آیه 9 سوره فاطر
<<8 | آیه 9 سوره فاطر | 10>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و خداست آن که بادها را بفرستد که ابرها را بر میانگیزد و آن ابر را ما به شهر و دیار مرده برانیم و به بارانش زمین را پس از مرگ (خزان) زنده گردانیم. حشر و نشر مردگان هم (به قیامت) همین گونه است.
خداست که بادها را فرستاد تا ابری را برانگیزند، پس ما آن را به سوی سرزمین مرده راندیم و زمین را پس از مردگی اش به وسیله آن زنده کردیم؛ زنده شدن مردگان هم این گونه است.
و خدا همان كسى است كه بادها را روانه مىكند؛ پس [بادها] ابرى را برمىانگيزند، و [ما] آن را به سوى سرزمينى مرده رانديم، و آن زمين را بدان [وسيله]، پس از مرگش زندگى بخشيديم؛ رستاخيز [نيز ]چنين است.
خداست كه بادها را فرستاد تا ابرها را برانگيزند. و ما آنها را به سرزمينهاى مرده مىرانيم و زمين مرده را به آن زنده مىكنيم. زندهگشتن در روز قيامت نيز چنين است.
خداوند کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت درآورند؛ سپس ما این ابرها را به سوی زمین مردهای راندیم و به وسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده میکنیم؛ رستاخیز نیز همین گونه است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تثير: ثور: زير و رو شدن. پراكنده شدن. اثاره: زير و رو و پراكنده كردن «تثير»: پراكنده مىكند يا حركت مىدهد.
- سقناه: سوق: راندن. «سقناه» سوق داديم آن را.
- نشور: نشر: گستردن و گسترش. به معنى: زنده كردن نيز آيد «نشر اللَّه الموتى و انشرهم: احياهم» على هذا، نشور به معنى زنده شدن است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ «9»
و خداوند است كه بادها را فرستاد تا ابر را برانگيزاند، پس آن را به سوى سرزمينى مرده رانديم، و به وسيلهى آن زمين را بعد از مردنش زنده نموديم. رستاخيز نيز چنين است.
نکته ها
چنانكه با ارادهى خداوند، حركت ابر و باد و ريزش باران، زمين مرده را زنده كرده و گياهان سر ازخاك بر مىآورند، با ارادهاى ديگر و وقوع زلزلهاى عظيم، مردگان از خاك بر مىخيزند و زنده مىشوند.
جلد 7 - صفحه 479
اين بهار نو ز بعد برگ ريز
هست برهان بر وجود رستخيز «1»
پیام ها
1- وزش بادها، حرگت ابرها و ريزش بارانها، تصادفى نيست، با اراده الهى است. اللَّهُ ... أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ ... فَسُقْناهُ
2- در هستى، برنامه و نظم و تدبير حاكم است. أَرْسَلَ ... فَتُثِيرُ ... فَسُقْناهُ ... فَأَحْيَيْنا
3- براى فهم غيب، از شهود استفاده كنيد. «كَذلِكَ النُّشُورُ»
تفسير نور(10جلدى) ج7 479 سوره فاطر، آيه 10 ..... ص : 479
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ «9»
جلد 11 - صفحه 17
بعد عود كلام به ذكر ادله توحيد فرمايد:
وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ: و خداى به حق آن ذاتى است كه فرستاد بادها را، يعنى شمال و دبور «1» و جنوب را، فَتُثِيرُ سَحاباً: پس برمىانگيختند آن بادها ابر را. مراد احداث باد است به اين كيفيت، فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ: پس رانديم آن ابر را بسوى زمين شهر مرده و افسرده، فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ: پس زنده فرموديم به آبى كه از آن ابر نازل شده زمين را، بَعْدَ مَوْتِها: بعد از مردن و افسردگى و پژمردگى آن، كَذلِكَ النُّشُورُ: مانند زنده كردن زمين است، برانگيختن و زنده كردن مردگان است از قبرها.
تبصره: آيه شريفه برهان مبدء و معاد را بيان فرمايد بدين تقرير:
اما مبدء: مشاهده شود ايام زمستان، زمين مرده و افسرده و آثارى ندارد، خداى تعالى به سبب باران زنده فرمايد آن را كه سبز و خرم و با طراوت و نضارت شده آثار قدرت و وحدانيت او را هويدا سازد.
هر گياهى كه از زمين رويد
وحده لا شريك له گويد
اما معاد: چنانكه بالحس مشاهده شود، احياى زمين بعد از مردنش همچنين به دليل ملازمه، هر آينه عاقل فطن را برهانى است به قدرت تامه الهيه بر احياى مردگان از قبرها روز قيامت براى جزاى اعمال بندگان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ «6» الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «7» أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ «8» وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ «9» مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ «10»
ترجمه
همانا شيطان براى شما دشمن است پس بگيريد او را دشمن جز اين نيست كه ميخواند پيروانش را تا باشند از اهل آتش سوزان
آنها كه كافر شدند برايشان عذابى است سخت و آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته مر ايشانرا است آمرزش و اجرى بزرگ
آيا پس كسى كه آراسته شد براى او زشتى كردارش پس ديد آنرا خوب پس همانا خداوند گمراه ميكند هر كه را بخواهد و هدايت ميكند هر كه را بخواهد پس نبايد برود جان تو براى شدّت اندوه بر آنها همانا خدا دانا است بآنچه ميكنند
و خدا است آنكه ميفرستد بادها را پس برمىانگيزانند ابر را پس ميرانيم آنرا بسوى زمينهاى مرده پس زنده گردانيم بآن زمين را پس از مردنش همچنين است برانگيختن مردگان
آنكس كه ميخواهد عزّت را پس مر خدا را است عزّت تمامى بسوى او بالا ميرود سخن پاك و كردار شايسته بالا ميبرد آنرا و آنانكه ميكنند كارهاى بد را براى آنها عذابى است سخت و مكر آن جماعت
جلد 4 صفحه 377
نابود ميگردد آن.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيه سابقه كه مردم را متذكّر بفريب شيطان فرموده بود ميفرمايد كه شيطان همان دشمن قديمى شما است كه پدر شما را از بهشت بيرون كرد شما هم با او دشمنى كنيد و در عقائد و اعمال با او مخالفت نمائيد و از او در حذر باشيد چون او تمام همّتش مصروف بآنستكه همراهان و پيروان خود را مستحقّ آتش سوزان جهنّم نمايد يعنى مردم را ميخواند به پيروى و اطاعت خود در امور ناشايسته براى آنكه اهل جهنّم شوند چون در پيشگاه الهى قسم ياد كرده كه بنى آدم را اغواء نمايد و خداوند او را مانند خون در عروق مردم نفوذ داده و در عوض عقل را هم بآنها عنايت فرموده پس هر كس تابع شيطان شود و كافر بخدا و اولياء او براى او در آخرت عذاب شديد است و هر كس بگرود بخدا و اولياء او و بدستور ايشان اعمال شايسته بجا آورد اگر احيانا عمل ناشايستهئى هم از او بروز نمايد خداوند او را ميآمرزد مخصوصا اگر مقرون بتوبه گردد و پاداش فراوانى باو عنايت خواهد فرمود آيا كسيكه بعقل خود مراجعه ننموده و شيطان كار بد او را در نظرش جلوه و زينت داده كه آنرا خوب پنداشته مانند كسى است كه بعقل خود مراجعه نموده و قبح آنرا دانسته نه چنين است خدا كسانيرا كه بگوهر عقل الهى اعتنا نكنند و پيروى شيطان را نمايند بحال خودشان واميگذارد و گمراه ميشوند بوسوسه شيطان كه خدا در آنها راه داده و كسانيرا كه بگوهر عقل اعتنا و اعتماد نمايند و بوسائل هدايت الهى و اولياء او متمسّك گردند هدايت ميفرمايد آنانرا بحقّ و حقيقت و حسن و قبح اعمال را بخوبى مىيابند خوب را ارتكاب و از بد اجتناب مينمايند و اين نيست مگر بتوفيق الهى و آن نيست مگر بخذلان او و چون جواب سؤال در قول خداوند أَ فَمَنْ زُيِّنَ از فَإِنَّ اللَّهَ ببعد معلوم ميشود در كلام حذف شده است پس اى حبيب من تو نبايد خودت را از هموم و غموم بر كفر و عصيان آنها هلاك كنى همه كارها با خدا است خدا ميداند آنها چه كرده و ميكنند و همه را بجزاى اعمالشان در دنيا يا آخرت يا هر دو خواهد رسانيد و براى اثبات مبدء و معاد و نفى شرك ميفرمايد خدا آنچنان قادر محيط كريمى است كه بادها را ميفرستد ابرها را كه بر حسب نقل كافى و قمّى ره از امير المؤمنين عليه السّلام در جنگلهاى
جلد 4 صفحه 378
كناره دريا متراكم است پراكنده ميكنند و بعدا براى دفع استناد فعل بعوامل طبيعى ميفرمايد پس سوق ميدهيم ما ابر را بجانب اراضى بلدى كه بىآب مانده و محصولى ندارد پس زنده ميكنيم بتوسط باران رحمت خود بآن ابر زمين را بعد از مردنش همينطور است كيفيّت احياء بندگان در يوم النّشور كه قيامت است و در سوره بقره مفصّلا ذكر شد كه خداوند بين نفخه اول و دوم اسرافيل از بحر مسجور بارانى ميفرستد كه آن منى است پس ملاقات ميكند با اجسام پوسيده و مردم از زمين مانند گياه ميرويند و اين از تفسير امام عليه السّلام نقل شد و در مجالس و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وقتى خدا بخواهد مردم را مبعوث فرمايد چهل روز باران ميبارد از آسمان بر زمين پس مجتمع ميشود بندها و ميرويد گوشتها و خدا بايد چنين احاطه و كرم و قدرتى داشته باشد نه مانند بتها كه از پستترين اجزاء عالم وجودند و بهيچ وجه كارى از دستشان برنمىآيد و نبايد بتپرستان مكّه تصوّر كنند كه اگر قبول اسلام كنند و دست از دين آباء و اجداد خود بردارند ذليل و خوار ميشوند چون اگر كسى طالب و خواهان عزّت باشد بايد آنرا از خدا بخواهد چون تمام عزّتها از آن خدا است و نزد او است بهر كس بخواهد ميدهد اگر قابليّت داشته باشد و تحصيل قابليّت باطاعت خدا ميشود چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه فرمود پروردگار شما ميفرمايد من عزيزم كسيكه ميخواهد در دنيا و آخرت عزيز باشد بايد اطاعت كند عزيز را و بسوى او صعود ميكند و بالا ميرود سخن پاك و پاكيزه مانند كلمه اخلاص كه لا اله الّا اللّه است و اقرار برسالت پيغمبر خاتم و ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او عليهم السلام و ساير معارف حقّه و مانند اذكار و ادعيه مأثوره و مواعظ حسنه و مطالب نافعه و عمل شايسته كه موافق با آن سخن پاك و پاكيزه باشد اعمّ از اعتقاد قلبى و افعال خارجى از عبادات و غيرها و قصد خالص براى رضاى خدا بالا ميبرد آن قول را مثلا اقرار باصول دين وقتى قبول ميشود و بالا ميرود كه مقرون بعمل قلبى و اعتقاد جز مىباشد و اقرار بفروع دين وقتى نافع و قبول است كه مقرون بعمل خارجى شود و اذكار وارده وقتى بالا ميرود كه بنيّت خالص الهى واقع شود كه آنهم عمل قلبى است و بنظر حقير اين وجه جمع بين ظاهر آيه شريفه و روايات مفسّره است چون از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرمود
جلد 4 صفحه 379
هر قولى شاهدى از عمل دارد كه تصديق يا تكذيب ميكند آنرا پس وقتى فرزند آدم سخنى گفت و تصديق شد قولش بعملش بالا ميرود آنقول بواسطه عمل او بسوى خدا و وقتى گفت و مخالفت نمود عملش با قولش برگردانده ميشود قولش بر عمل بدش و با آن بآتش افكنده ميشود و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه كلم طيّب قول مؤمن لا اله الّا اللّه محمد رسول اللّه على ولىّ اللّه است و عمل صالح اعتقاد قلبى است بآنكه اين حقّ است و از طرف خدا است و شكّى در آن نيست و در بعضى از اخبار و اقوال كلم طيّب بكلمه اخلاص و اقرار بما جاء به النّبىّ و عمل صالح بولايت ائمه اطهار عليهم السلام كه شرط قبول اعمال است تفسير شده و از روايت علوى استفاده ميشود كه كلم طيّب لا اله الّا اللّه است و عمل صالح نيّت خالص است كه بالا ميبرد آنرا و كسانيكه بمكر و حيله ميخواهند كارهاى بدى را انجام دهند مانند قريش كه در دار النّدوه جمع شدند و ميخواستند پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بكشند يا حبس نمايند يا تبعيد كنند و مانند اصحاب سقيفه كه جمع شدند براى ردّ وصيّت پيغمبر و حكم خدا راجع بولايت امير المؤمنين عليه السّلام و امثال اينها براى آنها در آخرت عذاب سختى است و مكرشان هم يا در دنيا مؤثر نميشود يا بالاخره نابود ميگردد ولى بدنامى و عذاب آخرتشان باقى خواهد بود و ضمير هو براى فصل بين مبتدا و خبر است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اللّهُ الَّذِي أَرسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقناهُ إِلي بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحيَينا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها كَذلِكَ النُّشُورُ «9»
و خداوند آن خدايي که ميفرستد بادها را پس برانگيخته ميشود ابرها پس سيراب ميكند او را بسوي شهر مرده پس زنده ميكنيم با آن باران زمين را بعد از مردن آن زمين و همين نحو است نشر و حشر که مردهها را زنده ميفرمايد در قيامت پس از مردن آنها.
توضيح كلام: اينكه منشأ نزول باران بر حسب اسباب ظاهريه بخاراتي است که از درياها متصاعد ميشود در هوا منجمد ميگردد و بصورت ابر ظاهر
جلد 15 - صفحه 10
ميشود و باد آن ابرها را حركت ميدهد و آبهايي که در آن بخارها بوده بصورت باران نازل ميشود و لكن تمام اينکه بخارات و ابرها و بادها و بارانها شعور و ادراك دارند و مأمور بامر الهي هستند و ملائكه موكله بآنها آنها را ميرانند و بمحل معيني ميبارند و بتمام قطرات باران ملكي موكل است لذا ميفرمايد:
وَ اللّهُ الَّذِي أَرسَلَ الرِّياحَ که خداوند امر ميفرمايد بباد و او را ميفرستد فَتُثِيرُ سَحاباً پس برانگيخته ميشود ابر و ابرها را باد ميراند بمحلي که مأمور هستند پس ابرها پراكنده ميشوند و از خلال آنها آب خارج ميشود اگر هوا ملايم باشد باران ميشود و اگر سرد باشد همان حين خروج برف ميشود و اگر در اثناء نزول سرد باشد تگرگ ميشود.
فَسُقناهُ إِلي بَلَدٍ مَيِّتٍ بلد ميت که تمام اهل آن بلد از بي آبي هيچ روئيدني نداشته باشند زمين خشك افتاده باشد پس خداوند سيراب ميفرمايد از باران آن زمين مرده خشك را پس زنده ميكند او را.
فَأَحيَينا بِهِ الأَرضَ زنده ميشود.
بَعدَ مَوتِها همين خدا قدرت دارد که انسان مرده را دو مرتبه زنده كند در روز حشر و نشر و بعث.
كَذلِكَ النُّشُورُ چنانچه نمونه آن را در دنيا بسيار نشان داده آدم را از خاك خلق فرمود ابراهيم از آن چهار مرغ كوبيده برايش زنده شد عيسي مرده را زنده كرد براي موسي آن هفتاد نفر زنده شدند بدعاء پيغمبر آن شاهزاده خراساني و دو پسران جابر زنده شدند دوره ظهور و دوره رجعت بسياري از نيكان و بدان زنده ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 9)- در این آیه با توجه به بحثهایی که قبلا پیرامون هدایت و ضلالت و ایمان و کفر گذشت به بیان کوتاه و روشنی پیرامون مبدأ و معاد میپردازد و اثبات «مبدأ» را با اثبات «معاد» در یک دلیل جالب قرین کرده، میفرماید: «خداوند همان کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت در آورند» (وَ اللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً).
«پس ما این ابرها را به سوی سرزمین مرده و خشکی میرانیم» (فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَیِّتٍ).
«سپس به وسیله آن زمین را بعد از مردنش زنده میکنیم» (فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها).
«آری! زنده شدن مردگان بعد از مرگ نیز همین گونه است»! (کَذلِکَ النُّشُورُ).
نظام حساب شدهای که بر حرکت بادها، و سپس حرکت ابرها، و بعد از آن نزول قطرههای حیات بخش باران، و به دنبال آن زنده شدن زمینهای مرده حاکم است، خود بهترین دلیل و گواه بر این حقیقت است که دست قدرت حکیمی در پشت این دستگاه قرار دارد و آن را تدبیر میکند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص17-18
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم