آیه 4 سوره طلاق

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۴ طلاق)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ ۚ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ۚ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا

مشاهده آیه در سوره


<<3 آیه 4 سوره طلاق 5>>
سوره : سوره طلاق (65)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و از زنان شما آنان که از حیض (و فرزند، به ظاهر) نومیدند اگر باز شک (در تحقق سنّ یأسشان) دارید عدّه (طلاق) آنان سه ماه است و نیز زنانی که حیض ندیده (لیکن در سنّ حیض باشند آنها هم سه ماه عدّه نگه دارند)، و زنان حامله مدّت عدّه‌شان تا وقت زاییدن است. و هر که متّقی و خداترس باشد خدا (مشکلات) کار او را آسان می‌گرداند.

و از زنان شما آنانی که از عادت ماهیانه ناامیدند، اگر شک دارید [که به سبب رسیدن به سن یائسگی یا عاملی دیگر است] عدّه آنان [پس از طلاق] سه ماه است. و [هم چنین عدّه] زنانی که [با وجود سن معمولی] عادت نشده اند [سه ماه است] و [پایان] عدّه زنان باردار، روزی است که وضع حمل می کنند. و هر که از خدا پروا کند برای او در کارش آسانی قرار می دهد.

و آن زنان شما كه از خون‌ديدن [ماهانه‌] نوميدند، اگر شك داريد [كه خون مى‌بينند يا نه؟] عدّه آنان سه ماه است، و [دخترانى‌] كه [هنوز] خون نديده‌اند [نيز عدّه‌شان سه ماه است‌]، و زنان آبستن مدّتشان اين است كه وضع حمل كنند، و هر كس از خدا پروا دارد [خدا] براى او در كارش تسهيلى فراهم سازد.

اگر در ترديد هستيد، از ميان زنانتان آنهايى كه از حيض مأيوس شده‌اند و آنهايى كه هنوز حيض نشده‌اند عِدّه‌شان سه ماه است. و عِدّه زنان آبستن همان وضع حمل است. و هر كه از خدا بترسد، خدا كارش را آسان خواهد كرد.

و از زنانتان، آنان که از عادت ماهانه مأیوسند، اگر در وضع آنها (از نظر بارداری) شک کنید، عده آنان سه ماه است، و همچنین آنها که عادت ماهانه ندیده‌اند؛ و عده زنان باردار این است که بار خود را بر زمین بگذارند؛ و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان می‌سازد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

As for those of your wives who have ceased having menses—[or] if you have any doubts [concerning its cause, whether it’s is age or something else]—their term [of waiting] and of those who have not yet had menses, shall be three months. As for those who are pregnant, their term shall be until they deliver. And whoever is wary of Allah, He shall grant him ease in his affairs.

And (as for) those of your women who have despaired of menstruation, if you have a doubt, their prescribed time shall be three months, and of those too who have not had their courses; and (as for) the pregnant women, their prescribed time is that they lay down their burden; and whoever is careful of (his duty to) Allah He will make easy for him his affair.

And for such of your women as despair of menstruation, if ye doubt, their period (of waiting) shall be three months, along with those who have it not. And for those with child, their period shall be till they bring forth their burden. And whosoever keepeth his duty to Allah, He maketh his course easy for him.

Such of your women as have passed the age of monthly courses, for them the prescribed period, if ye have any doubts, is three months, and for those who have no courses (it is the same): for those who carry (life within their wombs), their period is until they deliver their burdens: and for those who fear Allah, He will make their path easy.

معانی کلمات آیه

  • محيض: حيض و حيض ديدن، مراد از آن در آيه معناى مصدرى است و نيز (حيض: خون قاعدگى).
  • اولات: صاحبان. مؤنث «اولو» است، مفرد آن «ذات» است از غير لفظ خود، در قرآن فقط دو بار آمده است.[۱]

نزول

أبی بن کعب گوید: معاذ بن جبل از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم سؤال کرد که عده زنان در سوره بقره واضح گردیده، بنابراین عده زنانى که حیض نمى شوند و نیز دخترانى که کوچک بوده و حیض نمى گردند و نیز عده زنان باردار و حامل چقدر خواهد بود سپس آیه نازل گردید.[۲]

و نیز گویند: خلاد بن عمرو بن الجموح عده زنانى را که حیض نمى گردند از پیامبر سؤال کرد و این آیه نازل گردید.[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً «4»

و زنانى كه از عادت ماهانه مأيوسند، (و قصد داريد آنان را طلاق دهيد،) اگر در وضع آنان شك كنيد (كه اين عدم عادت به خاطر سنّ است يا بيمارى و يا باردارى)، پس عدّه آنان سه ماه است و هم چنين است حكم زنانى كه حيض نديده‌اند (با آن كه در سنّ حيض هستند) و پايان عدّه زنان باردار، وضع حمل آنان است و هركس از خدا پروا كند، خداوند براى او در كارش آسانى پديد مى‌آورد.

نکته ها

به دنبال بيان احكام طلاق در آيات پيشين، اين آيه مى‌فرمايد: زنانى كه به هر دليل، اعم از كهولت سنّ يا بيمارى، عادت ماهانه ندارند، بايد سه ماه كامل عدّه نگهدارند و زنان باردار بايد تا زمان وضع حمل صبر كنند، سپس مى‌توانند ازدواج كرده و به همسر ديگرى درآيند.

در قرآن براى افراد با تقوا چند تعبير آمده است: «يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً» «1»، «يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً» «2»، «يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» «3»، «يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً» «4» كه شايد اشاره به يك سير

«1» حديد 28

«2» انفال 29

«3» طلاق 2

«4» طلاق 4

جلد 10 - صفحه 108

طبيعى دارد، زيرا براى انسان با تقوا اوّل نور پيدا مى‌شود و در سايه نور، شناخت حق از باطل و فرقان پيدا مى‌كند و وقتى كه حق و باطل را شناخت، راه خروج از مشكلات را پيدا مى‌كند و در سايه همان نور، از بسيارى از گرفتارى‌ها به آسانى خارج مى‌شود.

پیام ها

1- احكام خداوند بر اساس شرايط متفاوت انسان‌ها، تفاوت مى‌كنند. (براى هر يك از زنان حامله و يائسه، حكم خاصّى قرار داده شده است.) يَئِسْنَ‌ ...، لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ‌

2- دين فطرى، ملاك‌هاى فطرى و طبيعى و همه جايى دارد. زمان بندى‌ها و اندازه‌گيرى‌هاى احكام الهى بر محور مسائل طبيعى است. نظير: طلوع و غروب خورشيد، رؤيت ماه، مقدار وَجب و ذراع دست. «ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ»

3- فرزند، حريم و حقوقى دارد و زن باردار نمى‌تواند به ازدواج ديگرى درآيد.

«أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ»

4- در مسايل خانوادگى و مراعات حقوق همسر به خصوص در شرايط طلاق و جدايى، به تقواى زياد نياز است. (از ابتداى اين سوره تاكنون چند بار سخن از تقوا به ميان آمده است.) «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ»

5- بخشى از گره‌هايى كه در زندگى پيدا مى‌شود، به خاطر بى تقوايى است. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً» (البتّه بخشى از مشكلات افراد باتقوا به خاطر ابتلا و آزمايش است).

6- براى افراد باتقوا، تحمّل سختى‌ها آسان است. چون تقوا ظرفيّت انسان را بالا مى‌برد. «يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً» ( «مِنْ أَمْرِهِ» يعنى: «از ناحيه كارهاى او»)

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 109

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اللاَّئِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئِي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً «4»

«1» بحار الانوار، جلد 71، صفحه 151، با جايگزينى «من احبّ ...».

جلد 13 - صفحه 211

شأن نزول: وقتى حكم زنان مطلقه در عده معلوم شد كه‌ (يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ) اصحاب عرض كردند: يا رسول اللّه زنانى كه حائض نشوند عده آنها چيست؟ آيه آمد:

وَ اللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ‌: و آن زنانى كه نااميد گشته باشند از حيض، مِنْ نِسائِكُمْ‌: از جمله زنان شما، إِنِ ارْتَبْتُمْ‌: اگر شك در آنكه انقطاع خون به جهت كثرت سن است، يا به سبب عارض ديگر، فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ:

پس زمان عده ايشان سه ماه است. مراد زنانيند كه امثال ايشان حيض بينند (بيان احكام مراجعه به رسائل عمليه است) وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ‌: و عدّه زنانى كه حائض نشده‌اند و در سن حيض‌اند، همچنين بر سه ماه مقرر است، وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ‌: و صاحبان حمل، يعنى زنان حامله، أَجَلُهُنَ‌: منتهاى زمان عده ايشان، أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَ‌: آنست كه بنهند بار خود را، يعنى وضع حمل نمايند. اين در عده طلاق است، لكن در عده وفات، ميزان ابعد الاجلين است.

وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ‌: و هر كه بپرهيزد خدا را از مخالفت، و مراعات احكام مذكوره و حقوق را نمايد، يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً: قرار دهد از براى او در كارش آسانى، يعنى به سبب تقوى، امر دنيا و آخرت را براى او سهل سازد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً «1» فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً «2» وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً «3» وَ اللاَّئِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئِي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً «4»

ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً «5»

ترجمه‌

اى پيغمبر وقتى خواستيد طلاق دهيد زنان را پس طلاق دهيد آنانرا در وقت پاكيشان و شماره كنيد وقت پاكيشان را و بترسيد از خدا پروردگارتان بيرون نكنيد آنانرا از خانه‌هاشان و نبايد خارج شوند مگر آنكه بكنند كار زشت آشكارى و اينها مقررّات خدا است و كسيكه تجاوز كند از مقرّرات خدا پس بتحقيق ستم كرده است بخودش نميدانى شايد خدا پديد آورد بعد از اين كارى را

پس وقتى نزديك شد برسند بمدّتشان پس نگاه داريدشان بخوبى يا جدا شويد از آنان بخوبى و گواه گيريد دو عادل را از خودتان و بپا داريد شهادت را براى خدا اينست كه پند داده ميشود بآن هر كه ايمان ميآورد بخدا و روز قيامت و هر كه بترسد از خدا قرار ميدهد براى او راه بيرون شدن از شدائد را

و روزى‌

جلد 5 صفحه 221

ميدهد او را از جائى كه گمان نميبرد و هر كه توكل كند بر خدا پس او كفايت كننده است او را همانا خدا باتمام رساننده است فرمان خود را بتحقيق قرار داده است خدا براى هر چيزى اندازه‌اى را

و زنانى كه نااميد شده‌اند از حيض از زنان شما اگر شك داشتيد پس عدّه آنان سه ماه است و زنانى كه حائض نشده‌اند و زنان حامله مدّتشان آنست كه وضع كنند حمل خودشان را و هر كس بترسد از خدا قرار ميدهد براى او انجام كارش را بآسانى‌

اين حكم خدا است فرو فرستاد آنرا بسوى شما و هر كس بترسد از خدا ميپوشاند از او بديهايش را و بزرگ ميدارد براى او مزد را.

تفسير

خداوند متعال در اينسوره شريفه خطاب به پيغمبر خود كه ولى امّت است فرموده براى بيان احكام طلاق دادن مردان زنان خود را باين تقريب كه چون خواستيد زنان خود را طلاق دهيد پس طلاق دهيد آنانرا در وقت پاك بودنشان از حيض چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه عدّه پاك بودن از حيض است و مسلّم است بر حسب روايات ائمه اطهار و اقوال علماء اماميّه كه بايد در آن پاكى مرد با زن نزديكى نكرده باشد و اين شرط صحّت طلاق است و بنابراين لام در لعدّتهنّ بمعناى فى است و محتمل است بمعناى اصلى خود باقى باشد و مراد آن باشد كه بگذاريد طلاق زنان را براى وقت عدّه آنها كه طهر است تا تكميل شود بآن طهر عدّه آنها كه سه طهر است چون بعد از طلاق عدّه زن بمعناى مدّت كناره گيرى او از مرد براى بيرون رفتن از تبعات ازدواج سابق خود و جواز ازدواج لاحق شروع ميشود و آن اقسام و احكام خاصّى دارد كه در كتب فقهيّه ذكر شده و خداوند فرموده كه شماره و ضبط نمائيد مدّت پاك بودن آنها را تا سه پاكى كه متخلّل بدو حيض باشد و پاكى اوّل كه طلاق در آن واقع شده از آن سه محسوب است و از خدا بترسيد و كم و زياد نكنيد مدّت آنرا بأغراض شخصى چون وضع اينعدّه براى ترتيب آثار آن از وجوب نفقه و كسوه بر زوج و جواز رجوع و حرمت ازدواج با غير بر زن و امثال اينها است و از آن جمله است آنچه خدا اينجا فرموده كه آنها را از خانه‌هاشان بيرون نكنيد و بايد آنها هم بيرون نروند از خانه‌هاشان‌

جلد 5 صفحه 222

مگر با اجازه شوهر ولى در صورتى كه اعمال ناشايسته قبيحى از آنها ظاهر شد از قبيل زنا و مساحقه با زنان و بد سرى و آزار اهل و اولاد مرد جائز است كه او را از خانه خود بيرون نمايد بر حسب روايات معتبره از ائمه اطهار آنچه ذكر شد حدود و موازين و مقرّرات و احكام الهيّه است كه نبايد از آن تعدّى و تجاوز شود و كسيكه تعدّى نمايد بخود ستم نموده كه مصالح دنيوى اين احكام از او فوت شده و بعذاب اخروى گرفتار گرديده است و اخيرا فرموده اى طلاق دهنده نميدانى تو شايد دو مرتبه خداوند محبّت آنزن مطلّقه را بدل تو بيندازد و بخواهى باو رجوع نمائى در عدّه يا بعد از انقضاء آن او را تزويج نمائى چنانچه مستفاد از روايات ائمه اطهار است و گفته‌اند اين دليل است بر وجوب تفريق بين طلقات ثلاث در سه طلاقه شدن زن و الا باز مرد ميتواند آنزن را بحباله نكاح خود در آورد و محتاج بمحلّل نيست و همچنين اگر بيك لفظ اراده سه طلاق كرده باشد مثلا بزن خود گفته باشد انت طالق ثلاثا كه از اهل سنّت قائل بآن شده‌اند اين طلاق رجعى است كه در آن مرد حق رجوع بزن دارد ماداميكه در عدّه است و زن در حكم زوجه است چنانچه فقهاء فرموده‌اند اگر چه بعيد نيست گفته شود در حقيقت زوجه است و تأثير طلاق در افتراق موقوف بتماميّت عدّه ميباشد و در مقابل آن طلاق بائن است كه مرد در آن حقّ رجوع ندارد مانند طلاق يائسه و صغيره و غير مدخوله و سه طلاقه و خلع و مبارات و تفاصيل اين اقسام و احكام آن موكول بكتب فقهيّه است و چون نزديك شد كه بپايان رسانند زنان مدّت عدّه خودشان را در اين طلاق يا بپايان رساندند در آخرين وقت عدّه يا قبل از آن بايد مرد تصميم خود را نسبت بزن اتّخاذ نمايد بآنكه رجوع نموده و بموازين شرعيّه از او نگهدارى كند يا صبر كند عدّه‌اش تمام شود و حقوق واجبه و مستحبّه او را بپردازد و بگذارد برود شوهر كند و واجب است دو نفر شاهد عادل را از مسلمانان گواه بر طلاق قرار دهد كه صيغه را بشنوند و در موقع لزوم آندو بايد اداء شهادت خود را بنمايند اين احكام و مقرّرات كه خداوند براى طلاق دادن مسلمانان زنان خودشان را وضع فرموده مواعظ و نصايحى است براى آنها كه عمل بآن در دنيا و عقبى براى آنان‌

جلد 5 صفحه 223

مفيد و موجب اجر است و كسيكه از خدا بترسد و از موازين شرعيّه در امور خود تجاوز ننمايد خدا او را از تمام مشكلات دنيا و شدائد آخرت و شبهات دينى بيرون ميآورد و روزى او را از جائيكه اميد بآن نداشته باشد ميرساند چنانچه در روايات معتبره از معصومين عليهم السلام ذكر شده و كسيكه توكّل بخدا نمايد در امور خود يعنى مأيوس از خلق و اميدوار بخدا باشد و راضى بقضاى او و تسليم امر او و واگذارد كار خود را باو نه به اين معنى كه دنبال كار نرود بلكه بايد برود ولى بداند كه جز خداوند كسى كار او را بخوبى بانجام نميرساند و چون چنين باشد خداوند تمام مهمّات او را كفايت كند چون خدا تمام ارادات خود را بپايان ميرساند و كسى نتواند از نفوذ اراده او بغايت مراد ممانعت نمايد بهيچ وجه و بهيچ قدر زيرا كه خداوند براى هر چيز و هر امر قدر و مقدارى قرار داده كه كم و زياد نخواهد شد و كوشش بنده براى تغيير آن مقدور و مؤثر نيست و چون خداوند حكم عدّه زنان آزادى را كه حيض مى‌بينند در سوره بقره بآيه شريفه و المطلّقات يتربّصن بأنفسهنّ ثلاثة قروء بيان فرموده بود و در اين سوره هم به بيانيكه گذشت اشاره بآنشده بود گفته‌اند بخواهش اصحاب بيان فرموده است حكم زنانى را كه حيض نمى‌بينند باين تقريب كه زنانى كه حيض نميبينند يا زنانى هستند كه قرشيّه‌اند و به شصت سال رسيده‌اند يا غير قرشيّه و به پنجاه سال رسيده‌اند يا هنوز بنه سال نرسيده‌اند كه عدّه ندارند و حال آنها معلوم است يا زنانى هستند كه بر حسب سنّ بايد حيض ببينند و نمى‌بينند و اينها دو دسته‌اند يا حيض آنها بند آمده و نااميد شده‌اند از آن ولى معلوم نيست براى كثرت سنّ است يا عارضه مزاجى و يا هنوز حيض نديده‌اند اگر چه از نه سال متجاوز شده‌اند ايندو دسته كه يكى بعنوان يأس و ارتياب معرّفى شده و ديگر بعنوان حيض نديدن هر دو بايد سه ماه هلالى بعد از طلاق عدّه نگهدارند و اين منافات ندارد با اشتراط صحّت طلاق بكناره‌گيرى مرد از آنزن سه ماه كه در كتب فقهيّه معنون است چون آن قبل از طلاق است و اين بعد از آن و اين عدّه است و آنرا تربّص ناميده‌اند و زنان آبستن عدّه آنها بوضع حملشان منقضى ميشود اگر بعد از طلاق و قبل از وضع حمل شوهر او نمرده باشد و الا بايد

جلد 5 صفحه 224

منتظر انقضاء عده وفات هم بشود چنانچه زن آبستن شوهر مرده هم بايد هر دو ملاحظه را بنمايد چون خداوند اينجا متعرّض عدّه طلاق است نه غير آن و انصاف آنستكه در ضمن تفسير نميتوان بيان اين احكام را نمود چون خصوصيّات و شرائط آن بقدرى است كه ذكرش از وظيفه مفسّر خارج است و هر كس تقوى و پرهيزكارى را شعار خود نمايد در كلّيه امور كه از آن جمله مراعات اين احكام است خداوند امور دنيا و آخرت او را آسان خواهد فرمود و اين مراعات كفّاره گناهانى كه احيانا از او سر زده خواهد شد بعلاوه اجر بزرگ او در آخرت است كه خداوند كاملا باو عنايت ميفرمايد و خداوند در اين آيات احكام خود را مؤكّد بأنواع تأكيدات بليغه فرموده و از آن جمله سه مرتبه امر بتقوى است با ذكر اثر خاصّى براى هر يك و اين كاشف از كمال اهتمام بامر فروج و حفظ انساب و مراعات عدالت در عشرت با زنان است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اللاّئِي‌ يَئِسن‌َ مِن‌َ المَحِيض‌ِ مِن‌ نِسائِكُم‌ إِن‌ِ ارتَبتُم‌ فَعِدَّتُهُن‌َّ ثَلاثَةُ أَشهُرٍ وَ اللاّئِي‌ لَم‌ يَحِضن‌َ وَ أُولات‌ُ الأَحمال‌ِ أَجَلُهُن‌َّ أَن‌ يَضَعن‌َ حَملَهُن‌َّ وَ مَن‌ يَتَّق‌ِ اللّه‌َ يَجعَل‌ لَه‌ُ مِن‌ أَمرِه‌ِ يُسراً «4»

و ‌آن‌ زنهايي‌ ‌که‌ حيض‌ نميشوند و مأيوس‌ هستند ‌از‌ زنهاي‌ ‌شما‌ ‌اگر‌ شك‌ كرديد ‌پس‌ عده ‌آنها‌ سه‌ ماه‌ ‌است‌ و زنهايي‌ ‌که‌ ‌در‌ سن‌ ‌من‌ تحيض‌ هستند ولي‌ حيض‌ نميشوند ‌آنها‌ ‌هم‌ سه‌ ماه‌ عده ‌آنها‌ ‌است‌ و ‌آن‌ زنهايي‌ ‌که‌ حامل‌ هستند عده ‌آنها‌ وضع‌ حمل‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و كسي‌ ‌که‌ تقواي‌ الهي‌ داشته‌ ‌باشد‌ خداوند قرار ميدهد ‌از‌ امر ‌او‌ سهولت‌ و آساني‌ ‌را‌ اقول‌: زنهايي‌ ‌که‌ طلاق‌ داده‌ شده‌اند اقسام‌ زيادي‌ دارند ‌غير‌ مدخوله‌ و يائسه‌ عده‌ ندارند، و يأس‌ ‌در‌ هاشميه‌ شصت‌ سال‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌غير‌ هاشميه‌ پنجاه‌ سال‌، و اما مدخوله‌

جلد 17 - صفحه 56

و ‌غير‌ يائسه‌ سه‌ قرء ‌است‌ ‌که‌ سه‌ طهر ‌باشد‌ چنانچه‌ گذشت‌ آنهم‌ طهر ‌غير‌ مواقعه‌ و اما ‌اگر‌ مطلقه‌ حيض‌ نميشود اما نميدانيم‌ ‌به‌ سن‌ يأس‌ رسيده‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ سن‌ ‌من‌ تحيض‌ ‌است‌ سه‌ ماه‌ بايد عده‌ نگهدارد ‌که‌ مفاد:

وَ اللّائِي‌ يَئِسن‌َ مِن‌َ المَحِيض‌ِ معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ يائسه‌ بودنش‌ محرز ‌باشد‌ ‌يعني‌ حيض‌ نميشود.

مِن‌ نِسائِكُم‌ ‌که‌ طلاق‌ داده‌ايد.

إِن‌ِ ارتَبتُم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ حيض‌ نشدن‌ ‌او‌ ‌از‌ جهت‌ بلوغ‌ بحد يأس‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ بواسطه عارضه‌اي‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ خون‌ ميبيند ولي‌ مشكوك‌ ‌است‌ ‌که‌ حيض‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ استحاضه‌.

فَعِدَّتُهُن‌َّ ثَلاثَةُ أَشهُرٍ سه‌ ماه‌ ‌به‌ ماههاي‌ قمري‌ بايد عده‌ نگهدارد.

وَ اللّائِي‌ لَم‌ يَحِضن‌َ ‌که‌ ‌در‌ سن‌ ‌من‌ تحيض‌ ‌است‌ و بحد يأس‌ نرسيده‌ لكن‌ لعارض‌ و مرض‌ حيض‌ نميشود آنهم‌ سه‌ ماه‌ عده‌ نگهدارد. و ‌اينکه‌ جمله‌ عطف‌ ‌به‌ (وَ اللّائِي‌ يَئِسن‌َ مِن‌َ المَحِيض‌ِ) ‌است‌ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ مثل‌ ‌آنها‌ ‌که‌ سه‌ ماه‌ عده ‌آنها‌ ‌است‌.

وَ أُولات‌ُ الأَحمال‌ِ زنهاي‌ حامل‌ ‌که‌ آبستن‌ هستند عده ‌آنها‌:

أَن‌ يَضَعن‌َ حَملَهُن‌َّ وضع‌ حمل‌ ‌آنها‌ ‌است‌.

وَ مَن‌ يَتَّق‌ِ اللّه‌َ و ‌لو‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد ‌است‌ ‌که‌ باين‌ دستورات‌ عمل‌ كنند ولي‌ عام‌ ‌است‌ تقواي‌ ‌در‌ كليه‌ موارد ‌را‌ شامل‌ ميشود.

يَجعَل‌ لَه‌ُ مِن‌ أَمرِه‌ِ يُسراً خداوند مشكلات‌ ‌او‌ ‌را‌ رفع‌ ميفرمايد و كارها ‌بر‌ ‌او‌ سهل‌ و آسان‌ ميشود، و بعكس‌ كساني‌ ‌که‌ تقوي‌ ندارند سر بگريبان‌ ميشوند و كارها ‌بر‌ ‌آنها‌ دشوار و سخت‌ و درهم‌ و برهم‌ ميشود مثل‌ دوره حاضر ‌که‌ ‌هر‌ كس‌ چه‌ اندازه‌ گرفتار و پريشان‌ ‌است‌ ‌از‌ اعلي‌ و ادني‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- احکام زنان مطلّقه و حقوق آنها از جمله احکامی که از آیات گذشته استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد از طلاق است، و از آنجا که در آیه 228 سوره بقره حکم زنانی که عادت ماهیانه می‌بینند در مسأله عده روشن شده است که باید سه بار پاکی را پشت سر گذاشته عادت ماهانه ببینند هنگامی که برای بار سوم وارد عادت ماهانه شدند عدّه آنها پایان یافته، ولی در این میان افراد دیگری هستند که به عللی عادت ماهانه نمی‌بینند و یا باردارند، آیه مورد بحث حکم این افراد را روشن ساخته و بحث عدّه را تکمیل می‌کند.

نخست می‌فرماید: «و از زنانتان آنان که از عادت ماهانه مأیوسند اگر در وضع آنها (از نظر بارداری) شک کنید عدّه آنان سه ماه است» (و اللائی یئسن من المحیض من نسائکم ان ارتبتم فعدتهن ثلاثة اشهر).

«و همچنین آنها که عادت ماهانه ندیده‌اند» آنها نیز باید سه ماه تمام عدّه نگهدارند (و اللائی لم یحضن).

سپس به سومین گروه اشاره کرده، می‌افزاید: «و عدّه زنان باردار این است که بار خود را بر زمین بگذارند» (و اولات الاحمال اجلهن ان یضعن حملهن).

به این ترتیب حکم سه گروه دیگر از زنان در آیه فوق مشخص شده است، دو گروه باید سه ماه عدّه نگهدارند، و گروه سوم یعنی، زنان باردار با وضع حمل

ج5، ص215

عدّه آنان پایان می‌گیرد، خواه یک ساعت بعد از طلاق وضع حمل کنند یا مثلا هشت ماه.

منظور از جمله «ان ارتبتم» (هر گاه شک و تردید کنید) احتمال و شکّ در وجود «حمل» است، به این معنی که اگر بعد از سن یأس (سن پنجاه سالگی در زنان عادی و شصت سالگی در زنان قرشی) احتمال وجود حمل در زنی برود باید عدّه نگهدارد، این معنی هر چند کمتر اتفاق می‌افتد ولی گاه اتفاق افتاده است.

و بالاخره در پایان آیه مجددا روی مسأله تقوا تکیه کرده، می‌فرماید:

«و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند کار را بر او آسان می‌سازد» (و من یتق الله یجعل له من امره یسرا).

هم در این جهان و هم در جهان دیگر مشکلات او را- چه در رابطه با مسأله جدایی و طلاق و احکام آن و چه در رابطه با مسائل دیگر- به لطفش حل می‌کند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص212
  2. طبرى صاحب جامع البیان و مسند اسحق بن راهویه و حاکم صاحب المستدرک.
  3. تفسیر مقاتل.

منابع