أُولئِكَ: آن گروه كافرين به آيات الهى، و قاتلين انبياء و آمرين به قسط را، يا آنانكه راضى بودند به عمل ايشان، الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ: كسانيند كه تباه و فاسد و نيست شد عملهاى آنها كه ادعا مىنمودند به خيال خود، فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ: در دنيا و آخرت. اما در دنيا به اينكه كسى ستايش ايشان نكند، بلكه لعنت بر آنها نمايد و مال و جان آنها محفوظ نيست؛ اما در آخرت آنكه ثواب و اجر بر آن مترتب نشود، بلكه عذاب بر آنها وارد آيد. وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ: و نيست مر ايشان را روز قيامت هيچ يارى كننده كه عذاب را از
«1» اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، جلد 2 صفحه 299، باب اختتال الدّنيا بالدّين.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 49
ايشان دفع نمايد.
تذكره: «سيد بن طاوس» روايت نموده: در سوره شصت و ششم زبور مكتوب است كه: اى داود عليه السّلام، بخوان بر بنى اسرائيل خبر مردى را كه مطيع او شدند تمام روى زمين. چون مستقل شد، سعى كرد به فساد، و حق را خاموش و باطل را ظاهر كرد؛ دنيا را عمارت و قلعهها ساخت و اموال جمع نمود. پس ناگاه در عين عيش و نعمت، وحى فرمودم به زنبورى كه روى او را بگزد. پس زنبور داخل شد در وقتى كه وزراء و اعيان او حاضر بودند، نيشى به صورت او زده فورا ورم نموده، خون و چرك از رويش جارى و گوشت صورتش را فاسد كرد به حدى كه از تعفن، كسى نزديك او نتوانست برود، تا آنكه مرد و جثه او را بىسر دفن كردند. اگر آدميان را عبرتى بود، اين قصه ايشان را از مخالفت من باز مىداشت، لكن مشغول به لهو و لعب شدهاند؛ پس واگذاريد آنها را تا امر من به ايشان برسد، و من ضايع ننمايم اجر نيكوكاران را، سبحان خالق النّور. «1»
آنگروه آنانند كه ناچيز شد عمل آنها در دنيا و آخرت و نيست آنانرا هيچ يارى كنندگان..
تفسير
اين جماعت اعمالشان تباه و باطل شد زيرا كه مدح و ثنائى مردم از آنها نكردند و اگر اعمال خيرى هم از آنها سرزده بود چون بحال كفر مردند بىثمر شد و مستحق اجر اخروى نشدند و در دنيا هم بالاخره مقهور دست مسلمين شدند و بجزاى كفرشان در دنيا و آخرت رسيدند و كسى نتوانست حمايتى نمايد از آنها كه مفيد باشد بحالشان در دنيا و در آخرت هم شفعائى ندارند.
اينها كساني هستند که كليه اعمالي که بنظرشان خوب ميآيد از بين ميرود نه دنيا براي آنها نتيجه بخش است و نه در آخرت و احدي آنها را ياري نميكند.
أُولئِكَ الَّذِينَ اشاره بآيه قبل است که مراد كفّار و قاتلين انبياء و آمرين بقسط بودند.
حَبِطَت أَعمالُهُم حبط مقابل تكفير است و مسئله احباط و تكفير يكي از مسائل كلاميّه است و قبلا تذكّر داديم که عمل اگر صحيحا و مطابق دستور الهي واقع شود احباط ندارد لكن كافر و مخالف و معاند چون عمل صحيح ندارند بواسطه آنكه اسلام و ايمان شرط صحّت كليّه اعمال است براي آنها همچه عملي نتيجه ندارد چون باطل است و البتّه قاتل انبياء و قاتل آمر بقسط هم بواسطه همين قتل يا كافر و يا معاند ميشود و از ايمان خارج ميگردد فاقد شرط ميشود و عملش باطل ميگردد و اگر هم فرض كنيم که قبل از قتل مؤمن بوده و اعمالي از او سرزده آنها هم باطل ميشود زيرا چنان که ايمان شرط صحّت اعمال است موافات که عبارت از بقاء ايمان است تا آخر عمر آن هم شرط صحّت است که اگر مؤمني هفتاد سال عبادت كند و نزديك موت كافر شود تمام آنها در واقع باطل بوده و لو تخيّل صحّت ميكرده چون موافات نبوده نه اينكه بگوئيم بعد از فرض صحّت باطل ميشود بلكه باطل بوده و نميدانسته فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ امّا در دنيا باعث رفع بليّات و نجات از نكبات و خلاصي از مضارّ معاصي نميگردد و امّا در آخرت باعث رفع عذاب و نجات از جهنّم و خلاصي از عقوبات نميشود.
وَ ما لَهُم مِن ناصِرِينَ اشاره به اينكه شفاعت شفعاء روز قيامت شامل حال آنها نميشود و كساني که اينها براي آنها ظلم و قتل ميكردند که متكبّران باشند دست گيري
جلد 3 - صفحه 151
از ضعفاء نميكنند و خود بعذاب سختتر گرفتارند چنانچه در بسياري از موارد قرآن بحث مستكبران و ضعفاء را خداوند ذكر فرموده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- در آیه قبل به یک کیفر آنها (عذاب الیم) اشاره شد، و در این آیه به دو کیفر دیگر آنها اشاره میفرماید: «آنها کسانی هستند که اعمال نیکشان در دنیا و آخرت نابود گشته» و اگر اعمال نیکی انجام دادهاند تحت تأثیر گناهان بزرگ آنان اثر خود را از دست داده است. (أُولئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ).
دیگر این که «آنها در برابر مجازاتهای سخت الهی هیچ یار و یاور (و شفاعت کنندهای) ندارند» (وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: