آیه 25 سوره لقمان
<<24 | آیه 25 سوره لقمان | 26>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر از این کافران سؤال کنی آن کیست که آسمانها و زمین را آفریده؟ البتّه جواب دهند خداست. باز گو: ستایش خدای را (که کافران نیز معترفند) بلکه اکثر آنها (بر این حقیقت که آفریننده جهان خداست اگر به زبان گویند به دل) آگاه نیستند.
و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟ قطعاً می گویند: خدا. بگو: همه ستایش ها ویژه خداست [آیا درک می کنند که همه امور به دست خداست؟ نه] بلکه بیشترشان معرفت و دانش ندارند؛
و اگر از آنها بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ مسلماً خواهند گفت: «خدا.» بگو: «ستايش از آنِ خداست» ولى بيشترشان نمىدانند.
اگر از آنها بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ خواهند گفت: خدا. بگو: سپاس خدا را. بلكه بيشترشان نادانند.
و هرگاه از آنان سؤال کنی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلّماً میگویند: «اللّه»، بگو: «الحمد للّه (که خود شما معترفید)!» ولی بیشتر آنان نمیدانند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «25»
و اگر از آنان سؤال كنى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ حتماً خواهند گفت: خدا. بگو: ستايش از آنِ خداست، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
نکته ها
شبيه اين تعبير، در موارد ديگر قرآن نيز آمده است، از جمله آيات: 61 و 63 عنكبوت، 38 زمر و 9 زخرف كه نشان مىدهد مشركان، منكر خالقيّت خدا نبودند و انحرافشان در شريك قراردادن بتها به هنگام عبادت و آرزوى شفاعت از آنان بود، و «ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى» «1» در حالى كه خود، آنها را از سنگ و چوب تراشيده بودند.
امام باقر عليه السلام، پاسخ مشركان در اين آيه را نشان فطرى بودن توحيد دانستند. «2»
پیام ها
1- خالق بودنِ خداوند، بر مشركان نيز پوشيده نيست. وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ ...
لَيَقُولُنَّ اللَّهُ
2- مشركان به انحراف خود اقرار ضمنى دارند. لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ ... لَيَقُولُنَّ اللَّهُ
3- همهى آفريدهها از آنِ اوست، پس تنها او را ستايش كنيم. «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ»
4- سپاس خداوند را به زبان آوريم. «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ»
5- انحراف مشركان معمولًا برخاسته از جهل آنان است. «بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «25»
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ: و اگر بپرسى كافران را، مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ:
كيست كه آفريده است آسمانها و زمينها را، لَيَقُولُنَّ اللَّهُ: هر آينه گويند خداى تعالى است به جهت وضوح دلالت مانعه از اسناد آفرينش آسمانها و زمينها به غير او سبحانه.
در توحيد- ابن بابويه به اسناد خود از حضرت باقر عليه السّلام، فرمود رسول
«1» معالم الزّلفى، ص 340 (طبع 1288 هجرى قمرى)
جلد 10 - صفحه 359
خدا صلّى اللّه عليه و آله: هر مولودى، متولد شود بر فطرت، يعنى بر معرفت به اين كه خداوند عز و جل خالق اوست پس اينست فرمايش الهى كه اگر سؤال كنى كيست خالق آسمانها و زمينها هر آينه گويند خدا است «1».
و چون اعتراف كردند به آنچه موجب بطلان معتقد ايشان است، قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ: بگو شكر و سپاس مر خداى را بر الزام شما و ملجأ شدن به آنچه مبطل اعتقاد شماست و اقرار شما به صحت دين اسلام به جهت وضوح دلالت آن. يا ستايش مر خدا را بر هدايت ما و توفيق او ما را به معرفت آن. بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ: بلكه بيشتر ايشان نمىدانند كه بدين اقرار ملزم شوند، يا نمىدانند كه دين اسلام حق است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ «21» وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ «22» وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «23» نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ «24» وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «25»
جلد 4 صفحه 279
ترجمه
و چون گفته شود بايشان كه پيروى كنيد آنچه را كه فرستاد خدا گويند بلكه پيروى ميكنيم آنچه را كه يافتيم بر آن پدران خود را آيا و اگر چه بوده باشد شيطان كه بخواند آنها را بسوى آتش سوزان
و كسيكه واگذارد روى دل خود را بسوى خدا با آنكه نيكوكار باشد پس بتحقيق چنگ زده است در دستگيره محكم و بسوى خدا است سر انجام كارها و كسيكه كفر ورزد
پس نبايد غمگين سازد تو را كفرش بسوى ما است بازگشت آنان پس خبر ميدهيمشان بآنچه كردند همانا خدا دانا است بآنچه در سينهها است
كامياب ميگردانيمشان اندكى پس ناچار ميسازيمشان بسوى عذابى سخت
و هر آينه اگر بپرسى از آنان كيست كه آفريد آسمانها و زمين را هر آينه ميگويند البته خدا بگو ستايش مر خدا را است بلكه بيشترشان نميدانند
تفسير
خداوند متعال در تعقيب مجادله كفار كه در آيه سابقه اشاره بآن شد فرموده و چون ايمان بخداى يگانه و كتاب او بر آنها عرضه شود گويند ما پيرو دين پدرانمان هستيم كه پرستش بت مىنمودند و معلوم ميشود مبناى عقائدشان تقليد است و بايد از آنها سؤال شود بطور انكار كه آيا پيرو پدرانشان هستند اگر چه آن پيروى شيطان و موجب دخول در آتش سوزان جهنّم باشد قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه او نضر بن حارث بود پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله باو فرمود متابعت كتاب خدا را بنما گفت متابعت دين پدران خود را مينمايم و مقصود مذمّت اهل شرك است و بيان انحصار تمسّكشان بتقليد آباء و پس از آن مدح اهل ايمانرا فرموده باين بيان كه و كسيكه واگذارد امور خود را كه در پيش دارد بخدا و بشراشر وجود خود متوجّه بامتثال احكام خدا شود و كار خوب انجام دهد متمسّك بدستاويز محكم الهى شده كه محكمترين دستاويز است و قمّى ره نقل نموده كه مراد ولايت است و عاقبت و سر انجام تمام امور بخدا و اختيار و پاداش او است و كسيكه كافر شود نبايد كفر او موجب حزن و دلتنگى پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم گردد چون ضرر تكذيب او بخودش ميرسد و صدق حضرت ظاهر ميگردد و بازگشت كفّار و ساير خلق بحكم خداوند و حضور در پيشگاه معدلت او است همه را بمجازات اعمالشان خواهد رسانيد همانا خداوند از باطن آنها و
جلد 4 صفحه 280
كينههائيكه در سينه دارند آگاه است چند روزى در دنيا آنها را مهلت ميدهد و از متاع آن بهرهمند ميفرمايد و پس از آن باجبار وارد جهنّم نموده بعذاب سخت و سنگين آن گرفتارشان خواهد فرمود عجب در آنستكه اين مشركين بالفطره موحّدند لذا اگر از آنها بپرسى كيست خالق آسمانها و زمين بدون درنگ ميگويند خداى يگانه و با وجود اين در مقام پرستش و ستايش بوسوسه شيطان بتپرست شدهاند پس بايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم حمد نمايد خدا را بر آنكه دين او را دين فطرى قرار داد و منكرين او را ملزم بتصديق او و اقرار ببطلان مسلك خودشان فرمود و صدق او را بر همه ظاهر ساخت چون پر واضح است كه اگر خالق آسمانها و زمين خداى يگانه باشد خورشيد و ماه و ستارگان و ملائكه و بتها همه مخلوق اويند و با وجود خالق پرستش مخلوق سزاوار نيست ولى بيشتر آنها علم باين لازم بيّن ندارند و نميدانند كه اين اقرار است از آنها ببطلان مرامشان و فساد كردارشان.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ لَيَقُولُنَّ اللّهُ قُلِ الحَمدُ لِلّهِ بَل أَكثَرُهُم لا يَعلَمُونَ «25»
و هر آينه اگر از آنها پرسش كني كيست که خلق فرموده، آسمانها و زمين را هر آينه البته ميگويند اللّه بگو حمد مختص است از براي اللّه بلكه اكثر اينکه كفار و مشركين نميدانند.
وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ اينکه سؤال براي اتمام حجت و الزام خصم است که اينکه آسمانهاي با عظمت و اينکه كرات جويه که عددش را نميتوانيد شماره كنيد و اينکه كره زمين که مشاهده ميكنيد از كوهها و صحراها و بيابانها كي خلق فرموده آيا آلهه شما از اصنام که مصنوع خود شما هستند و ساير الهه قدرت بر خلق يك پشه يا يك مورچه دارند چه رسد بآسمانها و زمين خداوند خالق کل شيء است از عالم مجردات و ماديات اقتصار بر سماوات و ارض براي اينست که مشركين اينها را مشاهده ميكنند و عوالم مجردات را منكر هستند بلكه خدا را هم جسم ميدانند و ملائكه را دختران خدا ميگويند.
لَيَقُولُنَّ اللّهُ لام تأكيد و نون تأكيد يعني نميتوانند انكار كنند و نسبت بالهه خود دهند البته ميگويند خداوند متعال خلق فرموده پس از اخذ اينکه اقرار:
قُلِ الحَمدُ لِلّهِ حمد مختص باو است زيرا غير او تمام محتاج باو هستند وجودا و- بقاء «الممكن في حد ذاته ان يکون ليس و له من علته ان يکون ايس».
سيه رويي ز ممكن در دو عالم
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- ده وصف از اوصاف پروردگار: در این آیه و پنج آیه بعد از آن مجموعهای از صفات خداوند بیان شده است که در حقیقت ده صفت عمده یا ده اسم از اسماء الحسنی را بیان میکند:
غنی، حمید، عزیز، حکیم، سمیع، بصیر، خبیر، حق، علی و کبیر.
این از یک نظر، و از سوی دیگر در این آیه از «خالقیت» خداوند سخن میگوید و در آیه دوم از «مالکیت مطلقه» در آیه سوم از «علم بیانتهایش» بحث میکند و در آیه چهارم و پنجم از «قدرت نامتناهیش».
و در آخرین آیه نتیجه میگیرد کسی که دارای این صفات است «حق» است و غیر از او همه باطل و هیچ و پوچند.
نخست میفرماید: «و هرگاه از آنان سؤال کنی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است مسلما میگویند: اللّه» (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ).
این تعبیر از یک سو دلیل بر این است که مشرکان هرگز منکر توحید خالق نبودند، و از سوی دیگر دلیل بر فطری بودن توحید و تجلی این نور الهی در سرشت همه انسانهاست.
سپس میگوید: حال که آنها به توحید خالق معترفند «بگو: الحمد للّه (که خود شما معترفید) ولی بیشتر آنان نمیدانند» که عبادت باید منحصر به خالق جهان باشد (قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم