آیه 45 سوره غافر

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۴۵ غافر)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ

مشاهده آیه در سوره


<<44 آیه 45 سوره غافر 46>>
سوره : سوره غافر (40)
جزء : 24
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

(قوم به جای آنکه پند مؤمن آل فرعون را بشنوند قصد آزارش کردند) پس خدا از شر و مکر فرعونیان او را محفوظ داشت و عذاب سخت آل فرعون را فرا گرفت (و همه به دریای هلاک غرق شدند).

پس خدا او را از آسیب های آنچه بر ضد او نیرنگ می زدند، نگه داشت و عذاب سختی فرعونیان را احاطه کرد.

پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى‌كردند حمايت فرمود، و فرعونيان را عذاب سخت فرو گرفت.

خدا او را از آسيب مكرى كه برايش انديشيده بودند، نگه داشت و آن عذاب ناگوار خاندان فرعون را در ميان گرفت.

خداوند او را از نقشه‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then Allah saved him from their evil schemes, while a terrible punishment besieged Pharaoh’s clan:

So Allah protected him from the evil (consequences) of what they planned, and the most evil punishment overtook Firon's people:

So Allah warded off from him the evils which they plotted, while a dreadful doom encompassed Pharaoh's folk,

Then Allah saved him from (every) ill that they plotted (against him), but the burnt of the Penalty encompassed on all sides the People of Pharaoh.

معانی کلمات آیه

  • حاق: حيق: احاطه و فرا گرفتن «حاق به حيقا: احاط به».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ «44»

پس به زودى آن چه را براى شما مى‌گويم متذكّر خواهيد شد و من كارم را به خدا واگذار مى‌كنم زيرا كه او به (احوال) بندگان بيناست.

فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ «45»

پس خداوند او را از بدى‌هاى آن چه نيرنگ نمودند حفظ كرد و عذاب سختى آل فرعون را فراگرفت.

نکته ها

«تفويض»، واگذار كردن كارها به خداست و اين حالت بالاتر از توكّل است. چون در وكالت، موكّل مى‌تواند بر كار وكيل نظارت كند، ولى در تفويض همه‌ى كارها را به خدا مى‌سپاريم. «1» البتّه تفويض و سپردن كارها به خدا كه شعار مؤمن آل فرعون بود، بعد از بكار بردن تمام تلاش خود در راه نجات موسى از قتل و بيدار كردن و هشدار دادن و تبليغ كردن بود. اين گونه تفويض است كه انواع حمايت‌هاى الهى را به دنبال دارد. «فَوَقاهُ اللَّهُ»

از اين دو آيه استفاده مى‌شود كه آل فرعون، اين مؤمن را تهديد مى‌كردند و براى او حيله‌ها مى‌انديشيدند، ولى خداوند او را از همه‌ى توطئه‌ها و خطرها حفظ كرد.

امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: فرعونيان مؤمن آل فرعون را كشتند و مراد از «فَوَقاهُ اللَّهُ» اين است كه خداوند دين او را حفظ كرد. «2»

پیام ها

1- مبلّغ بايد اميدوار باشد و آينده را روشن ببيند. فَسَتَذْكُرُونَ‌ ...

2- در تبليغ، گاهى بايد تهديد كرد. «فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ» (در آينده با قهر الهى از غفلت بيرون خواهيد آمد).

«1». تفسير نمونه.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 8 - صفحه 261

3- مبلّغ بايد به اهداف خود يقين داشته باشد. «فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ»

4- در برابر تهديدها وتوطئه‌ها «مَكَرُوا» بايد به خدا پناه برد. «أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ»

5- مبلغ بايد تكيه‌گاه معنوى داشته باشد. «أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ»

6- كارها را به كسى بسپاريم كه به حال ما آگاهى كامل داشته باشد. «بَصِيرٌ بِالْعِبادِ»

7- توكّل بر خداوند و تفويض كارها به او، پاسخ سريع الهى را به دنبال دارد. «فَوَقاهُ اللَّهُ»

8- اگر خداوند اراده كند، يك نفر مؤمن را در ميان يك رژيم فاسد و حيله‌گر حفظ و يارى مى‌كند. «فَوَقاهُ اللَّهُ»

9- با لطف خداوند، هم جان و ايمان افراد مؤمن از توطئه‌ها حفظ مى‌شود و هم توطئه‌گران نابود مى‌شوند. فَوَقاهُ اللَّهُ‌ ... وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ‌

10- همراهى و همدمى با ستمگران، انسان را در كيفر آنها شريك مى‌كنند. «وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ»

11- عذاب‌هاى الهى درجات دارد. «سُوءُ الْعَذابِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (45)

فَوَقاهُ اللَّهُ‌: پس نگاه داشت خدا حزبيل را از شر، سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا:

بديهاى آنچه مكر كردند و انديشه نمودند در باره قتل او.

روايت است كه فرعون امر به قتل حزبيل نمود، فرار كرد به كوهى كه در آن نواحى بود متحصن شد و به عبادت مشغول گرديد. حق تعالى درندگان را به حراست او امر نمود، آنها به حوالى كوه آمده پاسبانى او مى‌كردند و اين از ميان من تفويض او بود. فرعون بعض خواص خود را فرستاد تا او را بياورند و به سياست رسانند. ايشان چون آنجا رسيدند و نماز او و محافظت سباع را مشاهده، هراسان گشته، نزد فرعون آمده واقعه را گفتند فرعون از ترس آنكه مبادا اين سخن فاش گردد امر به قتل آنها نمود «1».

تبصره:

علامه مجلسى رحمه اللّه فرمايد: احاديث در باب كشته شدن مؤمن آل فرعون و نجات يافتن او مختلف است، ممكن است در اول از كشتن نجات يافته و آخر به درجه شهادت فايز شده باشد «2».

بيان:

بنابراين مراد نگهدارى خدا او را از مكر آنان، حفظ دين او باشد كه نتوانستند او را از دين برگردانند به استعانت الهى و استقامت خود او به دين حق از دنيا رفت بعد از مجاهدات بسيار.

تتمه:

در خصال- ابن بابويه رحمه اللّه از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود: عجب دارم از كسى كه فزع دارد از چهار چيز، چگونه تمسك ننمايد به چهار چيز:

«1» منهج الصادقين، ج 8، (چ علمى- 1333 تهران) ص 147.

«2» حياة القلوب (چ اسلاميه) ج 1 باب 13 فصل 4 ص 242.

جلد 11 - صفحه 315

1- عجب دارم از كسى كه بترسد، چگونه تمسك ننمايد به قول خداوند عزّ و جلّ: «حسبنا اللّه و نعم الوكيل». بدرستى كه شنيدم خدا فرموده به عقب آن:

«فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ».

2- عجب دارم از آنكه غمناك گردد، چگونه تمسك ننمايد به فرمايش:

«لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» بدرستى كه خداى تعالى در عقب آن فرمايد: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ».

3- عجب دارم از آنكه مكر به او نمايند، چگونه تمسك ننمايد به فرمايش:

«وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ» بدرستى كه خداى عزّ و جلّ در عقب آن فرمايد: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا».

4- عجب دارم از كسى كه اراده دارد زينت دنيا را، چگونه تمسك نكند به فرمايش: «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» پس به درستى كه خدا فرمايد در عقب آن: «إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً فَعَسى‌ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ» «1».

وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ‌: و فرو گرفت به قوم فرعون، سُوءُ الْعَذابِ‌: بدى عذاب كه قتل باشد نسبت به جماعتى كه براى گرفتن حزبيل رفته بودند، يا به تمام قبطيان كه غرق در دريا شدند.

خاتمه:

واقعه مؤمن آل فرعون سرمشق بزرگى است براى مؤمنين اين امت كه دريابند شرافت و بزرگوارى را به سبب ثبات و استقامتى كه در ديندارى ظاهر گردانيد به مرتبه‌اى كه منظور نظر خداوند رحمان واقع شد و وصف او را در كلام مجيد قرآن بيان و نام نيك او در عالم تا قيامت باقى ماند، و حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: الصّديقون ثلثه حبيب نجّار مؤمن ال يس، و حزبيل مؤمن ال فرعون، و علىّ بن ابى طالب مؤمن ال محمّد عليهم السّلام‌ «2» راستگويان در گفتار و كردار سه نفرند: حبيب نجار، مؤمن آل يس؛ و حزبيل، مؤمن آل فرعون؛ و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد عليهم السلام.

«1» كتاب الخصال شيخ صدوق، ج 1، باب الاربعة روايت 43 ص 218.

