آیه 18 سوره جن

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا

مشاهده آیه در سوره


<<17 آیه 18 سوره جن 19>>
سوره : سوره جن (72)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و مساجد مخصوص (پرستش ذات یکتای) خداست پس نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید.

و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مپرستید،

و مساجد ويژه خداست، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد.

و مسجدها از آنِ خداست. و با وجود خداى يكتا كسى را به خدايى مخوانيد.

و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The places of worship belong to Allah, so do not invoke anyone along with Allah.

And that the mosques are Allah's, therefore call not upon any one with Allah:

And the places of worship are only for Allah, so pray not unto anyone along with Allah.

"And the places of worship are for Allah (alone): So invoke not any one along with Allah;

معانی کلمات آیه

«أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلّهِ»: مساجد از آن خدا است. مراد این است که مساجد مختصّ عبادت خدا است، لذا در آنها کسی را با خدا عبادت نکنید. «لا تَدْعُوا»: مپرستید. عبادت نکنید.

نزول

عده اى به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: یا رسول الله ما چگونه به مسجد تو داخل شده و به نماز با تو موفق شویم. در صورتى که راه‌هاى ما دور و دراز است، خداوند این آیه را نازل فرمود و تمام مساجد را به خود مربوط دانست و فرمود: در هر مسجدى نماز بگذارید، مال خداوند است.

عده اى از مفسرین خاصه و عامه منظور از مساجد را هفت موضع سجود گفته اند که در موقع سجده کردن به زمین می‌رسد که عبارتست از: دو کف دست و دو انگشت پا و دو سر زانو و پیشانى یعنى این مساجد هفت‌گانه آفریده خداوند است و با آن غیر خدا را سجده نکنید چنانچه از سعید بن جبیر و زجاج و فراء روایت گردیده است.[۱]

معتصم خلیفه عباسى از امام محمدتقى علیه‌السلام درباره این آیه سؤال کرد. امام فرمود: منظور از مساجد در آیه اعضاء هفت‌گانه است که بر آن براى خداوند سجده می‌گردد.[۲] از طریق ابوصالح از ابن عباس روایت شده که جنیان به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: اجازه بده که در نمازها در مسجد خودت شرکت نمائیم سپس این آیة نازل گردید.[۳]

سعید بن جبیر گوید: جنیان به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: ما چگونه در مسجد تو حاضر شویم در صورتى که از تو دور مى باشیم. این آیه در جواب آن‌ها نازل گردید.[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً «18» وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً «19» قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً «20» قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً «21»

و اينكه مساجد براى خداوند است پس (در آنها) با خداوند احدى را نخوانيد و اينكه وقتى بنده خدا بر پا ايستاده و او را مى‌خواند نزديك بود (جنيان) بر او ازدحام كنند. بگو: من فقط پروردگارم را مى‌خوانم و احدى را شريك او نمى‌گيرم. بگو:

همانا من مالك هيچ سود و زيانى براى شما نيستم.

«1». نمل، 40.

جلد 10 - صفحه 253

نکته ها

«مساجد» جمع «مسجد» به معناى محل سجده است.

امام صادق عليه السلام فرمود: چون يهود و نصارى در مراكز عبادت خود به خدا شرك مى‌ورزيدند، خداوند فرمود: در مساجد اسلامى با خداوند احدى را نخوانيد و خدا لعنت كند كسى كه به مسجد احترام نگذارد. «1»

«لِبَداً» به معناى تراكم اجتماع و ازدحام است.

در جمله‌ «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» دعا به معناى عبادت است، به دليل آيه‌ «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي» «2» بنابراين خواندن غير خدا به عنوان عبادت او حرام است، امّا خواندن عادى شرك نيست.

مراد از ازدحام مردم به هنگام عبادت پيامبر كه آيه مى‌فرمايد: «لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً»، يا ازدحام مخالفان است براى استهزا و مزاحمت و يا ازدحام عاشقان از جن و انس براى يادگيرى.

اخلاص، زمانى به اوج مى‌رسد كه انسان خودش را نبيند و هر چه هست از او ببيند. در اين آيات ابتدا مى‌فرمايد: من احدى را شريك او نمى‌دانم. سپس مى‌فرمايد: حتّى خودم را مالك چيزى نمى‌دانم. لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً ... لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً

جلوه بندگى پيامبر به اين است كه براى خود نقشى قائل نباشد و هر چه هست از او بداند و بگويد: «لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً»

از آغاز سوره تا اينجا، چهار بار واژه رشد بكار رفته تا هدف‌گيرى وحى هر لحظه مورد توجه باشد. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ، أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً، تَحَرَّوْا رَشَداً، ضَرًّا وَ لا رَشَداً»

مراد از مالك سود و زيان نبودن پيامبر، آن است كه آن حضرت در برابر خداوند، به طور مستقل مالك نيست وگرنه در آيات فراوانى براى پيامبر از طرف خداوند نقش مهمى مطرح است. مانند آمرزش خواهى براى مردم: «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً» «3»،

«1». بحار الانوار، ج 72، ص 355.

«2». مؤمن، 60.

«3». منافقون، 5.

جلد 10 - صفحه 254

«تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ» «1»

نكاتى چند پيرامون مسجد

1. اول بناى روى كره زمين مسجد بود. «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً» «2»

2. جايگاه مسجد بايد از قداستى برخوردار باشد. چنانكه مؤمنان گفتند: بر مزار اصحاب كهف مسجدى بنا مى‌كنيم: «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً» «3»

3. اولين كار پيامبر در مدينه، ساختن مسجد بود. «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ» «4»

4. بيش از ده مرتبه نام مسجدالحرام در قرآن آمده است.

5. خداوند، مسجد را خانه خود دانسته و برترين مردم، يعنى ابراهيم و اسماعيل، دو پيامبر بزرگ را خادم آن قرار داده است. «طَهِّرا بَيْتِيَ» «5»

6. براى حضور در مسجد، سفارش زينت شده است. «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «6»

7. اگر ساخت مسجد بر اساس تقوا نباشد، و مسجد، عامل تفرقه گردد، بايد خراب شود.

«مَسْجِداً ضِراراً» «7»

8. قداست مسجد تا آنجاست كه هر كسى حق ساخت و تعمير مسجد را ندارد. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ» «8» و اين امر، مخصوص مؤمنان متقى است. إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ‌ ... وَ لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ‌ «9»

9. مسجد و ساير مراكز عبادت يهود و نصارى (ديرها و صومعه‌ها و معابد) به قدرى ارزش دارد كه براى حفظ آنها، بايد خون داد. ... لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ‌ «10»

10. مسجد آدابى دارد از جمله اين كه با صداى بلند در آن گفتگو نشود، سخنان باطل مطرح‌

«1». منافقون، 5.

«2». آل عمران، 96.

«3». كهف، 21.

«4». توبه، 108.

«5». بقره، 125.

«6». اعراف، 31.

«7». توبه، 107.

«8». توبه، 17.

«9». توبه، 18.

«10». حج، 41.

جلد 10 - صفحه 255

نشود، درباره خريد و فروش صحبتى نشود و از مطالب لغو دورى گردد.

11. براى هر گامى كه به سوى مسجد برداشته شود، پاداش است.

12. نشستن در مسجد به انتظار نماز پاداش دارد.

13. مسجدى كه در آن نماز خوانده نشود، نزد خدا شكايت مى‌كند.

14. همسايه مسجد اگر نمازش را در مسجد نخواند، ارزشى ندارد.

15. خداوند به خاطر اهل مسجد، عذاب را از ديگران برطرف مى‌كند. «1»

16. شخصى از نزد معتصم (خليفه عباسى) غمناك بر مى‌گشت و مى‌گفت: سارقى به سرقت خود اعتراف كرد و خليفه فقها را جمع كرد و حكم او را پرسيد. يكى گفت: دست سارق بايد از مچ قطع شود، زيرا در آيه تيمم مى‌خوانيم: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ» «2»* ديگرى گفت: دست را از آرنج قطع كنيد زيرا قرآن در آيه وضو مى‌فرمايد: «وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ»

آنگاه معتصم كه از قبل امام جواد عليه السلام را دعوت كرده بود، حكم سرقت را از حضرتش پرسيد.

امام جواد عليه السلام فرمود: فقط چهار انگشت قطع شود. زيرا قرآن مى‌فرمايد: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ» جاى سجده مخصوص خدااست و آنچه در سجده روى زمين قرار گيرد، نبايد قطع شود.

معتصم استدلال امام عليه السلام را پسنديد و به نظريه آن حضرت عمل شد. «3»

پیام ها

1- مكان‌هاى عبادت براى خداست. «أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ»

2- هفت موضعى كه هنگام سجده بر زمين نهاده مى‌شود مخصوص خداست و سجده براى غير خدا ممنوع است. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ»

3- جايى كه به قصد مسجد ساخته شد و در آن نماز خوانده شد، احكام ويژه‌اى پيدا مى‌كند. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»

4- از نظر قرآن، برخى مكان‌ها مى‌تواند قداست مخصوص داشته باشد. أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا ...

5- احدى را در كنار خدا و هم رديف خدا نخوانيد. «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»

«1». موارد 10 تا 15 بر اساس رواياتى است كه در ميزان الحكمه باب مسجد آمده است.

«2». نساء، 43.

«3». وسائل الشيعه، كتاب حدود، حدّ سرقت.

جلد 10 - صفحه 256

6- بندگى خدا، مقدمه تمام كمالات و رسالت‌هاست. «قامَ عَبْدُ اللَّهِ» (عنوان‌ «عَبْدُ اللَّهِ» را خداوند به پيامبر عطاكرد.)

7- عبادت خداوند، نياز به قيام و انگيزه و نشاط وتصميم دارد. «قامَ عَبْدُ اللَّهِ»

8- در برابر پندارهاى باطل، بايد با صراحت اعلام موضع كرد. «قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي»

9- دعايى ارزش دارد كه خالصانه باشد. «أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً»

10- كسى كه ديگران را به اخلاص فرا مى‌خواند بايد خودش مخلص باشد. فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً ... إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً

11- در كنار توحيد، نفى شرك لازم است. «أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً»

12- سود واقعى در گرو هدايت است و كسى كه راه رشد را نپذيرد ضرر كرده است. آرى در برابر رشد چيزى جز ضرر نيست. «ضَرًّا وَ لا رَشَداً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً «18»

وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ‌: و ديگر وحى شده به من، مسجدها مر خداى راست و خاص او باشد، فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً: پس نخوانيد در آن با خداى يگانه هيچكس را، يعنى در پرستش و ستايش، چنانچه يهود و نصارى در كنايس و معابد خود، عزيز و مسيح را بالوهيت ياد كنند. و مشركان در حوالى كعبه معظمه، بتان را پرستش كنند.

در من لا يحضر- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه: مراد از مساجد اعضاء سبعه است: پيشانى، دو سر زانو، دو كف دست، دو انگشت بزرگ پا. «1» بنابراين معنى آنكه: اين مساجد سبعه را براى غير خدا به زمين مگذاريد. يا مراد آنكه در عبادت ريا نكنيد، بلكه بايد عبادت خاص خدا باشد. پس به اين معنى مراد از مساجد، تمام روى زمين است نه آنكه حرمت ريا و شرك مختص به مساجد باشد، بلكه عموم مكان نماز، زيرا حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: همه روى زمين را خدا، براى من و امت مسجد قرار داده. «2» و اين از خصايص آن حضرت است. فرمود: الحمد للّه الّذى جعل لى الارض مسجدا

«1» به نقل از نور الثقلين، جلد 5، صفحه 439.

«2» منهج الصادقين، جلد 10، صفحه 36.

جلد 13 - صفحه 350

و طهورا. «1» پس تمام روى زمين براى اين امت محل عبادت است، اگر آب باشد با آب طهارت كنند، و اگر نباشد با خاك تيمم نمايند.

تتمه: در كتاب كافى- از حضرت كاظم عليه السّلام در تأويل اين آيه فرمود: مراد از مساجد، اوصياء باشند. «2» و حضرت رضا عليه السّلام فرمود: مراد، ائمه‌اند. «3»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12» وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‌ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً «13» وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً «14» وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً «15»

وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً «16» لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً «17» وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً «18» وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً «19» قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً «20»

ترجمه‌

و بدرستيكه از ما شايستگانند و از ما هستند كسانيكه كمتر از اينند هستيم فرقه‌هائى مختلف‌

و بدرستيكه ما دانستيم كه هرگز نميتوانيم عاجز كنيم خدا را در زمين و نميتوانيم عاجز كنيم او را بفرار

و بدرستيكه ما وقتى كه شنيديم قرآن را ايمان آورديم بآن پس هر كه ايمان آورد بپروردگارش پس نميترسد از نقصان جز او نه از ستمى‌

و بدرستى كه از ما هستند منقادان و از ما هستند متجاوزان پس هر كه منقاد شد پس آنگروه طلب نموده‌اند راه راست را

و امّا متجاوزان‌

جلد 5 صفحه 287

پس باشند براى جهنم هيزم‌

و آنكه امر از اين قرار است اگر استقامت نموده بودند بر راه حق هر آينه ميداديم بآنها آبى فراوان‌

تا بيازمائيمشان در آن و هر كه روى گرداند از ياد پروردگارش در مى‌آورد او را در عذابى سخت‌

و بدرستيكه مواضع سجود براى خدا است پس نخوانيد با خدا هيچ كس را

و بدرستيكه چون برخاست بنده خدا كه بخواند او را نزديك بود آنها بوده باشند بر او متراكم و چسبنده‌

بگو جز اين نيست كه ميخوانم پروردگارم را و شريك نميسازم با او كسى را.

تفسير

جنّيان در تعقيب مقالات خودشان گويند كه بعضى از ما افراد صالح و شايسته‌اى هستيم كه بوظائف دينى خود كاملا عمل مينمائيم و بعضى از ما بپاى آنها نميرسيم و مراعات وظائف دينى را كمتر از آنها مينمائيم و ما داراى طريقه- هاى متفرّقه‌اى هستيم و صاحبان مذاهب مختلفه ميباشيم چنانچه قمّى ره فرموده و پيش از اين در شأن نزول سوره ذكر شد و ما ميدانيم كه هرگز نميتوانيم خدا را عاجز نمائيم و نگذاريم بر ما مسلّط شود اگر اراده عذاب ما را داشته باشد در زمين و نميتوانيم عاجز نمائيم او را از اينكه بگيرد ما را بفرار نمودن بآسمان يا بنفوذ نمودن در زمين و ما وقتى قرآن را كه موجب هدايت ما شد از پيغمبر اسلام شنيديم ايمان آورديم بآن و كسيكه ايمان آورد بپروردگار خود نميترسد از نقصان ثوابش و زيادى عذابش از ميزان استحقاق و بعضى از ما منقاد و مطيع و تسليم در مقابل اوامر خدايند و بعضى جابر متجاوز از حق پس كسيكه منقاد اوامر الهى باشد طلب نموده راه رشد و هدايت و صلاح را كه ميرساند او را بنعيم ابدى و اما اشخاص متعدّى و متجاوز از طريق حق هيزم آتش جهنّم خواهند بود ظاهرا تا اينجا كلام جنّيان ختم شد حال خداوند در وحى خود به پيغمبر اكرم عطف بر اخبار از استماع جنيّان و نقل اقوال آنها ميفرمايد كه و همانا امر از اين قرار است كه اگر جنّ و انس استقامت نمايند بر طريقه مرضيّه الهيّه ما آنها را مشروب نمائيم از آب فراوانى چون گفته‌اند آنزمان مردم مكّه مبتلا بخشكى و سختى ارزاق عمومى بودند و خداوند به اين آيه وعده باران فراوان بآنها داده‌

