آیه 23 سوره قصص

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ ۖ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا ۖ قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّىٰ يُصْدِرَ الرِّعَاءُ ۖ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ

مشاهده آیه در سوره


<<22 آیه 23 سوره قصص 24>>
سوره : سوره قصص (28)
جزء : 20
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و چون بر سر چاه آبی حوالی شهر مدین رسید آنجا جماعتی را دید که (حشم و گوسفندانشان را) سیراب می‌کردند و دو زن را یافت که دور از مردان در کناری به جمع آوری و منع اختلاط گوسفندانشان مشغول بودند. موسی گفت: شما اینجا چه می‌کنید و کار مهمتان چیست؟ آن دو زن پاسخ دادند که ما گوسفندان خود را سیراب نمی‌کنیم تا مردان گوسفندانشان را سیراب کرده باز گردند و پدر ما شیخی سالخورده و فرتوت است (و مرد دیگری نداریم، ناچار ما را به شبانی گوسفندان فرستاده است).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When he arrived at the well of Midian, he found there a throng of people watering [their flocks], and he found, besides them, two women holding back [their flock]. He said, ‘What is your business?’ They said, ‘We do not water [our flock] until the shepherds have driven out [their flocks], and our father is an aged man.’

معانی کلمات آیه

  • تذودان: يعنى گوسفندان خود را از آب خوردن و مخلوط شدن به گوسفندان ديگر منع مى‏‌كردند. ذود: طرد و دفع كردن «ذاده عنه ذودا: طرده و دفعه»،
  • خطبكما: خطب (بر وزن عقل): كار بزرگ كه در آن تخاطب بسيار مى‌‏شود چون معناى اولى روبرو سخن گفتن است.
  • يصدر: فعل صدر چون با «عن» آيد معنى رجوع مى‌‏دهد يُصْدِرَ الرِّعاءُ يعنى چوپانها گوسفندان خود را برگردانند (از باب افعال).
  • رعاء: جمع راعى بمعنى چوپان است، همچنين است رعاة.
  • شيخ: پير. «الشيخ: من استبانت فيه السن و ظهر عليه الشيب».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ «23»

و چون موسى به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در اطراف آن ديد كه به سيراب كردن (چهار پايان خويش) مشغولند و در كنار آنان به دو زن برخورد كه مراقب بودند (تا گوسفندانشان با گوسفندان ديگر مخلوط نشوند. پس موسى جلو رفته و به آنان) گفت: منظور شما (از اين كناره‌گيرى) چيست؟ گفتند: ما (براى پرهيز از اختلاط با مردان، گوسفندان خود را) آب نمى‌دهيم تا اين‌كه همه‌ى چوپانان خارج شوند و (حضور ما در اين‌جا براى آن است كه) پدر ما پيرمردى كهنسال است.

فَسَقى‌ لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ «24»

پس (موسى گوسفندانشان را) براى آنان آب داد، سپس رو به سوى سايه آورد و گفت: پروردگارا! همانا من به هر خيرى كه تو برايم بفرستى نيازمندم.

نکته ها

«تَذُودانِ» از مادّه «ذود» به معناى منع كردن و جلوگيرى كردن است.

در اين آيه، كلمه‌ «وَجَدَ» دو مرتبه تكرار شده كه نشانه‌ى دو نگاه جداگانه است، در حالى كه اگر مردان و زنان در كنار هم بودند با يك نگاه ديده مى‌شدند.

جلد 7 - صفحه 37

پیام ها

1- از حيا و ضعف زنان، سوء استفاده نكنيم. اگر قانون و حمايتى در كار نباشد، بسيارى از مردان، حقوق زنان را ناديده مى‌گيرند. أُمَّةً ... يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ‌

2- حريم ميان زن و مرد يك ارزش است كه دختران شعيب آن را مراعات مى‌كردند. «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ»

3- دختران پيامبر خدا چوپانى مى‌كنند، ولى هرگز تن به ذلّت وگدايى نمى‌دهند. «امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ»

4- چوپانى، شغل بسيارى از انبياى الهى بوده است. «وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ» اگر پدر ما پير نبود، خودش چوپانى مى‌كرد.

5- مشكلات شخصى، ما را از حمايت ديگران باز ندارد. «قالَ ما خَطْبُكُما» (موسى عليه السلام كه جانش در خطر و در حال فرار بود، از كمك وحمايت ديگران دست برنداشت.)

6- حمايت از زنان يك ارزش انسانى است. «ما خَطْبُكُما»

7- گفتگوى مرد با زن در صورت لزوم مانعى ندارد. «ما خَطْبُكُما»

8- سعى كنيم در حرف زدن با نامحرم، خلاصه سخن بگوييم. «ما خَطْبُكُما»

9- نسبت به آنچه در اطراف ما مى‌گذرد، بى‌تفاوت نباشيم. «ما خَطْبُكُما»

10- كار زن در خارج از منزل اشكالى ندارد، به شرط آنكه:

الف: زن در محيط كار، تنها نباشد. «امْرَأَتَيْنِ»

ب: با مردان اختلاطى نداشته باشد. «مِنْ دُونِهِمُ‌- لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ»

ج: مردى كه توان كار داشته باشد، در خانواده نباشد. «أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ»

11- اگر در موضعى غير عادّى قرار داريم، از خود دفع شبهه كنيم. «وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ»

12- وقتى پدر و نان‌آور خانواده از كار مى‌افتد، همه‌ى فرزندان حتّى دختران نيز

جلد 7 - صفحه 38

مسئول هستند. «أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ»

13- در كمك به ديگران، شرطى قرار ندهيم و سريع اقدام كنيم. «فَسَقى‌ لَهُما»

حضرت موسى همين كه دليل منطقى آن دو زن را شنيد، بدون هيچ گونه پرسش و درخواستى، بى‌درنگ به رفع خواسته آنان پرداخت.

14- خدمت به مردم را خالصانه انجام دهيم و حل مشكلات خود را از خداوند بخواهيم. «فَسَقى‌ لَهُما- رَبِّ إِنِّي» (موسى گوسفندان آن دو دختر را سيراب كرد، ولى براى رفع گرسنگى خود به جاى استمداد از آنان، از خدا كمك طلبيد.)

15- همه چيز را از خداوند درخواست نماييم. «رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ»

16- در دعا، براى خداوند تكليف و مصداق معيّن نكنيم. «رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» (حضرت موسى با اين كه گرسنه بود؛ ولى از خدا، مصداقى از نان و غذا طلب نكرد.)

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏8، ص:32

منابع