آیه 190 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<189 آیه 190 سوره بقره 191>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 2
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و در راه خدا با آنان که به جنگ و دشمنی شما برخیزند جهاد کنید، لکن از حد تجاوز نکنید که خدا متجاوزان را دوست ندارد.

و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند بجنگید، و [هنگام جنگ از حدود الهی] تجاوز نکنید، که خدا تجاوزکاران را دوست ندارد.

و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى‌جنگند، بجنگيد، ولى از اندازه درنگذريد، زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمى‌دارد؛

با كسانى كه با شما جنگ مى‌كنند، در راه خدا بجنگيد و تعدى مكنيد. زيرا خدا تعدى‌كنندگان را دوست ندارد.

و در راه خدا، با کسانی که با شما می‌جنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا تعدّی‌کنندگان را دوست نمی‌دارد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Fight in the way of Allah those who fight you, but do not transgress. Indeed Allah does not like transgressors.

And fight in the way of Allah with those who fight with you, and do not exceed the limits, surely Allah does not love those who exceed the limits.

Fight in the way of Allah against those who fight against you, but begin not hostilities. Lo! Allah loveth not aggressors.

Fight in the cause of Allah those who fight you, but do not transgress limits; for Allah loveth not transgressors.

معانی کلمات آیه

قاتلوا: قتال به معنى جنگيدن است، همچنين مقاتله.

تعتدوا: اعتداء به معنى تجاوز، اصل آن عدو است.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

از ابن عباس و قتادة چنين روايت كنند: كه آيه مزبور در صلح حديبيه نازل گرديد، بدين شرح كه پيامبر با اصحاب خود كه در حدود هزار و چهارصد نفر بودند به قصد عمره خواستند به مكه وارد شوند در حديبيه مشركين مانع شدند به ناچار نحر هدى را در حديبيه انجام دادند. سپس با مشركين چنين صلح نمودند كه آن سال را وارد نشوند و سال بعد بيايند. سال بعد پيامبر با تجهيز كامل با اصحاب خود حركت كردند كه عمره قضا را بجاى آورند ولى مى ترسيدند كه مشركين به عهد خود وفا ننموده و باز مانع ورود آن‌ها بشوند و بالنتيجه كار به جنگ و ستيز منجر گردد و در عين حال رسول خدا جنگ در ماه حرام را كراهت داشت تا اين كه اين آيه نازل گرديد.

ربيع بن ان و عبدالرحمن بن زيد بن اسلم گويند: اين آيه نخستين آيه اى است كه درباره قتال و نبرد وارد گرديده و بعد از نزول اين آيه پيامبر با كسانى كه قصد جنگ داشتند، جنگ مي‌نمود و با كسانى كه از جنگ كردن خوددارى مي‌كردند؛ جنگ نمي‌كرد تا اين كه آيه «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ» نازل گرديد و اين آيه را نسخ نمود چنان كه جبائى و حسن بصرى نيز به اين عقيده معتقدند ولى ابن عباس و مجاهد و عمر بن عبدالعزيز معتقدند كه آيه مزبور نسخ نشده و به محكمى خود باقى است [۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«190» وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‌

و در راه خدا با كسانى كه با شما مى‌جنگند، بجنگيد ولى از حدّ تجاوز نكنيد، كه خداوند تجاوزكاران را دوست نمى‌دارد.

نکته ها

در اين آيه ضمن تصريح به ضرورت دفاع و مقابله در برابر تجاوز ديگران، يادآور مى‌شود كه در ميدان جنگ نيز از حدود و مرزهاى الهى تجاوز نكرده و متعرض بيماران، زنان، كودكان و سالمندانى كه با شما كارى ندارند نشويد. قبل از دعوت آنان به اسلام، دست به‌

جلد 1 - صفحه 300

اسلحه نبريد و شروع كننده جنگ نباشيد و مقرّرات و عواطف انسانى را حتّى در جنگ مراعات كنيد.

بعضى از صفات، در شرايط مختلف ارزش خود را از دست مى‌دهند؛ مثلا ترحّم يك ارزش است، ولى ترحّم بر پلنگ تيز دندان، ستمكارى بر گوسفندان است.

و يا علم يك ارزش است، لكن گاهى ندانستن ارزش مى‌شود. مثلا شبى كه حضرت على عليه السلام در بستر پيامبر صلى الله عليه و آله به جاى آن حضرت خوابيد و پيامبر خدا هجرت نمودند، ارزش اين فداكارى بدان است كه حضرت على نداند كه كشته مى‌شود يا نه. و اگر بداند كه او را نمى‌كشند، افراد عادّى نيز حاضرند چنين عملى را انجام بدهند. به هر حال هر يك از سخاوت و شجاعت ممكن است در شرايطى كم‌ارزش يا پرارزش يا بى‌ارزش شود، لكن تنها صفتى كه هرگز از ارزش نمى‌افتد، مسئله‌ى عدالت است كه در هر زمان و مكان و نسبت به هر فرد، دوست يا دشمن يك ارزش است.

برخورد با دشمن دو مرحله دارد:

1- بى‌اعتنايى و اعراض. «دَعْ أَذاهُمْ» «1»، «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» «2»

2- خشونت و جنگ. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» «3»، «وَ قاتِلُوا ... الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ» «4»

جنگ مسلمانان، براى دفاع از خود و دين خداوند است، لكن هدف دشمن از جنگ، خاموش كردن نور خدا؛ «لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ» «5» وبه تسليم كشاندن مسلمانان است.

«لَنْ تَرْضى‌ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى‌ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» «6»

پیام ها

1- دفاع و مقابله به مثل، از حقوق انسانى است. اگر كسى با ما جنگيد ما هم با او مى‌جنگيم. «قاتِلُوا ... الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ»

2- هدف از جنگ در اسلام، گرفتن آب و خاك و يا استعمار و انتقام نيست، بلكه‌

«1». احزاب، 48.

«2». نساء، 63.

«3». توبه، 73.

«4». بقره، 190.

«5». صف، 8.

«6». بقره، 120.

جلد 1 - صفحه 301

هدف، دفاع از حقّ با حذف عنصرهاى فاسد و آزادسازى افكار و نجات انسان‌ها از خرافات و موهومات مى‌باشد. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»

3- حتّى در جنگ بايد عدالت وحقّ رعايت شود. «قاتِلُوا ... لا تَعْتَدُوا» بارها قرآن با جمله‌ى «لاتعتدوا» سفارش كرده كه در انجام هر فرمانى از حدود ومرزها تجاوز نشود.

4- ظلم و ستم و ايستادگى در مقابل دين خدا، رشته‌ى محبّت الهى را پاره مى‌كند.

«إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»

5- تنها حضور در جبهه سبب قرب الهى نيست، بلكه محبوبيّت نزد پروردگار زمانى است كه در جنگ عادل باشيم و حقوق را رعايت كنيم. «لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»

6- در جنگ، هدف بايد فقط خدا باشد، نه هوسها، تعصّب‌ها، غنائم، ريا و سمعه.

«فِي سَبِيلِ اللَّهِ»

7- حتّى در دفاع از حقّ طبيعى خود، بايد خدا را در نظر گرفت. با آنكه آنان جنگ را عليه شما آغاز كردند و شما بايد دفاع كنيد، ولى باز هم «فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌» باشد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (190)

بعد از آن حكم جهاد در راه خدا فرمود:

وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌: و مقاتله كنيد در راه خدا به جهت اعلاى كلمه حق و اعزاز دين، الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ‌: آنانكه مقاتله نمايند شما را، وَ لا تَعْتَدُوا: و از حد تجاوز ننمائيد به ابتداى قتال آنها، يا بدون دعوت در مقام كارزار بر ميائيد، يا آنها را مثله نكنيد، يا معاهدان را مكشيد. إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‌: بدرستى كه خدا دوست نمى‌دارد تجاوزكنندگان از حد را. در انوار بيان نموده كه اين آيه منسوخ است: به آيه‌ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (190)

ترجمه‌

كارزار كنيد در راه خدا با آنانكه كارزار مى‌كنند با شما و از حد تجاوز نكنيد همانا خداوند دوست ندارد از حد تجاوز كنندگان را..

تفسير

در منهج الصادقين فرموده در واقعه صلح حديبيه مقرر شده بود كه سال بعد مسلمانان بمكه مشرفشوند و كفار مزاحم زيارت ايشان نباشند با اين حال انتظار سبقت بجنگ از آنها ميرفت لذا اين آيه نازلشد كه مفادش آنستكه اگر آنها خلاف عهد نمودند شما هم با آنها جنگ كنيد و در مجمع از ائمه اطهار نقل نموده‌

جلد 1 صفحه 239

است كه اين آيه ناسخ قول خداوند كفوا ايديكم است و از انوار نقلشده كه منسوخ است بآيه و اقتلوا المشركين كافة و بنظر حقير اين آيه متعرض حكم دفاع است لذا در آن نهى از تجاوز حد دفاع شده است و شايد مراد نهى از قتل زنان و اطفال و عجزه و مثله نمودن و شبيخون زدن و متعرض معاهد شدن و امثال اينها باشد و اين مناسب است با لفظ فى سبيل اللّه كه مناسب با قصد قربت است و با اين افعال نميسازد در هر حال احتياج بناسخيت و منسوخيت ندارد و اللّه تعالى و اوليائه عليهم السلام اعلم بمراده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قاتِلُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ الَّذِين‌َ يُقاتِلُونَكُم‌ وَ لا تَعتَدُوا إِن‌َّ اللّه‌َ لا يُحِب‌ُّ المُعتَدِين‌َ (190)

(و جنگ‌ كنيد ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ ‌با‌ كساني‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌شما‌ جنگ‌ مي‌كنند و تجاوز نكنيد همانا ‌خدا‌ تجاوزكاران‌ ‌را‌ دوست‌ نميدارد) وَ قاتِلُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ الَّذِين‌َ يُقاتِلُونَكُم‌ بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ توهم‌ كردند ‌که‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بآيه‌ فَاقتُلُوا المُشرِكِين‌َ حَيث‌ُ وَجَدتُمُوهُم‌«4» منسوخ‌ ‌شده‌ و بعضي‌ ديگر گفتند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ناسخ‌ ‌آيه‌ أَ لَم‌ تَرَ إِلَي‌ الَّذِين‌َ قِيل‌َ لَهُم‌ كُفُّوا أَيدِيَكُم‌«5» ‌است‌ ولي‌ حق‌ اينست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نه‌ ناسخ‌ و نه‌ منسوخ‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌اينکه‌ آيات‌ ‌هر‌ كدام‌ حكمي‌ ‌از‌ احكام‌ الهي‌ ‌را‌ بموقع‌ ‌خود‌ بيان‌ مي‌كنند.

1‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 128‌-‌ 132 و 253 و 441‌-‌ 448

2‌-‌ مجلد اول‌ 445

[.....]

3‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 252

4‌-‌ ‌سورة‌ التوبة ‌آيه‌ 6

5‌-‌ ‌سورة‌ النساء ‌آيه‌ 76

جلد 2 - صفحه 351

‌آيه‌ أَ لَم‌ تَرَ إِلَي‌ الَّذِين‌َ قِيل‌َ لَهُم‌ كُفُّوا أَيدِيَكُم‌ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ راجع‌ بزماني‌ ‌است‌ ‌که‌ پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌در‌ مكّه‌ تشريف‌ داشت‌ و ‌خود‌ و مسلمين‌ ‌در‌ شكنجه‌ و ظلم‌ مشركين‌ بودند و نه‌ قدرت‌ ‌بر‌ دفاع‌ و نه‌ نيروي‌ جهاد داشتند لذا مأمور بصبر و تحمل‌ و اداء وظائف‌ ‌از‌ نماز و زكاة و نحو اينها بودند و ‌اينکه‌ حكم‌ ‌تا‌ ابد باقي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ گاه‌ مسلمين‌ تحت‌ شكنجه‌ و ظلم‌ قرار گيرند و نيرويي‌ ‌براي‌ دفاع‌ ندارند مهما امكن‌ صبر نموده‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ مهلكه‌ نيندازند چنانچه‌ اخبار بسياري‌ ‌در‌ كافي‌ درباره‌ زمان‌ ائمه‌ و دوره‌ غيبت‌ راجع‌ باين‌ موضوع‌ روايت‌ ‌شده‌ و اما ‌آيه‌ توبه‌ راجع‌ بجهاد ‌است‌ و آنهم‌ ‌تا‌ ابد باقي‌ ‌است‌ و ‌هر‌ وقت‌ مسلمين‌ قدرت‌ و نيرو داشته‌ باشند مشروط بشرايطي‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ جهاد ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ اذن‌ امام‌ و بسط يد اوست‌ ‌اينکه‌ حكم‌ مورد عمل‌ قرار ميگيرد و اما ‌آيه‌ مورد بحث‌ ‌در‌ موضوع‌ دفاع‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ دشمنان‌ حمله‌ كنند مسلمين‌ بايد ‌تا‌ حدّ قدرت‌ دفاع‌ كنند و دشمن‌ ‌را‌ دفع‌ كنند و همين‌ ‌که‌ دشمن‌ ‌را‌ دفع‌ نمودند ديگر تعدي‌ و تجاوز ننمايند و ‌اينکه‌ حكم‌ ‌هم‌ ‌تا‌ ابد باقي‌ ‌است‌ بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ آيات‌ ‌با‌ ‌هم‌ مخالفتي‌ نداشته‌ و ناسخ‌ و منسوخي‌ ‌در‌ ‌بين‌ نيست‌.

‌پس‌ معني‌ ‌آيه‌ اينست‌ ‌که‌ ‌با‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ صدد قتال‌ ‌شما‌ باشند ‌با‌ ‌آنها‌ مقاتله‌ كنيد و آنان‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خود‌ و بلاد ‌خود‌ دفع‌ نمائيد وَ لا تَعتَدُوا و تعدي‌ و تجاوز نكنيد و تنها ‌با‌ كفاري‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌شما‌ ‌در‌ مقام‌ جنگند مقاتله‌ كنيد و متعرض‌ زنان‌ و بچه‌ها نشويد.

و كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ فرار ميكنند تعقيب‌ نكنيد و ‌اگر‌ امان‌ خواستند امان‌ دهيد و ‌اگر‌ سلاح‌ جنگ‌ ‌را‌ زمين‌ گذاردند ‌آنها‌ ‌را‌ رها كنيد چنانچه‌ دستورات‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ ‌در‌ غزوات‌ و امير مؤمنان‌ ‌در‌ جنگ‌ جمل‌ و صفين‌ و خوارج‌ چنين‌ بوده‌ ‌است‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ لا يُحِب‌ُّ المُعتَدِين‌َ خداوند تجاوز كاران‌ ‌را‌ دوست‌ نميدارد و ‌اگر‌

جلد 2 - صفحه 352

‌از‌ روي‌ تعدي‌ و تجاوز كسي‌ ‌را‌ كشتيد بحساب‌ ‌خدا‌ و ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ محسوب‌ نمي‌شود بلكه‌ ‌در‌ مقابل‌ ‌آن‌ مسئول‌ و مؤاخذ هستيد.

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

آیه 190

شأن نزول:

این آیه اولین آیه‌ای بود که در باره جنگ با دشمنان اسلام نازل شد و پس از نزول این آیه پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله با آنها که از در پیکار در آمدند، پیکار کرد و نسبت به آنان که پیکار نداشتند خودداری می‌کرد، و این ادامه داشت تا دستور فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ که اجازه پیکار با همه مشرکان را می‌داد نازل گشت.

تفسیر:

در این آیه قرآن، دستور مقاتله و مبارزه با کسانی که شمشیر به روی مسلمانان می‌کشند صادر کرده، می‌فرماید: «با کسانی که با شما می‌جنگند در راه خدا پیکار کنید» (وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ).

تعبیر به فِی سَبِیلِ اللَّهِ، هدف اصلی جنگهای اسلامی را روشن می‌سازد که جنگ در منطق اسلام هرگز بخاطر انتقامجویی یا جاه طلبی یا کشورگشایی یا به دست آوردن غنایم نیست. همین هدف در تمام ابعاد جنگ اثر می‌گذارد، کمیت و کیفیت جنگ، نوع سلاحها، چگونگی رفتار با اسیران، را به رنگ فِی سَبِیلِ اللَّهِ درمی‌آورد.

سپس قرآن توصیه به رعایت عدالت، حتی در میدان جنگ و در برابر دشمنان کرده می‌فرماید: «از حد تجاوز نکنید» (وَ لا تَعْتَدُوا).

«چرا که خداوند، تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» (إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ).

آری! هنگامی که جنگ برای خدا و در راه خدا باشد، هیچ گونه تعدی و تجاوز، نباید در آن باشد، و درست به همین دلیل است که در جنگهای اسلامی- بر خلاف جنگهای عصر ما- رعایت اصول اخلاقی فراوانی توصیه شده است، مثلا افرادی که سلاح به زمین بگذارند، و کسانی که توانایی جنگ را از دست داده‌اند، یا اصولا قدرت بر جنگ ندارند، همچون مجروحان، پیرمردان، زنان و کودکان نباید مورد تعدی قرار بگیرند، باغستانها و گیاهان و زراعتها را نباید از بین ببرند، و از مواد سمی برای زهر آلود کردن آبهای آشامیدنی دشمن (جنگ شیمیایی و میکروبی) نباید استفاده کنند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  3. روض الجنان و مجمع البيان از خاصه و طبرى و واحدى از عامه.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 61.

منابع