فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (129)
فَإِنْ تَوَلَّوْا: پس اگر پشت كنند و اعراض نمايند از فرمانبردارى، يا اعراض كنند كافران از ايمان آوردن و تصديق نمودن تو. فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ: پس بگو كافى و بس است مرا خداى تعالى كه شر شما را كفايت، و مرا غالب و شما را مغلوب فرمايد. لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: هيچ معبودى نيست به حق و قابل پرستش و ستايش مگر ذات احديت او سبحانه. اين در حكم دليل باشد بر ما قبل، يعنى «حَسْبِيَ اللَّهُ» ... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ: بر ذات سبحانى توكل نمودم و كار خود را به او گذاشتم، پس اميدوارى و ترسى ندارم از هيچكس مگر او. وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ: و او است پروردگار عرش بزرگ. مراد عظيم يا جسم اعظم است كه محيط باشد بر جميع آسمان و زمين، و مقادير و احكام از آن نازل مىشود و قبله دعا و مطاف ملائكه، و آن را به قدرت خود نگاهدارد.
تبصره- علامه مجلسى (رحمه الله) در مرآت العقول بيان فرموده كه: عرش
ج5، ص 246
گاهى اطلاق شود بر جسم عظيم كه احاطه دارد به ساير جسمانيات، و گاهى اطلاق شود بر جميع مخلوقات، و گاهى اطلاق شود بر علم. و صدوق (رحمه الله) در اعتقادات خود دو وجه اخير را ذكر، و بعد فرمود: اما عرشى كه جمله جميع مخلوقات است پس حامل آن هشت ملك مىباشند: 1- به صورت بنى آدم، و طلب رزق نمايد از خداى تعالى براى اولاد آدم. 2- به صورت گاو، طلب رزق بهائم را نمايد. 3- به صورت شير، طلب رزق تمام درندگان را نمايد. 4- به صورت خروس، طلب رزق طيور را نمايد؛ پس اينها امروز چهار باشند و روز قيامت هشت نفر شوند. اما عرشى كه علم است حمله آن چهار نفر از اولين: حضرت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام، و چهار نفر از آخرين: حضرت محمد و على و حسن و حسين عليهم السلام مىباشند. چنين روايت شده به اسانيد صحيحه در عرش و حمله آن، و اين جماعت حاملين عرش علم شدند براى آنكه شرايع انبياى قبل از پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله بر شريعت اين چهار پيغمبر بوده، و علوم سلف برگردد به ايشان، و بعد از حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تمام علوم، سر چشمه آن اهل بيت عصمت و طهارت بودهاند.
و مفسرين نقل نموده كه عرش الهى هزار ركن دارد و به روايتى سيصد هزار قائمه و از هر قائمه تا قائمه ديگر سيصد هزار سال است و تمام آن مملو است از ملائكه حافات و صافات، و حاصل معنى و مراد آيه شريفه آنست كه: اى پيغمبر بگو خدائى كه عرش با اين عظمت را نگاهدارد، قادر است بر آنكه مرا از شر منافقان و كافران نگاهدارى و حفظ فرمايد در پناه خود.
در تفسير منهج «1» نقل نموده كه: مرد صالحى حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله را در خواب ديد كه در مجمعى نشسته، عدهاى از اصحاب اطراف آن سرور گردآمده، مردى از جمله آشنايان درآمد. خواست كه بنشيند، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دست او را گرفت، و بر بالاى دست صحابه جاى داد. عرض
«1» منهج ج 4 ص 349 و 350.
ج5، ص 247
كردند: يا رسول الله، اين شخص كيست كه او را بر ما مقدم داشتى و به اين مرتبه تكريم و تعظيم او را رساندى؟ فرمود: اين مردى است كه در عقب هر نمازى دو آيه آخر سوره برائت مىخواندى.
ج5، ص 248
ج5، ص 249
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* اين سوره مباركه نزد اكثر مفسرين مكى است، و نزد ابن عباس و قتاده الّا سه آيه كه در مدينه نازل شده «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا» «1» تا آخر سه آيه. و نزد ابن مبارك الّا آيه «وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ ...» «2» كه در باره يهود مدينه نزول يافته. «3» عدد آيات: صد و نه است نزد جميع غير از شامى، و اختلاف در سه آيه است «مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «4» «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» «5» شامى است و «مِنَ الشَّاكِرِينَ» «6» غير شامى.
عدد كلمات: هزار و هشتصد و سى و هفت.
عدد حروف: پنج هزار و پانصد و شصت و هفت.
ثواب تلاوت: عياشى «7»- از حضرت صادق عليه السّلام: من قرء سورة يونس
«1» سوره يونس آيه 94.
«2» سوره يونس آيه 40.
«3» مجمع ج 3 ص 87.
«4» سوره يونس آيه 22.
«5» سوره يونس آيه 57.
«6» سوره يونس آيه 22.
«7» تفسير عياشى ج 2 ص 119 حديث 2.
ج5، ص 250
فى كلّ شهرين او ثلثة لم يخف عليه ان يكون من الجاهلين و كان يوم القيمة من المقرّبين.
از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه هر كه تلاوت سوره يونس عليه السّلام نمايد در هر دو ماه يا سه ماه، از جاهلان نباشد و روز قيامت از مقربان بارگاه عزت بوده باشد.
ايضا از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله «1»: من قرء سورة يونس اعطى من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق ليونس و كذّب به و بعدد كلّ من غرق مع فرعون.
فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: هر كه بخواند سوره يونس عليه السّلام را، عطا شود از اجر ده حسنه به عدد هر كه تصديق نموده يونس را، و هر كه تكذيب نموده و بعدد هر كه غرق شد با فرعون.
تنبيه- در سوره سابقه مكرر در مكرر مذكور شد كه ثواب سور قرآنى مشروط است به عمل به احكام و مواعظ و عبر آن، و الّا به صرف قرائت اين گونه ثوابها مترتب نخواهد بود، زيرا نقض غرض و باعث اغراء به جهل، و ذات احديت الهى منزه از آنست. و چون حق تعالى ختم سوره برائت فرمود به ذكر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، افتتاح اين سوره نيز به ذكر آن سرور مىفرمايد، و بيان آنچه به آن حضرت نازل شده از قرآن.
- (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)*