آیه 11 سوره رعد
<<10 | آیه 11 سوره الرعد | 12>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
برای هر کس پاسبانها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند. خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند)، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
معقبات: تعقيب كنندگان. مراد از آنها ، ظاهرا ملائكه اند كه در پى انسانها هستند و به دستور خدا آنها را حفظ مى كنند.
مرد: ردّ: برگرداندن. مردّ، مصدر ميمى است به معنى بازگشت و برگرداندن . لازم و متعدى هر دو آمده است.
وال: ولى: نزديكى. والى: متولى امر و مباشر كار.[۱]
نزول
شأن نزول آیات 8 تا 11:
ابن عباس گوید: این آیات درباره دو مرد بنام اربد بن قیس و عامر بن طفیل نازل گردید و همچنین آیه 12 «هُوَ الَّذِی یرِیکمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» تا آخر آن و نیز آیه 13 را (که بعد خواهد آمد) نیز به این آیات در این شأن و نزول مى افزایند.[۲]
و نیز گویند آیات 10 و 11 درباره دو مرد فوقالذکر نازل گردیده بدین تفصیل، این دو مرد نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و سؤالاتى از پیامبر نمودند ولى مقصود بدى داشتند و با طرح این سؤال مکر و حیله اى از ناحیه آنان در بین بوده است که بالاخره خداوند نتیجه مکر و حیله آنها را به خودشان بازگردانید.
عامر نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد اگر من مسلمان بشوم با من چکار خواهى کرد و چه مزیتى بر سایر مسلمین خواهم داشت، پیامبر فرمود: آنچه که سایر مسلمانان بدان مکلف خواهند بود تو نیز مانند آنها مکلف به تکلیف قرار خواهى گرفت.
عامر گفت: میخواهم که در ازاى مسلمان شدن مرا پس از خودت خلیفه و وصى خود گردانى. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این کار در دست من نیست بلکه به فرمان خداى من است. سپس گفت: بعد از مسلمان شدن به من چه خواهى داد؟ پیامبر فرمود: به تو لشکرى میدهم که با آن با دشمنان اسلام به جنگ پردازى. در جواب گفت: این سمت را که خودم هم دارم پس چه لزومى دارد که مسلمان شوم و البته مقصود عامر این بود که با رسول خدا صلی الله علیه و آله سرگرم صحبت باشد و به اربد دستور داده بود که در حین صحبت او با پیامبر از پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد حمله قرار دهد.
در همین وقت بود که به اربد اشاره نمود، اربد خواست که از پشت شمشیر بکشد ولى آنچه سعى کرد که شمشیر را از غلاف بیرون آورد نتوانست و شمشیر او در غلاف در جاى خود ماند در این میان پیامبر متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت: خدایا اینان که با من به مکر و حیله برخاسته اند، تو خود کارشان را بساز.
در این بین صاعقه اى بر سر اربد آمد و او را بسوخت، عامر که این منظره وحشتناک را دید، فرار کرد و در حین فرار فریاد میزد و مى گفت: یا محمد از خداى خود خواستى و او را به کیفر عمل رسانیدى و از بین بردى ولى بدان من با سواران زیاد و جوانان جنگجوى خودم به سراغ تو خواهم آمد.
پیامبر در جواب فرمود: خداوند تو را از این عمل باز خواهد داشت، چندى بعد عامر به مرض طاعون مبتلا گردید و از بین رفت[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ «11»
براى انسان فرشتگانى است كه پىدرپى او را از پيشرو و از پشت سر از فرمان خداوند حفاظت مىكنند. همانا خداوند حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنكه آنان حال خود را تغيير دهند و هرگاه خداوند براى قومى آسيبى بخواهد پس هيچ برگشتى براى آن نيست و در برابر او هيچ دوست و كارساز و حمايت كنندهاى براى آنان نيست.
نکته ها
«مُعَقِّباتٌ» جمع «معقبة» است و حرف «تاء» آن براى تأنيث نيست، بلكه براى مبالغه است. مثل علامة، لذا فاعل «يَحْفَظُونَهُ» مذكر آمده است.
البتّه مراد از «مُعَقِّباتٌ» تعقيب انسان نيست تا با «بَيْنِ يَدَيْهِ» منافات داشته باشد، بلكه منظور، تعاقب و پىدرپى آمدن ملائكه شب و روز است.
مراد از «أَمْرِ اللَّهِ» در اين آيه قهر و عذاب الهى نيست، زيرا معنا ندارد كه فرشتگان انسان را در برابر كيفر الهى حفاظت كنند، بلكه مراد خطرات و حوادث طبيعى است. چون طبيعت مخلوق خداست و آنچه در آن بگذرد نيز به خواست و ارادهى او مىباشد.
جلد 4 - صفحه 325
در آيات و روايات متعدّد از فرشتگانى ياد شده كه مأمور حفظ جان انسان و ثبت كارهاى او هستند و از آنان در برابر خطراتى كه مورد ارادهى حتمى خداوند نيست محافظت مىنمايند.
البتّه بنابر مستفاد از روايات، همينكه ارادهى قطعى خداوند رسيد، فرشتگانِ محافظ، مأموريّت حفاظت را رها و انسان را به دست اجل حتمى الهى مىسپارند. بنابراين امر و فرمان خداوند دوگونه است، حتمى و غيرحتمى (قضا و قدر) و فرشتگان فقط انسان را از حوادث غير حتمى حفظ مىكنند، بديهى است كه اين حفاظت باعث سلب اختيار از انسان نمىشود و سرنوشت انسانها و امتّها همچنان در اختيار خود آنهاست.
حفاظت فرشتگان هم از جان انسانهاست و هم از اعمال و رفتار آنها «إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ- يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً» و هم از ايمان و فكر آنها در برابر انحرافات و وساوس شيطانى، زيرا «يَحْفَظُونَهُ» هم شامل روح مىشود و هم شامل جسم.
امام سجاد عليه السلام با اشاره به اين آيه فرمودند:
گناهانى كه نعمتها را تغيير مىدهند عبارتند از: ظلم به مردم، ناسپاسى خداوند و رها كردن كارهاى خيرى كه انسان به آن عادت كرده است. «1»
اين آيه در مورد جوامع بشرى است، نه تكتك افراد انسانى. يعنى جامعهى صالح، مشمول بركات خداوند و جامعهى منحرف، گرفتار قهر الهى مىشود. امّا اين قاعده در مورد فرد صالح و انسان ناصالح صادق نيست، زيرا گاهى ممكن است شخصى صالح باشد، ولى بخاطر آزمايش الهى گرفتار مشكلات شود و يا اينكه فردى ناصالح باشد، ولى به جهتمهلت الهى، رها گردد.
پیام ها
1- خداوند انسان را رها نمىگذارد. «لَهُ مُعَقِّباتٌ»
2- گروهى از فرشتگان الهى، محافظ انسانها هستند. «لَهُ مُعَقِّباتٌ»
3- خداوند انسان را از حوادث غير مترقّبه حفظ مىكند، «لَهُ مُعَقِّباتٌ ... يَحْفَظُونَهُ» نه از
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 4 - صفحه 326
حوادثى كه با علم وعمد براى خود بوجود مىآورند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ»
4- خطرات وحوادث گوناگون، انسان را احاطه كرده است. «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ»
5- خداوند نعمتى را كه عطا فرمايد پس نمىگيرد، مگر آنكه مردم، آن نعمت را ناسپاسى كنند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ»
6- به سراغ شانس و بخت اقبال و فال و نجوم نرويد، سرنوشت شما به دست خودتان است. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
7- حفاظت خداوند تا زمانى است كه انسان، كفران نعمت نكند وگرنه از لطف الهى محروم و به حال خود رها خواهد شد. «إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً»
8- برخوردارى از نعمتهاى ظاهرى و بيرونى، وابسته به كمالات نفسانى و حالات درونى است. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» در جاى ديگر مىفرمايد: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ... «1»
9- ارادهى خداوند بالاتر از همهى ارادههاست. «إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ»
«1». اعراف، 96.
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرانى و دیگران از علماء عامه.
- پرش به بالا ↑ تفسیر کشف الاسرار.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص462.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.