و هر كس گناهى مرتكب شود، پس در حقيقت به زيان خود مرتكب شده و خداوند دانا و حكيم است.
نکته ها
گناه كه تجاوز از مرز قانون الهى است، صفاى دل و تقواى روح و عدالت را از بين مىبرد واين بزرگترين خسارت است. علاوه بر آنكه در نظام هستى و سنّتهاى الهى، نتيجه ظلم به مردم، دير يا زود به خود ظالم مىرسد. «فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ»
پیام ها
1- هر گناهى در روح و جان انسان، اثر مستقيم دارد. «يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ»
2- انسان در انجام گناه مجبور نيست و گناه را با اختيار واراده خود انجام مىدهد.
«يكسب»
3- در بازگرداندن آثار بد گناه به گناهكار هيچ خطائى رخ نمىدهد و كارى
جلد 2 - صفحه 158
حكيمانه است. «عَلِيماً حَكِيماً»
4- كار حكيمانه مشروط به آگاهى و علم است. «عَلِيماً حَكِيماً»
وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً: و هر كه كسب كند گناهى، و خواهد كه بىگناهى را بدان متهم سازد، فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ: پس جز اين نيست كه مىكند اين عمل را بر نفس خود، يعنى ضرر كسب آن گناه از نفس او به ديگرى تعدى نكند، بلكه عائد نفس خودش شود. وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً: و هست خدا، دانا به آنچه مرتكب شوند از معاصى، حكم كننده در مجازات هر عملى.
تبصره: حال بنا به فرمايش مخبر صادق، مكافات هر عمل بدى، مرجعش به خود نفس است. پس عقل و وجدان حكم مىكند به اينكه انسان عاقل
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 566
حتى المقدور سعى در افعال نيك نمايد و از ارتكاب اعمال بد و گناهان محترز باشد تا سعادت ابديه را دارا شود.
اسكندر ذو القرنين در موقعى كه سمند عزيمت جهت تسخير ممالك به هر سو مىتاخت، به قومى رسيد كه از دنيا دست كشيده و دامن از آلايش علايق برچيده. از جمله عادات ايشان بود كه قبرى چند كنده، هر صباح بر سر آنها رفته، جاروب مىنمودند و همانجا به نماز مشغول مىشدند و گياه مىخوردند و بدان معاش مىگذرانيدند. ذو القرنين، رسولى به خدمت پادشاه آنها فرستاد.
او را نزد خود طلبيد. جواب گفت: مرا با اسكندر احتياجى نيست. اسكندر به نزد او رفت. بعد از ملاقات پرسيد: چرا مال و اسباب نداريد و همت بر تحصيل آن نمىگماريد تا فوايد آن عايد شما گردد؟ فرمود: به سبب آنكه دنيا را مكروه مىداريم و خانه دل را به نقش محبت آن نمىگماريم كه ادراك چاشنى لذاتش، نفس را مشتاق و طامع آن سازد. پرسيد از سبب قبور، فرمود: براى آنكه ديدن اين قبور، آمال را كم؛ و تيشه انديشه مردن، گياه هوى و هوس را از زمين خاطر مىكند. پرسيد چرا گاو و گوسفند به هم نمىرسانيد تا از شير و گوشت آنها تمتع گرفته، خود را از تعب برهانيد؟ فرمود: براى آنكه نمىخواهيم شكمهاى خود را قبور حيوانات كنيم، و خوردن گياه، آتش جوع را نيز فرو نشاند. و از طعام هر چه از دهان گذشت، ديگر احساس طعم آن نمىشود، و خوب و بد و تلخ و شيرين همه يكسانند.
بعد دست خود را دراز كرد، كاسه سرى برداشت خطاب به اسكندر نمود و گفت: مىدانى اين كاسه سر كيست، پادشاهى است كه خداى تعالى او را سلطنت بر اهل زمين داده بود، و ظلم و ستم مىنمود. خداوند او را هلاك ساخت، به دست اجل از سرير ملكش فرو كشيد و اعمالش را ضبط نموده، روز حساب مكافات آن را به او خواهد داد. بعد كاسه پوسيده سر ديگر را برداشته، گفت: اين را مىشناسى؟ اين نيز پادشاهى بود بعد از آن پادشاه ظالم، و از ظلم و سوء عاقبت پادشاه سابق عبرت گرفته، با رعيت رعايت عدل و داد نمود.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 567
عاقبت كار او بر اين است اعمال او را خداوند ثبت و ضبط نموده، روز قيامت پاداش آن را به او خواهد داد. و اشاره به كاسه سر اسكندر نمود، فرمود: اين نيز چنين خواهد شد. اسكندر گفت: راضى به مصاحبت من مىشوى، كه مرا به جاى برادر باشى، وزارت خود را به تو تفويض كنم و در مال و اسباب تو را شريك گردانم. فرمود: بين من و تو اجتماع در يك جا مناسب نيست. به جهت ملك و مالى كه در دست تو مىباشد، مردم با تو دشمن، و من چون فاقد آنم با من دوست هستند، يعنى ما به النزاع مردمان، مال و اسباب دنيوى است، چون تو دامن به آن آلوده و من خاطر از آن آسودهام، همگى با تو در مقام خلاف، و جملگى با من در صفا مىباشند. القصّه به مصاحبت و مؤانست اسكندر راضى نشد، او را وداع كرده، از آنجا گذشت.
و كسيكه تحصيل ميكند گناهى را پس جز اين نيست كه تحصيل ميكند آنرا بر ضرر خود و باشد خدا داناى درست كردار..
تفسير
هر گناهى را كه شخص بسوء اختيار خود كسب و تحصيل نمايد ضررش عائد خودش ميشود در دنيا و آخرت بكسان ديگر مربوط نيست و بخدا هم زيانى وارد نميشود و خداوند عالم است بافعال بندگان و بر طبق عدل و حكمت با آنها رفتار مينمايد و مجازات ميكند اين آيه هم مؤيد تحقيق حقير است در آيه قبل كه هر گناهى ظلم به نفس است و اللّه اعلم.
آنكه پس از ارتكاب نادم شود و از خدا طلب مغفرت نمايد البته خدا او را ميبخشد و ميآمرزد و مورد الطاف و مشمول رحمت خود ميگرداند که
التائب من الذنب كمن لا ذنب له
بلكه فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه 70 و آيات و اخبار در قبولي توبه بسيار است و مكرر متعرض شدهايم من جمله همين آيه که ميفرمايد وَ مَن يَعمَل سُوءاً سوء عمل زشت و قبيح و منكر را ميگويند شايد اشاره بقبائح عقليه باشد که در نظر عقلاء مورث كراهت و اشمئزاز ميشود.
دوم: این آیه توضیح همان حقیقی است که اجمال آن در آیات قبل بیان شد و آن این که: «هر گناهی که انسان مرتکب می شود نهایتا و در نتیجه به خود ضرر زده و به زیان خود گام برداشته است» (وَ مَن یکسِب إِثماً فَإِنَّما یکسِبُهُ عَلی نَفسِهِ). و به این ترتیب گناهان اگر چه در ظاهر مختلفند، ولی آثار سوء آن قبل از همه در روح و جان خود شخص ظاهر می شود.
و در پایان آیه می فرماید: «خداوند هم عالم است و از اعمال بندگان باخبر، و هم حکیم است» و هر کس را طبق استحقاق خود مجازات می کند (وَ کانَ اللّهُ عَلِیماً حَکیماً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: