آیه 159 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا

مشاهده آیه در سوره


<<158 آیه 159 سوره نساء 160>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 6
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و هیچ کس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگ به وی (عیسی) ایمان خواهد آورد و در روز قیامت او بر آنان گواه خواهد بود؛

و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش [که لحظه روشن شدن حقایق است] به مسیح ایمان می آورد [که او فرستاده خدا، بنده او و مژده دهنده به ظهور پیامبر اسلام است، ولی ایمان در آن لحظه سودبخش نیست] و مسیح روز قیامت بر [عقاید و اعمال] آنان گواه است.

و از اهل كتاب، كسى نيست مگر آنكه پيش از مرگ خود حتماً به او ايمان مى‌آورد، و روز قيامت [عيسى نيز] بر آنان شاهد خواهد بود.

و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر آنكه پيش از مرگش به او ايمان آورد و عيسى در روز قيامت به ايمانشان گواهى خواهد داد.

و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او [= حضرت مسیح‌] ایمان می‌آورد؛ و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There is none among the People of the Book but will surely believe in him before his death; and on the Day of Resurrection, he will be a witness against them.

And there is not one of the followers of the Book but most certainly believes in this before his death, and on the day of resurrection he (Isa) shall be a witness against them.

There is not one of the People of the Scripture but will believe in him before his death, and on the Day of Resurrection he will be a witness against them -

And there is none of the People of the Book but must believe in him before his death; and on the Day of Judgment he will be a witness against them;-

معانی کلمات آیه

«إِنْ»: نیست. «بِهِ»: بدو، یعنی به عیسی. «قَبْلَ مَوْتِهِ»: پیش از مرگ خود، یعنی یکایک اهل کتاب که مانند هرکس دیگری در این وقت توبه ایشان پذیرفتنی نیست . علّت عدم پذیرش ایمان در آستانه مرگ این است که چنین ایمانی اضطراری است؛ نه اختیاری. «شَهِیداً»: گواه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً «159»

و هيچ كس از اهل كتاب نيست مگر آنكه پيش از مرگش به او (مسيح) ايمان مى‌آورد و او روز قيامت، بر آنان گواه خواهد بود.

نکته ها

شايد معناى آيه اين باشد: قبل از مرگ مسيح عليه السلام، تمام اهل‌كتاب به او ايمان مى‌آورند.

چون طبق روايات شيعه وسنّى، عيسى عليه السلام در آخرالزمان از آسمان فرود آمده و پشت سر امام زمان عليه السلام نماز مى‌خواند و مدّت‌ها زيسته، سپس از دنيا مى‌رود. آن روز، مسيحيان به او ايمان صحيح مى‌آورند، نه ايمانى كه او را پسر خدا بدانند. «1»

پیام ها

1- همه‌ى كافران و منحرفان، در آستانه‌ى مرگ كه پرده‌ها كنار مى‌رود، به هوش مى‌آيند و ايمان مى‌آورند، ولى سودى ندارد. وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ‌ ...

2- مرگ، يك سنّت قطعى براى همه است. حتّى براى عيسى كه قرنها در بهترين شرايط مهمان خدا و فرشتگان بوده است. «2» «قَبْلَ مَوْتِهِ»

3- انبيا، گواهان و شاهدان بر انسان‌هايند. «يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً (159)

بعد از بيان فضايح و كفريات يهود، اخبار فرمايد: به آنكه هيچكس از يهود و نصارى نباشد، مگر پيش از موت عيسى، قريب به ساعت قيامت ايمان آرند به حضرت عيسى عليه السّلام، و هو قوله:

وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ‌: و نيست از اهل كتاب كسى، إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ‌: مگر آنكه البته ايمان آرد به عيسى عليه السّلام و تصديق كند به آنكه او بنده و رسول خدا است، پيش از موت او كه بعد از نزول او باشد از آسمان به زمين. يا آنكه هيچكس نباشد از اهل كتاب، مگر كه تصديق نبوت عيسى عليه السّلام كند پيش از آنكه آن كس بميرد. و اگر در وقت زهوق روح بود، ايمان او را نفع ندهد، زيرا در حين ديدن علامات آخرت و زمان سقوط تكليف است. و لذا اين ايمان را يأس گويند. و بنابراين كلام، وعيد است مر آنها را و تحريص بر معاجله ايشان به ايمان، قبل از آنكه مضطر و ملجأ شود و ايمان به آنها نفع ندهد. و قول اول اصح و اشهر است.

و روايت صحيحه متواتره از موافق و مخالف وارد شده كه: عيسى عليه السّلام وقتى از آسمان فرود آيد، دجال را بكشد. همه اهل كتاب به او ايمان آرند، چه همه دانند كه او پيغمبر بود. پس ملل مختلفه از ميان مردم بر طرف، و غير از ملت اسلام ملتى ديگر نماند. و عيسى عليه السّلام حكم به مقتضاى كتاب و سنت پيغمبر ما نمايد، و چهل سال در زمين بماند. آنگاه متوفى شود و اهل ايمان بر او نماز گزارند. و در زمان ظهور حجت عصر، امنيت بر وجهى باشد كه شير و پلنگ و گاو و گرگ و ميش با هم چرا كنند و صبيان‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 645

با حيّات (مارها) بازى كنند، و هيچ حيوانى، حيوانى را ضرر نرساند. «1» جواب بر حجّاج: على بن ابراهيم از پدر خود نقل نموده و او از سليمان بن داود المشعرى از ابى حمزه ثمالى از شهر بن حوشب كه گفت: روزى حجاج در واسط بود و عطا مى‌داد. يكى از ملازمان او آمد و گفت: امير تو را مى‌طلبد.

نزد او رفتم با جامه كهنه و اسبى لاغر. چون حجاج مرا ديد، گفت: اى شهر، اين چه رثاثت و خلاقت است، و اين اسب چيست كه بر او سوارى؟ گفتم: اى ملك نشستن من بر اين اسب بر سبيل اتفاق است و من او را نخريدم. اما خلاقت، جامه كافى است، چه غرض ستر عورت است. گفت: تو جامه خز نپوشى و عيب كنى پوشنده آن را؟ گفتم: خز را عادت ندارم، ولى عيب نكنم آن را كه پوشد. پس لباسى از خز به من داد. وقتى خواستم بيرون آيم، حجاج گفت: مرا آيتى مشكل شده، پرسيدم: چيست؟ اين آيه تلاوت نمود: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ‌؛ بسيار هست كه اسراى يهود و نصارى را امر به قتل نمايم و آنها را نزد من گردن زنند و از ايشان هيچ كلمه ايمان نمى‌شنوم.

گفتم: اصلح اللّه الامير، معنى آيه بر اين وجه نيست كه تأويل كردى، بلكه معنى اينست كه: چون عيسى عليه السّلام قبل از قيامت از آسمان به زمين آيد، هيچ ملّتى نباشد از يهود و نصرانى و غير آن مگر كه ايمان آورد به او قبل از موت عيسى، و نماز گزارد در عقب مهدى آل محمد عليه السّلام. چون اين بگفتم، حجاج گفت: ويحك، اين از كجا به تو رسيده؟ گفتم: حدّثنى به محمّد بن علىّ بن الحسين بن علىّ بن أبي طالب عليهم السّلام: ساعتى سر در پيش افكند و انگشت بر زمين مى‌زد. پس سر بر آورد و گفت: اخذتها من عين صافية. «2» وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً: و روز قيامت مى‌باشد حضرت محمد

«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحات 147 و 148.

«2» مدرك ياد شده.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 646

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا عيسى عليه السّلام، بر اهل كتاب شاهد، يعنى آن حضرت شهادت دهد به تكذيب كردن يهود و نصارى نبوت او را، يا عيسى اداى شهادت نمايد كه تبليغ رسالت و اقرار به عبوديت خداى خود نمود، و يهود او را تكذيب، و نصارى او را ابن اللّه گفتند. و صحيح آنست كه مراد عيسى باشد به جهت عدم ذكر پيغمبر ما و فقد چيزى كه موجب كنايه‌اى باشد به آن حضرت، و معذلك در آيه سابقه ذكر عيسى شده، پس ضمير راجع به اوست.

تنبيه: بدان كه در آيه دلالت است بر آنكه هر كافرى، ايمان مى‌آورد نزد معاينه موت و مشاهده عقوبت كفر، لكن ايمانش مقبول نيست؛ چنانچه ايمان فرعون در حال يأس و زوال تكليف، ثمرى نبخشيد. و مؤيد اينست روايت مأثوره مصححه از اماميه كه اهل احتضار از جميع اديان، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه هدى عليهم السّلام را نزد وفات مى‌بينند. و نيز از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه به حارث همدانى فرمود:

يا حار همدان من يمت يرنى‌

من مؤمن او منافق قبلا

يعرفنى طرفه و اعرفه‌

بنعته و اسمه و ما فعلا «1»

در عقايد الشيعه فرمايد: بايد اعتقاد نمود به اينكه هر كس در حال احتضار، از محسن و مسى‌ء، منزل خود را در بهشت و يا جهنم مى‌بيند. پس مؤمن مطيع به جهت شوق ملاقات ائمه و مكان خوب خود اشك سرد از چشمش بيرون آيد، و عاصى و منافق و كافر اشك گرم خارج شود به جهت سوختن دل او از حسرت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً (159)

ترجمه‌

و نيست احدى از اهل كتاب مگر آنكه ايمان مياورد البته باو پيش از مردنش و روز قيامت ميباشد بر آنها گواه.

تفسير

بر طبق روايات كثيره از عامّه و خاصّه حضرت عيسى در آخر الزمان از آسمان نزول نموده و بحضرت صاحب الامر اقتدا مينمايد و آنروز تمام مردم دنيا داراى يك ملت و مذهبند و همه اقرار دارند كه عيسى (ع) بنده و رسول خدا است پس همه ايمان مى‌آورند بآنحضرت بطوريكه مرضى خدا است بيرون از افراط و تفريط در حق آنحضرت نه خدا و پسر خدايش دانند و نه منكر نبوت و العياذ باللّه طيب مولدش باشند تا وفات نمايد و اين روايات مطابق با ظاهر آيه است و بنابر اين ضمير به و موته هر دو راجع بآنحضرت است و از بعضى روايات استفاده ميشود كه هيچ يك از يهود و نصارى و ساير اهل كتاب از دنيا بيرون نميروند مگر آنكه اقرار به نبوت و عبوديت حضرت عيسى مينمايند اگر چه در حال جان دادن باشد كه ديگر در آن حال ايمان فائده ندارد و بنابر اين ضمير موته راجع باهل كتاب است و اين خلاف ظاهر است زيرا ضمير به و يكون راجع بحضرت عيسى است و فصل بين آن دو ضمير بضمير اجنبى بدون قرينه روا نيست و از بعضى روايات ديگر استفاده ميشود كه هر كس از دنيا برود حضرت رسول (ص) و حضرت امير المؤمنين (ع) را مشاهده مينمايد و ضمير به راجع به پيغمبر (ص) است ولى ايمان آنوقت فائده ندارد و اينعنى هم خلاف ظاهر است زيرا ذكرى از حضرت ختمى مرتبت در آيات سابقه نشده است و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه اين آيه مخصوص بما است هيچ يك از اولاد فاطمه (ع) نيست مگر آنكه بالاخره اقرار به امامت مينمايد و از دنيا ميرود چنانچه‌

جلد 2 صفحه 153

اولاد حضرت يعقوب بالاخره اقرار به نبوت حضرت يوسف نمودند و بنابر اين مراد از اهل كتاب ورثه كتابند و ضمير به راجع بامام است و اين معنى هم خلاف ظاهر است زيرا سبق ذكرى از امام (ع) و عهدى در بين نيست و ممكن است ضمير به بنابر دو معنى اخير راجع بكتاب باشد و از كتاب بطريق استخدام پيغمبر و امام اراده شده باشد و در اخبار اين نكته ذكر نشده و حاصل معنى را بيان فرموده‌اند و ضمير يكون بنابر دو معنى اول و دوم راجع به عيسى (ع) است كه شهادت ميدهد بر يهود بآنكه تكذيب نبوتش را نمودند و افترا بمادرش زدند و بر نصارى كه شريك البارى يا پسر خدايش دانستند و بنابر معنى سوم و چهارم راجع به پيغمبر (ص) و امام (ع) است كه شهادت ميدهند بر اعمال آنها و ظلم بعترت طاهره و انصاف آنستكه اظهر و اسلم اينمعانى از اشكال همان معنى اوّل است اگر چه آنهم انصافا بى‌اشكال نيست زيرا ظاهر آيه آنستكه تمام اهل كتاب از اولين و آخرين حالشان اين است نه اهل يك زمان كه حاضرين در زمان ظهور امام غائب (ع) باشند و بنظر حقير معنى ديگرى رسيده كه مفسرين متعرض نشده‌اند و اين معنى با معانى مذكوره هم وفق دارد و قابل جمع بين معانى است و با ظاهر هم منطبق است لذا ضرر ندارد بطور احتمال ذكر شود و آن اينست كه ضمير به و يكون راجع باشد بكتاب و ضمير موته راجع باشد باهل كتاب باعتبار افراد چون موت حق آدمى است و در حين مرگ حقائق مكشوف ميشود و هر كس بكتاب حقيقى خود ايمان ميآورد ولى آنوقت قادر بر عمل نيست پس بايد اهل قرآن تا ميتوانند بقرآن عمل نمايند تا در آنروز دچار حسرت و ندامت نشوند و شايد مراد از مشاهده پيغمبر (ص) و ائمه اطهار هم در روايات اين باب همين باشد و اين معنى علاوه بر آنچه ذكر شد مؤيد بعقل و نقل و اعتبار است و شهادت قرآن در روز قيامت بر كسانيكه ترك نمودند عمل بآنرا مسلم است و قابليت جمع اين معنى با معانى سابقه بآنستكه ايمان بكتاب ملازم با ايمان بانبيا و اوليا است بلكه عين آنست زيرا آنها كتابهاى گوياى الهى ميباشند و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌ مِن‌ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ إِلاّ لَيُؤمِنَن‌َّ بِه‌ِ قَبل‌َ مَوتِه‌ِ وَ يَوم‌َ القِيامَةِ يَكُون‌ُ عَلَيهِم‌ شَهِيداً (159)

و نيست‌ ‌از‌ اهل‌ كتاب‌ احدي‌ مگر آنكه‌ ايمان‌ ميآورد باو البته‌ پيش‌ ‌از‌ موت‌ ‌او‌ و روز قيمة ميباشد ‌بر‌ ‌آنها‌ شاهد.

اختلاف‌ شد ‌در‌ مراجع‌ ضمائر ضمير ‌به‌ و موته‌ و ‌يکون‌ ‌که‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ احد اهل‌ الكتاب‌ ‌ يا ‌ پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌، ‌در‌ ميان‌ مفسرين‌ و ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ‌که‌ مراد پيغمبر اسلام‌ (ص‌) ‌است‌ لكن‌ سند معتبري‌ نداريم‌ و خلاف‌ ظاهر ‌آيه‌ و ‌اگر‌ ‌از‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ صادر ‌شده‌ بايد حمل‌ ببواطن‌ قرآن‌ كرد منافي‌ ‌با‌ ظاهر نيست‌ و ظاهر ‌آيه‌ همان‌ اول‌ ‌است‌ ‌که‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌باشد‌.

وَ إِن‌ مِن‌ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ ‌ان‌ نافيه‌ ‌است‌ و ‌من‌ اهل‌ الكتاب‌ ‌يعني‌ احدي‌ ‌از‌ اهل‌ كتاب‌ نيست‌ إِلّا لَيُؤمِنَن‌َّ بِه‌ِ مگر اينكه‌ ايمان‌ بعيسي‌ ميآورد قَبل‌َ مَوتِه‌ِ ‌يعني‌ قبل‌ ‌از‌ موت‌ اهل‌ كتاب‌، بعضي‌ گفتند مراد زمانيست‌ ‌که‌ حضرت‌ عيسي‌ نزول‌ ميفرمايد و خدمت‌ حضرت‌ مهدي‌ (عج‌) مشرف‌ ميشود و عقب‌ سر ‌آن‌ حضرت‌ نماز ميخواند و دجّال‌ ملعون‌ بدست‌ ‌آن‌ حضرت‌ كشته‌ ميشود، بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ بايد اختصاص‌ داد باهل‌

جلد 6 - صفحه 267

كتاب‌ زمان‌ ظهور مهدي‌ و ‌آيه‌ شريفه‌ عام‌ ‌است‌ ‌از‌ زمان‌ عيسي‌ ‌تا‌ قيامت‌ ‌را‌ شامل‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌آن‌ طرف‌ ‌هم‌ بالحس‌ و الوجدان‌ مشاهده‌ ميكنيم‌ ‌که‌ اهل‌ كتاب‌ چه‌ يهود و چه‌ نصاري‌ بهمان‌ عقيده‌ فاسده‌ ‌خود‌ باقي‌ هستند و آنچه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ و شواهد بسياري‌ ‌هم‌ ‌از‌ آيات‌ و ‌هم‌ ‌از‌ اخبار داريم‌ ‌که‌ انسان‌ قبل‌ ‌از‌ موتش‌ حقايق‌ ‌را‌ مشاهده‌ ميكند و جاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ و جهنم‌ مي‌بيند و پيغمبر و ائمه‌ و ملائكه‌ رحمت‌ و عذاب‌ ‌را‌ معاينه‌ ميكند لكن‌ ‌آن‌ موقع‌ ‌براي‌ ‌او‌ ايمان‌ و توبه‌ فائده‌ ندارد چنانچه‌ ‌بر‌ فرعون‌ نتيجه‌ نداشت‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ميفرمايد إِذا أَدرَكَه‌ُ الغَرَق‌ُ قال‌َ آمَنت‌ُ أَنَّه‌ُ لا إِله‌َ إِلَّا الَّذِي‌ آمَنَت‌ بِه‌ِ بَنُوا إِسرائِيل‌َ و جواب‌ شنيد آلآن‌َ وَ قَد عَصَيت‌َ قَبل‌ُ يونس‌ ‌آيه‌ 91، بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ مفاد ‌آيه‌ معلوم‌ ميشود ‌که‌ اهل‌ الكتاب‌ ‌هم‌ قبل‌ ‌از‌ موت‌ معاينه‌ ميكنند ‌که‌ حضرت‌ عيسي‌ پيغمبر اولو العزم‌ ‌بود‌، نه‌ حرام‌زاده‌ ‌بود‌ ‌که‌ يهود گمان‌ بردند و نه‌ پسر ‌خدا‌ بوده‌ ‌که‌ نصاري‌ توهم‌ كردند و فرداي‌ قيامت‌ ‌هم‌ عيسي‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ شهادت‌ باعمال‌ ‌آنها‌ ميدهند چنانچه‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد خطاب‌ بپيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فَكَيف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً نساء ‌آيه‌ 41، و نيز ميفرمايد وَ لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّي‌ تُبت‌ُ الآن‌َ الاية نساء ‌آيه‌ 18، و ‌در‌ اخبار دارد

(التوبة قبل‌ المعاينة)

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 159)

در تفسیر این آیه دو احتمال است که هر یک به جهاتی قابل ملاحظه است:

1- آیه می فرماید: «هیچ کس از اهل کتاب نیست مگر این که به مسیح (ع) پیش از مرگ خود ایمان می آورد» (وَ إِن مِن أَهلِ الکتابِ إِلّا لَیؤمِنَنَّ بِهِ قَبلَ مَوتِهِ).

و آن هنگامی است که انسان در آستانه مرگ قرار می گیرد و ارتباط او با این جهان ضعیف و با جهان بعد از مرگ قوی می گردد، پرده ها از برابر چشم او کنار می رود و بسیاری از حقایق را می بیند، در این موقع است که چشم حقیقت بین او مقام مسیح را مشاهده می کند و در برابر او تسلیم می گردد، آنها که منکر او شدند به او مؤمن می شوند و آنها که او را خدا دانستند به اشتباه خود پی می برند در حالی که این ایمان هیچ گونه سودی برای آنها ندارد- پس چه بهتر اکنون که ایمان مفید است مؤمن شوند؟ 2- منظور این است که تمام اهل کتاب به حضرت مسیح (ع) پیش از «مرگ او» ایمان می آوردند یهودیان او را به نبوت می پذیرند و مسیحیان دست از الوهیت او می کشند و این به هنگامی است که مسیح (ع) طبق روایات اسلامی در موقع ظهور حضرت مهدی (عج) از آسمان فرود می آید، و پشت سر او نماز می گذارد و یهود و نصارا نیز او را می بینند و به او و مهدی (عج) ایمان می آورند، و روشن است که مسیح به حکم این که آیینش مربوط به گذشته بوده وظیفه دارد در این زمان از آیین موجود یعنی آیین اسلام که مهدی (عج) مجری آن است پیروی کند.

و در پایان آیه می فرماید: «در روز رستاخیز، مسیح گواه بر آنها خواهد بود» (وَ یومَ القِیامَةِ یکونُ عَلَیهِم شَهِیداً).

منظور از گواهی مسیح بر ضد آنها این است که او گواهی می دهد که تبلیغ رسالت کرده و آنها را هیچ گاه به خدایی و الوهیت خود دعوت ننموده بلکه به ربوبیت پروردگار دعوت کرده است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع