آیه 128 سوره طه
<<127 | آیه 128 سوره طه | 129>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا این کفار قریش را از مشاهده حال طوایف بسیاری از گذشتگان که ما همه را هلاک کردیم و اینان در منازل و عمارات آنها میروند (عبرت و پند و) هدایت نبود؟ بیشک احوال گذشتگان برای خردمندان بسیار مایه عبرت و آیه هدایت است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يهد: هدايت در اينجا به معناى بيان يا تبيين است . يعنى معناى بيان به آن تضمين شده است . أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ آيا آشكار نشده بر آنها.
النهى: نهيه: عقل. جمع آن «نهى» است . علّت اين تسميه آنست كه عقل، انسان را از بديها نهى مى كند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى «128»
پس آيا مردمانى كه پيش از اين مورد قهر و هلاكت ما قرار گرفتند و (اينان امروز) در خانههاى آنان رفت و آمد مىكنند، براى هوشيارى و هدايتشان كافى نيست؟! همانا در آن (حوادث) براى صاحبان عقل و انديشه نشانهها و عبرتهاست.
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى «129»
و اگر سنّت و تقدير پروردگارت و (ملاحظهى) زمان مقرّر نبود، هر آينه عذاب الهى لازم مىآمد (و دامان آنان را نيز مىگرفت).
نکته ها
كلمه «نُهى» جمع «نُهيه» به معناى چيزى است كه انسان را از زشتىها نهى مىكند و از اين روى به عقل، «نهيه» گفته مىشود، زيرا انسان را از هوسها بازمىدارد. بنابراين عقل واقعى، علاوه بر انديشيدن و فهميدن، سبب دور شدن از خطرها و بدىها مىشود.
«قَرن» به معناى قوم و مردمى است كه در يك زمان زندگى مىكنند و گاهى به خود زمان نيز گفته مىشود. «لزام» به معناى امر ملازم و حتمى است.
مراد از «كَلِمَةٌ سَبَقَتْ» همان جملهاى است كه خداوند هنگام هبوط به حضرت آدم فرمود: «1» «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ» «2»*
اهل مكّه در سفرهاى خود از مكانهاى قوم عاد و ثمود مىگذشتند و آثار باقيمانده و خرابههاى آنها را مىديدند. خداوند در اين آيات به آنان هشدار مىدهد كه سرنوشت آنان را
«1». تفسير الميزان.
«2». بقره، 36.
جلد 5 - صفحه 408
فراموش نكنيد وبا تفكّر وانديشه در آثار آنان، درس عبرت بگيريد. «1»
پیام ها
1- تاريخ، بهترين معلّم و صادقترين واعظ است، هر كس از آن عبرت نگيرد، سزاوار توبيخ است. أَ فَلَمْ يَهْدِ ...
2- تهديدات الهى را جدّى بگيريم. كَمْ أَهْلَكْنا ...
3- تحوّلات تاريخى به دست خداوند است. أَهْلَكْنا ...
4- علم به تنهايى كافى نيست، عبرت لازم است. آنان با رفت و آمد خود ماجرا را مىبينند، ولى غافلند. «يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ»
5- مناطق مخروبه و مقهوره، براى هر صاحب عقلى مايه تأمل و انديشه است. «لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى»
6- در بازديد از آثار باستانى، تنها به جنبه تفريحى آن اكتفا نشود. «لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى» هركس عبرت نگيرد بىخرد است.
7- هركسى چشم عبرت بين ندارد، عبرت گرفتن مخصوص كسانى است كه نفس خود را از آلودگىها باز دارند. «لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى»
8- تاريخ داراى فلسفه وبراساس قانون علّت و معلول است. «كَمْ أَهْلَكْنا- لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى» آرى هلاكت اقوام پيشين براساس دلايلى بود كه اگر امروز نيز آن امور باشد، همان هلاكتها خواهد بود.
9- سنّت الهى بر مبناى برنامه وزمانبندى و مهلت دادن است وگرنه مجرمان فوراً به هلاكت مىرسيدند. وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ ... (هر امّتى زمانى خاص دارد)
10- ستمكاران بىايمان از تأخير عذاب الهى مغرور نشوند. «كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ»
11- خداوند، مجرمان را پس از اتمام حجّت عذاب مىكند. «لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ»
12- عمر انسانها براساس برنامه و زمانبندى است. «أَجَلٌ مُسَمًّى»
«1». تفاسير الميزان وتبيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 409
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم