوت‌ ‌در‌ نماز بمعني‌ دعا ‌است‌ و عرض‌ حاجت‌ ‌با‌ حال‌ خضوع‌ و خشوع‌ چنانچه‌ ‌در‌ حق‌ مريم‌ ميفرمايد يا مَريَم‌ُ اقنُتِي‌ لِرَبِّك‌ِ وَ اسجُدِي‌ وَ اركَعِي‌ مَع‌َ الرّاكِعِين‌َ (سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 43) بالجمله‌ جميع‌ موجودات‌ امكاني‌ علوي‌ و سفلي‌ بلسان‌ حال‌ و ‌قال‌ اظهار ذلت‌ و خواري‌ و فقر و احتياج‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ دارند وجودا و بقاء.

اي‌ همه‌ هستي‌ زتو پيدا ‌شده‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 26)- توحید مالکیت خداوند: در آیات گذشته بحثهایی پیرامون «توحید خالقیت» و «توحید ربوبیت» آمده بود، و این آیه، از یکی از شاخه‌های توحید که «توحید مالکیت» است سخن می‌گوید، می‌فرماید: «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از آن او می‌باشند» (وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

و چون همه از آن اویند «همگی در برابر او خاضع و مطیعند» (کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ).

یعنی از نظر قوانین آفرینش زمام امر همه در دست اوست و همه خواه ناخواه تسلیم قوانین او در جهان تکوینند.

دلیل این «مالکیت» همان خالقیت و ربوبیت اوست: کسی که در آغاز

ج3، ص531

موجودات را آفریده و تدبیر آنها را بر عهده دارد، مسلما مالک اصلی نیز باید او باشد، نه غیر او.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 188

منابع