«2» رجوع كنيد به ذيل آيه (27 سوره يس)

جلد 11 - صفحه 316


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ (41) تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ (42) لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ (43) فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (44) فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (45)

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (46)

ترجمه‌

و اى قوم من چيست مرا كه ميخوانم شما را بسوى نجات و ميخوانيد مرا بسوى آتش ميخوانيد

مرا كه كافر شوم بخدا و شريك سازم با او آنچه را نيست مرا بآن دانشى و من ميخوانم شما را بسوى خداى غالب آمرزنده‌

ناچار آنكه آنچه ميخوانيد مرا بسوى آن نيست براى آن خواندنى در دنيا و نه در آخرت و همانا بازگشت ما بسوى خدا است و هر آينه تجاوز كنندگان آنانند اهل آتش‌

پس بزودى متذكّر ميشويد آنچه را ميگويم براى شما و واميگذارم كارم را بخدا همانا خدا بينا است باحوال بندگان‌

پس نگهدارى نمود او را خدا از بديهاى آنچه حيله نمودند و احاطه كرد بكسان فرعون بدى عقوبت‌

آتش عرضه ميشوند بر آن بامداد و شبانگاه و روز كه برپا ميشود قيامت گفته شود داخل كنيد كسان فرعون را در سخت‌ترين عذاب.

تفسير

مؤمن آل فرعون براى تأكيد ملاطفت خطاب را تجديد نموده ميفرمايد نميدانم چه موجب شده كه من شما را بتوحيد خدا و تصديق پيغمبرش دعوت ميكنم كه موجب نجات و رستگارى در دنيا و آخرت است و شما مرا دعوت ميكنيد بانكار توحيد خدا و شريك نمودن در پرستش و ستايش با او چيزيرا كه معلوم نيست شركت او با خدا كه اين موجب دخول در آتش جهنّم است چون كسيكه ميگويد فرعون يا بت را بايد ستايش و پرستش نمود بايد بداند شركت آنرا و بتواند دليلى بر آن اقامه نمايد و شما دليلى نداريد بلكه دليل بر بطلان ادّعاء شما قائم است و آن خداوندى كه من شما را باو دعوت مينمايم غالب و قادر است و شما را بر ترك عبادت خود و عبادت غير عذاب ميكند و اگر از اعمال ناشايسته‌

جلد 4 صفحه 530

خود كه تا كنون مينموديد توبه كنيد ميپذيرد و شما را مى‌آمرزد جز اين نيست و اين مسلّما حق است كه آنچه ميخوانيد شما مرا بسوى آن چه فرعون باشد چه بت حقّ و قابليّت دعوت مردم را باطاعت و عبادت خود در دنيا و آخرت ندارد چون اگر فرعون باشد مخلوقى است مانند ما و اگر بت باشد جماد است كه تمكّن از دعوت هم ندارد و بازگشت و مرجع تمام خلق بخدا است و روز قيامت معبودهاى باطل خودشان از عبادت كنندگانشان تبرّى ميجويند و خداوند تجاوز كنندگان از حقوق و حدود بشريّت و بندگى را مخلّد در آتش خواهد فرمود اگر فعلا نصايح مرا قبول نكنيد در آتيه نزديك يا محقّقى متذكّر و متنبّه خواهيد شد كه آنچه من بشما گفتم حق و صدق بوده چون يا در دنيا معذّب ميشويد يا در آخرت و من از حق گوئى باك ندارم امر خود را بخدا واگذار مينمايم و خدا ميداند كه غرضى جز نصيحت و دلالت شما نداشته و ندارم و بعضى گفته‌اند اينكه فرموده نيست براى او دعوتى مراد نداشتن غير خدا قوّه اجابت دعا است از احدى در دنيا و آخرت و پس از اين مواعظ گفته‌اند فرعونيان خواستند مؤمن را بگيرند و سياست نمايند او فرار كرد و بعدا باصحاب حضرت موسى ملحق شد و از دريا عبور نمود و خداوند او را از شرّ آنها حفظ فرمود و اتباع فرعون و خودش كه رأس آنها بود در دريا غرق شدند و اين عذاب بد آنها در دنيا بود و در عالم برزخ تا روز قيامت بر حسب روايات عديده و ظاهر آيه شريفه همه روزه صبح و شام بآتش معذّب ميشوند و عذاب شديدتر دائم آنها در قيامت است و فرموده‌اند چون در آخرت آفتاب و ماه و صبح و شامى نيست و امر خداوند بداخل شدن يا داخل كردن آل فرعون را در عذاب شديدتر كه آتش جهنّم است شامل فرعون بطور يقين و طريق اولى خواهد بود علاوه بر آنكه آل شخص در اين مقامات شامل خود شخص هم ميشود و امثال و نظائر آن گذشته است و ادخلوا بهمزه وصل نيز قرائت شده و بنابر اين حرف ندا قبل از آل حذف شده است و بر هر تقدير قول مقدّر است يعنى خدا بملائكه ميفرمايد داخل كنيد آل فرعون را يا داخل شويد اى آل فرعون در اشدّ العذاب.

جلد 4 صفحه 531

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَوَقاه‌ُ اللّه‌ُ سَيِّئات‌ِ ما مَكَرُوا وَ حاق‌َ بِآل‌ِ فِرعَون‌َ سُوءُ العَذاب‌ِ (45) النّارُ يُعرَضُون‌َ عَلَيها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوم‌َ تَقُوم‌ُ السّاعَةُ أَدخِلُوا آل‌َ فِرعَون‌َ أَشَدَّ العَذاب‌ِ (46)

‌پس‌ خداوند حفظ فرمود و نگهداري‌ كرد ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ سيّئات‌ و اذيّتهاي‌ آنچه‌ ‌آنها‌ مكر و حيله‌ ميكردند و متوجّه‌ شد بآل‌ فرعون‌ عذاب‌ سويي‌ آتش‌ عرضه‌ داشته‌ ميشود ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌هر‌ صبح‌ و شامي‌ و روز قيمة ‌که‌ يوم تقوم‌ الساعة ‌است‌ خطاب‌ ميشود ‌که‌ داخل‌ كنيد آل‌ فرعون‌ ‌را‌ ‌به‌ اشدّ و سخت‌ترين‌ عذابها.

جلد 15 - صفحه 382

فَوَقاه‌ُ اللّه‌ُ سَيِّئات‌ِ ما مَكَرُوا بعض‌ مفسرين‌ گفتند ‌او‌ ‌را‌ گرفتند و قطعه‌ قطعه‌ كردند و مراد ‌از‌ حفظ سيّئات‌ حفظ دين‌ ‌او‌ ‌بود‌ لكن‌ ‌در‌ اخبار ائمّه‌ داريم‌ ‌که‌ رفتند و خبر بفرعون‌ دادند ‌که‌ ‌او‌ مؤمن‌ بموسي‌ و خداي‌ موسي‌ ‌است‌ و منكر خدايي‌ تو ‌است‌ ‌گفت‌ حزقيل‌ پسر عم‌ّ ‌من‌ ‌است‌ و ولي‌ عهد ‌من‌ و ‌من‌ ‌او‌ ‌را‌ ميخواهم‌ حضور ‌شما‌ ‌اگر‌ چنين‌ ‌است‌ ‌او‌ ‌را‌ بقتل‌ ميرسانم‌ و ‌اگر‌ دروغ‌ مي‌گوييد ‌شما‌ ‌را‌ بسخت‌ترين‌ انحاء بقتل‌ ميرسانم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌با‌ اينها حاضر كردند و ‌آنها‌ ده‌ نفر بودند و ‌او‌ بطريقي‌ ‌که‌ فرعون‌ متوجّه‌ نشود توريه‌ نمود فرعون‌ پرسيد ‌از‌ حزقيل‌ ‌که‌ تو مردم‌ ‌را‌ ‌از‌ الوهيت‌ ‌من‌ برميگرداني‌ و ‌به‌ اله‌ موسي‌ دعوت‌ ميكني‌ حزقيل‌ ‌گفت‌ ‌شما‌ ‌تا‌ كنون‌ ‌از‌ ‌من‌ دروغي‌ ديده‌ايد گفته‌ باشم‌ ‌گفت‌ نه‌ ‌گفت‌ ‌از‌ اينها بپرسيد كيست‌ اله‌ ‌آنها‌، كيست‌ خالق‌ انها، كيست‌ رازق‌ ‌آنها‌، كيست‌ اصلاح‌ معيشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكند اينها گفتند فرعون‌ ‌گفت‌ شاهد باشيد اله‌ ‌من‌ و خالق‌ ‌من‌ و رازق‌ ‌من‌ و مصلح‌ معايش‌ ‌من‌ اله‌ و خالق‌ و رازق‌ و مصلح‌ معايش‌ اينها ‌است‌ ‌که‌ فرعون‌ خيال‌ كرد ‌او‌ ‌را‌ ميگويد و ‌در‌ قصد ‌او‌ خداي‌ متعال‌ ‌که‌ اله‌ و خالق‌ و رازق‌ و مصلح‌ معايش‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و نظير ‌اينکه‌ توريه‌ خبريست‌ ‌از‌ حضرت‌ عسكري‌ (ع‌) راجع‌ بتوريه‌ يك‌ نفر شيعه‌ ‌از‌ اصحاب‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌با‌ يك‌ ناصبي‌ ‌که‌ ناصبي‌ ‌از‌ ‌آن‌ شيعه‌ پرسيد ‌که‌ ميگويند تو رافضي‌ هستي‌ و صحابه ‌رسول‌ اللّه‌ ‌را‌ لعن‌ ميكني‌ و ‌بر‌ ‌آنها‌ عيب‌ و نقص‌ ميشماري‌ شيعه‌ ‌در‌ جواب‌ ‌آن‌ ‌گفت‌ (‌من‌ لعن‌ واحدا ‌من‌ الصحابة فعليه‌ لعنة اللّه‌ و ‌من‌ عابهم‌ فعليه‌ لعنة اللّه‌) ‌آن‌ ناصبي‌ صورت‌ ‌او‌ ‌را‌ بوسيد و عذر خواهي‌ كرد و خبر بحضرت‌ صادق‌ دادند ‌که‌ فلاني‌ چنين‌ ‌گفت‌ حضرت‌ ‌در‌ حقّش‌ دعاي‌ خير كردند ‌که‌ حفظ دين‌ ‌خود‌ كرد ‌ما ميدانيم‌ ‌که‌ قصدش‌ چه‌ بوده‌ اينكه‌ ‌گفت‌ ‌من‌ لعن‌ واحدا ‌من‌ الصحابة غرضش‌ امير المؤمنين‌ ‌بود‌ ‌که‌ واحد ‌از‌ صحابه‌ ‌است‌ و اينكه‌ ‌گفت‌ ‌ما عابهم‌ و ابغضهم‌ مراد بالاجتماع‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ اجتماع‌ امير المؤمنين‌ ‌يعني‌ بعض‌ جميع‌ ‌من‌ حيث‌ الاجتماع‌ اما بعض‌ ‌آنها‌ مانعي‌ ندارد.

فَوَقاه‌ُ اللّه‌ُ سَيِّئات‌ِ ما مَكَرُوا فرعون‌ ‌آن‌ ده‌ نفر ‌که‌ تفتين‌ كردند ميخ‌ كوب‌ كرد و آتش‌ زد و حزقيل‌ نجات‌ پيدا كرد.

جلد 15 - صفحه 383

وَ حاق‌َ بِآل‌ِ فِرعَون‌َ سُوءُ العَذاب‌ِ ‌که‌ ‌آن‌ ده‌ نفر مفتّن‌ بودند و بقيّه آل‌ فرعون‌ ‌را‌ ‌بعد‌ بيان‌ ميفرمايد ‌که‌ بيان‌ ميكند سوء العذاب‌ ‌را‌.

النّارُ يُعرَضُون‌َ عَلَيها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ شب‌ و روز ميسوزند وَ يَوم‌َ تَقُوم‌ُ السّاعَةُ أَدخِلُوا آل‌َ فِرعَون‌َ أَشَدَّ العَذاب‌ِ.

سؤال‌: چرا ‌خود‌ فرعون‌ ‌را‌ نفرمود. جواب‌: بعضي‌ گفتند خودش‌ بطريق‌ اولي‌ داخل‌ ‌است‌ لكن‌ بنظر ميرسد ‌که‌ خودش‌ ‌از‌ اصحاب‌ تابوت‌ ‌است‌ ‌که‌ قبلا اشاره‌ شد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 45)- خداوند هم این بنده مؤمن مجاهد را تنها نگذاشت، چنانکه در این آیه می‌خوانیم: «خداوند او را از نقشه‌های شوم و سوء آنها نگه داشت» (فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا).

ولی در مقابل «عذابهای شدیدی بر آل فرعون نازل گردید» (وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص367

منابع