آیه 1 سوره مرسلات

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره مرسلات 2>>
سوره : سوره مرسلات (77)
جزء : 29
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

قسم به رسولانی که از پی هم (بر خیر و سعادت خلق) فرستاده شدند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

By the [angelic] emissaries sent successively,

معانی کلمات آیه

  • مرسلات: فرستاده‌‏ها. رسل (بكسر اول) در اصل به معنى برخاستن با تأنّى است، رسول به معنى برخاسته، از همان است، مراد از مرسلات‏ چنان كه خواهيم گفت بادهاست «رسل» نيز به معنى فرستاده‏‌ها است.
  • عرفا: عرف (بر وزن قفل): پى در پى. گويند: «طار القطا عرفا» يعنى بعضى در پى بعضى پرواز كرد «جاء القوم عرفا» يعنى پى در پى آمدند، على هذا آن در آيه وصف است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره مرسلات‌

اين سوره پنجاه آيه دارد و در مكّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آيه اول است كه با «مرسلات» آغاز شده است و مراد از آن، فرشتگانى هستند كه از سوى خداوند براى انجام امور مختلف، فرستاده مى‌شوند.

اين سوره نظير سوره‌هاى انبياء «1»، قمر «2»، حج‌ «3»، واقعه‌ «4»، حاقّه‌ «5»، قيامت‌ «6»، نباء «7»، تكوير «8»، انفطار «9»، انشقاق‌ «10»، غاشية «11»، قارعه‌ «12» و زلزال‌ «13» با آيات مربوط به معاد شروع شده است.

چنانكه مانند سوره‌هاى فاطر، ذاريات و نازعات با سوگند به فرشتگان آغاز شده است.

در اين سوره، آيه‌ «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» ده مرتبه تكرار شده، همان گونه كه در سوره الرّحمن آيه‌ «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»* ودر سوره قمر آيه‌ «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ»* تكرار شده است.

«1». «اقترب للناس حسابهم».

«2». «اقتربت الساعة».

«3». «انّ زلزلة الساعة شى‌ء عظيم».

«4». «اذا وقعت الواقعة».

«5». «الحاقّة ما الحاقّة».

«6». «لااقسم بيوم القيامة».

«7». «عمّ يتساءلون».

«8». «اذا الشمس كوّرت».

«9». «اذا السماء انفطرت».

«10». «اذا السماء انشقت».

«11». «هل اتاك حديث الغاشية».

«12». «القارعة ما القارعة».

«13». «اذا زلزلت الارض زلزالها».

جلد 10 - صفحه 341


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً «1» فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً «2» وَ النَّاشِراتِ نَشْراً «3» فَالْفارِقاتِ فَرْقاً «4» فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً «5» عُذْراً أَوْ نُذْراً «6» إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ «7»

به فرستاده‌هاى پى در پى سوگند. پس به طوفان‌هاى سهمگين (سوگند).

به نشردهندگانى (كه حق را به نيكويى) نشر مى‌دهند سوگند. پس آنان كه به طور كامل (بين حق و باطل) فرق مى‌گذارند. پس به القا كنندگان ذكر (و وحى به پيامبران). براى (رفع) عذر يا هشدار و انذار. همانا آنچه وعده داده مى‌شويد، واقع شدنى است.

نکته ها

كلمه «عرف» به معناى پى در پى است و به يال اسب كه موهاى رديف دارد، عُرْف گويند.

اين واژه به معناى نيك و پسنديده نيز آمده و كلمه‌ى «معروف» از آن است.

براى امورى كه در پنج آيه اول اين سوره به آنها سوگند ياد شده، يعنى‌ «الْمُرْسَلاتِ‌، فَالْعاصِفاتِ‌، النَّاشِراتِ‌، فَالْفارِقاتِ‌ و فَالْمُلْقِياتِ»، سه تفسير بيان شده است:

الف: برخى از مفسران عقيده دارند مراد از آنها انواع بادها و طوفان‌ها است؛ «1»

ب: برخى عقيده دارند كه مراد از آنها انواع فرشتگان است؛ «2»

«1». تفسير كبير فخررازى.

«2». تفسيرالميزان.

جلد 10 - صفحه 342

ج: برخى عقيده دارند كه آيات اول و دوم مربوط به باد و طوفان و آيات سوم تا پنجم مربوط به فرشتگان است و اين تفكيك به خاطر نوع حرف عطف است، زيرا حرف «واو» در اول آيه نشانه جدايى و حرف «فاء» در اول آيه نشانه اتصال است.

«العاصفات» جمع «عاصف» به معناى باد شكننده و سخت است، چنانكه در آيه 12 سوره يونس مى‌خوانيم: «رِيحٌ عاصِفٌ» و كلمه «عصف» به معناى تندباد است، مانند: «كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ» «1»، «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ» «2»

اگر مراد از «عاصفات» را فرشتگان بدانيم، معناى آيه چنين است كه فرشتگان، فرمان الهى را با شدّت و سرعت انجام مى‌دهند. نظير آياتى كه مى‌فرمايد: «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ» «3»* و يا «هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ» «4».

در كنار هم آمدن سوگند به بادها و فرشتگان، شايد به خاطر شباهت ميان باد و فرشته باشد، از اين نظر كه هر دو لطيف و سريع‌اند و در آفرينش و تدبير امور نقش دارند.

كلمه «ملقيات» به صورت جمع آمده است، شايد به خاطر آن كه گاهى فرشتگان ديگرى همراه فرشته وحى يعنى جبرئيل نازل مى‌شوند و شايد به خاطر آن باشد كه گاهى فرشته و گاهى افراد و امور ديگر وسيله تذكر انسان شده و مسايلى را به انسان القا مى‌كنند.

خداوند متعال بايد حجّت را بر مردم تمام كند و جلوى بهانه‌ها و عذرتراشى‌ها را بگيرد.

«عُذْراً». در آيه 134 سوره طه نيز مى‌خوانيم: اگر قبل از آمدن انبيا مردم را هلاك كنيم، عذر خواهند آورد و مى‌گويند: چراپيش از اين پيامبرى نفرستاد تا ما از او پيروى كنيم و گرفتار نشويم.

در صفات سه گانه ناشرات، فارقات و ملقيات يك سير طبيعى وجود دارد. يعنى ابتدا بايد فرشتگانى معارف را گسترش دهند: «النَّاشِراتِ»، سپس در سايه آن، حق و باطل و حلال و

«1». فيل، 5.

«2». الرّحمن، 12.

«3». نحل، 50.

«4». انبياء، 27.

جلد 10 - صفحه 343

حرام از هم جدا شوند: «الفارقات» و به دنبال آن، ذكر القا شود. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً» «1»

پیام ها

1- آنچه از جانب خداوند فرستاده مى‌شود، مقدّس و قابل سوگند خوردن است. «وَ الْمُرْسَلاتِ»

2- الطاف خداوند، دائمى و مستمر است. «2» «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً»

3- آنچه از جانب خداوند نازل مى‌شود، خير است. «3» «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً»

4- در نظام آفرينش، حتّى وزش باد به طور تصادفى نيست، بلكه آفريدگار جهان، آن را مى‌فرستد. «الْمُرْسَلاتِ»

5- مأموريّت‌هاى مهم، بايد به سرعت انجام شود. «عَصْفاً»

6- در جهان‌بينى الهى، نرمى و سختى هر كدام به جاى خود ارزشمند است. عُرْفاً ... عَصْفاً

7- توسعه و گسترش به معناى ناديده گرفتن اصول و چارچوب نيست. «وَ النَّاشِراتِ نَشْراً فَالْفارِقاتِ فَرْقاً»

8- در نظام هستى كارها تقسيم شده و هر كارى به فرد يا گروهى سپرده شده و اين رمز مديريّت موفق است. «الْمُرْسَلاتِ‌، النَّاشِراتِ‌، الفارقات»

9- در نظام الهى، تكوين و تشريع در كنار يكديگرند. وَ الْمُرْسَلاتِ‌ ... فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً

10- در مأموريّت‌هاى ارشادى بايد مطلب به مخاطبان تفهيم شود. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً»

11- هرگونه ذكر، الهام، علم و خطور حق از سوى خداوند است. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً»

12- خداوند با تفاوت‌هايى كه ميان حق و باطل قرار داده، هم اتمام حجّت كرده است: «عُذْراً» و هم هشدار مى‌دهد. «نُذْراً»

13- در مأموريّت‌هاى ارشادى، بايد راه بهانه‌جويى مسدود شود. «عُذْراً أَوْ نُذْراً»

14- براى امور مهم همچون وقوع قيامت، سوگندهاى متعدّد مفيد و راهگشا است. «وَ الْمُرْسَلاتِ‌، فَالْعاصِفاتِ‌، وَ النَّاشِراتِ‌، فَالْفارِقاتِ‌، فَالْمُلْقِياتِ‌، إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ»

«1». تفسيرالميزان.

«2». اين معنا در صورتى استفاده مى‌شود كه كلمه «عُرف» را به معناى پى در پى بدانيم.

«3». در صورتى كه كلمه «عُرف» را به معناى خير و نيكى بدانيم، نظير آيه «وأمر بالعرف».

جلد 10 - صفحه 344

15- انسان در مورد قيامت، دائماً نياز به تذكّر و يادآورى دارد. فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً ... إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ‌

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص6-7

منابع