آیه 90 سوره انعام
<<89 | آیه 90 سوره انعام | 91>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنها کسانی بودند که خدا خود آنها را هدایت نمود، تو نیز از راه آنها پیروی نما، و (امت را) بگو که من مزد رسالت از شما نمیخواهم، این نیست جز یاد آوری و پندی برای اهل عالم (که به یاد خدا متذکر شوند).
آنان [که در آیات گذشته به عنوان پیامبران از ایشان یاد شد] کسانی هستند که خدا هدایتشان کرد، پس به هدایت آنان اقتدا کن، [و به قوم خود] بگو: در برابر رسالتم پاداشی از شما نمی خواهم، این [قرآن] جز تذکّر و پندی برای جهانیان نیست.
اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است، پس به هدايت آنان اقتدا كن. بگو: «من، از شما هيچ مزدى بر اين [رسالت] نمىطلبم. اين [قرآن] جز تذكرى براى جهانيان نيست.»
اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است، پس به روش ايشان اقتدا كن. بگو: در برابر آن هيچ پاداشى از شما نمىطلبم، اين كتاب جز اندرزى براى مردم جهان نيست.
آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشی از شما نمیطلبم! این (رسالت)، چیزی جز یک یادآوری برای جهانیان نیست! (این وظیفه من است)»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اقتده: اقتداء: پيروى كردن. «اقتده» فعل امر است يعنى پيروى كن. هاء آن را هاء سكت گويند.
ذكرى: ذكر و ذكرى: ياد آورى.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرى لِلْعالَمِينَ «90»
آنان كسانىاند كه خداوند هدايتشان كرده، پس به هدايت آنان اقتدا كن. (اى پيامبر! به مردم) بگو: من بر اين (رسالت ودعوت) از شما مزدى طلب نمىكنم، اين قرآن جز تذكّرى براى جهانيان نيست. (و خواست من جز پندگرفتن اهل عالم نيست).
نکته ها
حرف «ه» در «اقْتَدِهْ»، ضمير نيست، بلكه «هاء» سَكت است و براى وقف به كار مىرود.
نام و ياد و راه اولياى خدا بايد زنده بماند و نوآورىها نبايد ارزشهاى پيشين را از ياد ببرد. «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»
جلد 2 - صفحه 507
پیام ها
1- پيروى از هدايت پيامبران، اقتدا به هدايت الهى است. «هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»
2- ارزش انسان به خط فكرى و سيرهى عملى اوست. (فرمود: «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»، و نفرموده: «بهم اقتَدِه»).
3- نسخ اديان گذشته، به معناى بطلان اصول و كليّات آنها نيست، خط كلّى انبيا بايد تداوم يابد. «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»
4- موفّقترين انسان بايد از كمالات و اخلاق نيك و روش استوار پيشينيان بهرهمند شود. «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»
5- اهداف تمام انبيا، يكى است. (زيرا اقتدا به انبيايى كه اهداف متضادّى دارند ممكن نيست). «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»
6- دليل و نتيجهى پيروى، بايد هدايت يافتگى باشد. «هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»
7- مبلّغ نبايد به دنياطلبى، گرايش داشته و به آن متّهم شود. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ»
8- يكى از تفاوتهاى پيامبران با ديگر مدّعيان آن است كه هدف پيامبران، مادّيات نيست. «لا أَسْئَلُكُمْ»
9- انبيا، مايهى يادآورى انسانهاى فراموشكار و غافلند. «ذِكْرى»
10- اسلام، دين جهانى است. «ذِكْرى لِلْعالَمِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 508
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرى لِلْعالَمِينَ (90)
«1» مجمع البيان ج 2 ص 331.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 331.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 326
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ: آن گروه انبيا آنانند كه هدايت فرموده خداى تعالى ايشان را به دين خود فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ: پس به طريق آنها اقتدا كن آن چيز را كه بر آن متفق بودهاند از توحيد و اصول دين، نه فروع؛ چه فروع انبياء با هم تفاوت داشته نسبت به زمان بعثتشان.
تبصره- آيه شريفه امر و ترغيب است به اقتداى انبياء و اولياء، احاديث تأكيد آن نموده:
1- در مصباح الشريعه- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: نيست راهى براى زيركان مؤمنين سالمتر از اقتدا، به جهت آنكه اقتدا راه واضحتر و مقصد صحيحتر است. فرمود خداى تعالى به عزيزترين خلقش، حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله: گروه انبيا آنانند كه هدايت فرموده خدا ايشان را. پس به هدايت ايشان اقتدا كن پس نمىباشد مر دين خدا را مسلكى اقوم از اقتداء به سنت اوليا و انبياى او به سوى او. «1» 2- فرمايش نبوى صلّى اللّه عليه و آله احسن الهدى هدى الانبياء. «2» نيكوترين هدايتها هدايت انبياء است.
3- نهج البلاغه- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اقتدوا بهدى نبيّكم فانّه افضل الهدى. «3» اقتدا كنيد به هدايت پيغمبر خود. پس بدرستى كه هدايت آن حضرت افضل هدى است.
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً: بگو به امت نمىخواهم از شما بر قرآن يا رسالت، اجر و مزدى، چنانچه پيش از من هيچ پيغمبرى از امت خود مزد دعوت نطلبيد إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرى لِلْعالَمِينَ: نيست اين تبليغ يا قرآن مگر پندى مر عالميان
«1» مصباح الشريعه، باب 59، حديث سوّم.
«2» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 631، حديث 172 (منقول از تفسير على بن ابراهيم)
«3» نهج البلاغه، خطبه 108.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 327
را.
تبصره- آيه شريفه را دلالاتى است:
1- آنكه هيچ زمان از پيغمبرى يا امامى خالى نبوده لقوله «وكّلنا بها قوما» و مؤيد اين است كه فرمود لو خلت الارض عن الحجّة لساخت باهلها. «1» و برهان عقلى بر اين مطلب قائم است، زيرا وجود نبى يا امام مدار عالم امكان است، و مدار چرخ، بىمحور محال است، و ايضا علت بقاء عالم، وجود امام باشد، هر زمانى كه علت برود، معلول هم مىرود.
2- اسناد توكل به خود دلالت دارد بر آنكه امام منصوص از جانب الهى است نه اجماع امت.
3- دلالت دارد بر آنكه پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله مبعوث است به كافه عالميان و نبوت او مختوم است لقوله «ان هو الّا ذكر للعالمين».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرى لِلْعالَمِينَ (90)
ترجمه
آنگروه آنانند كه هدايت كرد خدا پس بهدايتشان اقتدا كن بگو نمى خواهم از شما بر آن اجرى را نيست آن مگر پند دادنى مر جهانيانرا.
تفسير
خداوند دستور جامع نافع مختصرى بحبيب خود داده كه سزاوار است همه باين دستور عمل نمايند و آن آنستكه اين انبياء عظام كه مهتدى بهدايت الهى شدند مسلك آنها در دعوت بحق و سلوك آنها با خلق و سيره مرضيّه ايشان در صبر بر اطاعت و مصيبت بايد سرمشق تو باشد و هيچكس از هيچ امر مانند آنحضرت از اين امر اطاعت نكرده چون تمام خصال حسنه انبيا عظام را بنحو اكمل در وجود مبارك خود جمع فرمود بلغ العلى بكماله كشف الدّجى بجماله حسنت جميع خصاله صلوا عليه و آله و هاء در كلمه اقتده براى وقف است و در مصباح الشريعه از حضرت صادق (ع) روايت
جلد 2 صفحه 350
نموده است كه راهى براى زيركان از اهل ايمان سالمتر از اقتدا نيست چون آن راه اوضح و مقصد اصحّ است كه خداوند با عزّ خلق خود در اين آيه اين راه را آموخت و اگر بود براى دين خدا مسلكى قويمتر از اقتدا هر آينه ارشاد ميفرمود آنرا بانبياء و اولياء خود و قمى ره از پيغمبر (ص) روايت نموده كه بهترين هدايتها هدايت انبيا است و در نهج البلاغه است كه اقتدا كنيد بهدايت پيغمبرتان كه آن افضل هدايتها است و يكى از موارد اقتدا كه آنحضرت مأمور بآن شد آنستكه مأمور شد بآنكه اعلام فرمايد كه من بر تبليغ وحى و اداء رسالت اجرى از شما نمىخواهم چنانچه انبياء سلف اجر نخواستند چون تبليغ احكام تذكر و موعظه است براى اهل عالم و مذكّر و واعظ بايد قصدش تقرب بخدا باشد تا كلامش مؤثر شود و در اين جمله دلالت است بر عموم رسالت آنحضرت (ص).
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكَ هُدَي اللّهِ يَهدِي بِهِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ وَ لَو أَشرَكُوا لَحَبِطَ عَنهُم ما كانُوا يَعمَلُونَ (88) أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ وَ الحُكمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِن يَكفُر بِها هؤُلاءِ فَقَد وَكَّلنا بِها قَوماً لَيسُوا بِها بِكافِرِينَ (89) أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقتَدِه قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِن هُوَ إِلاّ ذِكري لِلعالَمِينَ (90)
اينست هدايت خدا که باو هدايت ميفرمايد هر که را لايق بداند و مشيتش تعلق گرفته باشد از بندگانش و اگر شرك آورده بودند آنچه که عمل ميكردند حبط و فاسد شده بود اينها كساني هستند که ما بآنها داديم كتاب و حكم و نبوت را پس اگر اينکه مشركين و كفار باين انبياء و كتب و حكم و نبوت آنها كافر ميشدند پس بتحقيق ما قومي را قرار ميدهيم که نباشند باينها كافرين، اينکه انبياء كساني هستند که خداوند هدايت فرموده پس بايد بهدايت آنها اقتداء كني بگو باين كفار و مشركين من از شما اجر و مزدي مطالبه نميكنم نيست آنچه ميگويم مگر يادآوري جميع اهل عالمين.
اينکه آيات شريفه كمال دلالت را دارد بر اينكه مراد از آباء و ذريّات و اخوان اينکه انبياء مذكورين ساير انبياء هستند که ذكر آنها نشده و مسلما انبياء منحصر بمذكورين نيستند خداوند ميفرمايد بعد از ذكر انبياء وَ رُسُلًا قَد قَصَصناهُم عَلَيكَ مِن قَبلُ وَ رُسُلًا لَم نَقصُصهُم عَلَيكَ نساء آيه 162، و در بعض اخبار صد و بيست و چهار هزار پيغمبر بودند مثل خبري که در باب زيارت ابي عبد اللّه عليه السّلام در نيمه شعبان و شب بيست و سوم رمضان و غير اينها است و اينکه استفاده از جملات اينکه آيات ميشود که در ضمن تفسير اشاره خواهد شد انشاء اللّه تعالي.
ذلِكَ هُدَي اللّهِ اينکه تفضلات که باين انبياء شده هدايت حقّه حقيقيه خداوند است يَهدِي بِهِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ او ميداند كي لياقت و قابليت و سزاوار
جلد 7 - صفحه 132
نبوت و خلافت است او را جعل ميفرمايد اللّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ انعام آيه 124 يا داوُدُ إِنّا جَعَلناكَ خَلِيفَةً فِي الأَرضِ ص 25، چون بايد متخلق بجميع ملكات حسنه و عالم بجميع ما يحتاج اليه الامة و الرعية معصوم از جميع معاصي و خطاء و اشتباه و سهو و نسيان باشد و اينکه امور باطنيه را جز ذات اقدس پروردگار كسي اطلاع ندارد لذا مردم نميتوانند خليفهتراشي كنند.
وَ لَو أَشرَكُوا لَحَبِطَ عَنهُم ما كانُوا يَعمَلُونَ نوع مفسرين چنين گفتند که اگر شرك بياورند هراينه حبط ميشود از آنها آنچه را عمل ميكنند و همين معنا را در آيه لَئِن أَشرَكتَ لَيَحبَطَنَّ عَمَلُكَ زمر آيه 65 گفتند سپس اشكال كردند که همچه احتمالي در حق انبياء داده نميشود و جواب دادند که براي قطع طمع مشركين بوده و لكن بنكته شريفه آيه برخورد نكردند اشركوا و اشركت فعل ماضي است دلالت بر ماضي ميكند نه بر مستقبل و معني اينست که اگر شرك آورده بودند از اينکه لياقت و قابليت افتاده بودند و اعمال آنها حبط شده بود و اينکه دليل است بر اينكه هر که در زماني و لو قليلي مشرك بوده لياقت نبوت و خلافت را ندارد و مفادا مفاد لا يَنالُ عَهدِي الظّالِمِينَ بقره آيه 118 ميشود و تكليف خلفاء سه گانه و معاويه عليهم اللعنة و العذاب معلوم ميشود.
أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ اولئك اشاره بتمام مذكورين در آيه قبل است که از آن جمله آبائهم و ذريّاتهم و اخوانهم است و اينکه هم شاهد بر اينست که آنها هم انبياء و اوصياء بودند و معني اينکه نيست که بهريك كتاب داده شد بلكه كتابي که مأمور بودند بعمل بآن صحف آدم، شيث، نوح، ابراهيم، تورات، زبور انجيل که ساير انبياء موظف بودند بآنها عمل كنند بلكه بر امة هر پيغمبري هم صدق ميكند که كتاب او است لذا در باب شهادت ميگويي
(و القرآن كتابي
جلد 7 - صفحه 133
و الكعبة قبلتي).
وَ الحُكمَ وَ النُّبُوَّةَ مراد از حكم جعل حكومت است بين النّاس و دليل بر لزوم اطاعت چنانچه در حق داود ميفرمايد فَاحكُم بَينَ النّاسِ بِالحَقِّ ص آيه 25 و از اينکه جمله هم استفاده ميشود که منصب حكومت هم بايد بجعل الهي باشد كسي حق حكومت ندارد جز از طرف خدا و رسول و امام چنانچه در دوره غيبت با مجتهد جامع الشرائط است بنص فرمايش حضرت باقر عليه السّلام
(انّي جعلته حاكما)
و مراد از نبوت اعمّ از رسالت است زيرا هر رسولي نبي هست ولي ممكن است نبي باشد و مأمور بدعوت نباشد چنانچه از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که فرمود
(كنت نبيّا و الآدم بين الماء و الطين).
فَإِن يَكفُر بِها هؤُلاءِ اشاره بكفار و مشركين است که اگر اينها بانبياء كافر شدند و از اينکه جمله استفاده ميشود لزوم اقرار بجميع انبياء و اعتقاد بتمام آنها چنانچه ميفرمايد وَ المُؤمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ بقره آيه 285.
فَقَد وَكَّلنا بِها قَوماً لَيسُوا بِها بِكافِرِينَ يعني مقدر ميفرمائيم و خلق ميكنيم قومي را که كافر باين انبياء و كتب و احكام نباشند.
تنبيه- مراد كافر بجميع اينها نيست بلكه اگر بيك نفر از انبياء يا يك حكم از كتاب يا يك دستور ديني كافر شد از تحت اينکه عنوان خارج و اينکه موضوع صادق نميآيد مگر بر شيعه اثني عشري مشروط بر اينكه هيچيك از ضروريات دين را منكر نباشد أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللّهُ اشاره بانبياء سابقه است فَبِهُداهُمُ اقتَدِه امر بپيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که تو هم بايد بهمان طريقه آنها مشي كني، و ها در اقتده براي وقف است مثل آيه شريفه فَيَقُولُ هاؤُمُ اقرَؤُا كِتابِيَه إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي
جلد 7 - صفحه 134
مُلاقٍ حِسابِيَه حاقه آيه 19، و مثل آيه شريفه يا لَيتَنِي لَم أُوتَ كِتابِيَه وَ لَم أَدرِ ما حِسابِيَه حاقه آيه 25 قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً مزد رسالت نميخواهم ان قلت مگر مودت ذي القربي مزد رسالت نيست چنانچه ميفرمايد قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربي شوري آيه 22.
قلت مودت ذي القربي هم يك لطف بر امت است و بنفع آنها است در دنيا و آخرت چنانچه ميفرمايد ما سَأَلتُكُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَكُم سبأ آيه 46.
إِن هُوَ إِلّا ذِكري لِلعالَمِينَ تمام جن و انس تا قيام قيامت زيرا حضرتش مبعوث بر كافه جنّ و انس بوده تا آخر دنيا و قيامت.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 90)
در این آیه، برنامه این پیامبران بزرگ را به عنوان یک سرمشق عالی هدایت به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله معرفی کرده، و می گوید: «اینها کسانی هستند که مشمول هدایت الهی شده اند، پس به هدایت آنها اقتدا کن» (أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقتَدِه).
این آیه بار دیگر تأکید می کند که اصول دعوت همه پیامبران الهی یکی است، گر چه آیینهای بعدی کاملتر از آیینهای قبلی بوده است.
«هدایت» مفهوم وسیعی دارد که هم توحید و سایر اصول اعتقادی را شامل می شود و هم صبر و استقامت، و هم سایر اصول اخلاق و تعلیم و تربیت.
سپس به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داده می شود که «به مردم بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشی در برابر رسالت خود از شما تقاضا نمی کنم» همانطور که پیامبران پیشین چنین درخواستی نکردند، من هم از این سنت همیشگی پیامبران پیروی کرده و به آنها اقتدا می کنم (قُل لا أَسئَلُکم عَلَیهِ أَجراً).
«به علاوه این قرآن و رسالت و هدایت یک بیدار باش و یادآوری به همه جهانیان است» (إِن هُوَ إِلّا ذِکری لِلعالَمِینَ).
و چنین نعمت عمومی و همگانی، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است که جنبه عمومی و جهانی دارد، و هیچ گاه خرید و فروش نمی شود و کسی در برابر آن اجر و پاداشی نمی گیرد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم