خدا بر شما بندگان تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که به نام غیر خدا ذبح کنند حرام گردانید، و اگر کسی مضطر و ناچار شود بیآنکه قصد تجاوز (از اندازه) و تعدی (از حکم خدا) نماید (باز از همین حرامها به قدر ضرورت تناول کند) خدا البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
خدا فقط مردار وخون و گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا ذبح کرده اند، بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که [برای نجات جانش از خطر، به خوردن آنها] ناچار شود در حالی که خواهان لذت نباشد و از حد لازم تجاوز نکند [گناهی بر او نیست] یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
جز اين نيست كه [خدا] مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه نام غير خدا بر آن برده شده حرام گردانيده است. [با اين همه،] هر كس كه [به خوردن آنها] ناگزير شود، و سركش و زيادهخواه نباشد، قطعاً خدا آمرزنده مهربان است.
خدا حرام كرده است بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر چه را جز به نام خدا ذبح كرده باشند. اما كسى كه ناچار شود هرگاه بىميلى جويد و از حد نگذراند، خدا آمرزنده و مهربان است.
خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را میبخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.
He has forbidden you only carrion, blood, the flesh of swine, and that which has been offered to other than Allah. But if someone is compelled [to eat any of that], without being rebellious or aggressive, indeed Allah is all-forgiving, all-merciful.
He has only forbidden you what dies of itself and blood and flesh of swine and that over which any other name than that of Allah has been invoked, but whoever is driven to necessity, not desiring nor exceeding the limit, then surely Allah is Forgiving, Merciful.
He hath forbidden for you only carrion and blood and swineflesh and that which hath been immolated in the name of any other than Allah; but he who is driven thereto, neither craving nor transgressing, lo! then Allah is Forgiving, Merciful.
He has only forbidden you dead meat, and blood, and the flesh of swine, and any (food) over which the name of other than Allah has been invoked. But if one is forced by necessity, without wilful disobedience, nor transgressing due limits,- then Allah is Oft-Forgiving, Most Merciful.
جز اين نيست كه (خداوند) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نام غير خدا (به هنگام ذبح) بر آن برده شده، بر شما حرام كرده است، پس هر كس (به خوردن اينها) ناچار شود، بدون آنكه (قصد) تجاوز و تعدى (به حكم خداوند) داشته باشد و يا (از نياز ضرورى) تجاوز كند، (مانعى براى خوردنش نيست) زيرا كه خداوند بخشنده مهربان است.
نکته ها
اين آيه با اندكى تفاوت، در سورههاى انعام و نحل كه مكّى هستند و سورههاى بقره و مائده كه مدنى هستند نيز آمده است.
«اهلال» از «هلال» به معناى بلند كردن صدا هنگام ديدن هلال ماه است و چون مشركان هنگام ذبح حيوانات، نام بتها را با صداى بلند مىبردند، از اين كار تعبير به «اهلال» شده است. «1»
گرچه در اين آيه مواردى از خوردنىهاى حرام آمده است، امّا منحصر در آنها نيست، بلكه موارد ديگرى را پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بيان نموده كه به سفارش خود قرآن بايد بپذيريم. «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» «2»
پیام ها
1- حرام كردن چيزى تنها بدست خداست و كسى حقّ ندارد از پيش خود يا براساس خرافات و موهومات چيزى را حرام يا حلال كند. «إِنَّما حَرَّمَ»
2- دليل و فلسفهى تحريم بعضى خوردنىها، تنها مسائل بهداشتى و مادى نيست، بلكه دورى از پليدىهاى معنوى، همچون شرك نيز يك معيار است. حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ ... وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ
«1». تفسير نمونه.
«2». حشر، 7.
جلد 4 - صفحه 594
3- حتّى خوردن بايد در مدار توحيد باشد. حَرَّمَ ... ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ
4- از قانون الهى و تبصرههاى آن سوءاستفاده نكنيد. «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»
5- اسلام بنبست ندارد. در شرايط اضطرار، كيفر گناه بخشيده مىشود. فَمَنِ اضْطُرَّ ... فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ: اين است و جز اين نيست كه خدا حرام فرموده بر شما مردار را. وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ: و خون و گوشت خوك را. وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ: و آنچه ندا كرده شود مر غير خدا را به آن در وقت ذبح آن، يعنى آنها را به نام بتان كشته باشند.
تحقيق: اين مطلب مسلم شده كه ذات احديت الهى، حكيم على الاطلاق، و به مقتضاى حكمت در جميع اوامر و نواهى و تحليل و تحريم او حكمتى و علتى قطعا مىباشد، خواه بدانيم يا ندانيم؛ و ندانستن حكمت نهى يا امرى، دليل بر نداشتن حكمت نيست. و همينقدر كافى است كه جميع افعال عالم
جلد 7 - صفحه 298
ازلى به غير از حكمت و مصلحت صحيحه معقوله، اصلا و ابدا متعقل نخواهد بود، چنانچه طبيب حاذق نسبت به مرض امر و نهى دارد، و مريض حق چون و چرا در نسخه طبيب ندارد؛ زيرا او مىداند، و لكن مريض جاهل، و قاصر از ادراك باشد همچنين در نسخه جامعه فرامين الهيه كه براى رفع امراض نظام اجتماعى و موجب حفظ الصحه روحى و جسمى عالم بشرى است، هر آينه چون و چرا لغو و باطل خواهد بود.
مقدمه ديگر آنكه: احكام شرعيه، دائر مدار مصلحت در مأمور بها، و مفسده در منهىّ عنها است، لكن دائر مدار حكم عقل، نفع و ضرر است. بنابراين نتوان به ميزان عقل، كشف حكم شرع را نمود، لذا علل احكام شرعيه، مجهول است مگر شمهاى از آن كه در اخبار ائمه هدى عليهم السّلام عنوان شده؛ از جمله در علل الشرايع صدوق «1» رحمه الله حضرت رضا عليه السّلام در جواب مسائل محمد بن سنان نوشته كه: حرام فرمود خداوند مردار را به جهت آنكه در آنست از فساد ابدان و آفت، و حق تعالى قرار داده تسميه را سبب براى تحليل و فرق بين حلال و حرام. و حرام فرموده خون را مانند تحريم ميته به سبب آنچه در او است از فساد بدنها و موجب شود زرداب و خشكى دهن و بدبوئى و بدى خلق و موجب قسوت قلب و كمى رأفت و رحمت، به حدى كه ايمن نباشد كه بكشد پدرش را و پسرش را و رفيق خود را. در حديثى نيز فرمايد «2»: حرام فرمود خوك را، زيرا قبيح گردانيده شده است و قرار داده خداوند آن را پند و عبرت براى خلق و دليل بر آنچه از مخلوقاتش را مسخ نموده و نيز به سبب آنكه غذاى آن نجسترين نجاسات است با بيماريها و علتهاى بسيار.
فَمَنِ اضْطُرَّ: پس هر كه مضطر و محتاج گردد به خوردن يكى از محرمات.
غَيْرَ باغٍ: در حالتى كه طالب لذت نباشد، يا باغى بر امام زمان خود نباشد؛ چه
«1» علل الشرايع، جلد 2، باب 237، صفحه 485.
«2» همان مدرك، صفحه 484، حديث 4.
جلد 7 - صفحه 299
خوارج با آنكه اقتصار كند بر سدّ رمق در خوردن ميته، بر او حرام، و موجب عقوبت اخروى است. وَ لا عادٍ: و نه تجاوز كننده از حد سد رمق. فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ: پس بدرستى كه خداى تعالى آمرزنده است گناه مضطر را كه مؤاخذه نفرمايد، مهربان است در رخصت دادن خوردن محرمات در حين اضطرار. مضطر به خوردن اين محرمات مذكوره با رعايت دو شرط مزبور كه باغى و تعدى از سد رمق ننمايد، خداى تعالى بر او غفور و رحيم است، نه در دنيا بر او حرجى باشد و نه در آخرت تبعهاى داشته باشد؛ و تفصيل آن در سوره بقره مذكور شده.
روز كه ميآيد هر كسى با آنكه مجادله ميكند براى خودش و وفا كرده ميشود بهر كس آنچه بجا آورد و آنها ستم كرده نميشوند
و زد خدا مثلى كه بلدى بود امن و آرام ميآمد آنرا روزيش فراوان از هر جا پس كفران نمودند بنعمتهاى خدا پس چشانيدشان خدا اثر لباس گرسنگى و ترس را براى آنچه بودند كه ميكردند
و بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى از خودشان پس تكذيب نمودند او را پس گرفت آنها را عذاب در حاليكه بودند ستمكاران
پس بخوريد از آنچه روزى داد شما را خدا حلال پاكيزه و شكر كنيد نعمت خدا را اگر باشيد كه او را ميپرستيد
جز اين نيست كه حرام كرد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه بانگ زده شود براى غير خدا به آن پس كسيكه مضطرّ شود در حاليكه نه ستمكار باشد و نه متعدى پس همانا خداوند آمرزنده مهربان است..
جلد 3 صفحه 322
تفسير
ظرف در صدر آيه يا متعلّق است بغفور رحيم در آيه سابقه يا به اذكر مقدّر و مراد روز قيامت كبرى است كه مردم در پيشگاه الهى حاضر ميشوند و هر كس حجّت باطلى اقامه مينمايد براى رفع تقصير از خود و عذر غير موجّهى ميآورد براى ترك اطاعت خويش و كسى بفكر كسى نيست روز وا نفسا است و جزاى اعمال بد و خوب آنها بدون كم و زياد بآنها داده ميشود و در اين باب بر آنها ستم نميشود كه از عمل خيرشان چيزى كاسته يا بر عمل شرّشان چيزى افزوده شود و ممكن است عين اعمال بآنها مسترد شود بصورت زشت و زيبا و خداوند مثلى زده است براى اهل مكّه كه در بلدى بودند امن و مورد اطمينان از هجوم دشمن باحترام كعبه با وسعت رزق چون از طائف و غيره انواع فواكه و اطعمه بآن جا حمل ميشد و مرفّه البال زندگانى مينمودند پس كفران نعمت كردند و بت پرست شدند و خداوند چشانيد بآنها و مقدّر كرد براى اهالى آن گرسنگى و ترس را كه مانند لباس بر بدنشان احاطه داشت براى اعمال بدشان و آمد از طرف خداوند نزد آنها پيغمبرى از اهل بلد خودشان پس تكذيب نمودند او را و معذب بعذاب مذكور شدند با آنكه ستمكار بودند بر خودشان و بعضى گفتهاند عذابشان در جنگ بدر بود و آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نفرين فرمود آنها را و از خداوند خواست كه هفت سال بقحطى مبتلا شوند مانند اهل مصر در زمان حضرت يوسف عليه السّلام بعلاوه منع فرمود از آنكه آذوقه بآن جا حمل شود و از ترس مسلمانان جرئت مسافرت براى تجارت نداشتند و از گرسنگى مردار و خون ميخوردند و قمّى ره فرموده اينها قومى بودند كه نهر آبى داشتند و با وفور نعمت و رفاهيّت زندگانى ميكردند پس كفران نعمت نمودند و استنجاء كردند بخمير براى آنكه نرم باشد پس نهرشان خشك شد و گرفتار قحطى شدند بطوريكه همان خميرهائى كه خودشان را با آنها پاك كرده بودند بين خودشان قسمت ميكردند و ميخوردند و اين بنظر حقير منافى با بيان سابق نيست چون مثل با ممثّل بايد مطابق باشد حال آنها هم با اهل مكّه مطابق است در كفران نعمت و تبديل آن بعقوبت و پس از انقضاء ايّام شدّت و محنت و قبول اسلام خداوند از نظر رحمت و رأفت نعمت خود را براى آنها عودت داد و اباحه فرمود بصيغه امر كه بخوريد از آنچه روزى داد شما را خدا از غنائم وافر و سائر نعم كه حلال و پاكيزه
جلد 3 صفحه 323
است براى شما و شكر نعمت خدا را بجا آوريد اگر عبادت مينمائيد خداوند يگانه را و دست از بت پرستيدن برداشتهايد و طالب رضاى خدا و خوشنودى پيغمبر او هستيد فقط حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتى كه در وقت كشتن آنها نام بتها برده شود و باسم غير خدا آنرا ذبح كنند آنهم در صورت اختيار نه اضطرار بتفصيلى كه در سوره بقره ذيل همين آيه گذشت و اينجا بمناسبت مقام تكرار شده است ..
ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ بقره آيه 274منبه وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِيناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ آل عمران آيه 79 و بسياري از آيات و عاد از عدو است بمعني دويدن اشاره به اينكه سگها را روانه كنند و آن حيوان حرام گوشت را صيد كند يا ميته شود که ميفرمايد:
وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم مائده آيه 4 فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ ميامرزد و عفو ميكند و گذشت ميفرمايد رحيم مورد عنايات و مشمول رحمتهاي خود ميگرداند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 115)- دروغگویان هرگز رستگار نخواهند شد: از آنجا که در آیات گذشته سخن از نعمتهای پاکیزه الهی و شکر این نعمتها به میان آمده بود این آیه در تعقیب آنها، از محرمات واقعی و محرمات غیر واقعی که از طریق بدعت در آیین خدا تحریم شده بودند، سخن میگوید تا این حلقه تکمیل گردد.
نخست میگوید: خداوند «تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند بر شما حرام کرده است» (إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ).
اما آلودگی سه مورد اول، امروز بر کسی پوشیده نیست، مردار منبع انواع میکربهاست، و خون نیز از تمام اجزاء بدن از نظر فعالیت میکربها آلودهتر است، و گوشت خوک نیز عاملی برای چند نوع بیماری خطرناک است.
اما حیواناتی که با نام غیر «اللّه» ذبح میشوند فلسفه تحریم آن جنبه بهداشتی نیست، بلکه جنبه اخلاقی و معنوی دارد. چرا که از یک سو مبارزهای است با آیین
ج2، ص607
شرک و بت پرستی و از سوی دیگر توجهی است به آفریننده این نعمتها.
ضمنا از مجموع محتوای این آیه و آیات بعد، این نکته استفاده میشود که اسلام، اعتدال را در استفاده از گوشت توصیه میکند، نه مانند گیاهخواران این منبع غذایی را بکلی تحریم کرده، و نه مانند مردم عصر جاهلیت و گروهی از به اصطلاح متمدنان زمان ما اجازه استفاده از هر نوع گوشتی (حتی سوسمار و خرچنگ و انواع کرمها) را میدهد.
و در پایان آیه همان گونه که روش قرآن در بسیاری از موارد است، موارد استثناء را بیان کرده، میگوید: «اما کسانی که ناچار شوند (از خوردن گوشتهای حرام فی المثل در بیابانی بدون غذا بمانند و جانشان در خطر باشد) در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند (خدا آنها را میبخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: