آیه 23 سوره طور

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<22 آیه 23 سوره طور 24>>
سوره : سوره طور (52)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آنها در بهشت جام شراب گوارا را چنان سریع از دست هم بگیرند که گویی منازعه می‌کنند در صورتی که آنجا کار لغو و باطل و نزاع و خلاف و بزهکاری هیچ نیست.

آنان در بهشت، جام های [پر از شراب طهور را] که نه در آن [پس از نوشیدنش، زمینه] بیهوده گویی و نه [خوردنش] گناه است، از دست یکدیگر می گیرند.

در آنجا جامى از دست هم مى‌ربايند [و بر سرش همچشمى مى‌كنند] كه در آن نه ياوه گويى است و نه گناه.

در آنجا جام مى‌دهند و جام مى‌ستانند، كه در آن نه سخن بيهوده باشد و نه ارتكاب گناه.

آنها در بهشت جامهای پر از شراب طهور را که نه بیهوده‌گویی در آن است و نه گناه، از یکدیگر می‌گیرند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There they will pass from hand to hand a cup wherein there will be neither any vain talk nor sinful speech.

They shall pass therein from one to another a cup wherein there shall be nothing vain nor any sin.

There they pass from hand to hand a cup wherein is neither vanity nor cause of sin.

They shall there exchange, one with another, a (loving) cup free of frivolity, free of all taint of ill.

معانی کلمات آیه

  • كأس: راغب آن را ظرف با شراب گفته است «الاناء: بما فيه من الشراب» طبرسى نيز چنين فرموده است جوهرى در صحاح از اين اعرابى نقل كرده: ظرف را كأس نگويند مگر آنكه در آن شراب باشد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ «23»

آنان در بهشت، جامى پرشراب را (دوستانه از هم مى‌گيرند و) دست به دست دهند كه در (نوشيدن) آن نه بيهوده‌گويى است و نه گنهكارى.

وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ «24»

و پيوسته (براى خدمت آنان)، نوجوانانى همچون مرواريد در صدف، بر گرد آنان مى‌چرخند.

وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «25»

و بعضى بهشتيان رو به ديگرى نموده و از يكديگر سؤال مى‌كنند (كه رمز اين همه كاميابى در اينجا چيست)؟

قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26»

گويند: ما پيش از اين (در دنيا) نسبت به خانواده خويش خيرخواه بوديم (و آنان را از عذاب الهى هشدار مى‌داديم).

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 287

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ «27»

پس خداوند بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سوزان حفظ كرد.

إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ «28»

زيرا ما پيش از اين همواره او را مى‌خوانديم، همانا اوست نيكوكار مهربان.

نکته ها

«كأس»، جام پُر و «قدح»، جام خالى است. كلمه «مشفق» اگر با حرف (مِن) بيايد، به معناى ترس و نگرانى و اگر با حرف (فى) بيايد به معناى توجّه و عنايت است.

«يَتَنازَعُونَ» به معناى گرفتن جام از دست يكديگر با شوخى و محبت است، نظير آنچه در شب‌هاى عروسى ميان دوستان واقع مى‌شود.

شراب دنيوى، عقل انسان را زايل مى‌كند و او را به ياوه‌گويى و بيهوده‌گويى مى‌كشاند، علاوه بر آنكه موجب تحريك قواى جنسى گشته و انسان را به گناه سوق مى‌دهد. لذا قرآن مى‌فرمايد: بهشتيان، جام‌هايى بجز شراب را به يكديگر تعارف مى‌كنند كه نه موجب بيهوده‌گويى مى‌شود و نه گناه، بلكه به تعبير قرآن‌ «شَراباً طَهُوراً» «1» است.

در قرآن دو بار عبارت‌ «لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ» آمده است: يكبار درباره همسران بهشتى‌ «2» و يكبار درباره خادمان بهشتى‌ «3».

«سموم» به باد داغ و سوزانى گفته مى‌شود كه همچون سمّ در اجزاى بدن تأثير مى‌گذارد. در حديث مى‌خوانيم: اگر روزنه‌اى به اندازه سرانگشت از آن باد به روى اهل زمين باز شود، زمين و هر كه را روى آن است مى‌سوزاند. «4»

رسول اكرم صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنان عليه السلام فرمودند: نوجوانان زيبايى كه خادم بهشتيان هستند، فرزندان كفّار و مشركانند كه نه مجرم هستند تا به دوزخ برده شوند و نه نيكوكارند كه از

«1». انسان، 21.

«2». واقعه، 23.

«3». طور، 24.

«4». تفسير درّالمنثور.

جلد 9 - صفحه 288

نعمت‌هاى بهشتى متنعّم شوند، اين افراد به صورت خدمت‌گزارانى در بهشت در مى‌آيند. «1»

پیام ها

1- تفريحى رواست كه به دور از لغو وگناه باشد. يَتَنازَعُونَ‌ ... لا لَغْوٌ ... وَ لا تَأْثِيمٌ‌

2- با اين‌كه در بهشت، نهرها از شير و عسل و شراب و آب جارى است، بهشتيان با ظروف خاصى پذيرايى مى‌شوند، زيرا ظروف مناسب، لذّت نوشيدن را زياد مى‌كند. «كَأْساً»

3- در بهشت هيچ امر بيهوده، لهو و گناهى راه ندارد. «لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ»

4- هر حركتى كه در آن بيهودگى و گناه نباشد، جايز است. «لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ»

5- خادمان بهشتى، عاشقانه و پروانه‌وار پذيرايى مى‌كنند. يَطُوفُ‌ ...

6- خدمتكاران بهشتى، عاريه و قرضى نيستند، خادمان ويژه‌اند. «غِلْمانٌ لَهُمْ»

7- زيبايى مسئولان پذيرايى بهشت، خود نعمتى ديگر است. «كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ»

8- پوشش براى چيزهاى زيبا و قيمتى، يك ارزش است. «لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ»

9- از لذّت‌هاى بهشت، گفتگوى بهشتيان با يكديگر است. «وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ»

10- كليد بهشت را بايد در دنيا جست. «كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا»

11- دلسوزى و شفقت به خصوص در مورد خانواده، كليد بهشت است. «فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ»

12- انسان بايد نسبت به خانواده خود، توجّه و تعهّد و دغدغه و سوز داشته باشد. «فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ»

13- بهشتيان، بهشت را امتنان الهى مى‌دانند، نه پاداش عمل خود. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا»

14- به سراغ كسى بايد رفت و كسى را بايد خواند كه سرچشمه نيكى و رحمت است. «نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ»

«1». بحار، ج 5، ص 291.

جلد 9 - صفحه 289

15- جز خداوند سرچشمه‌اى براى نيكى و رحمت نيست. «إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ» (كلمه «هو» نشانه انحصار نيكى و رحمت در اوست)

16- نيكى خداوند برخاسته از رحمت اوست، (نه براى جلب منفعت يا راحتى وجدان يا برآوردن توقّع ديگران). «الْبَرُّ الرَّحِيمُ»

17- راه‌يابى متقين به بهشت و نجات از عذاب دوزخ، جلوه‌اى از نيكى و رحمت خداوند است. فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ‌ ... إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ «23»

يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً: داد و ستد كنند با يكديگر در بهشت شراب طهور را يعنى بهم دهند و از هم ستانند خمر را.

نكته: مراد (كأس) خمر است از قبيل تسميه به اسم محل.

لا لَغْوٌ فِيها: نيست هيچ سخن بيهوده در آن، يعنى در اثناى شرب آن با يكديگر مخاصمه نكنند و به سخنان لغو و بيهوده تكلم ننمايد. وَ لا تَأْثِيمٌ‌: و نه گناهكار گردانيدن، يعنى در ميان فعلى نكنند كه موجب گناه باشد و گفتار گناه از آنها صادر نگردد برخلاف آنچه از عادت شرب اهل دنياست از ظلم و فواحش و عربده كه موجب گناه‌اند. مراد آنكه عقول اهل بهشت به حال خود باشند هر چند زياد بياشامند تغيير حالى در آنها پيدا نشود، و ديگر آنكه آن شراب پاك و پاكيزه است از تمام كدورات و اخلاط رذيله و لذا (شرابا طهورا) «1» نام برده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ «17» فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ «18» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «19» مُتَّكِئِينَ عَلى‌ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ «20» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ «21»

وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «22» يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ «23» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ «24» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «25» قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26»

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ «27» إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ «28»

جلد 5 صفحه 75

ترجمه‌

همانا پرهيزكاران در بهشتها و نعمتند

با آنكه متنعّم و شاد مانند بآنچه داده است بايشان پروردگارشان و نگاه داشت آنان را پروردگارشان از عذاب دوزخ‌

بخوريد و بياشاميد گواراى شما باد بپاداش آنچه كه ميكردند

تكيه‌زدگان بر تختهاى رديف هم نهاده و تزويج نموديم ايشانرا با زنان سفيد پوست درشت چشم‌

و آنانكه ايمان آوردند و پيرو شدند از ايشان فرزندانشان در ايمان ملحق ساختيم بايشان فرزندانشان را و كم نكرديم از جزاى عملشان چيزى هر مردى بآنچه كسب كرده در گرو است‌

و پيوسته دهيم بايشان ميوه و گوشت از آنچه رغبت و ميل ميكنند

ميگيرند از يكديگر در آن بهشتها جام شرابى را كه نه بيهوده‌گوئى در آن معمول است و نه كار زشت كردن‌

و ميگردند گرد ايشان پسرانى كه مخصوص ايشانند تو گوئى آنان مرواريد در صدف پنهانند

و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند گويند

همانا ما بوديم پيش از اين در ميان كسانمان ترسندگان‌

پس منّت نهاد خدا بر ما و محفوظ داشت ما را از عذاب آتش سوزان‌

همانا ما از اين پيش ميخوانديم او را همانا او است نيكوكار مهربان.

تفسير

خداوند متعال بر حسب معمول در كلام خود بعد از احوال كفّار بيان فرموده است احوال اهل ايمان و تقوى را كه در باغهاى پردرخت و نعمتهاى گوناگون متنعّم و متلذّذ و شاد مانند كه خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ فرمود و بچنين فوز عظيم كه بوصف در نيايد نائل شدند و بآنها گفته ميشود بخوريد و بياشاميد گواراى وجود شما براى آنكه كسانى بوديد در دنيا كه بوظايف خود عمل مينموديد و اينها پاداش شما است كه در مقابل كار شما و باستحقاق بشما رسيده است و ايشان بر تختهائى كه رديف يكديگر قرار داده شده نشسته و بر بالشها تكيه داده‌اند و خداوند دختران سفيد پوست آهوى چشم را كه سياهى‌

جلد 5 صفحه 76

آن بر سفيدى غالب و درشت خوشحالت باشد براى آنان تزويج و جفت قرار داده و ساير اوصاف كمال و جمال آنها قبلا كرارا ذكر شده است و كسانيكه ايمان آوردند و اولاد ايشان به تبع آنها قبول اسلام نمودند اگر چه اعتقاد آنها كامل نباشد و عملشان كمتر از پدرانشان باشد صغير باشند يا كبير خداوند باحترام پدرانشان و براى خشنودى آنها ذريّه و نسل آنانرا ملحق بايشان فرموده هم درجه آنها در بهشت قرار ميدهد و در مقابل اين كرامت چيزى از پاداش اعمال آنها كاسته نميفرمايد بلكه صرف تفضّل است و در كافى و فقيه و توحيد از امام صادق عليه السّلام و در حديث نبوى اينمعنى نقل شده و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه اطفال اهل ايمان در بهشت تحت تربيت حضرت ابراهيم و ساره قرار ميگيرند و از درخت مخصوصى تغذّى مينمايند و روز قيامت ملبّس و معطّر بپدرانشان هديه داده ميشوند و اين روايات در ذيل اين آيه و در تفسير آن وارد شده است و فرد اكمل اين الحاق تبعيّت ذريّه طاهره پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام است در درجات آن دو و در بعضى از روايات به اين معنى اشاره و بكمتر نبودن ائمه اطهار از امير المؤمنين عليه السّلام در حجيّت قول و اطاعت امر بنصّ پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم تصريح شده است و پس از اين براى آنكه فرزندان مغرور بعمل پدران خود نشوند ميفرمايد هر كس در گرو عمل خود ميباشد اگر عملش خوب شد آزاد ميگردد و اگر عملش بد شد هلاك ميشود بلى اگر عمل پسر خوب و عمل پدر خوبتر باشد براى كرامت پدر پسر را با او محشور خواهند نمود و باز عود باحوال اهل تقوى نموده ميفرمايد پى در پى براى ايشان از انواع ميوجات و اقسام گوشتهاى پرندگان و چرندگان حلال گوشت هر چه مايل باشند و اشتها داشته باشند حاضر و آماده ميگردد و جامهاى شراب طهور بهشتى را بيكديگر تعارف نموده و از هم ميگيرند و مى‌نوشند بدون آنكه در بين سخن لغو و ناروائى گفته شود يا بعد كار زشتى از ايشان صادر گردد كه معمول شراب خواران دنيا است يعنى آن جام نه موجب ياوه‌گوئى ميشود نه موجب گناه و كأس مؤنّث مجازى است و پسران خوش صورتى گرد ايشان براى خدمتگزارى ميگردند كه مملوك آنانند و در سفيدى و صفا و جلوه مانند مرواريدى‌

جلد 5 صفحه 77

هستند كه تازه از صدف بيرون آمده در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند خدمتگزاران كه مانند لؤلؤ باشند پس آنها چگونه خواهند بود فرمود قسم بخدائيكه جان من در دست قدرت او است فضيلت مخدوم بر خادم مانند فضيلت ماه شب چهارده است بر ساير ستارگان و در ضمن با يكديگر صحبت ميكنند يكى برفقايش ميگويد حال شما در دنيا چگونه بود كه به اين مقام رسيديد آنها جواب ميدهند ما در دنيا در بين كسانمان خدا ترس بوديم پس او بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش سوزان يا نافذ در مسامات بدن مانند باد سام نجات داد و حفظ فرمود ما در دنيا خدا را بيگانگى ميخوانديم و باخلاص عبادت ميكرديم و او محسن و نيكوكار و مهربان بر بندگان است لذا ما را باين نعم بى‌پايان متنعّم فرموده و باين مقامات عاليات فائز ساخته است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَتَنازَعُون‌َ فِيها كَأساً لا لَغوٌ فِيها وَ لا تَأثِيم‌ٌ «23»

بيك‌ ديگر تعارف‌ و تعاطي‌ ميكنند كاس‌ شراب‌ ‌را‌ ‌که‌ هيچ‌ لغوي‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ و هيچ‌ اثمي‌.

يَتَنازَعُون‌َ نزاع‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ جذب‌ ‌است‌ ‌که‌ ميگيرند مثل‌ اينكه‌ بخود جذب‌ ميكنند.

‌فيها‌ ‌در‌ ‌آن‌ جنات‌.

كاسا جام‌ شراب‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ انهار جنة خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِين‌َ ‌است‌.

لا لَغوٌ فِيها ‌که‌ مست‌ شوند و عقل‌ ‌آنها‌ زائل‌ شود و كلمات‌ لغو و ناشايسته‌ بگويند.

وَ لا تَأثِيم‌ٌ ‌که‌ مرتكب‌ اعمال‌ قبيحه‌ و معاصي‌ الهيه‌ بشوند، چنانچه‌ خمر دنيوي‌ ‌اينکه‌ آثار وخيمه‌ ‌را‌ دارد ‌هم‌ مزيل‌ عقل‌ ‌است‌ و سكر مي‌آورد و ‌هم‌ كلمات‌ زشت‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر مي‌شود. و ‌هم‌ اعمال‌ قبيحه‌ و ‌هم‌ معصيت‌ بزرگي‌ ‌است‌. و ‌لو‌ يك‌ قسمت‌ لذت‌ ‌هم‌ دارد، لذا ميفرمايد: يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ الخَمرِ وَ المَيسِرِ قُل‌ فِيهِما إِثم‌ٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِع‌ُ لِلنّاس‌ِ وَ إِثمُهُما أَكبَرُ مِن‌ نَفعِهِما بقره‌ ‌آيه‌ 216‌-‌ و ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا إِنَّمَا الخَمرُ وَ المَيسِرُ وَ الأَنصاب‌ُ وَ الأَزلام‌ُ رِجس‌ٌ مِن‌ عَمَل‌ِ الشَّيطان‌ِ فَاجتَنِبُوه‌ُ لَعَلَّكُم‌ تُفلِحُون‌َ إِنَّما يُرِيدُ الشَّيطان‌ُ أَن‌ يُوقِع‌َ بَينَكُم‌ُ العَداوَةَ وَ البَغضاءَ فِي‌ الخَمرِ وَ المَيسِرِ وَ يَصُدَّكُم‌ عَن‌ ذِكرِ اللّه‌ِ وَ عَن‌ِ الصَّلاةِ فَهَل‌ أَنتُم‌ مُنتَهُون‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 92 و 93‌-‌ لذا ‌در‌ شريعت‌ مطهره‌ ‌از‌ ‌براي‌ خمر و ‌هر‌ مسكري‌ حد معين‌ ‌شده‌ هشتاد تازيانه‌ و ‌از‌ ‌براي‌ قمار ‌که‌ ميسر ‌است‌ دون‌ الحد گفتند و ‌در‌ اخبار داريم‌ كسي‌ ‌که‌ مشروب‌ ‌که‌ خمر ‌باشد‌ بياشامد ‌از‌ شراب‌ طهور بهشت‌ ممنوع‌ ‌است‌ و ‌لو‌ تائب‌ شود و بهشت‌ رود.

302

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 23)- سپس به مشروبات گوارای بهشتیان اشاره کرده، می‌افزاید: «آنها در بهشت جامهای پر از شراب طهور را که نه بیهوده‌گوئی در آن است و نه گناه از یکدیگر می‌گیرند» (یَتَنازَعُونَ فِیها کَأْساً لا لَغْوٌ فِیها وَ لا تَأْثِیمٌ).

شرابی است گوارا و لذت‌بخش، نشاط آفرین و روح‌پرور، خالی از هر گونه تخدیر و فساد عقل، و به دنبال آن بیهوده‌گوئی و گناه هرگز نیست، بلکه سراسر

ج4، ص564

هوشیاری و لذت جسمی و روحانی است.

جمله «یتنازعون» اشاره به آن است که بهشتیان به عنوان شوخی و مزاح و افزایش سرور و انبساط جامهای «شراب طهور» را از دست یکدیگر می‌کشند و می‌نوشند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص372

منابع