آیه 13 سوره الرحمن
<<12 | آیه 13 سوره الرحمن | 14>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- الاء: نعمتها. مفرد آن الى است (بر وزن جسر، شرف و عنب) است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12»
و زمين را براى زمينيان قرار داد كه در آن هر گونه ميوه و خرماى غلافدار و دانه پوست دار و گياه خوش بو است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
پس (اى جنّ و انس)، كدام نعمت پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
نکته ها
«أنام» به معناى آفريدهها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمين است. «فاكِهَةٌ» به هر نوع ميوه و «ريحان» به هر گياه خوشبو گفته مىشود.
«اكمام» جمع «كم» به معناى پوششى است كه ميوه را در برمىگيرد، همان گونه كه «كم» به معناى آستين است كه دست را مىپوشاند و «كمه» بر وزن قُبّه به كلاهى گفته مىشود
جلد 9 - صفحه 383
كه سر را مىپوشاند. شايد مراد از «اكمام» در آيه، اليافى باشد كه همچون الياف روى نارگيل، دور درخت خرما را فرامىگيرد.
«حب» به معناى دانه و «عصف» به معناى برگها و اجزايى است كه از گياه جدا مىشود و لذا به كاه نيز «عصف» گفته مىشود.
«آلاءِ» جمع «الى» به معناى نعمت است.
تكرار سؤالهاى پى در پى همراه با انتقاد، دليل آن است كه هر نعمتى براى خود تصديق و تكذيبى دارد.
در حديث مىخوانيم: كسىكه سوره مباركه الرّحمن را مىخواند، هر بار كه به آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» مىرسد، بگويد: «لا بشىء من آلائك رب اكذب» «1» يعنى اى پروردگار من! هيچ يك از نعمتهاى تو را تكذيب نمىكنم.
بحث تكرار
در اينجا به مناسبت اولين مورد از موارد تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» در اين سوره، بحثى پيرامون تكرار ارائه مىگردد.
تكرار مثبت:
براى ايجاد يك فرهنگ، تكرار مسايل، مهم و ضرورى است.
رسولخدا صلى الله عليه و آله بارها فرمود: «انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى» تا رابطه قرآن و عترت را در ميان مردم محكم سازد.
پس از نزول آيه «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» «2» تا چند ماه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام صبح در خانه فاطمه زهرا عليها السلام مىآمد و مىفرمود: «الصلاة الصلاة» «3» تا به مردم اعلام كند اهل بيت من همان كسانى هستند كه در خانه على و فاطمه هستند.
در حديث مىخوانيم: دليل چهار مرتبه تكرار «الله اكبر» در آغاز اذان، آن است كه مردم از
«1». بحار، ج 92، ص 306.
«2». طه، 132.
«3». بحار، ج 35، ص 207.
جلد 9 - صفحه 384
غفلت درآيند ولى هنگامى كه متوجّه شدند، باقى جملات به دو بار تقليل مىيابد. «1»
گاهى حضرت على عليه السلام به خاطر ايجاد حساسيّت در مردم، الفاظى را تكرار مىكردند. چنانكه به فرزندانش وصيّت مىكند: الله الله فى الايتام ...، «الله الله فى جيرانكم»، «الله الله فى الصلاة»، الله الله فى القرآن ... «2» كه لفظ جلاله «الله» تكرار شده است.
تكرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است كه هر روز گامى به خداوند نزديك شويم. كسى كه از پلههاى نردبان بالا مىرود، در ظاهر، پاى او كارى تكرارى انجام مىدهد ولى در واقع در هر حركت گامى به جلو و رو به بالا مىگذارد. كسى كه براى حفر چاه كلنگ مىزند، در ظاهر كارى تكرارى مىكند، ولى در واقع با هر حركت، عمق چاه بيشتر مىشود. انسان با هر بار نماز و ذكر و تلاوت آيهاى گامى به خدا نزديك مىشود تا آنجا كه درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى» «3» چنان به خدا نزديك شد كه به قدر دو كمان يا نزديكتر شد.
تكرار سفارش به تقوا در هر يك از خطبههاى نماز جمعه در هر هفته، بيانگر نقش تكرار در تربيت دينى مردم است.
اصولا بقاى زندگى با تنفس مكرر است و كمالات، در صورت تكرار حاصل مىشود. با يك بار انفاق و رشادت، ملكه سخاوت و شجاعت در انسان پيدا نمىشود، همان گونه كه رذائل و خبائث در صورت تكرار، در روح انسان ماندگار مىشوند.
دلايل تكرار در قرآن
تكرار، گاهى براى تذكّر و يادآورى نعمتهاى گوناگون است. نظير تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»*
«1». علل الشرايع، ج 1، ص 259.
«2». نهجالبلاغه، نامه 47.
«3». نجم، 9.
جلد 9 - صفحه 385
گاهى براى هشدار و تهديد خلافكاران است. نظير تكرار آيه «فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»* «1»
گاهى براى فرهنگسازى است. نظير تكرار «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»* در آغاز هر سوره.
گاهى براى اتمام حجّت است. نظير تكرار آيه «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»* «2»
گاهى براى انس بيشتر و نهادينه شدن است. نظير تكرار آيه «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً» «3»
گاهى براى بيان دستورات جديد است. نظير تكرار «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ..»*
گاهى به منزله قطعنامه براى هر فراز از مطلب يا سخنى است. چنانكه در سوره شعراء پس از پايان گزارش كار هر پيامبرى، مىفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»*
گاهى تكرار، نشان دهنده وحدت هدف و شيوه است. در سوره شعراء بارها جمله «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»* از زبان پيامبران متعدد تكرار شده كه بيانگر آن است كه شعار و هدف همه آنان يكى بوده است.
پیام ها
1- تمام هستى يك مدبّر دارد، نه آن گونه كه بعضى مشركان براى هر يك از آسمان و زمين يك مدبّر خاص مىپنداشتند. السَّماءَ رَفَعَها ... وَ الْأَرْضَ وَضَعَها
2- زمين براى كاميابى و بهرهبردارى همه موجودات زمينى و از جمله انسان است. «وَضَعَها لِلْأَنامِ»
3- قرآن، ابتدا نعمتهاى معنوى و سپس نعمتهاى مادّى را شمارش مىكند. عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... عَلَّمَهُ الْبَيانَ ... فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ
4- ميوه، نقش مهمى در تغذيه انسان دارد. بعد از آفرينش زمين، نام ميوه آمده است. وَ الْأَرْضَ ... فِيها فاكِهَةٌ
5- در ميان ميوهها، ارزش خرما از بقيه جداست. فِيها فاكِهَةٌ ... وَ النَّخْلُ
6- پوسته و حتّى غلاف دور نباتات، نعمت است. «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ»
7- بوى خوشِ گياهان، يكى از نعمتهاى الهى است. «وَ الرَّيْحانُ»
8- تكذيب آيات الهى، سرزنش را به دنبال دارد. «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»
9- جن نيز مثل انسان، مسئول، مكلّف و بهرهمند از نعمتهاى زمين است. «فَبِأَيِ
«1». مرسلات، 15.
«2». قمر، 17.
«3». احزاب، 41.
جلد 9 - صفحه 386
آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»
10- خداوند نعمتها را براى رشد و تربيت همه جانبه انسان و جن آفريده است. «آلاءِ رَبِّكُما»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص471
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم