آیه 20 سوره فصلت
<<19 | آیه 20 سوره فصلت | 21>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
تا چون همه بر در دوزخ رسند آن هنگام گوش و چشمها و پوست بدنهاشان بر جرم و گناه آنها گواهی دهند.
وقتی به آتش می رسند، گوش و چشم و پوستشان به اعمالی که همواره انجام می دادند، گواهی می دهند.
تا چون بدان رسند، گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه مىكردهاند، بر ضدّشان گواهى دهند.
چون به كنار آتش آيند، گوش و چشمها و پوستهاشان به اعمالى كه مرتكب شدهاند بر ضدشان شهادت دهند.
وقتی به آن میرسند، گوشها و چشمها و پوستهای تنشان به آنچه میکردند گواهی میدهند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ..»: شهادت اعضاء در آیات متعدّد قرآن مذکور است ولی نحوه شهادت بر ما مجهول است. آیا خدا درک و شعور و قدرت سخن بدانها میدهد، آثار گناهان بر آنها نقش بسته است، در آنها ایجاد صوت میگردد، و ... «سَمْعُهُمْ وَ ...»: علّت این که سمع مفرد و بقیّه اعضاء جمع. «جُلُودُ»: پوستها. مراد همه اعضاء است، و عطف عامّ بر خاصّ است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «19»
و (ياد كن) روزى را كه دشمنان خدا جمع گشته و به سوى دوزخ آورده مىشوند و آنان را از پراكندگى باز مىدارند.
حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «20»
تا چون به دوزخ رسند، گوش و چشمان و پوستشان به آن چه انجام مىدادند گواهى مىدهد.
نکته ها
«يُوزَعُونَ» به معناى حبس شدن است. يعنى اولين نفر را حبس و نگاهدارى مىكنند تا آخرين نفر برسد، سپس به سوى دوزخ روانه و تقسيم مىشوند.
پیام ها
1- بازگويى صحنههاى قيامت، عامل انذار و تربيت است. (قرآن، پيامبر را مأمور مىكند تا چنين روزى را به ياد مردم بياندازد) وَ يَوْمَ ...
2- كسانى به سوى دوزخ روانه مىشوند كه دشمنى آنان با خدا و دين ثابت شده باشد. «يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ»
3- انسان با كفر و لجاجت، دشمن خدا مىشود. «أَعْداءُ اللَّهِ»
جلد 8 - صفحه 328
4- كفّار علاوه بر چشيدن عذاب دنيوى، به عذاب دوزخ نيز گرفتار مىشوند. يُحْشَرُ ... إِلَى النَّارِ
5- دوزخيان از پراكنده شدن و فرار در مسير حركت به طرف دوزخ بازداشته مىشوند. «يُوزَعُونَ»
6- اعضاى بدن از عملكرد انسان آگاهند. زيرا تا آگاه نباشند نمىتوانند در قيامت گواهى دهند. شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ ...
7- معاد جسمانى است. «سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «20»
حَتَّى إِذا ما جاؤُها: تا وقتى كه بيايند به آتش، يعنى البته وقتى كه بيايند به آتش جهنم، شَهِدَ عَلَيْهِمْ: گواهى دهد بر ايشان، سَمْعُهُمْ: گوشهاى ايشان به آنچه شنيده باشند از دعوت حق و از آن اعراض نمودند، وَ أَبْصارُهُمْ: و چشمهاى ايشان از آنچه ديده باشند از آيات داله بر وحدانيت و ايمان نياوردند به آن، وَ جُلُودُهُمْ: و پوستهاى ايشان، يعنى جوارح آنان به آنچه مباشر آن شده باشند از اعمال قبيحه. در روايت است اول عضوى كه تكلم كند ران چپ و دست راست باشد. نزد بعضى مراد «جلود» فروج است كه بر ايشان گواهى دهند، بِما كانُوا يَعْمَلُونَ: به آنچه بودند كه عمل مىكردند در دنيا.
جلد 11 - صفحه 361
بيان: در شهادت جوارح سه قول است: 1- آنكه دهان و كام و زبان در ايشان ايجاد فرمايد، بعد آنها را الزام نمايد به اعتراف نمودن و گواهى دادن بر صاحب خود. 2- ايجاد كلام فرمايد در ايشان مانند ايجاد كلام در درخت.
3- آنكه ظاهر سازد بر ايشان علاماتى كه دلالت كند بر آنچه كسب كردهاند به آنها، پس به لسان حال ناطق شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ «16» وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17» وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «18» وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «19» حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «20»
ترجمه
پس فرستاديم بر آنها باد سرد موحشى در روزهاى شومى تا بچشانيمشان عذاب خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت خوار كنندهتر است و آنها يارى نميشوند
و اما ثمود پس هدايت كرديمشان پس اختيار كردند كورى را بر هدايت پس گرفت آنها را صاعقه عذاب خوارى بسبب آنچه بودند كسب ميكردند
و نجات داديم آنانرا كه ايمان آوردند و بودند كه پرهيز ميكردند
و روز كه برانگيخته شوند دشمنان خدا بسوى آتش پس آنها بازداشته ميشوند
تا چون آيند آنرا گواهى دهد بر آنها گوشهاشان و چشمهاشان و پوستهاشان بآنچه كه ميكردند.
تفسير
خداوند متعال قوم عاد را كه در سوره اعراف و هود عليه السّلام پيغمبر آنها شمّهاى از احوالشان ذكر شد بعد از مخالفت با آنحضرت در هشت روز و هفت شب كه گفتهاند از چهار شنبه اول دهه آخر شوال بوده تا چهار شنبه آخر ماه معذّب فرمود بباد بسيار سرد وحشت آورى كه گفتهاند مانند آتش از شدّت برودت ميسوزاند آنها را و از ترس بيهوش ميشدند لذا در آيات سابقه صاعقه بر آن اطلاق
جلد 4 صفحه 552
شده و اين براى آن بود كه بآنها بچشاند عذاب خوارى و مذلّت را در دنيا براى تكبّر و غرورى كه از قوّت خود پيدا كرده بودند و عذاب آخرتشان بمراتب شديدتر و رسوائى و مذلّت آنها در آنجا بيشتر خواهد بود و كسى قدرت ندارد كه آنها را يارى نمايد و از عذاب برهاند و نحسات ظاهرا جمع نحسه است چون آن ايام نحس و شوم بود براى آنها و نحسات بسكون حاء نيز قرائت شده است و اما قوم ثمود خداوند آنها را بتوسط حضرت صالح هدايت بمعارف حقّه فرمود ولى آنها اختيار نمودند كورى و ضلالت را بر بينائى و هدايت و نپذيرفتند نصايح و مواعظ آنحضرت را و بشرحى كه در سور سابقه مكرّر ذكر شده مخالفت نمودند و خداوند آنها را بصاعقه و صيحه آسمانى معذّب و هلاك فرمود و توصيف عذاب بهون براى مبالغه در خوار نمودن آنست و گفتهاند هر عذاب موحشى را صاعقه گويند براى آنكه هر كس بشنود بيهوش ميشود ولى بيشتر صاعقه در عرف بر آتش سوزان آسمانى اطلاق ميشود و در هر حال عذابشان در نتيجه اعمال بدو كسب خودشان بود و خداوند اهل ايمان و تقوى را از هر قومى نجات داد از عذاب و سر بلند و عزيز فرمود در دنيا و آخرت و در نعمت ابدى كامران ميباشند و در روز قيامت كه دشمنان خدا و كفار محشور ميشوند پيش آهنگهاى آنها در كنار جهنم توقيف ميشوند تا عقب ماندگان برسند و چون همگى در كنار آتش جمع شدند و رسيدند بآن با آنكه منكرند اعمال خودشان را گوشها و چشمها و ساير اعضاء و جوارح آنها را خداوند بسخن ميآورد و هر يك اداء شهادت بر اعمال ناروائى كه از آن بتوسط اراده صاحبش سر زده مينمايد مثلا گوش ميگويد من استماع غنا نمودم چشم ميگويد بنامحرم نظر كردم دست ميگويد سرقت نمودم پا ميگويد در پى حرام رفتم عورت ميگويد زنا كردم يا دادم چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده و بعضى گفتهاند آثارى از آنها بروز ميكند كه معلوم ميشود مرتكب آن گناهان شدهاند مانند اثريكه ظاهر ميشود در چشم از بيخوابى شب و در هر حال رسوا و محكوم ميشوند و بنابر اين مراد از جلود اعضاء و جوارحند و در بعضى روايات بفروج تفسير شده است و كلمه ما در اذا ما جاءوها زائده است براى تأكيد اتصال شهادت بحضور يعنى تا حاضر شدند فورا اعضاء و جوارح شهادت خود را اداء مينمايند
جلد 4 صفحه 553
بدون آنكه از آنها استشهاد شود و سمع بر مفرد و جمع اطلاق ميشود و اينجا بقرينه ابصار و جلود مراد جمع است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
حَتّي إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيهِم سَمعُهُم وَ أَبصارُهُم وَ جُلُودُهُم بِما كانُوا يَعمَلُونَ «20»
حتي زماني که آمدند رو بآتش شهادت ميدهند بر اعمال آنها گوش آنها و چشمهاي آنها و پوست بدن آنها بآنچه بودند عمل ميكردند.
که يك دسته از شهود اعضاء انسان است و ذكر سمع و بصر و جلد از باب مثال است و الا زبان و دست و پا هم شهادت ميدهند هر كدام بعملي که از آنها صادر شده چنانچه ميفرمايد: يَومَ تَشهَدُ عَلَيهِم أَلسِنَتُهُم وَ أَيدِيهِم وَ أَرجُلُهُم بِما كانُوا يَعمَلُونَ نور آيه 24.
حَتّي إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيهِم سَمعُهُم وَ أَبصارُهُم وَ جُلُودُهُم (سؤال) براي چه سمعهم را مفرد بيان فرموده و ابصارهم را جمع (جواب) سمع به معني شنيدن است مقابل رؤيت که ديدن است و آلت سمع اذن است و آلت ديدن بصر است اگر ذكر آلت شود جمع ميآورد چنانچه ميفرمايد: يَجعَلُونَ أَصابِعَهُم فِي آذانِهِم بقره آيه 18 وَ فِي آذانِهِم وَقراً انعام آيه 25.
بِما كانُوا يَعمَلُونَ هر كدام بعمل خود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- «وقتی به آن میرسند گوشها و چشمها و پوستهای تنشان به آنچه میکردند گواهی میدهد»! (حَتَّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
از پارهای روایات بر میآید که همه اعضای تن به نوبه خود اعمالی را که
ج4، ص305
انجام دادهاند گواهی میدهند.
چه شاهدان عجیبی! که عضو پیکر خود انسانند، و شهادتشان به هیچ وجه قابل انکار نیست، چرا که در همه صحنهها حاضر و ناظر بوده، و به فرمان الهی به سخن آمدهاند! جمله «حَتَّی إِذا ما جاؤُها» نشان میدهد که دادگاه آنها در کنار جهنّم بر پا میشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم