آیه 19 سوره فصلت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<18 آیه 19 سوره فصلت 20>>
سوره : سوره فصلت (41)
جزء : 24
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و روزی که همه دشمنان خدا را گرد آورده و به سوی آتش دوزخ کشانند و آنجا برای جمع آوری بازشان دارند.

و [یاد کن] روزی را که دشمنان خدا به سوی آتش گرد آورده می شوند، پس آنان را از حرکت باز می دارند [تا گروه های دیگر به آنان ملحق شوند.]

و [ياد كن‌] روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گردآورده و بازداشت [و دسته دسته تقسيم‌] مى‌شوند.

و روزى كه دشمنان خدا را گرد آورند و به صف برانندشان،

به خاطر بیاورید روزی را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوی دوزخ می‌برند، و صفوف پیشین را نگه می‌دارند (تا صفهای بعد به آنها ملحق شوند!)

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The day the enemies of Allah are marched out toward the Fire, while they are in check,

And on the day that the enemies of Allah shall be brought together to the fire, then they shall be formed into groups.

And (make mention of) the day when the enemies of Allah are gathered unto the Fire, they are driven on

On the Day that the enemies of Allah will be gathered together to the Fire, they will be marched in ranks.

معانی کلمات آیه

  • يوزعون: وزع: منع و حبس. «وزعه عن الامر: منعه و حبسه» على هذا «يوزعون» يعنى منع كرده مى‏شوند از پراكنده شدن.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «19»

و (ياد كن) روزى را كه دشمنان خدا جمع گشته و به سوى دوزخ آورده مى‌شوند و آنان را از پراكندگى باز مى‌دارند.

حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «20»

تا چون به دوزخ رسند، گوش و چشمان و پوستشان به آن چه انجام مى‌دادند گواهى مى‌دهد.

نکته ها

«يُوزَعُونَ» به معناى حبس شدن است. يعنى اولين نفر را حبس و نگاهدارى مى‌كنند تا آخرين نفر برسد، سپس به سوى دوزخ روانه و تقسيم مى‌شوند.

پیام ها

1- بازگويى صحنه‌هاى قيامت، عامل انذار و تربيت است. (قرآن، پيامبر را مأمور مى‌كند تا چنين روزى را به ياد مردم بياندازد) وَ يَوْمَ‌ ...

2- كسانى به سوى دوزخ روانه مى‌شوند كه دشمنى آنان با خدا و دين ثابت شده باشد. «يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ»

3- انسان با كفر و لجاجت، دشمن خدا مى‌شود. «أَعْداءُ اللَّهِ»

جلد 8 - صفحه 328

4- كفّار علاوه بر چشيدن عذاب دنيوى، به عذاب دوزخ نيز گرفتار مى‌شوند. يُحْشَرُ ... إِلَى النَّارِ

5- دوزخيان از پراكنده شدن و فرار در مسير حركت به طرف دوزخ بازداشته مى‌شوند. «يُوزَعُونَ»

6- اعضاى بدن از عملكرد انسان آگاهند. زيرا تا آگاه نباشند نمى‌توانند در قيامت گواهى دهند. شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ‌ ...

7- معاد جسمانى است. «سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «19»

بعد از آن احوال آخرت امم مكذبه را فرمايد:

وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ‌: و ياد كن روزى را كه محشور شوند دشمنان خدا از خلق اولين و آخرين، إِلَى النَّارِ: بسوى آتش جهنم، فَهُمْ يُوزَعُونَ‌: پس ايشان بازداشته شوند، يعنى پيشينيان را نگهدار تا پسينيان به آنها رسند، آنگاه ايشان را به اجتماع روانه كنند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‌ وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ «16» وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌ عَلَى الْهُدى‌ فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17» وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «18» وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «19» حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «20»

ترجمه‌

پس فرستاديم بر آنها باد سرد موحشى در روزهاى شومى تا بچشانيمشان عذاب خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت خوار كننده‌تر است و آنها يارى نميشوند

و اما ثمود پس هدايت كرديمشان پس اختيار كردند كورى را بر هدايت پس گرفت آنها را صاعقه عذاب خوارى بسبب آنچه بودند كسب ميكردند

و نجات داديم آنانرا كه ايمان آوردند و بودند كه پرهيز ميكردند

و روز كه برانگيخته شوند دشمنان خدا بسوى آتش پس آنها بازداشته ميشوند

تا چون آيند آنرا گواهى دهد بر آنها گوشهاشان و چشمهاشان و پوستهاشان بآنچه كه ميكردند.

تفسير

خداوند متعال قوم عاد را كه در سوره اعراف و هود عليه السّلام پيغمبر آنها شمّه‌اى از احوالشان ذكر شد بعد از مخالفت با آنحضرت در هشت روز و هفت شب كه گفته‌اند از چهار شنبه اول دهه آخر شوال بوده تا چهار شنبه آخر ماه معذّب فرمود بباد بسيار سرد وحشت آورى كه گفته‌اند مانند آتش از شدّت برودت ميسوزاند آنها را و از ترس بيهوش ميشدند لذا در آيات سابقه صاعقه بر آن اطلاق‌

جلد 4 صفحه 552

شده و اين براى آن بود كه بآنها بچشاند عذاب خوارى و مذلّت را در دنيا براى تكبّر و غرورى كه از قوّت خود پيدا كرده بودند و عذاب آخرتشان بمراتب شديدتر و رسوائى و مذلّت آنها در آنجا بيشتر خواهد بود و كسى قدرت ندارد كه آنها را يارى نمايد و از عذاب برهاند و نحسات ظاهرا جمع نحسه است چون آن ايام نحس و شوم بود براى آنها و نحسات بسكون حاء نيز قرائت شده است و اما قوم ثمود خداوند آنها را بتوسط حضرت صالح هدايت بمعارف حقّه فرمود ولى آنها اختيار نمودند كورى و ضلالت را بر بينائى و هدايت و نپذيرفتند نصايح و مواعظ آنحضرت را و بشرحى كه در سور سابقه مكرّر ذكر شده مخالفت نمودند و خداوند آنها را بصاعقه و صيحه آسمانى معذّب و هلاك فرمود و توصيف عذاب بهون براى مبالغه در خوار نمودن آنست و گفته‌اند هر عذاب موحشى را صاعقه گويند براى آنكه هر كس بشنود بيهوش ميشود ولى بيشتر صاعقه در عرف بر آتش سوزان آسمانى اطلاق ميشود و در هر حال عذابشان در نتيجه اعمال بدو كسب خودشان بود و خداوند اهل ايمان و تقوى را از هر قومى نجات داد از عذاب و سر بلند و عزيز فرمود در دنيا و آخرت و در نعمت ابدى كامران ميباشند و در روز قيامت كه دشمنان خدا و كفار محشور ميشوند پيش آهنگ‌هاى آنها در كنار جهنم توقيف ميشوند تا عقب ماندگان برسند و چون همگى در كنار آتش جمع شدند و رسيدند بآن با آنكه منكرند اعمال خودشان را گوشها و چشمها و ساير اعضاء و جوارح آنها را خداوند بسخن ميآورد و هر يك اداء شهادت بر اعمال ناروائى كه از آن بتوسط اراده صاحبش سر زده مينمايد مثلا گوش ميگويد من استماع غنا نمودم چشم ميگويد بنامحرم نظر كردم دست ميگويد سرقت نمودم پا ميگويد در پى حرام رفتم عورت ميگويد زنا كردم يا دادم چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده و بعضى گفته‌اند آثارى از آنها بروز ميكند كه معلوم ميشود مرتكب آن گناهان شده‌اند مانند اثريكه ظاهر ميشود در چشم از بيخوابى شب و در هر حال رسوا و محكوم ميشوند و بنابر اين مراد از جلود اعضاء و جوارحند و در بعضى روايات بفروج تفسير شده است و كلمه ما در اذا ما جاءوها زائده است براى تأكيد اتصال شهادت بحضور يعنى تا حاضر شدند فورا اعضاء و جوارح شهادت خود را اداء مينمايند

جلد 4 صفحه 553

بدون آنكه از آنها استشهاد شود و سمع بر مفرد و جمع اطلاق ميشود و اينجا بقرينه ابصار و جلود مراد جمع است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَوم‌َ يُحشَرُ أَعداءُ اللّه‌ِ إِلَي‌ النّارِ فَهُم‌ يُوزَعُون‌َ «19»

و روزي‌ ‌که‌ محشور ميشوند اعداء خداوند بسوي‌ آتش‌ ‌پس‌ ‌آنها‌ بازداشت‌ ميشوند ‌يعني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نگاه‌ ميدارند ‌براي‌ بازرسي‌ و اتمام‌ حجت‌.

وَ يَوم‌َ يُحشَرُ أَعداءُ اللّه‌ِ اعداء الهي‌ تمام‌ فرق‌ كفار و مشركين‌ و معاندين‌

جلد 15 - صفحه 424

و مخالفين‌ و منافقين‌ و ناصبين‌ و مبدعين‌ و منكرين‌ ضروريات‌ دين‌ ‌از‌ اعداء انبياء و ائمه طاهرين‌ و مؤمنين‌ چنانچه‌ ‌در‌ جامعه صغيره‌ دارد

(‌السلام‌ ‌علي‌ ‌الّذين‌ ‌من‌ والاهم‌ فقد والي‌ اللّه‌ و ‌من‌ عاداهم‌ فقد عادي‌ اللّه‌ و ‌من‌ احبهم‌ فقد احب‌ اللّه‌ و ‌من‌ ابغضهم‌ فقد ابغض‌ اللّه‌ و ‌من‌ عرفهم‌ فقد عرف‌ اللّه‌ و ‌من‌ جهلهم‌ فقد جهل‌ اللّه‌ و ‌من‌ اعتصم‌ بهم‌ فقد اعتصم‌ باللّه‌ و ‌من‌ تخلي‌ منهم‌ فقد تخلي‌ ‌من‌ اللّه‌ عز و جل‌).

إِلَي‌ النّارِ ‌يعني‌ بسوي‌ آتش‌ ‌يعني‌ حشر ‌آنها‌ ‌براي‌ آتش‌ ‌است‌.

فَهُم‌ يُوزَعُون‌َ ‌در‌ صحراي‌ محشر نگاه‌ ميدارند و ‌از‌ ‌آنها‌ بازپرسي‌ ميشود و شهود ‌بر‌ اعمال‌ ‌آنها‌ اقامه‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- در آیات پیشین سخن از مجازات دنیوی کفار مغرور و ظالمان مجرم بود، اما در اینجا از عذاب آخرت آنها سخن می‌گوید.

نخست می‌فرماید: «به خاطر بیاورید روزی را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوی دوزخ می‌برند» (وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَی النَّارِ).

و برای این که صفوف آنها به هم پیوسته باشد «صفوف پیشین را نگه می‌دارند» تا صفهای بعد به آنها ملحق شوند (فَهُمْ یُوزَعُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص417

منابع