آیه 148 سوره نساء
<<147 | آیه 148 سوره نساء | 149>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خدا دوست نمیدارد که کسی به گفتار زشت (به عیب خلق) صدا بلند کند مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد، همانا که خدا شنوا و داناست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
جهر: آشكار شدن و آشكار كردن. آن در آيه به معنى دوم است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
اين آيه درباره كسانى نازل گرديد كه در ميهمانى از آنان به طور نيكو پذيرائى نكنند در چنين صورتى به ميهمان اجازه و رخصت داده شده است كه از ميزبان به بدى ياد كند و نيز از عبدالرحمن بن زيد نقل شده كه اين آيه درباره ابوبكر بن ابىقحافه نازل شده زيرا شخصى در مكه به او دشنام داده بود، ابوبكر در جواب آن مرد چيزى نگفت. مرد دشنامدهنده به دشنام خويش افزود و ابوبكر فقط يكبار به او جواب گفت، رسول خدا صلى الله عليه و آله كه در آن ميان حضور داشتند از جا برخاستند و اين آية نازل گرديد.
ابوهريرة گويد: مردى به ابوبكر دشنام داد در حالتى كه پيامبر هم نشسته بود. پيامبر خاموش بود، ابوبكر نيز خاموش بوده وقتى كه مرد دشنامدهنده ساكت شد ابوبكر پاسخ دشنام او را داد، پيامبر بعد از شنيدن پاسخ ابوبكر از جا برخاست، ابوبكر به دنبال پيامبر راه افتاد و گفت: يا رسول الله او به من دشنام داد و شما خاموش مانديد وقتى كه من جواب او را دادم از جا برخاستيد. پيامبر فرمود: اى ابوبكر خداى جهانيان بر دشنام او متوجه بود وقتى كه تو پاسخ او را دادى شيطان در اين ميان دخالت كرد و من كراهت داشتم كه در آن وقت بنشينم لذا از جاى برخاستم.[۳]
مجاهد گويد: مردى در مدينه نزد كسى به ميهمانى رفت، ميزبان از او به خوبى پذيرائى نكرد و بلكه پذيرائى بدى از وى به عمل آورد. شخص ميهمان بر ضد ميزبان زبان به سخن گشود و از اين جهت به وى اجازه جهر بسوء داده شده است.[۴]
شيخ بزرگوار ما موضوع ميهمانى و عدم پذيرائى ميزبان و مجازبودن ميهمان به بدگوئى در حضور ميزبان را از امام صادق عليهالسلام نقل نموده ولى به عنوان شأن و نزول مطلبى به ميان نياورده است.[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً «148»
خداوند، آشكار كردن گفتار بد را دوست نمىدارد، مگر از كسى كه به او ستم شده باشد و خداوند، شنواى داناست.
نکته ها
اين آيه به مظلوم، اجازه دادخواهى و فرياد مىدهد، نظير آيهى 41 سوره شورى كه مىفرمايد: «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ» و هركس پس از ستم ديدن، يارى جويد و انتقام گيرد، راه نكوهشى بر او نيست.
افشاى زشتىها را بارها قرآن منع كرده واز گناهان كبيره شمرده و وعده عذاب داده است.
از جمله آيه 19 سوره نور كه علاقه به افشاى زشتىهاى مؤمنان را گناه مىداند: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
در تعبير «مَنْ ظُلِمَ» چند احتمال است:
1. به معناى «ممّن ظلم» باشد، يعنى فرياد زدن كسى كه مورد ظلم قرار گرفته، جايز است.
2. به معناى «لمن ظلم»، يعنى فرياد به نفع مظلوم، هر چند خودش مظلوم نباشد.
3. به معناى «على من ظلم»، يعنى فرياد اعتراضآميز به مظلومى كه ساكت نشسته و ذلّت مىپذيرد. البتّه احتمال اوّل، نزديكترين احتمال است.
آنچه حرام است، افشاى عيوب مردم در برابر ديگران است، نه بازگويى عيوب افراد به خود آنان. چون پيامبر خدا فرموده است: مؤمن، آيينهى مؤمن است. «1»
امام صادق عليه السلام دربارهى اين آيه فرمودند: كسى كه افرادى را مهمان كند، ولى از آنان به صورت ناشايست پذيرائى كند، از كسانى است كه ستم كرده و بر مهمان باكى نيست كهدربارهى او چيزى بگويند. «2»
«1». بحار، ج 74، ص 233.
«2». وسائل، ج 12، ص 289.
جلد 2 - صفحه 198
پیام ها
1- قانون كلّى و اصلى، حرمت افشاگرى و بيان عيوب مردم است، مگر در موارد خاص. «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ»
2- افشاى عيوب مردم، به هر نحو باشد حرام است. (با شعر، طنز، تصريح، تلويح، حكايت، شكايت و ...) «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ»
3- نشانهى جامعه اسلامى آن است كه مظلوم بتواند با آزادى كامل، عليه ظالم فرياد بزند. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
4- غيبت مظلوم از ظالم جايز است. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
5- اسلام، حامى ستمديدگان است. «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
6- سوء استفاده از قانون ممنوع است. ستمگران بدانند كه حرمت غيبت، راه ستمگرى را برايشان نمىگشايد. «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
7- تنها مظلوم، اجازهى غيبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عيوب ديگرش. «1» «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
8- ظالم، در جامعهى اسلامى احترام ندارد، بايد محكوم و به مردم معرفى شود. لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ ... إِلَّا مَنْ ظُلِمَ
9- در تزاحم ارزشهاى انسانى، بايد اهم و مهم رعايت شود. ارزش دفاع از مظلوم، بيش از ارزش حيا وسكوت است. لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ ... إِلَّا مَنْ ظُلِمَ
10- در موارد جواز افشاى عيوب، از مرز حقّ تجاوز نكنيد، چون خداوند شنوا و داناست. «سَمِيعاً عَلِيماً»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- پرش به بالا ↑ تفسير كشف الاسرار از عامه.
- پرش به بالا ↑ كتاب الزّهد از هناد بن السرى.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 257.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.