آیه 23 سوره مائده

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<22 آیه 23 سوره مائده 24>>
سوره : سوره مائده (5)
جزء : 6
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

دو نفر مرد خدا ترس (یوشع و کالب) که مورد لطف خدا بودند گفتند: شما بر آنها از این در درآیید، چون در آمدید آن گاه محققاً (بر آنها) غالب خواهید شد، و بر خدا توکل کنید اگر به او گرویده‌اید.

دو مرد از کسانی که [از خدا] می ترسیدند و خدا به هر دو نعمتِ [معرفت، ایمان و شهامت] داده بود، گفتند: از این دروازه به آنان یورش برید، چون به آنجا درآیید یقیناً پیروزید؛ و اگر مؤمن هستید بر خدا توکل کنید.

دو مرد از [زمره‌] كسانى كه [از خدا] مى‌ترسيدند و خدا به آنان نعمت داده بود، گفتند: «از آن دروازه بر ايشان [بتازيد و] وارد شويد؛ كه اگر از آن، درآمديد قطعاً پيروز خواهيد شد، و اگر مؤمنيد، به خدا توكل كنيد.»

دو مرد از آنان كه پرهيزگارى پيشه داشتند و خدا نعمتشان عطا كرده بود گفتند: از اين دروازه بر آنان داخل شويد؛ و چون به شهر درآمديد شما پيروز خواهيد شد. و بر خدا توكل كنيد اگر از مؤمنان هستيد.

(ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می‌ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Said two men from among those who were Godfearing and whom Allah had blessed: ‘Go at them by the gate! For once, you have entered it, you will be victors. Put your trust in Allah, should you be faithful.’

Two men of those who feared, upon both of whom Allah had bestowed a favor, said: Enter upon them by the gate, for when you have entered it you shall surely be victorious, and on Allah should you rely if you are believers.

Then out spake two of those who feared (their Lord, men) unto whom Allah had been gracious: Enter in upon them by the gate, for if ye enter by it, lo! ye will be victorious. So put your trust (in Allah) if ye are indeed believers.

(But) among (their) Allah-fearing men were two on whom Allah had bestowed His grace: They said: "Assault them at the (proper) Gate: when once ye are in, victory will be yours; But on Allah put your trust if ye have faith."


تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «23»

دو نفر از مردانى كه (از خدا) مى‌ترسيدند و خدا به آنان نعمت (عقل وايمان و شهامت) داده بود، گفتند: از دروازه‌ى شهر بر دشمن وارد شويد (و نترسيد) پس چون كه داخل شديد همانا پيروزيد و اگر ايمان داريد بر خدا توكّل كنيد.

نکته ها

در تفاسير آمده است: آن دو نفر از نقباى دوازده‌گانه بنى‌اسرائيل بودند، به نام‌هاى:

«يوشع‌بن نون» و «كالب‌بن يوفنا» و نامشان در تورات، سِفر تثنيه آمده است. «1» امام باقر عليه السلام فرمودند: اين دو نفر، پسر عموى موسى عليه السلام بودند. «2»

به گفته علّامه طباطبايى در تفسير الميزان: «هرگاه كلمه‌ى «نعمت» در قرآن بدون قيد آمد، مراد نعمت ولايت و نبوّت است».

پیام ها

1- خداترسى، زمينه‌ى فراهم شدن الطاف و نعمت‌هاى الهى است. يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ‌ ...

2- آنكه از خدا بترسد، احساس مسئوليّت مى‌كند وپيروى از فرمان پيامبر خدا را واجب مى‌داند ودر برابر قدرت‌هاى ديگر تسليم نمى‌شود. يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ‌ ... ادْخُلُوا

3- خداترسى، زمينه‌ى شجاعت و جرأت و عمل است. يَخافُونَ‌ ... ادْخُلُوا

«1». تفسير نمونه.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 2 - صفحه 270

4- خداترسى، نعمتى الهى است. «يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا»

5- هنگام حمله، بايد به رزمندگان روحيه داد. «فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ»

6- خوف الهى و تقوا، به انسان بصيرت و نيروى تحليل صحيح و روشن از مسائل مى‌دهد. يَخافُونَ‌ ... فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ‌

7- توكّل، بايد مخلصانه و تنها بر خدا باشد. «عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا»

8- اگر اهل ايمان با شهامت وارد شوند، منحرفان ميدان را ترك مى‌كنند. «فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ»

9- اصل در موفقيّت تنها امكانات مادّى نيست، بلكه ايمان و توكّل، تصميم و جرأت نيز لازم است. ادْخُلُوا ... وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا

10- توكّل به تنهايى كافى نيست، بلكه همراه با تلاش ما را به مقصد مى‌رساند.

ادْخُلُوا ... فَتَوَكَّلُوا

11- توكّل، نشانه‌ى ايمان و كليد نجات از بن‌بست‌ها و ترس‌هاست. فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ‌ ...

12- از شما حركت، از خدا بركت و نصرت. «فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»

13- توكّل، تنها به لفظ نيست؛ بلكه روحيّه‌اى برخاسته از ايمان است. «فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «23»

«1» سوره مائده، آيه 25.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 57

قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ‌: گفتند دو مرد از آنانكه مى‌ترسيدند از خداى تعالى، يعنى يوشع بن نون بن سبط بن بنيامين يا سبط يوسف كه خواهر زاده موسى و وصى او بود و ديگرى كالب بن يوحنا سبط يهودا كه:

أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا: انعام فرموده بود خداى تعالى بر اين دو نفر به ايمان و ثبات بر عهد و پيمان گويند: اين دو مرد قوى القلب و ثابت الايمان، بنى اسرائيل را گفتند: ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ‌: داخل شويد بر جباران از باب قريه ايشان ناگهان، و آنها را در رهگذر تنگ گيريد و مگذاريد به صحرا روند. فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ‌: پس چون درآييد در آن بر وجهى كه گفته شد، پس بدرستى كه شما غالبيد، چه به جهت مواضع ضيقه و عظم اجسام ايشان متعسر است بر ايشان كه بر شما حمله كنند، و ديگر آنكه آنها اجسامى خالى از قلوب و جسد بيروح‌اند، زيرا كافر مانند مرده است و مؤمن در حكم زنده، و زنده را بر مرده، هر نوع قهر و غلبه باشد. و يا علم ايشان به اين از اخبار موسى عليه السّلام بوده باشد و قول او «كتب اللّه لكم» و يا علم ايشان به عادت اللّه در نصرت رسل و قهر اعدا و يا از الهام سبحانه. وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا: و بر خداى نه غير او پس توكل كنيد در اين حرب. إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌: اگر هستيد ايمان آورندگان و باور كنندگان مر وعده حق را، و يا گرويدگان به وحدانيت و قدرت كامله او.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «23»

ترجمه‌

و بر خدا پس توكل كنيد اگر باشيد گروندگان.

تفسير

بعد از تهيه اسباب ظاهرى و مراعات جهات غلبه بر دشمن و حزم و احتياط بايد از اسباب ظاهريه و علل عاديه منقطع شد و با قوت قلب و ثبات قدم در ايمان و عزم بخدا پيوست و توكل بحق نمود و از او طلب نصرت و ظفر كرد و اين از لوازم ايمان بخدا و تصديق دعوت و وعده انبياء است كه آن دو بزرگوار دستور فرمودند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ رَجُلان‌ِ مِن‌َ الَّذِين‌َ يَخافُون‌َ أَنعَم‌َ اللّه‌ُ عَلَيهِمَا ادخُلُوا عَلَيهِم‌ُ الباب‌َ فَإِذا دَخَلتُمُوه‌ُ فَإِنَّكُم‌ غالِبُون‌َ وَ عَلَي‌ اللّه‌ِ فَتَوَكَّلُوا إِن‌ كُنتُم‌ مُؤمِنِين‌َ «23»

گفتند ‌آن‌ دو نفر مرد ‌که‌ يوشع‌ ‌بن‌ نون‌ ‌که‌ ‌از‌ سبط ‌إبن‌ يامين‌ ‌ يا ‌ يوسف‌ ‌بود‌ و كالب‌ ‌إبن‌ يوفنا ‌که‌ ‌از‌ سبط يهودا ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ كساني‌ بودند ‌که‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ميترسيدند ‌در‌ مخالفت‌ اوامر ‌او‌ و خداوند بآن‌ دو نفر انعام‌ فرمود مقام‌ نبوت‌ ‌را‌ داخل‌ شويد ‌در‌ دروازه‌ شهر ‌شما‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ غالب‌ خواهيد ‌بود‌ و وا گذاريد امر ‌خود‌ ‌را‌ بخدا ‌که‌ ‌او‌ كفايت‌ ميكند و ‌شما‌ ‌را‌ نصرت‌ ميدهد ‌اگر‌ اعتقاد بوعده‌ الهي‌ و قدرت‌ و توانايي‌ ‌او‌ داريد.

‌در‌ باب‌ اخلاق‌ ‌در‌ مسئله‌ توحيد افعالي‌ گفتند مراتب‌ توحيد افعالي‌ چهار مرتبه‌ ‌است‌: 1‌-‌ توحيد منافقين‌ ‌که‌ بزبان‌ اقرار ميكنند ‌که‌ كارها بكف‌ كفايت‌ ‌خدا‌ و بيد قدرت‌ ‌او‌ ‌است‌ لكن‌ قلبا معتقد باسباب‌ و وسائل‌ ظاهريه‌ هستند و ‌خدا‌ ‌را‌ قادر نميدانند.

2‌-‌ توحيد عوام‌ مؤمنين‌ ‌که‌ قبول‌ دارند ‌خدا‌ قادر متعال‌ ‌است‌ لكن‌ آثار ‌آن‌ ‌در‌ قلب‌ ظاهر نشده‌ مثل‌ مؤمنيني‌ ‌که‌ اعتقاد بمعاد و جنّة و نار دارند و ‌مع‌ ‌ذلک‌ تارك‌

جلد 6 - صفحه 339

عبادات‌ و مرتكب‌ معاصي‌ ميشوند.

3‌-‌ توحيد خواص‌ ‌است‌ ‌که‌ آثار ‌آن‌ ‌هم‌ ‌در‌ قلب‌ ظاهر ‌است‌ و صفت‌ توكل‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مرتبه‌ حاصل‌ ميشود ‌که‌ تمام‌ اسباب‌ و وسائط ‌را‌ مقهور تحت‌ قدرت‌ ‌او‌ و مشيّة ‌او‌ ميدانند.

4‌-‌ توحيد انبياء و ائمه‌ و اولياء حق‌ ‌است‌ ‌که‌ ابدا نظر بسبب‌ و واسطه‌ ندارند و جز ‌خدا‌ چيزي‌ ‌را‌ مؤثّر نميدانند نظير جوز و لوز ‌که‌ داراي‌ چهار مرتبه‌ ‌است‌ قشر القشر و قشر و لب‌ و لب‌ اللب‌ ‌که‌ روغن‌ بادام‌ ‌باشد‌ و مسلّما بني‌ اسرائيل‌ داراي‌ مرتبه‌ سوم‌ چه‌ رسد بچهارم‌ نبودند و توكل‌ نداشتند و بقول‌ ‌خدا‌ و موسي‌ و ‌اينکه‌ دو نفر اعتماد نداشتند لذا ‌در‌ جواب‌ ‌آنها‌ گفتند:

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه‌ 23)

سپس قرآن می گوید: «در این هنگام دو نفر از مردان با ایمان که ترس از خدا در دل آنها جای داشت و به همین دلیل مشمول نعمتهای بزرگ او شده بودند (و روح استقامت و شهامت را با دوراندیشی و آگاهی اجتماعی و نظامی آمیخته بودند برای دفاع از پیشنهاد موسی بپا خاستند و به بنی اسرائیل) گفتند: شما از دروازه شهر وارد بشوید، هنگامی که وارد شدید (و آنها را در برابر عمل انجام شده قرار دادید) پیروز خواهید شد» (قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِینَ یخافُونَ أَنعَمَ اللّهُ عَلَیهِمَا ادخُلُوا عَلَیهِمُ البابَ فَإِذا دَخَلتُمُوهُ فَإِنَّکم غالِبُونَ).

«ولی باید در هر صورت از روح ایمان استمداد کنید و بر خدا تکیه نمایید تا به این هدف برسید» (وَ عَلَی اللّهِ فَتَوَکلُوا إِن کنتُم مُؤمِنِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع