آیه 180 سوره اعراف
<<179 | آیه 180 سوره اعراف | 181>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و خدا را نیکوترین نامهاست، بدانها خدا را بخوانید، و آنان را که در نامهای او به انحراف میگرایند به خود واگذارید، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اسماء: جمع اسم است . اصل آن سمو ، به معناى علامت مىباشد كه اسم علامت مسمى است.
حسنى: مؤنث احسن ، به معناى خوب تر است.
ذروا: و ذر ترك كردن . «ذروا»: ترك كنيد . «يذرهم» ترك مى كند آنها را .
يلحدون: لحد گاهى به معنى عدول و انحراف از استقامت و گاهى به معنى ميل است .
«لحد الى فلان: مال اليه. لحد عنه: عدل و انحرف» همچنين است الحاد.
يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ درباره اسماء خدا منحرف مى شوند . (آنها را به ديگران نسبت مى دهند)[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:[۳]
مقاتل گوید: مردى مشغول خواندن نماز بود و در میان نماز اسم خدا را به (اللَّه) و به (الرّحمن) مى آورد. یكى از مشركین مكه كه ناظر خواندن نماز او بود وقتى كه نام خدا را به دو نام اللَّه و رحمن از زبان وى شنید، گفت: مگر نه این است كه محمد مردم را به خداى یگانه دعوت مینماید پس چگونه است كه این مرد مسلمان نام دو خدا را در نماز خود مى برد. سپس جبرئیل این آیه را بر پیامبر وحى فرستاد، در خبر است كه پیامبر اسلام فرمود: اسامى خداوند (مأة غیرواحدة) است یعنى براى خداوند نود و نه اسم است و او وتر است و دوست میدارد وتر را و هر كس تمامى آن اسامى را بشمرد و ذكر كند داخل بهشت خواهد شد و نیز در حدیث است كه هر كه آن اسماء را حفظ كند، داخل بهشت خواهد گردید.[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «180»
و نيكوترين نامها براى خداوند است، پس خداوند را با آنها بخوانيد. و كسانى را كه در اسمهاى خدا به كژى و مجادله ميل دارند خدا را به چيزى كه لايق او نيست توصيف مىكنند (و به جنگ و ستيزه مىپردازند و صفات خدا را بر غير او مىنهند) رهاكنيد. آنان به زودى به كيفر آنچه مىكردند، خواهند رسيد.
نکته ها
گرچه همهى نامها و صفات الهى نيكوست و خداوند همهى كمالات را دارد كه قابل احصا و شماره نيست، امّا در روايات، بر يكصد اسم تكيه شده و در كتب اهلسنّت مانند صحيح مسلم، بخارى، ترمذى نيز آمده است. و هركس خدا را با آنها بخواند، دعايش مستجاب
جلد 3 - صفحه 227
مىشود. «1» و هر كس آنها را شماره كند، اهل بهشت است. البتّه منظور تنها شمردن لفظى و با حركات لب نيست، بلكه توجّه و الهام گرفتن از اين صفات و اتّصال به آنهاست. اين يكصد اسم، عبارتند از:
«اللّه، اله، الواحد، الاحد، الصّمد، الاوّل، الآخر، السّميع، البصير، القدير، القاهر، العلىّ، الاعلى، الباقى، البديع، البارّ، الاكرم، الظاهر، الباطن، الحىّ، الحكيم، العليم، الحليم، الحفيظ، الحقّ، الحسيب، الحميد، الحفىّ، الربّ، الرّحمن، الرّحيم، الذّارء، الرّازق، الرّقيب، الرؤوف، الرّائى، السّلام، المؤمن، المهيمن، العزيز، الجبّار، المتكبّر، السيّد، السُبّوح، الشهيد، الصادق، الصانع، الطاهر، العدل، العفو، الغفور، الغنىّ، الغياث، الفاطر، الفرد، الفتّاح، الفالق، القديم، الملك، القدّوس، القوىّ، القريب، القيّوم، القابض، الباسط، قاضىالحاجات، المجيد، المولى، المنّان، المحيط، المبين، المقيت، المصوّر، الكريم، الكبير، الكافى، كاشف الضرّ، الوتر، النور، الوهّاب، الناصر، الواسع، الودود، الهادى، الوفىّ، الوكيل، الوارث، البرّ، الباعث، التوّاب، الجليل، الجواد، الخبير، الخالق، خير النّاصرين، الديّان، الشكور، العظيم، اللطيف، الشافى». «2»
در قرآن، 145 اسم از اسامى خدا آمده است و عدد نودونه در روايات، يا براى اين است كه برخى نامها قابل ادغام و تطبيق بر بعض ديگر است، يا مراد اين است كه اين نامها در قرآن نيز هست، نه اينكه فقط اين تعداد باشد. در بعضى از آيات، مضمون اين نامها وجود دارد.
مثلًا «صادق»، به عنوان نام خدا در قرآن نيست، ولى آيهى؛ «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا» «3» چهكسى راستگوتر از خداست؟ آمده است. در برخى روايات و دعاها مانند دعاى جوشن كبير، نامهاى ديگرى هم براى خدا بيان شده است، البتّه بعضى از اسماى حسناى الهى، آثار و بركات و امتيازات خاصّى دارد. فخررازى مىگويد: همهى صفات خداوند، به دو چيز بر مىگردد: بىنيازى او و نيازمندى ديگران به او. «4»
امام صادق عليه السلام فرمود: به خدا سوگند، اسماى حسنى ماييم. «5» يعنى صفات الهى در ما
«1». تفاسير الميزان و نمونه.
«2». تفاسير مجمعالبيان و نورالثقلين؛ توحيد صدوق.
«3». نساء، 122.
«4». تفسير كبيرفخررازى.
«5». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 1، ص 143.
جلد 3 - صفحه 228
منعكس شده است و ما راه شناخت واقعى خداييم. طبق اين احاديث، جملهى «ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ»، به ما مىگويد كه به ملحدان فضائل اهلبيت عليهم السلام تكيه و اعتنا نكنيد.
در روايت ديگرى امام رضا عليه السلام فرمودند: ما اهلبيت عليهم السلام اسماى حسناى خدا هستيم و عمل هيچكس بدون معرفت ما قبول نمىشود. «نحن واللّه الاسماء الحسنى الّذى لايقبل اللّه من احد عملًا الّا بمعرفتنا» «1»
عبارت «الْأَسْماءُ الْحُسْنى»، چهار بار در قرآن آمده است. «2» اسماى حُسنى سه مصداق دارد:
صفات الهى، نامهاى الهى و اولياى الهى. «3»
امام رضا عليه السلام فرمود: هرگاه به شما مشكلات و سختى روى آورد، به وسيلهى ما از خداوند كمك بخواهيد و سپس فرمود: «وللّه الاسماء الحسنى فادعوه بها» «4»
طبق روايات، هر كه اسم اعظم خداوند را بداند، دعايش مستجاب است و مىتواند در طبيعت، تصرّف كند. چنانكه بلعمباعورا (كه در آيهى 175 از او ياد شد) اسم اعظم الهى را مىدانسته است.
امّا اينكه اسم اعظم چيست؟ بعضى گفتهاند: يكى از نامهاى الهى است كه بر ما پوشيده است. بعضى گويند: اسم اعظم، در حقيقت لفظ و نام نيست، بلكه كمال و صفتى از خداوند است كه هركس بتواند پرتوى از آن را در وجود خويش پديد آورد، قدرت روحى او به حدّى مىرسد كه مىتواند در طبيعت تصرّف كند، وگرنه چنان نيست كه فردى، با فراگرفتن لفظ و گفتن كلمهاى بتواند «مستجاب الدّعوه» شود و مثلا در جهان اثر بگذارد. «5»
امام رضا عليه السلام فرمود: «انّ الخالق لا يوصف الّا بما وصف به نفسه» آفريدگار، جز به آنچه خود توصيف كرده، وصف نمىشود. يعنى نمىتوان از پيش خود بر خدا نام نهاد. مثلًا او را عفيف و شجاع و ... ناميد. «6» اسم، نمايانگر مُسمّى است، ذات خداوند مقدّس است، نام او هم بايد مقدّس باشد. بنابراين
«1». تفسير اثنى عشرى.
«2». اسراء، 110؛ طه، 8؛ حشر، 24 و اين آيه.
«3». تفسير فرقان.
«4». بحار، ج 91، ص 5.
«5». تفسير نمونه.
«6». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 229
هم ذات خدا را بايد منزّه شمرد، «سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» «1» و هم نام او را تنزيه كرد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» «2» لذا قرار دادنِ نام ديگران در رديف نام خدا جايز نيست و نمىتوان گفت: به نام خدا و خلق.
شهيد مطهرى مىگويد: نامهاى خداوند جنبه علامت ندارند، بلكه نمايانگر صفت و حقيقتى از حقايق ذات مقدّس او مىباشند. «3»
پیام ها
1- كلمهى «اللّه»، محور همهى اسماى الهى است. «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى» (كلمهى «اللَّهِ»، دربردارندهى تمام صفات الهى است)
2- تمام خصال نيكو، براى خداست، ديگران براى رسيدن به «حُسنى» بايد سراغ او بروند. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»
3- دعوت و دعا بايد به زيبايىها و خوبىها باشد. «الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»
4- اسماى الهى نشانههاى اوست، مىتوان از نشانه به او رسيد. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»
5- ايمان به اينكه خداوند تمام كمالات را دارد و از همهى عيبها دور است، انسان را به دعا و ستايش وامىدارد. «فَادْعُوهُ بِها»
6- داروى غفلت، ياد خداست. در آيهى قبل خوانديم: «هُمُ الْغافِلُونَ» در اين آيه مىخوانيم: «فَادْعُوهُ بِها»
7- در برابر به ملحدان و منحرفان، عكس العمل نشان دهيم. «ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 608.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 360.
- پرش به بالا ↑ تفسیر كشف الاسرار.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.