آیه 25 سوره فتح
<<24 | آیه 25 سوره فتح | 26>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هم آنان بودند که کافر شدند و راه مسجد الحرام را بر شما بستند و قربانی شما را از رسیدن به محل خود (مکّه) منع کردند. و اگر مردان مؤمن و زنان مؤمنهای که شما اکنون نمیشناسید (در مکه) وجود نداشتند که اگر حمله کنید آنها را ندانسته پامال هلاک میسازید پس دیه و غرامت خون آن مؤمنان به گردن شما میماند (اگر این قضیّه نبود به شما اجازه حمله به مکه داده میشد و لیکن این اجازه به تأخیر افتاد) تا خدا هر که را بخواهد در رحمت خود داخل گرداند (و به نور اسلام هدایت کند). اگر (عناصر کفر و ایمان) از یکدیگر جدا بودند همانا کسانی از آنان را که کافرند به عذابی دردناک معذّب میساختیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- معكوفا: عكوف و عكف: ملازمت توأم با تعظيم معكوف به معنى ممنوع است يعنى: منع شده و نگاه داشته شده از رفتن، آن با معنى اصلى كه ملازمت و اقامه است سازگار مىباشد.
- محل: (بفتح اول و كسر دوم) موضع.
- معرة: ضرر، كار ناپسند عر (بفتح و ضم اول) مرضى است جلدى كه سوزش دارد، به عربى جرب گويند آن غير از آبله است، اصل آن به معنى عروض است، به ضرر معرة گويند كه مثل جرب به شخص عارض مىشود.
- تزيلوا: زيل: كنار شدن، فرقش با «زال» ناقصه آنست كه: اين يائى (ذيل) و آن واوى است تزيل نيز به معنى كنار شدن است.[۱]
نزول
ابوجمعة جنبذ بن سبع گوید: با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در اول روز، جنگ و مقاتله نمودم. در حالتى که کافر بودم و در آخر روز با او روبرو بودم در حالتى که مسلمان شده بودم و ما سه مرد و هفت زن بودیم و این آیه درباره ما نازل گردیده است.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً «25»
آنان كسانى هستند كه كفر ورزيدند و شما را از مسجد الحرام و قربانىهاى نگاه داشته شده را از رسيدن به محل قربانگاه باز داشتند و اگر مردان و زنان با ايمانى (در مكّه) نبودند كه (به خاطر فرمان حمله) آنان را نشناخته پايمال كنيد و ناآگاهانه از سوى مسلمانان، كشته شده و به شما ضرر برسد (ما فرمان جنگ و حمله به مكّه و مبارزه با اين كفّار را صادر مىكرديم، ولى اين فرمان را نداديم) تا خداوند هر كس را بخواهد، در رحمت خود داخل كند. اگر (مؤمنان و مشركان) از هم جدا بودند، قطعاً كسانى از اهل مكّه را كه كفر ورزيدند، به عذابى دردناك عذاب مىكرديم.
نکته ها
«معكوف»، به معناى ممنوع و محبوس است، «الْهَدْيَ مَعْكُوفاً» يعنى حيوانى كه براى قربانى مشخص شده را محبوس مىكنند تا به قربانگاه برسد. معتكف نيز به كسى گفته مىشود كه براى هدف مقدّسى، خود را به نوعى محبوس و پايبند مكان يا چيزى مىكند.
«مَعَرَّةٌ» به معناى ضرر و زيان است و «تَزَيَّلُوا» به معناى تفكيك و جداسازى است.
دليل پذيرش صلح حديبيّه اين بود كه اگر خداوند براى نابود كردن كفّارى كه مانع شما و رسيدن قربانى شما به قربانگاه شدند، فرمان حمله مىداد، شما به مكّه هجوم برده و مسلمانان بى دفاعى كه در آن جا مقيم بودند و شما آنان را نمىشناختيد، در زير هجوم و حمله شما، خونشان به ناحق ريخته مىشد و در اين صورت شما گرفتار خونبها مىشديد، پس يكى از دلايل صلح حديبيّه، حفظ خون مسلمانان مقيم در مكّه بود.
امام حسن عليه السلام در مورد دليل پذيرش صلح با معاويه اين چنين فرمود: «فانّى تركتُه لصلاح
جلد 9 - صفحه 140
الامّة و حقن دمائها» «1» من جنگ را رها كردم به خاطر مصلحت امّت و حفظ خون آنان.
حساب مسلمانان مستضعف كه شما ناشناخته آنان را بكشيد، از حساب مسلمانانى كه آگاهانه خود را در جبههى كفر و سپر كفّار قرار دادهاند جداست، در بخش اول آيه مىفرمايد:
نبايد حمله كرد، امّا در بخش دوم، كشتن مسلمانانى كه خود را سپر كفر قرار دادهاند، جايز دانسته است.
پیام ها
1- مشركان مكّه با آن همه كفر و عناد، به صلح با مسلمانان تن دادند. كَفَّ أَيْدِيَهُمْ ...
هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا
2- قربانى در مناسك حج، جايگاه ويژهاى دارد. (يكى از جرمهاى كفّار، جلوگيرى از رسيدن قربانى به قربانگاه ذكر شده است.) «وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ»
3- فلسفه جنگ يا صلحِ خود را براى پيروان بيان كنيد. «لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ» (فرمانهاى الهى داراى دليل و فلسفه است و دليل صلح حديبيّه اين بود كه مسلمانان ناشناخته كشته نشوند.)
4- رعايت مسئله اهم ومهم، يك قانون عقلى، شرعى وعرفى است. لَوْ لا رِجالٌ ...
(آرى، در شرايطى حفظ خون مسلمانان، مهمتر از حمله به كفّار است.)
5- خون مسلمان محترم است و مرد و زن ندارد. «رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ»
6- آسيب رساندن به مسلمانان حتّى از روى ناآگاهى، مسئوليّت و بازخواست دارد. لَوْ لا رِجالٌ ... لَمْ تَعْلَمُوهُمْ
7- خداوند، خواهان دور ماندن ساحت مؤمنان از هر لكّه ننگ و بدنامى است.
«فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ»
8- رهبرى جامعه اسلامى بايد همه جوانب و آثار و عوارض فرمان خود را
«1». كامل ابن اثير، ج 3، ص 205، بحار، ج 44، ص 30.
جلد 9 - صفحه 141
محاسبه كند. «لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ» تا ناخواسته به بىگناهى آسيبى نرسد.
9- بهانه به دست دشمن ندهيد. «فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ» اگر فرمان حمله به مكّه صادر مىشد و مسلمانان ناشناخته كشته مىشدند، دشمنان اين حركت را وسيله تبليغات خود قرار مىدادند و مىگفتند مسلمانان به خودشان نيز رحم نمىكنند.
10- گاهى صلح، زمينهساز گسترش اسلام مىشود. وَ لَوْ لا رِجالٌ ... لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ
11- كفّار، مستحق عذاب حتمى الهى هستند. «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص244
- پرش به بالا ↑ تفسیر طبرانى و مسند ابویعلى.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.