قُل أَ أُنَبِّئُكُم بِخَيرٍ مِن ذلِكُم لِلَّذِينَ اتَّقَوا عِندَ رَبِّهِم جَنّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصِيرٌ بِالعِبادِ «15»
بگو اي پيغمبر به اينهايي که علاقهمند با متعه دنيويّه هستند آيا ميخواهيد شما را خبر دهم از نعمتهايي که بهتر از اينکه امتعه دنيويّه است و خداوند اختصاص داده آنها را باهل تقوي در آخرت بهشتهايي که باغستانهائيست که در آنها نهرها جاريست و هميشه در آنها هستند و زنهايي که پاك و پاكيزهاند و خوشنودي پروردگار از آنها و خداوند بنده شناس است خوب و بد آنها را ميداند و بافعال و اعمال خوب و بد آنها بيناست.
قُل أَ أُنَبِّئُكُم خطاب بجميع ناس است که در آيه قبل فرمود زُيِّنَ لِلنّاسِ و وجهي ندارد که اختصاص بمؤمنين داشته باشد.
بِخَيرٍ مِن ذلِكُم خير، در اينجا افعل التفضيل است بقرينه مِن ذلِكُم يعني بهتر از دنيا و هر چه در دنيا است، بلكه دنيا در جنب آخرت قيمت و ارزشي ندارد قُل مَتاعُ الدُّنيا قَلِيلٌ وَ الآخِرَةُ خَيرٌ لِمَنِ اتَّقي نساء آيه 79. دنيا داراي خصوصيّاتيست که قابل ارزش نيست:
1-
(في حلالها حساب و في حرامها عقاب و في شبهاتها عتاب)
مروي در
جلد 3 - صفحه 130
فرائد شيخ رحمه اللّه 2- آنكه مقرون ببلاهاي گوناگون است
(دار بالبلاء محفوفة و بالقدر موصوفة)
خطبه نهج البلاغه.
3- تحصيلش بسيار زحمت و مشقّت دارد و نگاهداريش مشكلتر و پرزحمتتر است.
4- از همه بالاتر بقاء و ثبات ندارد، هنوز نچيده برچينند و لذا بزرگان تشبيه كردند دنيا را بچاهي که در اطرافش عسل گل آلود باشد و زنبورهاي زيادي بآنها ريخته باشند و آدمي را بطنابي بسته و در وسط چاه نگاه داشته در بالاي چاه دو موش سياه و سفيد نخهاي طناب را ميجوند و در ته چاه اژدهايي دهن بر او باز كرده منتظر است سقوط كند و او را بلع نمايد.
چاه: دنيا، طناب: عمر، عسل: متاع دنيا، گل مخلوط بآن: بلاها، موش سياه و سفيد: شب و روز، اژدها: قبر، زنبورها: اهل دنيا.
انسان غافل از اينكه طناب عمر بالاخره گسسته خواهد شد و در دهان قبر خواهد افتاد، مع ذلک باهل دنيا زد و خورد كند و متاع مخلوط ببلاء را از اطراف دنيا جمع كند باميد آنكه از چاه بيرون ميآيد و از آنها استفاده ميكند.
لِلَّذِينَ اتَّقَوا تقوا را در اول سوره بقره در ذيل هُديً لِلمُتَّقِينَ مفصّلا بيان كرديم لكن ظاهرا در اينجا مراد تقواي از ترك واجبات و فعل محرّمات باشد و لام لِلَّذِينَ لام اختصاص که آن چيزي که بهتر از دنيا و ما فيها باشد اختصاص باهل تقوي دارد.
(سؤال)
چرا نفرمود للذين آمنوا با اينكه انسب بود در مقابل كفر و ضلالت.
جلد 3 - صفحه 131
(جواب)
اوّلا در آيه عنوان كافر و ضالّ نبود بلكه عنوان ناس بود و اكثر مؤمنين هم علاقه بدنيا دارند و متاع دنيا در نظر آنها زينت دارد و فقط كساني که علاقه ندارند و فريفته نميشوند متّقين هستند بالاخص كساني که مراتب عاليه تقوي را دارا باشند و ثانيا مؤمن غير متّقي اگر چه بالاخره اهل نجات ميشود و نائل ببهشت ميگردد اگر با ايمان از دنيا برود لكن بواسطه معاصي و ترك واجبات گرفتاري دارد يا در وقت مردن يا در قبر و عالم برزخ يا در قيامت، آن كساني که در جميع مراحل راحت و آسوده و متنعّم هستند و هيچگونه عذابي ندارند اهل تقوي هستند.
عِندَ رَبِّهِم اشاره بمقام قرب پروردگار و در جوار رحمت الهي که لذّت آن فوق جميع لذّات است بلكه اعظم لذائذ روحي است حتّي اينكه گفتند
(اذا اشتغل اهل الجنّة بالجنّة اشتغل اهل اللّه باللّه).
جَنّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ جنّات جمع جنّة و جنّت عبارت از بستان و باغ است که مشجر باشد، و در آخرت از براي اهل تقوي هشت جنّت است:
دار السلام، جنّة الخلد، فردوس، جنّة المأوي، جنّة العدن، دار النعيم، دار الجلال، دار الضيافة.
و جنّة را جنّة گفتند بواسطه آنكه از كثرت اشجارش كأنّه پوشيده و مستور شده چون جنّ و جنين بمعني مستور از انظار يا مستور در رحم است، و در اوصاف جنّات اخبار بسياري رسيده که بيانش از عهده ما خارج است و كفايت ميكند همين خبر مروي در اثني عشريّه باب هفتم از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود
(لبنة من ذهب و لبنة من فضّة و ملاطها المسك الاظفر و حصائها اللؤلؤ و الياقوت و ترابها الزعفران)
و در حديث ديگر فرمود تمام جنّة عدن از زبر جد است و جنّة فردوس از مرواريد و جنّة المأوي از طلاء احمر است و جنّة الخلد از نقره سفيد است و جنّة النعيم از نور
جلد 3 - صفحه 132
است و دار السلام از ياقوت احمر است و دار الجلال از زمرّد سبز است، و آنچه خداوند در هر يك از آنها خلق فرمود از قصرها و اشجار و حور العين و غير اينها تمام از جنس همان جنّت است الي غير ذلک من الاخبار.
و أمّا انهار بهشت چهار نهر است: آب، عسل، شير، خمر. چنانچه در قرآن ميفرمايد (مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ المُتَّقُونَ فِيها أَنهارٌ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ وَ أَنهارٌ مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ وَ أَنهارٌ مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ وَ أَنهارٌ مِن عَسَلٍ مُصَفًّي وَ لَهُم فِيها مِن كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم) سوره محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آيه 16 و 17.
و تعبير بكلمه تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ نه اينكه از زير قصرها مراد باشد بلكه مراد پاي قصرها زير درختان بشهادت آيه شريفه که از قول فرعون نقل فرموده أَ لَيسَ لِي مُلكُ مِصرَ وَ هذِهِ الأَنهارُ تَجرِي مِن تَحتِي سوره زخرف آيه 50، و مسلّما انهار از زير پاهاي او رد نميشد.
خالِدِينَ فِيها شرح خلود و دفع اشكالات آن در ذيل آية الكرسي در همين مجلّد و در ذيل وَ لَهُم عَذابٌ عَظِيمٌ ص 183- 193 در مجلّد اول گذشت مراجعه كنيد.
وَ أَزواجٌ مُطَهَّرَةٌ ازواج بهشتي دو قسم هستند يك قسم حور العين که خداوند در آيات بسياري توصيف آنها را ميفرمايد مثل آيه فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرفِ لَم يَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جَانٌّ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ كَأَنَّهُنَّ الياقُوتُ وَ المَرجانُ الرحمن آيه 57- 59، و آيه شريفه فِيهِنَّ خَيراتٌ حِسانٌ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ حُورٌ مَقصُوراتٌ فِي الخِيامِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ لَم يَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جَانٌّ الرحمن آيه 70- 74، و آيه شريفه وَ عِندَهُم قاصِراتُ الطَّرفِ عِينٌ كَأَنَّهُنَّ بَيضٌ مَكنُونٌ صافات آيه 47، و آيه شريفه وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمثالِ اللُّؤلُؤِ المَكنُونِ واقعه آيه 23 و 24، و غير اينها از آيات.
و يك قسم زنهاي مؤمنات که بمراتب از حوريات زيباتر و وجيهتر که حوريات خدمتگذاران آنها هستند و هر دو قسم مطهّرات هستند هم از كثافات ظاهريّه از
جلد 3 - صفحه 133
خون حيض و نفاس و استحاضه و هم از احداث صغار و ساير پليديها و هم از كثافات باطنيّه از اخلاق رذيله و اعمال سيّئه و كردار و رفتار زشت.
وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ که بالاترين مقامات و بزرگترين لذائذ روحيست چنانچه ميفرمايد در سوره توبه آيه 73 وَعَدَ اللّهُ المُؤمِنِينَ وَ المُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنّاتِ عَدنٍ وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ أَكبَرُ ذلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظِيمُ و در حديث است
(انّ اللّه ليتجلّي للمؤمنين في الجنّة فيقول لهم سلوني فيقولون رضاك يا ربّنا)
جامع السعادات ص 522، سپس در ذيل حديث ميگويد
(فسئوالهم الرضا بعد التجلّي يدلّ علي انّه افضل كلّ شيء)
و نيز ميفرمايد که در حديث است در تفسير آيه شريفه
وَ لَدَينا مَزِيدٌ
تؤتي لاهل الجنّة في وقت المزيد ثلاث تحف ليس في الجنّات مثلها: احديها هديّة اللّه ليس عندهم في الجنان مثلها و ذلک قوله تعالي «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أُخفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعيُنٍ» و الثانية السلام عليهم من ربّهم فتزيد ذلک علي الهديّة و هو قوله تعالي «سَلامٌ قَولًا مِن رَبٍّ رَحِيمٍ» و الثالثة يقول اللّه تعالي انّي عنكم راض و هو افضل من الهديّة و التسليم و ذلک قوله تعالي وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ أَكبَرُ
بعلاوه برهان عقل هم قائم است بر اينكه خداوند اگر از بنده راضي باشد بمقدار ذرّهاي بلاء آخرتي بآن متوجّه نميشود.
و از هيچ تفضّلي از او دريغ نميدارد.
وَ اللّهُ بَصِيرٌ بِالعِبادِ تفسير آن مكررا گذشت.