آیه 111 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<110 آیه 111 سوره بقره 112>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و یهود گفتند: هرگز به بهشت نرود جز طایفه یهود، و نصاری گفتند: جز طایفه نصاری. این تنها آرزوی باطل آنهاست، بگو: بر این دعوی برهان آورید اگر راست می‌گویید.

و گفتند: هرگز کسی وارد بهشت نمی شود مگر آنکه یهودی یا نصرانی باشد، این دروغ ها و اباطیل آنان است؛ بگو: اگر راستگویید دلیل و برهان خود را بیاورید.

و گفتند: «هرگز كسى به بهشت درنيايد، مگر آنكه يهودى يا ترسا باشد.» اين آرزوهاى [واهىِ‌] ايشان است. بگو: «اگر راست مى‌گوييد، دليل خود را بياوريد.»

گفتند: جز يهودان و ترسايان كسى به بهشت نمى‌رود. اين آرزوى آنهاست. بگو: اگر راست مى‌گوييد حجّت خويش بياوريد.

آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» این آرزوی آنهاست! بگو: «اگر راست می‌گویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And they say, ‘No one will enter paradise except one who is a Jew or Christian.’ Those are their [false] hopes! Say, ‘Produce your evidence, should you be truthful.’

And they say: None shall enter the garden (or paradise) except he who is a Jew or a Christian. These are their vain desires. Say: Bring your proof if you are truthful.

And they say: None entereth paradise unless he be a Jew or a Christian. These are their own desires. Say: Bring your proof (of what ye state) if ye are truthful.

And they say: "None shall enter Paradise unless he be a Jew or a Christian." Those are their (vain) desires. Say: "Produce your proof if ye are truthful."

معانی کلمات آیه

هود: يهودى. بقولى هود جمع هائد است، چنان كه از مقابله با «نصارى» فهميده مى شود. رجوع شود به (آل عمران/ 67).

نصارى: مفرد آن نصرانى است، پيروان عيسى عليه السّلام را نصارى گويند (بقره/ 62).

امانى: آرزوها. مفرد آن امنيه است. به معنى قرائت و دروغ نيز آيد.

برهان: دليل روشن. گويند: آن مصدر «بره يبره» است يعنى سفيد و روشن شد. [۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«111» وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌ تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌

وگفتند: هرگز به بهشت داخل نشود مگر آنكه يهودى يا نصرانى باشد. اينها آرزوهاى آنهاست، بگو: اگر راستگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد.

جلد 1 - صفحه 182

پیام ها

1- غرور دينى، باعث شد تا يهوديان و مسيحيان خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌»

2- امتيازطلبى وخودبرتربينى، آرزويى خام وخيالى واهى است. «تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ»

3- ادّعاى بدون دليل محكوم است. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ»

4- هرگونه عقيده‌اى بايد بر اساس دليل باشد. «قالُوا ... قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ» قرآن، مطالب خود را با دليل بيان كرده است و از مخالفان نيز تقاضاى دليل مى‌كند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌ تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (111)

شأن نزول: نزد اكثر مفسرين آنكه: يهود گفتند داخل بهشت نشود مگر يهود. و نصارى گفتند: داخل بهشت نشود مگر نصارى. به جهت عنادى كه ميان آنها بود يكديگر را طعن مى‌زدند در گمراهى، حق تعالى بيان ادعا

«1» نهج البلاغه، خطبه 198 (عبده)

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 231

در آنها را فرمايد:

وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ: و گفتند يهود و نصارى هر يك به ديگرى، هرگز داخل نمى‌شود بهشت را، إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌: مگر آن كسى كه يهودى يا نصرانى باشد.

نكته: تلفيف ميان قول يهود و نصارى به جهت اعتماد است بر فهم سامع كه ردّ هر فرقه‌اى كند به قول خودش كه آنچه گويند و ادعا نمايند باطل مى‌باشد.

تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ‌: اين تمناها آرزوى يهود و نصارى است از ادعاى عدم نزول خير از خدا بر مؤمنان، و تمناى ردّ ايشان به كفر و داخل نشدن غير يهود و نصارى به بهشت، تماما از اباطيل و اكاذيب آنها است.

قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ‌: بگو اى پيغمبر در جواب ايشان: بياوريد برهان و حجت خود را بر دعوى اختصاص شما به داخل بهشت، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌: اگر شماها راستگو هستيد در قول خود، زيرا هر ادعائى كه بدون دليل باشد از درجه اعتبار ساقط و مسموع نيست؛ و البته آن دليل باطل، و تكيه بر تمناى بى‌دليل، مستلزم حماقت و بلاهت است؛ چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد: لا تتّك على المنى فانّها بضايع النّوكى يعنى تكيه مكن بر آرزوهاى باطل و غير واقع، كه آن سرمايه احمقها مى‌باشد.

و از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلم مروى است كه فرمود:

الكيّس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت و العاجز من اتّبع نفسه هواها و تمنّى على اللّه‌ «1»: يعنى عاقل كسى است محاسبه نفس خود كند و عمل نمايد براى بعد از مرگ، و عاجز كسى است كه عقل خود را تابع هواى نفس خود گرداند و آرزو داشته باشد براى خداى تعالى.

تنبيه: آيه شريفه دال است بر فساد تقليد در اصول دين و ملحقات آن،

«1» المواعظ العدديه، صفحه 4- مستدرك الوسايل، جلد 2، صفحه 345 (ابواب جهاد النفس، باب 81، حديث 9)

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 232

زيرا اگر تقليد جايز بود هر آينه به برهان و حجت مأمور نمى‌شدند؛ و لكن در فروع كه اعمال طاعات و عبادات شرعيه است، تقليد لازم مى‌باشد. و نيز دلالت دارد بر جواز محاجه در دين نسبت به عالم براى اثبات حق و ردّ باطل.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌ تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (111)

ترجمه‌

گفتند هرگز داخل نميشود بهشت را مگر كسيكه بوده است يهوديا ترسا اين است آرزوهاى آنها بگو بياوريد دليلتان را اگر هستيد راستگويان..

تفسير

طائفه يهود ميگفتند بهشت مخصوص بما است و فرقه نصارى هم اظهار اين اعتقاد را در باره خودشان ميكردند و هيچكدام دليل و برهانى بر دعوى خود اقامه نمينمودند فقط آرزوى هر يك از آن دو فرقه اين بود كه خداوند بهشت را مخصوص بآنها فرمايد لذا خداوند مطالبه برهان و دليل از آنها فرموده است تا عاجز شوند و خلاف مدعاى آنها بر اهل عالم ظاهر و هويدا گردد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قالُوا لَن‌ يَدخُل‌َ الجَنَّةَ إِلاّ مَن‌ كان‌َ هُوداً أَو نَصاري‌ تِلك‌َ أَمانِيُّهُم‌ قُل‌ هاتُوا بُرهانَكُم‌ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ (111)

(يهود گفتند داخل‌ بهشت‌ نشود مگر كسي‌ ‌که‌ يهودي‌ ‌باشد‌ و نصاري‌ گفتند داخل‌ بهشت‌ نشود مگر كسي‌ ‌که‌ نصراني‌ ‌باشد‌، ‌اينکه‌ آرزوهاي‌ ايشانست‌ بگو دليل‌ خودتان‌ ‌را‌ بياوريد ‌اگر‌ راست‌ مي‌گوييد) ‌در‌ ‌آيه‌ ايجاز لطيفي‌ بكار برده‌ ‌شده‌ زيرا تقدير كلام‌ اينست‌ ‌که‌:

قالت‌ اليهود لن‌ يدخل‌ الجنة الا ‌من‌ ‌کان‌ يهوديا و قالت‌ النصاري‌ لن‌ يدخل‌ الجنة الا ‌من‌ ‌کان‌ نصرانيا ‌پس‌ ‌هر‌ دو طايفه‌ ‌را‌ جمع‌ نموده‌ و ‌از‌ ‌آنها‌ ‌به‌ «قالوا» تعبير فرموده‌ و جمله‌ دوم‌ ‌را‌ بنحو ايجاز ‌از‌ جهت‌ وضوحش‌ بكلمه‌ «‌او‌ نصاري‌» بيان‌ فرموده‌ ‌است‌ و دليل‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ اينست‌ ‌که‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دو طايفه‌ ديگري‌ ‌را‌ ‌بر‌ باطل‌ ميدانند چنانچه‌ ‌در‌ دو ‌آيه‌ ‌بعد‌ ميفرمايد وَ قالَت‌ِ اليَهُودُ لَيسَت‌ِ النَّصاري‌ عَلي‌ شَي‌ءٍ الاية و هود اسم‌ جمع‌ ‌براي‌ طايفه‌ يهود ‌است‌ مانند كلمه‌ يهود بقرينه‌ عطف‌ نصاري‌ ‌بر‌ ‌آن‌ ‌که‌ جمع‌ نصراني‌ ‌است‌ نه‌ آنچه‌ بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ گفته‌اند ‌که‌ جمع‌ عائد بمعني‌ تائب‌ و رجوع‌ كننده‌ بحق‌ ‌است‌ زيرا اطلاق‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌بر‌ يهود مناسبتي‌ ندارد و نه‌ آنچه‌ بعضي‌ ديگر گفته‌اند ‌که‌ مصدر ‌است‌ و ‌بر‌ مفرد و جمع‌ اطلاق‌ ميشود زيرا اطلاق‌ هود ‌بر‌ مفرد معلوم‌ نيست‌ و مفرد ‌آن‌ يهودي‌ اطلاق‌ ‌شده‌ مانند ما كان‌َ إِبراهِيم‌ُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصرانِيًّا«1» و بعيد نيست‌ ‌که‌ هود همان‌ يهود ‌باشد‌ و چون‌ ياء ‌آن‌ زائد ‌است‌ ‌در‌ بعضي‌ موارد ساقط ‌شده‌ ‌باشد‌ و آنچه‌ ‌در‌ قرآن‌ معرف‌ ذكر ‌شده‌ يهود، و آنچه‌ منكر استعمال‌ ‌شده‌ هود ‌است‌.

و ‌اينکه‌ دعوي‌ اختصاص‌ بيهود و نصاري‌ ندارد بلكه‌ ‌هر‌ صاحب‌ مذهبي‌ نظر

1‌-‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 60

جلد 2 - صفحه 152

‌به‌ اينكه‌ دين‌ ‌خود‌ ‌را‌ حق‌ و ساير اديان‌ ‌را‌ باطل‌ ميداند لذا ‌خود‌ ‌را‌ اهل‌ نجات‌ و ديگران‌ ‌را‌ اهل‌ عذاب‌ مي‌پندارد، و البته‌ ‌اينکه‌ دعوايي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ مستند بدليل‌ و برهان‌ ‌باشد‌ قابل‌ قبول‌ و مفيد فايده‌ ‌است‌ و گرنه‌ جز آرزوي‌ بيهوده‌ و خيال‌ خامي‌ بيش‌ نيست‌، و ‌از‌ اينجهت‌ ‌در‌ مقام‌ ردّ يهود و نصاري‌ ميفرمايد:

قُل‌ هاتُوا بُرهانَكُم‌ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ ‌يعني‌ ‌اگر‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ راست‌ گوئيد دليل‌ ‌خود‌ ‌را‌ بياوريد و چنانچه‌ مكرر تذكر داده‌ايم‌ يهود و نصاري‌ هيچ‌ دليلي‌ ‌بر‌ حقانيت‌ دين‌ ‌خود‌ ندارند و فقط مدعي‌ تواتر ‌از‌ زمان‌ موسي‌ «ع‌» و زمان‌ عيسي‌ «ع‌» ‌تا‌ ‌اينکه‌ زمان‌ هستند و حال‌ آنكه‌ تواتر ‌آنها‌ چندين‌ مرتبه‌ قطع‌ ‌شده‌ و مدرك‌ تورات‌ ‌آنها‌ منتهي‌ بيك‌ نفر ميشود ‌که‌ آثار كذب‌ ‌از‌ ‌او‌ ظاهر ‌است‌ و همچنين‌ ‌است‌ حال‌ اناجيل‌ چنانچه‌ مفصلا ‌در‌ كلم‌ الطيب‌ متعرض‌ شده‌ايم‌«1» و امر ‌در‌ «هاتوا» امر تعجيزيست‌ ‌يعني‌ اتيان‌ برهان‌ ‌براي‌ ‌شما‌ ممكن‌ نيست‌ و ‌از‌ آوردن‌ دليل‌ عاجزيد، و ممكن‌ ‌است‌ ‌آيه‌ شريفه‌ نظر بنكته‌ ديگري‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌ خصايص‌ اعتقادي‌ يهود و نصاري‌ ‌است‌ و ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ يهود مدعي‌ هستند ‌که‌ آنان‌ ‌هر‌ چه‌ معصيت‌ كنند بجهنم‌ نميروند جز ايام‌ كمي‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌است‌:

وَ قالُوا لَن‌ تَمَسَّنَا النّارُ إِلّا أَيّاماً مَعدُودَةً و نصاري‌ مدعي‌ هستند ‌که‌ حضرت‌ عيسي‌ عوض‌ ‌آنها‌ بجهنم‌ رفت‌ و ديگر آنان‌ بدوزخ‌ نميروند ‌هر‌ چند معصيت‌ كار باشند و گفتند «فدانا ‌من‌ لعنة الناموس‌» ‌يعني‌ عيسي‌ «ع‌» لعنت‌ ناموس‌ ‌را‌ ‌که‌ مراد تورات‌ ‌است‌ بجاي‌ ‌ما قبول‌ كرد، و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ خداوند ‌اينکه‌ انديشه‌ واهي‌ و موهوم‌ آنان‌ ‌را‌ «اماني‌» تعبير فرمود و اماني‌ جمع‌ امنية بمعني‌ آرزو ‌است‌ چنانچه‌ گذشت‌.

1‌-‌ مجلد اول‌ صفحه‌ 261‌-‌ 298

153

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 111)- انحصار طلبان بهشت! قرآن در این آیه اشاره به یکی دیگر از ادّعاهای پوچ و نابجای گروهی از یهودیان و مسیحیان کرده و سپس پاسخ دندان شکن به آنها می‌گوید: «آنها گفتند: هیچ کس جز یهود و نصاری داخل بهشت

ج1، ص111

نخواهد شد» (وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری).

در پاسخ ابتدا می‌فرماید: «این تنها آرزویی است که دارند» و هرگز به این آرزو نخواهند رسید (تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ).

بعد روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده می‌گوید: «به آنها بگو هر ادّعایی دلیلی می‌خواهد چنانچه در این ادّعا صادق هستید دلیل خود را بیاورید» (قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع