آیه 102 سوره مؤمنون
<<101 | آیه 102 سوره مؤمنون | 103>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس (در آن روز) هر که اعمالش سنگین و وزین است آنان رستگارانند.
پس کسانی که اعمال وزن شده آنان سنگین [و باارزش] است، همانانند که رستگارند.
پس كسانى كه كفه ميزان [اعمال] آنان سنگين باشد، ايشان رستگارانند.
آنان كه ترازويشان سنگين باشد، خود، رستگارانند.
و کسانی که وزنه اعمالشان سنگین است، همان رستگارانند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- موازين: جمع ميزان، به قولى جمع موزون است.[۱]
نزول
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیهالسلام و ایشان از پدر بزرگوارش امام صادق علیهالسلام و ایشان از پدر بزرگوارش امام باقر علیهالسلام نقل نمایند که فرمود: این آیه درباره ما اهل البیت علیهمالسلام نازل گردیده است.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ «101»
پس آن گاه كه در صور دميده شود، در آن روز نه ميانشان خويشاوندى است و نه (از حال يكديگر) سؤال مىكنند.
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «102»
پس كسانى كه كفّهى اعمالشان سنگين باشد، ايشان همان رستگارانند.
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ «103»
و كسانى كه كفّهى اعمالشان سبك باشد، پس آنان كسانى هستند كه سرمايهى وجود خود را از دست دادهاند و هميشه در جهنّم مىمانند.
نکته ها
سؤال: در بعضى آيات آمده است كه در قيامت مردم از يكديگر سؤال مىكنند، «وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ» «1»* و يا اهل بهشت از دوزخيان مىپرسند: چه چيز باعث شد كه شما به دوزخ در آييد؟ «ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ» «2» پس چرا در آيهى مورد بحث مىفرمايد:
مردم از يكديگر سؤال نمىكنند «وَ لا يَتَساءَلُونَ» دليل اين تفاوت چيست؟
پاسخ: اين دو مطلب با هم منافاتى ندارند؛ در مورد اوّل كه مىفرمايد: «مردم از همديگر سؤال مىكنند» اين مربوط به پس از رسيدگى به حساب و كتاب است و دربارهى اهل بهشت و دوزخ است كه مطالبى از يكديگر مىپرسند، ولى آيهى مورد بحث دربارهى آغاز قيامت و زمان حساب و مرحلهى پيش از ورود مردم به بهشت يا دوزخ است كه مىفرمايد: از يكديگر سؤال نمىكنند. «3»
«1». صافات، 27؛ طور، 25.
«2». مدثّر، 42.
«3». الميزان، ج 15، ص 69.
جلد 6 - صفحه 130
پیام ها
1- آغاز رستاخيز با نفخ صور است. فَإِذا نُفِخَ ... فَلا أَنْسابَ
2- در قيامت، اسناد افتخار دنيوى محو مىشود. «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ»
3- همهى عملهاى دنيوى حساب و كتاب دارند. «فَمَنْ ثَقُلَتْ- وَ مَنْ خَفَّتْ»
4- براى هر كارى ميزانى است. «مَوازِينُهُ»
5- بزرگترين خسارت انسان، هدر دادن عمر و استعدادهاى خويش است. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»
6- رستگاران، كسانى هستند كه براى قيامت ذخايرى داشته باشند. «هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (102)
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ: پس هر كه سنگين آيد ترازوهاى او به اعمال حسنه، يعنى مؤمنان كه به سبب كسب اعمال صالحه ميزان آنها سنگين شود. فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: پس ايشانند رستگاران از دركات جحيم و رسندگان به درجات نعيم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (101) فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (102) وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ (103) تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ (104) أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (105)
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ (106) رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ (107) قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ (108)
ترجمه
- پس چون دميده شود در صور پس نباشد خويشاوندىء ميانشان چنين روزى و نپرسند از يكديگر
پس آنكه سنگين است موزونهاى او پس آنگروه ايشانند رستگاران
و آنكه سبك است موزونهاى او پس آنگروه آنانند كه زيان رساندند
جلد 3 صفحه 656
به نفسهاشان در دوزخند جاودانيان
ميسوزاند رويهاشان را آتش و آنها باشند در آن ترش رويان
آيا نبود آيتهاى من كه خوانده ميشد بر شما پس بوديد كه آنها را تكذيب ميكرديد
گويند پروردگارا غالب شد بر ما بدبختى ما و بوديم گروهى گمراهان
پروردگارا بيرون آور ما را از آن پس اگر عود كنيم پس همانا ما باشيم ستمكاران
گويد دور شويد در آن و سخن مگوئيد با من.
تفسير
- بمناسبت ذيل آيه سابقه ذكرى از احوال قيامت شده كه چون اسرافيل بدمد در صور و مردگان مبعوث و محشور شوند بقدرى متوحّش و متحيّرند كه كسى بفكر ديگرى نيست و آنروز حسب و نسب و قرابت و خويشى فائده ندارد كه كسى بآن توسل و تقرّب جويد يا فخر و مباهات كند مگر حسب و نسب حضرت ختمى مرتبت كه باقى و برقرار است و ميتوانند اقارب آنحضرت از اهل ايمان باو توسل جويند چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه هر حسب و نسبى منقطع است در روز قيامت مگر حسب و نسب من و كسى از كسى احوالپرسى و گله گذارى نميكند مگر بعد از محاسبه چنانچه در سوره و الصّافّات بيايد انشاء اللّه تعالى كه بعضى رو بديگرى نموده پرسش نمايند و در آنروز ميزانهاى عدل الهى كه ذوات مقدّسه انبيا و ائمه عليهم السلامند بر پا شوند و عقائد و اعمال هر امّتى را با عقيده و عمل پيغمبر و امامشان بسنجند اگر موافق شد معلوم ميشود سنگين و متين و و زين و رزين و با معنى و حقيقت بوده و آنها رستگار و اهل بهشتند و اگر مخالف باشد معلوم ميشود سبك و پوچ و بىمعنى و حقيقت و بىقدر و قيمت بوده و آنها كسانى هستند كه استعداد خودشان را براى كمال علمى و عملى در دنيا باطل نمودند و منازلشان را در بهشت از دست دادهاند و جهنّم را براى خود خريدهاند و بايد هميشه آنجا باشند پس باختيار خودشان ضرر و زيان بزرگى بر خود وارد نمودهاند كه قابل تدارك نيست و بنابراين موازين جمع موزون مانند مكاتيب جمع مكتوب است و مراد از آن عقائد و اعمال خوب و بد بندگان است و بعضى موازين را جمع ميزان گرفتهاند و سنگينى ترازوها را كه براى انواع مختلفه اعمال وضع شده بزيادتى حسنات از سيّئات و سبكى ترازوها را بعكس آن دانستهاند و گفتهاند اعمال براى سنجيدن كه فائده آن ظهور عدل
جلد 3 صفحه 657
الهى است مجسّم و مصوّر ميگردد يا صحائف آن كشيده ميشود ولى اقرب باعتبار و اوفق بمضامين اخبار مأثوره از ائمه اطهار همانستكه قبلا ذكر شد و در اوائل سوره اعراف نيز مبيّن گرديد و بعضى صور را جمع صورت دانسته و نفخ در آنرا عبارت از افاضه روح باجسام مصوّره پنداشتهاند و معناى اوّل اظهر است و اهل جهنّم وقتى حرارت شعله آتش بصورتهاشان ميرسد پوستشان را جمع ميكند بطوريكه دندانهاشان از زير لبها بيرون ميآيد و خيلى بد شكل ميشوند چون لفح بمعناى نفخ حرارت است و كالح آكنده دندان در ترش روئى است و در زشتى و ترش روئى استعمال ميشود و براى ملامت و ندامت آنها خداوند ميفرمايد آيا آيات قرآن بر شما تلاوت نميشد در دنيا و شما تكذيب ميكرديد آنها را جواب عرضه ميدارند پروردگارا شقاوت و بدبختى ذاتى ما بر ما غلبه نمود و ما گمراه شديم پروردگارا ما را از آتش بيرون بياور اگر ديگر ما تكذيب نموديم ستمكار بخود باشيم و خداوند آنها را بلفظى كه در وقت راندن سگ استعمال ميشود ميراند و منع از سخن گفتن ميفرمايد چون آنجا جاى اين قبيل حرفها نيست و بايد باين قبيل خطابات و اهانات بر عذاب آنها افزوده شود و در توحيد از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آنها باعمال خودشان شقى شدند و بعضى بجاى شقوتنا شقاوتنا بفتح شين و با الف قرائت نمودهاند و گفتهاند بعد از اين راندن اخير الهى ديگر آوازى از آنها شنيده نشود جز صوتى مانند عرعر خر و زوزه سگ و بيكديگر فشار ميآورند هفتاد سال تا ميرسند بقعر جهنّم و در آنجا جاى گزين و مخلّد خواهند بود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَمَن ثَقُلَت مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ (102) وَ مَن خَفَّت مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ (103)
پس كسي که ميزانهاي او سنگين باشد پس آنها رستگارانند و كسي که ميزانهاي او سبك باشد پس آنها كساني هستند که زيانكار نفوس خود بودند در جهنم هميشه هستند دائما، كلام در اينکه دو آيه شريفه در چند مقام واقع ميشود.
اول- از ضروريات دين اسلام و جزو عقايد دين است ميزان يوم القيامة که انكارش كفر است.
دوم- هر كس موازيني دارد که ميفرمايد:
(فَمَن ثَقُلَت مَوازِينُهُ) هر حسنه يك ميزان دارد مثل نماز زكاة صوم و غير اينها.
اگر صحيحا واقع شده ثقيل است، و اگر تارك يا ضايع شده خفيف است و ثقالت و خفت هر شيئي مناسب با همان شيئي است.
سوم- ثقالت منوط بايمان است چون بدون ايمان هيچ عملي صحيح نيست شرط صحت کل اعمال ايمان است، و خفت منوط به كفر است زيرا غير كافر و ضال مخلد در جهنم نيست.
چهارم- ايمان (حسنة لا يضر معها سيّئة و الكفر سيئة لا ينفع معها حسنة) پنجم- ثقالت درجاتي دارد هر چه ايمانش قويتر باشد و مقرون باعمال صالحه و آلوده به معاصي نباشد، ثقالتش بيشتر ميشود، و همچنين خفت هر چه كفرش شديدتر باشد و مقرون به ظلم و معاصي باشد، دركاتش بيشتر و موازينش خفيفتر ميشود، امّا مؤمن مشمول.
(فَمَن ثَقُلَت مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ) است و لو بشفاعت و مغفرت و
جلد 13 - صفحه 472
عفو الهي، و اما غير مؤمن هر که هست و هر چه هست مشمول:
(وَ مَن خَفَّت مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ) است و شاهد بر اينکه دعوي آيه بعد است که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 102)- بعد از قیام قیامت، نخستین مسأله، مسأله سنجش اعمال است با میزان مخصوصی که در آن روز برای این کار تعیین شده، گروهی اعمال پر وزنی دارند که ترازوی اعمال را سنگین میکند، در باره این گروه میفرماید: «کسانی که وزنه اعمالشان سنگین است همان رستگارانند» (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
بطوری که از روایات مختلف بر میآید میزان سنجش اعمال انسانها و حتی خود انسانها در آن روز پیشوایان بزرگ و انسانهای نمونهاند.
بنا بر این انسانها و اعمالشان را با پیامبران بزرگ و اوصیای آنها مقایسه میکنند، و در این مقایسه روشن میشود که تا چه اندازه به آنها شباهت دارند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.