جلد 5 صفحه 288

در صورت قبول اسلام و استقامت در آن و بعضى گفته‌اند آب فراوان كنايه از توسعه رزق است و در روايات ائمه اطهار طالبان رشد و كسانيكه استقامت بر طريقه حقّه نمودند به آنانكه ثابت قدم در ولايت امير المؤمنين و اولاد معصومين او باشند و اطاعت اوامر ايشانرا نمايند و توصيف آب دادن فراوان بآشاماندن ايشان ايمانرا بدلهاى شيعيان خاص تفسير شده و اين باران فراوان يا توسعه رزق يا افاضه ايمان براى اختبار و امتحان بندگان است كه تا چه درجه در آن نعمت كه هستند شكرش را بجا ميآورند و كسيكه اعراض نمايد از شكر نعمت حق و ياد خدا و ولايت مولى چنانچه قمى ره نقل نموده خداوند او را داخل در عذاب شاقّ متصاعدى خواهد فرمود و همانا مساجد سبعه كه پيشانى و دو كف دست و دو سر زانو و دو شست پاى بندگان ميباشد از آن خدا و ملك او است و نبايد در سجود غير او صرف شود چنانچه در روايات متعدّده از ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و بر طبق حكم حضرت جواد عليه السّلام در مذهب ما بدليل اين آيه چهار انگشت دزد را ميبرند و كف را باقى ميگذارند كه بايد براى خدا باشد و اين مسلّم است مع الوصف مفسّرين شيعه مساجد را بمسجدهائيكه ساخته شده و ميشود يا تمام روى زمين تفسير نمى‌نمايند و مدلول روايات را بر سبيل احتمال ذكر كرده‌اند با آنكه ظاهر آيه شريفه آنستكه بودن مساجد از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را هيچ جا ننمايند و بودن مساجد ساخته شده از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را در آنجا نكنند نه در جاهاى ديگر و بر تمام روى زمين مساجد اطلاق نميشود بلى روى زمين مسجد است چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده جعلت لى الارض مسجدا و طهورا و نفرموده مساجدا و اين نيست جز اعراض از اخبار ائمه اطهار و تبعيّت از اقوال مردود بى‌اعتبار و گفته‌اند وقتى حضرت ختمى مرتبت قيام بامر دعوت قريش بتوحيد و قرائت قرآن ميفرمود يا مشغول نماز ميشد آنها گرد حضرت جمع ميشدند و خود را باو مى‌چسباندند براى اذيت و آزار و باز داشتن از كار يا تماشاى افعال و اذكار و خداوند اينمعنى را باو وحى فرموده و آنكه بآنها بفرمايد من سخن تازه‌اى ندارم و كار تماشا دارى نميكنم من دعوت بتوحيد ميكنم كه پدران شما

جلد 5 صفحه 289

حضرت ابراهيم و اسمعيل ميكردند يا عبادت خداى يگانه را مينمايم و در مقابل بت سجده نميكنم و بعضى اين ازدحام و تهاجم را از جن براى تماشاى نماز و قرائت قرآن حضرت دانسته‌اند و بجاى قل قال قرائت نموده‌اند ولى سوق آيه اخيره و آيات آتيه مؤيّد قول اوّل است و لبد بريال شير و هو متراكم و چسبنده از پشم و موى و غيره اطلاق ميشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَن‌َّ المَساجِدَ لِلّه‌ِ فَلا تَدعُوا مَع‌َ اللّه‌ِ أَحَداً «18»

و بدرستي‌ ‌که‌ مساجد مختص‌ بخدا ‌است‌ ‌پس‌ نخوانند ‌با‌ خداي‌ متعال‌ احدي‌ ‌را‌.

وَ أَن‌َّ المَساجِدَ لِلّه‌ِ ‌اگر‌ مراد مراكز عبادت‌ ‌باشد‌ مثل‌ مسجد الحرام‌ و مسجد النبي‌ و بيت‌ المقدس‌ و مسجد كوفه‌ و ساير مساجد ‌که‌ اينها ‌را‌ بيت‌ اللّه‌ ميگويند و بزبان‌ ‌ما مي‌گوييم‌: خانه‌ ‌خدا‌ و ‌اينکه‌ احكام‌ بسيار دارد تنجيس‌ مسجد حرام‌ ‌است‌ ازاله‌ نجاست‌ ‌از‌ مسجد واجب‌ فوري‌ ‌است‌ مكث‌ جنب‌ و حايض‌ و نفساء ‌در‌ ‌آن‌ حرام‌ ‌است‌ بلكه‌ عبور ‌آنها‌ ‌در‌ بعض‌ مساجد حرام‌ ‌است‌، عبادت‌ بخصوص‌ فرائض‌ ‌که‌ ‌در‌ مسجد الحرام‌ صد هزار برابر ‌در‌ مسجد النبي‌ ده‌ هزار ‌در‌ مسجد اقصي‌ و كوفه‌ هزار ‌در‌ مسجد جامع‌ صد ‌در‌ مسجد محله‌ بيست‌ و پنج‌ ‌در‌ مسجد بازار دوازده‌ برابر ميفرمايد: وَ أَن‌َّ المَساجِدَ لِلّه‌ِ مختص‌ بخدا ‌است‌ بايد ‌غير‌ ‌از‌ عبادت‌ ‌در‌ ‌آنها‌ عملي‌ انجام‌ نداد و كافر و مشرك‌ و اعيان‌ نجسه‌ مثل‌ سگ‌ و خوك‌ ‌در‌ مسجد راه‌ نداد بتهاي‌ مشركين‌ ‌را‌ بايد ‌در‌ مساجد نگذاشت‌ و بيرون‌ برد، آلت‌ لهو و ساز و موسيقي‌ ‌در‌ مسجد نگذاشت‌ آب‌ دهن‌ ‌در‌ مسجد نينداخت‌ و صحبتهاي‌ دنيوي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نكرد و ‌غير‌ اينها ‌از‌ محرمات‌ و مكروهات‌.

فَلا تَدعُوا مَع‌َ اللّه‌ِ أَحَداً و ‌اگر‌ مراد مواضع‌ سجده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ هفت‌ موضع‌ ‌است‌ پيشاني‌ دو كف‌ دست‌ دو سر زانو دو انگشت‌ پا ‌که‌ واجب‌ ‌است‌ ‌در‌ حال‌ سجده‌ ‌بر‌ زمين‌ گذاشت‌ و ‌هر‌ كدام‌ احكامي‌ دارد ‌که‌ ‌در‌ فقه‌ بيان‌ ‌شده‌، و مستحب‌ّ ‌است‌ تعفير ‌که‌ بيني‌ ‌باشد‌ آنهم‌ روي‌ زمين‌ ‌باشد‌ ‌که‌ هشت‌ موضع‌ ميشود و ‌هر‌ كدام‌ احكامي‌ دارد. پيشاني‌ بايد ‌بر‌ ‌ما يصح‌ السجود ‌عليه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ زمين‌ ‌از‌ خاك‌ و سنگ‌ و ريگ‌ ‌باشد‌ و آنچه‌ ‌از‌ زمين‌ روئيده‌ ميشود مثل‌ چوب‌ حصير برگ‌ مشروط ‌بر‌ اينكه‌ ملبوس‌ و مأكول‌ نباشد و ‌از‌ معادن‌ و فلزات‌ نباشد و مطبوخ‌ نباشد، و بايد محل‌ سجده‌ پاك‌ ‌باشد‌ و محل‌ مواضع‌ سجده‌ غصبي‌ نباشد و ‌از‌ جنس‌ حيواني‌ نباشد و استقرار داشته‌ ‌باشد‌ متزلزل‌ نباشد، و اذكار مخصوصه‌ دارد و ‌غير‌ اينها ‌از‌ احكام‌. ‌پس‌ ‌اينکه‌ موضع‌ للّه‌ ‌است‌ سجده‌ ‌بر‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ حرام‌ ‌است‌ مثل‌ سجده‌ ‌بر‌ شمس‌ ‌که‌ هدهد ‌گفت‌: يَسجُدُون‌َ لِلشَّمس‌ِ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ نمل‌ آيه 24.

و سجده‌ مشركين‌ ‌بر‌ اصنام‌ و آلهه‌ ‌خود‌، و سجده‌ ‌در‌ حضور سلاطين‌ و ملوك‌، بلكه‌ ‌در‌

جلد 17 - صفحه 238

حضور انبياء و ائمه‌ اطهار و علماء اعلام‌ و عتبه‌ اعتاب‌ مقدسه‌ و امثال‌ اينها و اينهم‌ دو قسم‌ ‌است‌ سجده‌ عبوديت‌ شرك‌ ‌است‌ و سجده‌ تعظيم‌ حرام‌ ‌است‌.

سؤال‌: بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ چه‌ معني‌ داشت‌ سجده‌ ملائكه‌ ‌بر‌ آدم‌ و سجده‌ يعقوب‌ و پسران‌ ‌بر‌ يوسف‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ إِذ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدُوا لِآدَم‌َ فَسَجَدُوا إِلّا إِبلِيس‌َ أَبي‌ وَ استَكبَرَ وَ كان‌َ مِن‌َ الكافِرِين‌َ بقره‌ آيه 32، و ميفرمايد: وَ رَفَع‌َ أَبَوَيه‌ِ عَلَي‌ العَرش‌ِ وَ خَرُّوا لَه‌ُ سُجَّداً يوسف‌ آيه 101!.

جواب‌: اولا سجده‌ تعظيم‌ ‌بود‌ نه‌ عبوديت‌، و ثانيا سجده‌ ملائكه‌ بامر الهي‌ ‌بود‌ لذا ابليس‌ كافر شد و سجده‌ تعظيم‌ ‌در‌ شرايع‌ سابقه‌ جايز ‌بود‌ لكن‌ ‌در‌ شريعت‌ اسلام‌ حرام‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌است‌ فرمود: ‌اگر‌ سجده‌ ‌بر‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌در‌ شريعت‌ ‌من‌ جايز ‌بود‌ ميگفتم‌ ‌که‌ زنها سجده‌ كنند ‌بر‌ شوهرها.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- در این آیه از زبان مؤمنان جنّ به هنگام دعوت دیگران به سوی توحید چنین می‌گوید: «مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید (و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا).

منظور از «مساجد» مکانهائی است که در آنجا برای خدا سجده می‌شود که مصداق اکمل آن، مسجد الحرام، و مصداق دیگرش سایر مساجد، و مصداق گسترده‌ترش، تمام مکانهائی است که انسان در آنجا نماز می‌خواند، و برای خدا سجده می‌کند، و به حکم حدیث معروف پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله که فرمود:

«جعلت لی الارض مسجدا و طهورا تمام روی زمین، سجده گاه و وسیله طهور (تیمّم کردن) برای من قرار داده شده» همه جا را شامل می‌شود.

ج5، ص303

و به این ترتیب پاسخی است به اعمال مشرکان عرب و مانند آنها که خانه کعبه را بتکده ساخته بودند، و به اعمال مسیحیان منحرف که به سراغ «تثلیث» رفته و در کلیساهای خود خدایان سه‌گانه را می‌پرستیدند، قرآن می‌گوید: تمام معابد، مخصوص خداست و در این معابد، جز برای خدا سجده نمی‌توان کرد و پرستش غیر او ممنوع است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر روض الجنان.
  2. تفسیر مجمع البیان.
  3. تفسیر ابن ابى حاتم.
  4. تفاسیر جامع البیان و کشف الاسرار.

منابع