آیه 22 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۚ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<21 آیه 22 سوره نحل 23>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

خدای شما خدایی یکتاست، و آنان که به عالم آخرت ایمان ندارند (اگر هم به زبان گویند) به دل منکر (مبدأ متعال) اند و (از اطاعت حکم خدا) تکبر و سرپیچی می‌کنند.

معبود شما معبودی یگانه است؛ پس کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، دل هایشان [حق را] انکار می کند، و آنان مستکبرند.

معبود شما معبودى است يگانه. پس كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، دلهايشان انكاركننده [حق‌] است و خودشان متكبرند.

خداى شما خدايى است يكتا. و آنان كه به آخرت ايمان ندارند دلهايشان انكار كند و خود كبرفروشند.

معبود شما خداوند یگانه است؛ امّا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، دلهایشان (حق را) انکار می‌کند و مستکبرند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Your God is the One God. Those who do not believe in the Hereafter, their hearts are in denial [of the truth], and they are arrogant.

Your Allah is one Allah; so (as for) those who do not believe in the hereafter, their hearts are ignorant and they are proud.

Your Allah is One Allah. But as for those who believe not in the Hereafter their hearts refuse to know, for they are proud.

Your Allah is one Allah: as to those who believe not in the Hereafter, their hearts refuse to know, and they are arrogant.

معانی کلمات آیه

واحد: وحدت دو جور مى ‏تواند باشد : يكى عددى كه از آن به واحد تعبير مى‏ شود . خدا واحد است ، يعنى : دو تا و سه تا نيست. ديگرى وحدت وصفى ، يعنى : بى ‏همتا و بى ‏نظير كه از آن در وصف خدا به «احد» تعبير مى ‏شود.

منكرة: نكر (بر وزن قفل و شرف): نشناختن. «نكر الامر: جهله» منكرة: انكار كننده.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ «22»

معبود شما معبودى است يگانه، پس كسانى‌كه به آخرت ايمان ندارند دل‌هايشان به انكار خو كرده و همانان مستكبرند.

نکته ها

آيات قبل ناتوانى غير خدا را از آفرينش و بى‌خبرى آنها را از آينده مطرح ساخت اين آيه مى‌فرمايد، معبود واقعى شما خداى يكتاست.

«كبر» يعنى خود را بزرگ دانستن، «تكبر» يعنى آثار كبر را عمل كردن، و «استكبار» يعنى آنكه خودش بزرگى ندارد، ولى با انواع وسائل، مى‌خواهد بزرگى خود را ايجاد و اثبات كند.

در روايات آمده است كه امام حسين عليه السلام بر فقرايى عبور مى‌كردند، آنها مشغول غذا خوردن بودند و حضرت را نيز دعوت به غذا كردند. امام در كنار آنها نشستند و مشغول شدند و سپس فرمودند: خداوند مستكبران را دوست ندارد. «1»

پیام ها

1- انكار معاد در حقيقت انكار مبدء است. توحيد و معاد به هم پيوند دارند. «إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ»

2- منشأ كفر كبر است و منشأ كبر جهل. «قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ»

3- ايمان به آخرت، تكبّر و استكبار را برطرف مى‌كند. لا يُؤْمِنُونَ‌ ... قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ


«1». تفسير نورالثقلين.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 507

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ «22»

بعد از اقامه حجج دلائل و اثبات صفات نقص براى بتان تكرار مدعا فرمايد:

إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ: خداى شما خدائى است يكتا و يگانه و بى‌همتا.

تنبيه: معانى واحد: توحيد صدوق- مقدام پسر شريح پسر هانى از پدرش نقل كند كه روز جمل، اعرابى ايستاد خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد: مى‌گوئى خداى تعالى واحد است. مردم حمله نمودند، مگر نمى‌بينى حضرت در چه كار است؟ حضرت فرمود: واگذاريد او را، آنچه اعرابى خواهد ما همان را از قوم مى‌خواهيم؛ پس فرمود: واحد چهار معنى دارد، دو وجه آن در مورد خدا جايز نيست، و دو وجه ديگر در مورد او ثابت باشد.

اما دو وجهى كه جايز نيست: 1- قول گوينده: «اللّه واحد» قصد كند يكى عددى را، اين جايز نيست، زيرا ذاتى كه ثانى ندارد داخل در عدد نخواهد بود. مگر نمى‌دانى كافر شدند آنان كه اعتقاد دارند خدا سوّمى از سه تا است (اقانيم ثلاث) 2- قول گوينده كه او يكى از مردم است، اراده كند نوعى از جنس را، اين هم جايز نيست، زيرا تشبيه بوده و پروردگار، متعالى باشد از آن.

اما دو وجهى كه ثابت است براى ذات سبحانى: 1- قول گوينده خداى تعالى واحد يعنى يكتا است، نيست در موجودات شبهى براى او سبحانه 2- قول گوينده كه خداوند عزّ و جلّ احدى المعنى يعنى يكّه است و صاحب اجزاء

جلد 7 - صفحه 183

نيست نه اجزاء وجوديه و نه اجزاء عقليه و نه اجزاء وهميّه. كذلك ربّنا عزّ و جلّ‌ «1».

فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ: پس آنان كه ايمان نمى‌آورند به سراى ديگر.

يعنى تصديق نكنند قيامت و حشر را. قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ: دلهاى ايشان انكار كننده و راستى را ناپذيرنده است. وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ‌: و ايشان سركشانند از متابعت پيغمبر، و گردنكش از قبول ايمان. اين بيان اقتضاء اصرار آنها است بر كفر بعد از واضح شدن حق، كه آن ايمان نداشتن ايشان است به آخرت، زيرا مؤمن بالاخره طالب دلائل است تا بهره‌مند شود به آن، لكن كافر به عكس به سبب انكار قلوب استكبار دارد از حق و قبول ايمان.

القمى‌ «2» و العياشى‌ «3» عن الباقر عليه السّلام‌ (لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ) يعنى الرّجعة (قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ) يعنى كافرة (وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ) يعنى عن ولاية على عليه السّلام:

قمى و عياشى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده آنان كه ايمان نمى‌آورند برجعة، قلوبشان كافر، و ايشان استكبار دارند از ولايت على عليه السّلام.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ «19» وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ «20» أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ «21» إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ «22» لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ «23»

ترجمه‌

و خدا ميداند آنچه را پنهان ميداريد و آنچه را آشكار مينمائيد

و آنانرا كه ميخوانند غير از خدا نمى‌آفرينند چيزى را و آنها آفريده ميشوند

مردگانند نه زندگان و نميدانند چه زمان بر انگيخته ميشوند

خداى شما خدائى است يگانه پس آنانكه نميگروند بروز پسين دلهاى آنها حقّ ناپذير است و آنها سر كشانند

نيست چاره‌اى همانا خدا ميداند آنچه را پنهان ميدارند و آنچه را آشكار مينمايند همانا او دوست ندارد سر كشان را.

تفسير

خداوند متعال پس از اثبات توحيد و بيان شمّه‌اى از نعم نامتناهى خود و نفى شرك جلى ابطال شرك خفى فرموده باين تقريب كه خدا از عقائد و اعمال ظاهرى و باطنى شما آگاه است و بر طبق آن بشما جزاء ميدهد و اگر غير خدا را باطنا در نيت عبادت شريك كنيد قبول نميفرمايد بلكه بر همان عمل عقاب ميفرمايد و بتهائى را كه كفّار بخدائى ميخوانند و غير از خدايند چيزى را خلق نميكنند و خدا بايد خالق باشد تا مستحقّ عبادت شود و آنها مخلوق خدايند بموادّ و مصنوع آنهايند بهيئات روح ندارند پس مرده‌اند سابقه روح دارى هم در آنها نيست پس بهتر آنستكه گفته شود زنده نيستند تا تصوّر نشود كه زنده بوده و مرده‌اند و ادراك نميكنند وقت بعث خودشان را بنابر آنكه گفته‌اند خداوند آنها را در قيامت زنده ميكند تا تبرّى نمايند از عبده خودشان يا وقت بعث عبده خودشان را چه رسد بآنكه پاداش عبادت آنها را بدهند و پس از ذكر ادلّه كافيه و حجج وافيه بر توحيد كه نتيجه آن اثبات يكتائى و بى‌همتائى خداوند و لازمه آن وجود روز جزا است باز اگر كفّار معتقد بآخرت نشوند معلوم ميشود دلهاى آنها حق پذير نيست و از

جلد 3 صفحه 279

انغمار در معصيت سياه شده كه منكر حقّ و حقيقت ميشوند و از اطاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم استكبار و استنكاف مينمايند لا جرم و لابدّ و ناچار كه بمعناى حقّا در كلام عرب استعمال ميشود يعنى حقّ و راست و درست است كه خدا از باطن و ظاهر آنها آگاه است هر مكر و حيله‌اى كه بخواهند بر خلاف رسول اكرم بنمايند ميداند و بجزاى اعمالشان ميرساند چون خداوند آنها را دوست ندارد و از سر تقصير آنها نميگذرد و در بعضى روايات از امام باقر عليه السّلام آخرت برجعت و انكار بكفر و استكبار بسركشى از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده و معلوم است كه مراد بيان مصاديق است نه انحصار مفاهيم بآنها چنانچه مكرر ذكر شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِلهُكُم‌ إِله‌ٌ واحِدٌ فَالَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم‌ مُنكِرَةٌ وَ هُم‌ مُستَكبِرُون‌َ «22»

پروردگار و معبود ‌شما‌ يكيست‌، ‌پس‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ بآخرت‌ ندارند و نياوردند

جلد 12 - صفحه 102

قلبهاي‌ ‌آنها‌ انكار كننده‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ تكبر كنندگان‌ هستند إِلهُكُم‌ إِله‌ٌ واحِدٌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ جنگ‌ جمل‌ موقعي‌ ‌که‌ آتش‌ جنگ‌ افروخته‌ ‌شده‌ ‌بود‌ يك‌ اعرابي‌ شرفياب‌ خدمت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ شد و سؤال‌ كرد ‌از‌ معناي‌ واحد بعضي‌ باو برگشتند و گفتند ‌که‌ ‌در‌ يك‌ همچه‌ موقعي‌ جاي‌ همچه‌ سؤالي‌ نيست‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ اضطراب‌ جنگي‌.

امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ فرمود ‌من‌ ‌از‌ ‌براي‌ همين‌ معني‌ جنگ‌ ميكنم‌ و ‌در‌ مقام‌ جواب‌ سؤال‌ ‌او‌ فرمود: واحد چهار معني‌ دارد دو معناي‌ ‌او‌ ‌در‌ حق‌ خداوند غلط و كفر ‌است‌ و دو معني‌ صحيح‌ و حق‌ ‌است‌، اما دو معني‌ غلط و باطل‌ يكي‌ وحدت‌ عدديه‌ ‌است‌ ‌که‌ بگويي‌ ‌خدا‌ يكي‌ و فلان‌ يكي‌ و فلان‌ يكي‌ و هكذا يك‌ دو سه‌ ‌الي‌ آخر ‌که‌ خداوند ‌را‌ ‌در‌ شماره‌ بنده‌گان‌ بياوري‌، دوم‌ وحدت‌ نوعيه‌ ‌است‌ مثل‌ اينكه‌ مي‌گويي‌ يك‌ فرد ‌از‌ نوع‌ انسانست‌ و انسان‌ يك‌ نوع‌ ‌از‌ انواع‌ حيوان‌ و حيوان‌ يك‌ جنس‌ ‌از‌ اجناس‌ نامي‌ و نامي‌ يك‌ جنس‌ ‌از‌ اجناس‌ جسم‌ ‌است‌، زيرا تركيب‌ لازم‌ ميايد، و اما دو قسمي‌ ‌که‌ صحيح‌ ‌است‌ و حق‌ ‌است‌ يكي‌ آنكه‌ بگويي‌ ‌خدا‌ يكيست‌ ‌يعني‌ بسيط ‌است‌ مركب‌ ‌از‌ اجزاء نيست‌ نه‌ اجزاء خارجيه‌ دارد مثل‌ زيد ‌که‌ مركب‌ ‌از‌ اجزاء خارجيه‌ ‌است‌ و نه‌ اجزاء ذهنيه‌ مثل‌ انواع‌ و اجناس‌ انسان‌ مركب‌ ‌از‌ جنس‌ و فصل‌ ‌است‌ حيوان‌ ناطق‌ و حيوان‌ مركب‌ ‌از‌ جسم‌ نامي‌ متحرك‌ بالارادة و جسم‌ مركب‌ ‌از‌ جوهر ذي‌ ابعاد ثلاثه‌ طول‌ و عرض‌ و عمق‌ و نه‌ اجزاء وهميه‌ دارد مثل‌ مجردات‌ ‌که‌ مركب‌ ‌از‌ وجود و ماهية ‌است‌، بلكه‌ صرف‌ الوجود و محض‌ الوجود و بحت‌ الوجود ‌است‌، دوم‌ يكيست‌ ‌يعني‌ مثل‌ و مانند و شبيه‌ و عديل‌ و نظير ندارد يكتاي‌ بي‌ همتا ‌است‌. فَالَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ ‌که‌ فقط طبيعي‌ دهري‌ ‌است‌ چنانچه‌ گذشت‌. قُلُوبُهُم‌ مُنكِرَةٌ قلوب‌ ‌آنها‌ ناشناس‌ ‌است‌ و باصطلاح‌ نكره‌ مقابل‌ معرفه‌، زيرا قلب‌ مركز علم‌ و معرفت‌ و فهم‌ و ادراك‌ ‌است‌ و اينها نه‌ علم‌ نه‌ معرفت‌ نه‌ فهم‌ و نه‌ ادراك‌ دارند لَهُم‌ قُلُوب‌ٌ لا يَفقَهُون‌َ بِها وَ لَهُم‌ أَعيُن‌ٌ لا يُبصِرُون‌َ بِها وَ لَهُم‌ آذان‌ٌ لا يَسمَعُون‌َ بِها أُولئِك‌َ كَالأَنعام‌ِ بَل‌ هُم‌ أَضَل‌ُّ اعراف‌ ‌آيه‌ 178 وَ هُم‌ مُستَكبِرُون‌َ تكبر بزرگي‌ كردن‌ و خودنمايي‌ و ‌از‌ صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌

جلد 12 - صفحه 103

و استكبار بزرگي‌ بخود بستن‌ ‌است‌ ‌با‌ اينكه‌ هيچ‌ اسباب‌ بزرگي‌ ‌در‌ ‌او‌ نباشد و اخبث‌ ‌از‌ كبر ‌است‌ و ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ روايت‌ ‌شده‌ فرمود:

‌لا‌ يدخل‌ الجنة ‌من‌ ‌کان‌ ‌في‌ قلبه‌ حبة خردل‌ ‌من‌ الكبر.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 22)- به دنبال این استدلالات زنده و روشن بر نفی صلاحیت بتها، چنین نتیجه گیری می‌کند بنابراین «معبود شما معبود واحدی است» (إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).

و از آنجا که ایمان به مبدأ و معاد همه جا با یکدیگر قرین و لازم و ملزوم یکدیگرند بلافاصله اضافه می‌کند: «آنها که ایمان به آخرت ندارند (و طبعا ایمان درستی به مبدأ نیز ندارند) دلهایشان حقیقت را انکار می‌کند و در برابر حق مستکبرند» (فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ).

و گر نه دلائل توحید برای آنها که حق جو و متواضع در مقابل حقیقتند آشکار است، و هم دلائل معاد، ولی خوی استکبار و عدم تسلیم در برابر حق سبب می‌شود که آنها دائما حالت انکار و نفی به خود بگیرند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع