آیه 1 سوره جن

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره جن 2>>
سوره : سوره جن (72)
جزء : 29
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(ای رسول ما) بگو: مرا وحی رسیده که گروهی از جنّیان (آیات قرآن را هنگام قرائت من) استماع کرده‌اند و پس از شنیدن گفته‌اند که ما از قرآن آیات عجیبی شنیدیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Say, ‘It has been revealed to me that a team of the jinn listened [to the Quran] and they said, “Indeed we heard a wonderful Quran,

معانی کلمات آیه

  • نفر: گروه و دسته. در قاموس گويد: گروهى از مردان كه از ده نفر كمتر باشد.
  • جن: پوشيده. مستور از حواس، مصدر به معنى مفعول است، راغب گويد: «اصل الجنّ: ستر الشي‏ء عن الحاسة، به جنّ از جهت پوشيده و ناديدن بودن جن گفته شده است.[۱]

نزول

ابن عباس گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله قرآن را بر جنیان قرائت ننموده و آن‌ها را ندیده است ولى روزى با اصحاب خویش به سوى بازار عکاظ می‌رفت و جنیان بین شیاطین و بین خبر آسمانى حائل شده بودند و شهب آسمانى به آن‌ها برخورد نمود به ناچار به سوى قوم خویش برگشتند و گفتند: چیزى ندیدنم مگر این که می‌دانیم حادثه عجیبى اتفاق افتاده است ولذا گفتند: باید مشارق و مغارب زمین را جستجو کرد و به حادثه اى که رخ داده، اطلاع حاصل نمود عده اى از آن‌ها به طرف تهامه توجه نموده و رهسپار گردیدند و منظور آن‌ها دیدار پیامبر اسلام بوده تا این که پیامبر را در نخلستانى یافتند که با اصحاب خویش مشغول اداى نماز صبح بوده است وقتى که آیات قرآن را از پیامبر شنیدند، کاملا گوش فراداشتند و گفتند: به خدا قسم این همان حادثه عجیبى است که ما بدان اطلاع یافته و در صدد یافتن آن برآمده بودیم پس از شنیدن قرآن از رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوى قوم خود برگشتند و گفتند: ما چیز عجیبى شنیده ایم و آن قرآن پیامبر اسلام بوده سپس این آیه نازل گردید و اقوال و گفتار جنیان به رسول خدا صلی الله علیه و آله از طریق وحى آشکار گشت.[۲]

راجع به موضوع جنیان در آیه 29 سوره احقاف نیز مطالبى ذکر شده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سوره جن‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً «1» يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً «2»

بگو: بر من وحى شده است كه گروهى از جن (به قرائت من) گوش دادند، پس گفتند: همانا ما قرآنى شگفت شنيديم. كه به سوى رشد هدايت مى‌كند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز احدى را شريك پروردگارمان قرار نمى‌دهيم.

نکته ها

«نَفَرٌ» به گروه سه تا هفت يا ده نفره گفته مى‌شود.

در جهان بينى الهى، هستى تنها ديدنى‌ها نيست وديدنى‌ها مخصوص آنچه ما امروز مشاهده مى‌كنيم نيست.

نبايد انسانى كه هر چند صباحى كهكشانى را كشف مى‌كند كه ميلياردها ستاره در آن است و معيار فاصله آن‌ها سال نورى است، توقّع داشته باشد كه با هستى به طور كامل آشنا باشد.

بنابراين ما خود را در اختيار وحى قرار مى‌دهيم و به آنچه قرآن فرموده است اعتقاد داريم.

قرآن درباره جنّ آيات زيادى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‌كنيم:

آفرينش جنّ قبل از انسان بوده است. «وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ» «1»

«1». حجر، 27.

جلد 10 - صفحه 243

جنّ، جايگاهى همچون جايگاه انسان دارد، زيرا هدف از آفرينش او، نظير هدف از آفرينش انسان است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «1» من جنّ و انس را نيافريدم مگر براى آنكه عبادت كنند.

مورد امر و نهى و خطاب و عتاب است. «يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» «2»*

قدرت انتخاب دارد و لذا گروهى از آنان مؤمن و گروهى كافرند.

از آتش آفريده شده و شيطان از آن جنس است. «كانَ مِنَ الْجِنِّ» «3»

گرچه ما او را نمى‌بينيم ولى او ما را مى‌بيند. «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ» «4»

مى‌تواند براى اولياى خدا خادم باشد. قرآن مى‌فرمايد: آنان براى حضرت سليمان كار مى‌كردند. «يَعْمَلُونَ لَهُ» «5»

تمام امور تعجب آور و ابتكارى، پس از چند روز عادى مى‌شود ولى قرآن كتاب عجيبى است كه ابدى است و هرگز عادى نمى‌شود. حضرت على عليه السلام در نهج‌البلاغه مى‌فرمايد:

«لا تفنى عجائبه» «6»

تمام امور تعجب آور از يك زاويه تعجب‌آور است، ولى قرآن از جهات بى شمارى اين‌گونه است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «لا تحصى عجائبه» «7» قرآن از زاويه لفظ، محتوى، جامعيّت و هماهنگى با فطرت و نياز بى نظير است.

در حديث مى‌خوانيم: هر كس با قرآن همنشين شود از جهتى هدايت و كمال رشد مى‌كند و از جهتى جهالت و ضلالت او برطرف مى‌شود. «ما جالس احد هذا القرآن الا قام عنه بزيادة او نقصان؛ زيادة فى هدى او نقصان من عمى» «8» در برابر قرآن چند نوع برخورد داريم:

شنيدن و ايمان‌آوردن: سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً ... فَآمَنَّا

شنيدن و زياد شدن ايمان: «إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً» «9»

«1» ذاريات 56

«2» الرحمن 23

«3» كهف 50

«4» اعراف 27

«5» سبأ 13

«6» نهج البلاغه خطبه 75

«7» كافى ج 2 ص 599

«8» غررالحكم‌

«9» انفال 2

جلد 10 - صفحه 244

شنيدن و طفره رفتن: إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ ... اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ‌ «1»، «فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ» «2»

پذيرش گزينشى: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ» «3»

شنيدن و تهمت زدن: «إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» «4»*، «بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ» «5»

شنيدن و تحقير كردن: «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» «6»

تبليغات عليه شنيدن آن: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ» «7»

جنّ امتيازات قرآن را فهميد وگفت: «قُرْآناً عَجَباً» ولى عربهاى لجوج گفتند: قرآن عجيب نيست و ما هم اگر بخواهيم، مى‌توانيم مثل آن را بياوريم. «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» «8»

راه رشد همان راه حق است. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ»، «يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ» «9»* و جالب آنكه اين دو تعبير از جنّ است.

پیام ها

1- پيامبر شخصاً جن را نديد بلكه از طريق وحى به استماع آنان آگاه شد. «أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ»

2- گرچه جن از خاك نيست ولى سخنان انسان را مى‌شنود. «اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ»

3- گوش دادن به تلاوت قرآن، در وجود انسان تاثيرگذار است. اسْتَمَعَ‌ ... فَقالُوا ...

قُرْآناً عَجَباً 4- قرآن از نظر الفاظ و محتوى با تمام كتب تفاوت دارد. «قُرْآناً عَجَباً»

5- به سخنى گوش دهيم كه ما را به رشد رساند. سَمِعْنا قُرْآناً ... يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ

6- قدرت شنيدن‌ «سَمِعْنا»، گفتن‌ «فَقالُوا» و تجزيه و تحليل‌ «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» در جنّ وجود دارد.

«1». توبه، 86.

«2». محمّد، 20.

«3». بقره، 85.

«4». انعام، 25.

«5». انبياء، 5.

«6». انفال، 31.

«7». فصّلت، 26.

«8». انفال، 31.

«9». احقاف، 30.

جلد 10 - صفحه 245

7- هدايت قرآن دائمى است. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ»

8- رشد واقعى انسان، رشد معنوى است. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ»

9- وسيله رشد داشتن كافى نيست، رشد كردن مهم است. «قُرْآناً عَجَباً يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ»

10- نشانه رشد، ايمان و اخلاص است. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ»

11- اگر آمادگى باشد، با شنيدن چند آيه قرآن، انسان هم حقيقت را مى‌فهمد، هم ديگران رادعوت مى‌كند و هم موضع‌گيرى قاطع دربرابر انحرافات مى‌كند.

سَمِعْنا ... يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً

12- ايمانى كامل است كه هرگز با شرك همراه نشود. «فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص372
  2. پرش به بالا صحیح بخارى و صحیح ترمذى و دیگران از علماء عامه.

منابع