آیه 42 سوره غافر
<<41 | آیه 42 سوره غافر | 43>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
شما مرا دعوت میکنید که به خدا کافر شوم و از بیدانشی بتی را که در جهان هیچ مؤثر نمیدانم شریک خدا قرار دهم، و من شما را به سوی خدای مقتدر بسیار با بخشش و آمرزش میخوانم.
مرا می خوانید که به خدای یگانه کافر شوم و بر پایه جهالت و نادانی، و بدون دانش و معرفت که روشنگر حقایق است چیزی را شریک او قرار دهم! و من شما را به توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده می خوانم.
مرا فرا مىخوانيد تا به خدا كافر شوم و چيزى را كه بدان علمى ندارم با او شريك گردانم؛ و من شما را به سوى آن ارجمند آمرزنده دعوت مىكنم.
مرا دعوت مىكنيد كه به خدا كافر شوم و چيزى را كه نمىشناسم شريك او قرار دهم، حال آنكه من شما را به خداى پيروزمند آمرزنده دعوت مىكنم.
مرا دعوت میکنید که به خداوند یگانه کافر شوم و همتایی که به آن علم ندارم برای او قرار دهم، در حالی که من شما را بسوی خداوند عزیز غفّار دعوت میکنم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ «41»
(مؤمن آل فرعون گفت:) اى قوم! مرا چه مىشود كه شما را به رهايى (از آتش) مىخوانم و شما مرا به دوزخ فرا مىخوانيد؟!
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ «42»
مرا دعوت مىكنيد تا به خدا كفر ورزم و چيزى را كه به (حقّانيّت) آن علم ندارم شريك او گردانم (در حالى كه) من شما را به سوى (خداوند) عزيز غفّار دعوت مىكنم.
جلد 8 - صفحه 258
نکته ها
مؤمن آل فرعون، كمكم پردهى تقيّه را كنار زده و دعوت به سوى خداوند را هر لحظه شفّافتر مىنمايد.
از آيهى 29 تا اين جا چند مرتبه تعبير «يا قَوْمِ» آمده كه نشان دهندهى سوز و اصرار مؤمن آل فرعون براى هدايت مردم حتّى در رژيم فرعونى است.
در اين دو آيه دو بار جملهى «أَدْعُوكُمْ» و دو بار جملهى «تَدْعُونَنِي» آمده كه همه با فعل مضارع است و اين، نشانهى تداوم و استمرار دعوت از دو جبههى حقّ و باطل است.
پیام ها
1- اگر سوز و ايمان و استقامت باشد؛ انسان يك تنه در برابر انبوه منحرفان قيام كرده، فرياد مىزند. «أَدْعُوكُمْ»
2- تضاد و تزاحم ميان حقّ و باطل همواره بوده است. «أَدْعُوكُمْ- تَدْعُونَنِي»
3- كثرت دعوت كنندگان به باطل، در دعوت يك تنهى شما اثر نگذارد.
( «تَدْعُونَنِي» جمع است و «أَدْعُوكُمْ» مفرد).
4- نظامهاى فاسد، در فكر انحراف مؤمنان هستند. «تَدْعُونَنِي»
5- راه حقّ به نجات و راه باطل به دوزخ مىانجامد. «إِلَى النَّجاةِ- إِلَى النَّارِ»
6- در دعوت به حقّ، تنها سراغ مردم عادى نرويد بلكه سراغ مناديان كفر و شرك نيز برويد. «أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ»
7- مشرك، منطق و برهان ندارد. «أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ»
8- براى جذب افراد منحرف از بهترين تعبيرات استفاده كنيد. (اين كه فرمود: مرا چه شد، «ما لِي» و نفرمود: «ما لكم» شما را چه مىشود و همچنين تعبير به نجات، عزيز و غفّار، براى جذب منحرفان به راه رشد و سعادت است).
9- توبه و بازگشت از كفر و شرك، مورد پذيرش است. «أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ»
10- مغفرت خداوند به خاطر ناتوانى و عجز نيست بلكه در عين قدرت، بخشنده است. «الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 259
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ (42)
بعد از آن تفسير دعوتين نمايد به اينكه:
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ: مىخوانيد مرا به كيش خود تا كافر شوم به خدا، وَ أُشْرِكَ بِهِ: و شريك گردانم به ذات سبحانى، ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ: آن چيزى را كه نيست مرا به خدائى او دانشى. مراد نفى معلوم است و اشعار به آنكه ثبوت الوهيت را ناچار است از برهان، و صحيح نيست اذعان مگر از سر ايقان، يعنى چون من علم به ربوبيت غير او ندارم و در معبوديت غير او مراد دليلى نيست، پس چگونه ديگرى را با او شريك سازم. وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ: و من مىخوانم شما را، إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ: بسوى خدائى كه غالب است و قادر بر تعذيب كفار، آمرزنده و محو كننده خطاياى اهل ايمان، يعنى من شما را دعوت نمايم به ذاتى كه مستجمع صفات الوهيت است از كمال قدرت و غلبيت و آنچه موقوف است بر آن از علم و اراده و قدرت بر تعذيب و غفران، و شما مرا به عبادت چيزى ترغيب مىكنيد كه از اين صفات فاقد و نقص و عجز را واجد است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ (41) تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ (42) لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ (43) فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (44) فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (45)
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (46)
ترجمه
و اى قوم من چيست مرا كه ميخوانم شما را بسوى نجات و ميخوانيد مرا بسوى آتش ميخوانيد
مرا كه كافر شوم بخدا و شريك سازم با او آنچه را نيست مرا بآن دانشى و من ميخوانم شما را بسوى خداى غالب آمرزنده
ناچار آنكه آنچه ميخوانيد مرا بسوى آن نيست براى آن خواندنى در دنيا و نه در آخرت و همانا بازگشت ما بسوى خدا است و هر آينه تجاوز كنندگان آنانند اهل آتش
پس بزودى متذكّر ميشويد آنچه را ميگويم براى شما و واميگذارم كارم را بخدا همانا خدا بينا است باحوال بندگان
پس نگهدارى نمود او را خدا از بديهاى آنچه حيله نمودند و احاطه كرد بكسان فرعون بدى عقوبت
آتش عرضه ميشوند بر آن بامداد و شبانگاه و روز كه برپا ميشود قيامت گفته شود داخل كنيد كسان فرعون را در سختترين عذاب.
تفسير
مؤمن آل فرعون براى تأكيد ملاطفت خطاب را تجديد نموده ميفرمايد نميدانم چه موجب شده كه من شما را بتوحيد خدا و تصديق پيغمبرش دعوت ميكنم كه موجب نجات و رستگارى در دنيا و آخرت است و شما مرا دعوت ميكنيد بانكار توحيد خدا و شريك نمودن در پرستش و ستايش با او چيزيرا كه معلوم نيست شركت او با خدا كه اين موجب دخول در آتش جهنّم است چون كسيكه ميگويد فرعون يا بت را بايد ستايش و پرستش نمود بايد بداند شركت آنرا و بتواند دليلى بر آن اقامه نمايد و شما دليلى نداريد بلكه دليل بر بطلان ادّعاء شما قائم است و آن خداوندى كه من شما را باو دعوت مينمايم غالب و قادر است و شما را بر ترك عبادت خود و عبادت غير عذاب ميكند و اگر از اعمال ناشايسته
جلد 4 صفحه 530
خود كه تا كنون مينموديد توبه كنيد ميپذيرد و شما را مىآمرزد جز اين نيست و اين مسلّما حق است كه آنچه ميخوانيد شما مرا بسوى آن چه فرعون باشد چه بت حقّ و قابليّت دعوت مردم را باطاعت و عبادت خود در دنيا و آخرت ندارد چون اگر فرعون باشد مخلوقى است مانند ما و اگر بت باشد جماد است كه تمكّن از دعوت هم ندارد و بازگشت و مرجع تمام خلق بخدا است و روز قيامت معبودهاى باطل خودشان از عبادت كنندگانشان تبرّى ميجويند و خداوند تجاوز كنندگان از حقوق و حدود بشريّت و بندگى را مخلّد در آتش خواهد فرمود اگر فعلا نصايح مرا قبول نكنيد در آتيه نزديك يا محقّقى متذكّر و متنبّه خواهيد شد كه آنچه من بشما گفتم حق و صدق بوده چون يا در دنيا معذّب ميشويد يا در آخرت و من از حق گوئى باك ندارم امر خود را بخدا واگذار مينمايم و خدا ميداند كه غرضى جز نصيحت و دلالت شما نداشته و ندارم و بعضى گفتهاند اينكه فرموده نيست براى او دعوتى مراد نداشتن غير خدا قوّه اجابت دعا است از احدى در دنيا و آخرت و پس از اين مواعظ گفتهاند فرعونيان خواستند مؤمن را بگيرند و سياست نمايند او فرار كرد و بعدا باصحاب حضرت موسى ملحق شد و از دريا عبور نمود و خداوند او را از شرّ آنها حفظ فرمود و اتباع فرعون و خودش كه رأس آنها بود در دريا غرق شدند و اين عذاب بد آنها در دنيا بود و در عالم برزخ تا روز قيامت بر حسب روايات عديده و ظاهر آيه شريفه همه روزه صبح و شام بآتش معذّب ميشوند و عذاب شديدتر دائم آنها در قيامت است و فرمودهاند چون در آخرت آفتاب و ماه و صبح و شامى نيست و امر خداوند بداخل شدن يا داخل كردن آل فرعون را در عذاب شديدتر كه آتش جهنّم است شامل فرعون بطور يقين و طريق اولى خواهد بود علاوه بر آنكه آل شخص در اين مقامات شامل خود شخص هم ميشود و امثال و نظائر آن گذشته است و ادخلوا بهمزه وصل نيز قرائت شده و بنابر اين حرف ندا قبل از آل حذف شده است و بر هر تقدير قول مقدّر است يعنى خدا بملائكه ميفرمايد داخل كنيد آل فرعون را يا داخل شويد اى آل فرعون در اشدّ العذاب.
جلد 4 صفحه 531
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
تَدعُونَنِي لِأَكفُرَ بِاللّهِ وَ أُشرِكَ بِهِ ما لَيسَ لِي بِهِ عِلمٌ وَ أَنَا أَدعُوكُم إِلَي العَزِيزِ الغَفّارِ (42)
شما مرا دعوت ميكنيد که كافر شوم بخدا و شرك بياورم باو و من دعوت ميكنم شما را بسوي خداوندي که عزيز است و بسيار آمرزنده.
جلد 15 - صفحه 380
كفر باللّه انكار وجود حق است مثل طبيعي دهري لا مذهب و مثل فرعون که گفت ما عَلِمتُ لَكُم مِن إِلهٍ غَيرِي و گفت أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي و گفت بموسي لَئِنِ اتَّخَذتَ إِلهَاً غَيرِي لَأَجعَلَنَّكَ مِنَ المَسجُونِينَ و امروز بسياري كافر باللّه هستند و در قرآن ميفرمايد أَ لَيسَ فِي جَهَنَّمَ مَثويً لِلكافِرِينَ- عنكبوت آيه 68- و كافر بر انكار انبياء و تكذيب رسل و مبدع در دين و منكر ضروري دين و معاند و خوارج هم صادق است و بالجمله مقابل مسلم.
وَ أُشرِكَ بِهِ شرك هم اقسامي دارد مشرك در عبادت و پرستش مثل عبده اصنام و گاو و گوساله و آتش و ملائكه و جنّ و انس و شجر و حجر و شرك در افعال مثل قائلين بيزدان و اهرمن و حكماء قديم که قائل بعقول عشره بمذهب افلاطون و عقول عرضيه بمسلك ارسطو و مثل كساني که امر خلقت و رزق و عمر و غير اينها را مستند بغير خدا ميدانند و شرك در صفات که صفات زائده قائلند و شرك در نظر که نظر باسباب و وسائط دارند در امور و ميفرمايد إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن أَهلِ الكِتابِ وَ المُشرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُم شَرُّ البَرِيَّةِ بينه آيه 5- وَ أَنَا أَدعُوكُم إِلَي العَزِيزِ الغَفّارِ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 42)- آری «شما مرا دعوت میکنید که به خدای یگانه کافر شوم و شریکهایی که به آن علم ندارم برای او قرار دهم، در حالی که من شما را به سوی خداوند عزیز غفّار دعوت میکنم» (تَدْعُونَنِی لِأَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِکَ بِهِ ما لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی الْعَزِیزِ الْغَفَّارِ).
تعبیر به «عزیز» و «غفار» از یک سو اشاره به این مبدأ بزرگ بیم و امید است و از سوی دیگر اشارهای به نفی الوهیت بتها و فراعنه که نه عزتی در آنان است و نه عفو و گذشتی!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم