آیه 31 سوره انعام
<<30 | آیه 31 سوره انعام | 32>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که لقاء خدا را تکذیب کردند البته زیانکار شدند، تا آن گاه که ساعت قیامت ناگهان آنها را فرا رسد گویند: دریغا که در این باره کوتاهی کردیم! پس بار گناهان خویش را بر پشت گیرند. زنهار که بد بار گرانی به دوش میگیرند.
کسانی که دیدار [پاداش و مقام قرب] خدا را تکذیب کردند، یقیناً دچار زیان شدند. تا هنگامی که قیامت به طور ناگهان و غافل گیرانه به آنان رسد، می گویند: ای بر ما دریغ و افسوس که نسبت به تکالیف و وظایف شرعی خود کوتاهی کردیم. و آنان بار سنگین گناهانشان را بر دوش می کشند؛ آگاه باشید! بد باری است که بر دوش خواهند کشید.
كسانى كه لقاى الهى را دروغ انگاشتند قطعاً زيان ديدند. تا آنگاه كه قيامت بناگاه بر آنان دررسد، مىگويند: «اى دريغ بر ما، بر آنچه در باره آن كوتاهى كرديم.» و آنان بار سنگين گناهانشان را به دوش مىكشند. چه بد است بارى كه مىكِشند.
زيان كردند آنهايى كه ديدار با خدا را دروغ پنداشتند. و چون قيامت به ناگهان فرا رسد، گويند: اى حسرتا بر ما به خاطر تقصيرى كه كرديم. اينان بار گناهانشان را بر پشت مىكشند. هان، چه بد بارى را بر دوش مىكشند.
آنها که لقای پروردگار را تکذیب کردند، مسلماً زیان دیدند؛ (و این تکذیب، ادامه می یابد) تا هنگامی که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید؛ میگویند: «ای افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهی کردیم!» و آنها (بار سنگین) گناهانشان را بر دوش میکشند؛ چه بد باری بر دوش خواهند داشت!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
لقاء اللَّه: لقاء: روبرو شدن با شىء. لقاء اللَّه: ملاقات رحمت يا عذاب خدا در آخرت.
الساعة: ساعت: جزئى از زمان. در قرآن مجيد به معنى وقت به كار رفته. از قيامت و مرگ نيز با ساعة تعبير آمده است.
بغتة: بغت و بغته: ناگهانى. پيش بينى نشده.
يا حسرتنا: حسر: كنار زدن و زايل نمودن. حسرت: غم و اندوه با شدت ندامت. «يا حسرتنا»: اى ندامت بر ما.
فرطنا: فرط: تقدم و پيش افتادن. افراط: تجاوز بيشتر. تفريط: كوتاهى و تقصير بيشتر. «فرطنا»: كوتاهى و تقصير كرديم.
اوزار: وزر (بر وزن جسر) سنگينى و سنگين. آن اغلب در گناه به كار رفته كه بار سنگينى بر گناهكار است. جمع آن، اوزار است. «يزرون»: حمل مى كنند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ «31»
قطعاً كسانى كه ديدار خداوند (در قيامت) را تكذيب كردند زيانكار شدند، همين كه ساعت موعود ناگهان به سراغشان آيد، در حالى كه بار سنگين گناهان خويش را بر پشتشان مىكشند، گويند: دريغا از آن كوتاهىهايى كه در دنيا كردهايم، آگاه باشيد كه چه بد بارى است آنچه به دوش مىكشند.
نکته ها
مراد از «لقاء الله»، ملاقات معنوى و شهود باطنى در قيامت است، چون در قيامت همهى وابستگىهاى انسان به مال و مقام و بستگان قطع مىشود و با روبرو شدن با پاداش و كيفر الهى، حاكميّت مطلقهى الهى را درك مىكند.
حسرت، براى از دست دادن منافع است و ندامت براى پيش آمدن ضررها. «1»
به قيامت، «ساعت» مىگويند، چون در ساعتى و لحظهاى برقآسا ايجاد مىشود. (در آيهى 77 سورهى نحل آمده است: «وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ»، برپايى قيامت، مانند چشم به هم زدن يا نزديكتر از آن است).
در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است: اهل آتش، جايگاه خود (آن جايگاهى كه خداوند براى هر شخصى در بهشت قرار داده است،) را در بهشت مىبينند و مىفهمند زيان كردهاند مىگويند: «يا حَسْرَتَنا». «2»
پیام ها
1- كسى كه قيامت را نپذيرد، هستى خود را با دنياى فانى معامله كرده و اين بزرگترين خسارت است. «قَدْ خَسِرَ»
«1». تفسير اطيبالبيان.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 441
2- قيامت، ناگهانى فرا مىرسد و كسى از زمان آن آگاه نيست، پس بايد هميشه آماده بود. «جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً»
3- روز قيامت، روز حسرت است. «يا حَسْرَتَنا»
4- اعتراف و حسرت، نشانهى آزادى انسان در عمل است زيرا مىتوانست خوب عمل كند و نكرد. «يا حَسْرَتَنا»
5- قيامت روز حسرت و افسوس خوردن است، امّا حسرتها در آن روز بىنتيجه است. قالُوا يا حَسْرَتَنا ... وَ هُمْ يَحْمِلُونَ ...
6- گناهان، در قيامت تجسّم يافته و بر انسان بار مىشوند. «يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ»
7- تكذيب يا فراموشى قيامت، سبب ارتكاب گناهانى است كه در قيامت، وزر و وبال انسان مىگردد. «كَذَّبُوا أَوْزارَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (31)
بعد از آن فرمايد:
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ: بتحقيق خاسر و زيانكار شدند آنكه تكذيب كردند وصل به ثواب و عقاب الهى را كه به آنها وعد و وعيد داده و آن را به دروغ پنداشتند و تكذيب نمودند.
«1» حق اليقين، علامه مجلسى، فصل شانزدهم در بيان صفات جهنم، صفحه 245 (چاپ سنگى)
«2» همان مدرك.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 252
تنبيه- مراد از لقاء اللّه ملاقات ثواب و عقاب الهى است چنانچه فرمايد: «1» من احبّ لقاء اللّه احبّ اللّه لقائه و من كره لقاء اللّه كره اللّه لقائه (اى لقاء رحمته).
هر كه دوست دارد ملاقات رحمت خدا را، خدا دوست دارد لقاء او را به ثواب. و هر كه كراهت دارد لقاء رحمت الهى را، خدا كراهت دارد لقاء ثواب را نسبت به او؛ و نمىشود كه مراد لقاء رؤيت باشد، چه آن ممتنع؛ زيرا ديدن بر دو قسم است قسم اول- ديدن با چشم است اعم از اينكه جسم ملون باشد مانند: سياهى و سفيدى و يا جسم مضىء مانند نور. در هر دو صورت جسم، و ثابت شده كه ذات الهى جسم نيست. قسم دوم- به ادراك عقل آن هم مخلوق خواهد بود، زيرا حضرت على عليه السّلام فرمود: كلّما ميّزتموه باوهامكم فى ادقّ معانيه فهو مخلوق و مصنوع مثلكم «2» هر آنچه تميز مىدهيد به وهمهاى خود در دقيقترين معانى، پس آن مخلوق و مصنوع است مثل شما. بعلاوه هر صورت حاصله نزد عقل قائم به غير، و هر قائم به غيرى محتاج، و هر محتاجى ممكن الوجود است نه واجب الوجود. پس ثابت شد ذات سبحانى ديده نخواهد شد.
بعد غايت كذب را فرمايد كه ايشان تكذيب كردند بعث و امور اخرويه را حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً: تا زمانى كه بيايد ايشان را غفلتا و ناگهان، مراد مقدمه آن. يعنى مشاهده عقوبات در حين سكرات است كه حجاب، بر طرف، و عذاب را علانيه ببينند. قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فِيها: گويند:
اى حسرت و ندامت ما بر آنچه تفريط و تقصير نموديم در حيات دنيا تا مبتلا به عذاب شديم. و كفار كلمه «يا حسرتنا» در حين موت گويند، چه در آن حال مشاهده آثار عذاب كنند. بنابر اين موت چون از احوال قيامت است و مقدمه آن، پس از جنس ساعات، و جايز باشد تسميه آن به ساعت، و لذا فرمود رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله: «من مات فقد قامت قيامته» «3» و آمدن ساعت بعد از موت به
«1» بحار الانوار، جلد 6، صفحه 133، حديث 32- مصباح الشريعه، باب 83، فى ذكر الموت.
«2» المحجّة البيضاء، جزء اوّل، صفحه 219.
«3» المحجة البيضاء، جزء هشتم، صفحه 297.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 253
جهت سرعت در حكم امرى باشد كه ناگهانى واقع شود، و يا گفتن اين كلمه در روز قيامت است. و مؤيد آن حديث ابو سعيد خدرى از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله كه فرداى قيامت چون اهل جهنم درجات رفيعه اهل بهشت و دركات نازله خود را در جهنم معاينه نمايند، از روى تأسف گويند «يا حسرتنا على ما فرّطنا فيها» لكن حسرت در آن روز مثمر ثمرى نخواهد بود. «1» وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ: و كفار حمل كنند و بردارند گناهان خود را بر پشتهاى خود. مراد آنست كه گناهان، ملازم آنها و منفك نشود؛ پس اين تمثيل است براى استحقاق آنها سنگينى گناه را. و حمل «اوزار» بر ظهور، بر وجه تشبيه و توسع است، يعنى گناه مانند بار سنگين از شدت تحمل رنج عظيم به حامل آن رسد.
أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ: آگاه باشيد بد چيزى است سنگينى گناه كه متحمليد.
در معالم «2»- چون مؤمن از قبر بيرون آيد استقبال كند او را چيزى در غايت خوشبوئى. گويد مرا مىشناسى؟ مؤمن گويد: نمىشناسم. گويد: من عمل صالح توام، بيا بر من سوار شو كه من در دنيا بسيار بر تو سوار بودهام و آيه «يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً» «3» اشاره به اين است. و چون كافر سر از خاك بردارد، پيش آيد او را چيزى در غايت زشتى و بدبوئى. گويد: مرا مىدانى؟
كافر گويد: نمىشناسم. گويد من افعال شنيع توام. بسيار در دنيا بر من سوار بودى، امروز بر تو سوار مىشوم «وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ» عبارت از اينست.
تجسم اعمال- استبعاد ندارد حق تعالى به قدرت قاهره، اعمال را به صورت در آورد، چنانچه در منهج- مروى است كه: خداوند گناهان را مصور سازد به صورت جسميه ثقيله، و آن را بر عصاة تحميل فرمايد. «4» بيان- اهل تحقيق برآنند كه اصل و حقيقت اشياء، امرى است مغاير صورتى كه در نظر حواس مشاهد و به آن صورت جلوهگر شود؛ و در معرض درك
«1» مجمع البيان ج 2 ص 292.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 292.
«3» سوره مريم آيه 85.
«4» منهج ج 3 ص 367.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 254
مدارك باطنى به آن لباس در مىآيند. و گاهى آن صورت به حسب اختلاف موطن و تبدل مكان، تغيير مىيابد به صورت ديگر، و آن اصل به حال خود است كه در هر مكانى به لباسى جلوهگر، و در هر نشأة به صورتى خود را مىنمايد، چنانچه گفتهاند «لون الماء لون انائه» يعنى رنگ آب تابع رنگ ظرفى است كه آب در اوست، و يك آب به حسب اختلاف الوان ظروف متعدده، به الوان مختلف در آيد؛ اما حقيقت اصل مذكوره كه بعضى تعبير از آن به سنخ و بعضى تعبير به وجه و گروهى روحش گويند، امرى است كه غير علام الغيوب علم به آن ندارد. پس در آمدن آنچه در اين نشأة به صورت عرض است، در نشأة ديگر به صورت جوهر يا جسم ممكن است و مستبعد نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (31)
ترجمه
بتحقيق زيان نمودند آنانكه تكذيب كردند ملاقات جزاى خدا را تا وقتى كه بيايد ايشان را قيامت ناگهان گويند جاى حسرت ما است بر آنچه تقصير نموديم در آن و ايشان برميدارند گناهانشان را بر پشتهاشان آگاه باشيد بد است بار گناهى كه برميدارند.
تفسير
در سوره بقره ذيل آيه و اذ قلتم يا موسى بيان شد كه خداوند محال است مرئى شود ولى آثارش در دنيا و آخرت مرئى و مشاهد است آثار دنيوى چون محسوس است قابل تكذيب نيست ولى آثار اخروى چون در دنيا محسوس نيست قابل تكذيب است تا در آخرت محسوس شود پس مراد از تكذيب بلقاء خداوند تكذيب رجوع باو در عالم آخرت و مشاهده جزاى اعمال نيك و بد است و زيان حرمان از نعيم جنان و استحقاق عذاب نيران است كه ابدى است ولى تكذيب چنانچه اشاره شد تا وقتى است كه محسوس نشده و چون قيامت برسد بىخبر و كفّار نتائج اعمال و عقائد خودشان را مشاهده نمايند گويند اى افسوس و دريغ و حسرت براى ما باش كه جاى تو است بر آنچه كوتاهى نموديم ما در تحصيل آن از عقائد حقّه و اعمال حسنه و در صافى مرجع ضمير فيها را فرموده يا دنيا است و اينكه ذكر نشده براى علم باو است يا ساعت است و مراد ايمان باو است يا جنّت است و مراد طلب او است براى آنكه از پيغمبر (ص) در اين آيه روايت
جلد 2 صفحه 313
شده است كه اهل آتش منازل خودشان را از بهشت مىبينند و ميگويند يا حسرتنا و بنظر حقير ظاهر همانستكه عرض شد و اين معانى خلاف ظاهر و هيچ يك خالى از تكليف نيست و حمل او زار بر سبيل تمثيل و تشبيه است يعنى آثار معاصى و بال گردن آنها شده مانند بار گران آنرا بدوش مىكشند و بعضى گفتهاند مجسّم و مصوّر ميشود بصورت منكر بدبوئى و ميگويد خيلى در دنيا سوار من شدى امروز نوبت سوارى من است و بر او بار ميشود و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قَد خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللّهِ حَتّي إِذا جاءَتهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً قالُوا يا حَسرَتَنا عَلي ما فَرَّطنا فِيها وَ هُم يَحمِلُونَ أَوزارَهُم عَلي ظُهُورِهِم أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (31)
بتحقيق زيان بردند كساني که تكذيب كردند بلقاء خداوند تا زماني که آمد آنها را ساعت قيامت ناگاه گفتند اي واي حسرت بر ما بر آنچه كوتاهي كرديم در او و اينها برميدارند سنگيني گناهان خود را بر كردههاي خود آگاه باشيد بد است آنچه را که بر خود تحمل ميكنند.
قَد خَسِرَ الَّذِينَ گفتيم خسران سرمايه از دست دادن است سرمايه عمر دنيا را از دست دادند كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللّهِ تكذيب معاد را نمودند و مراد از لقاء الهي نه آنست که مجسمه قائل هستند که ميگويند خداوند در قيامت بالاي تخت خود که عرش است روي كرسي خود مينشيند و حكم ميفرمايد و مؤمنين او را ميبينند و كفار از ملاقات او محروم هستند زيرا ببرهان عقل و نقل جسمية که مركب از ماده و صورت باشد بر خداوند محال است و موجب احتياج ميشود صورت محتاج بماده ماده محتاج بصورت، جسم محتاج بمكان و محتاج باجزاء غير متناهي و محتاج بمؤلّف و مركّب بالكسر و احتياج از لوازم ذاتيه ممكن است و ساحت قدس واجب غني بالذات منزّه است از احتياج، بلكه مراد آثار قدرت و عظمت و رحمت و مغفرت و مثوبت و عقوبت و غضب پروردگار است که فرداي قيامت مشهود جميع خلائق است پس مراد تكذيب همچه روزيست.
حَتّي إِذا جاءَتهُمُ السّاعَةُ ساعت قطعه از زمان است ولي مراد قيامت
جلد 7 - صفحه 49
است و از براي قيامت اسماء بسيار است که يكي از آنها ساعت است اقتَرَبَتِ السّاعَةُ قمر آيه 1 وَ أَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيبَ فِيها وَ أَنَّ اللّهَ يَبعَثُ مَن فِي القُبُورِ حج آيه 7 بغتة يعني ناگاه اشاره به اينكه انتظار او را نداشتند و خيال او را نميكردند و زمان او را نميدانستند بطرفة العين باراده حق بر پا ميشود مقدمات و مؤخّراتي ندارد اسباب و لوازمي احتياج ندارد وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ نحل آيه 79.
قالوا آن كفاري که منكر بعث بودند يا حَسرَتَنا تعبير بكلمه يا اشاره ببزرگي حسرت و اهميت او است و حسرت قريب المعني است با ندامت الّا اينكه ندامت پشيمانيست از اعمال زشت و اخلاق رذيله و عقائد باطله، و حسرت تأسف از فوت ايمان و اعمال صالحه و اخلاق حميده است بعبارت ساده حسرت از دست دادن منافع است و ندامت از ارتكاب مضارّ عَلي ما فَرَّطنا فِيها تفريط كوتاهي و تقصير است و افراط تجاوز و تعدّي است، افراط در معاصيست و تفريط در عبادات است و ضمير فيها راجع باعمال حسنه و عقائد حقّه و اخلاق فاضله است که از جمله يا حسرتنا و جمله ما فرطنا استفاده ميشود.
وَ هُم يَحمِلُونَ أَوزارَهُم عَلي ظُهُورِهِم يكي از محسنات كلام تشبيه معقول بمحسوس است مثل الرَّحمنُ عَلَي العَرشِ استَوي که عرش احاطه است بر جميع موجودات مثل سلطاني که بر عريكه سلطنت نشسته و تمام مملكت در حيطه تصرف او است و در قرآن و خطب و اخبار و كلمات نظائر بسيار داريم، علم را تشبيه بنور ميكنند، ايمان را تشبيه بمأكول بسيار لذيذ ميكنند، عقل را بقلب و هكذا در اينجا معاصي را که مرتكب شده تشبيه ببار سنگين كرده که حمال بر گرده خود بار كرده و بنفس افتاده و قدرت بر حركت ندارد و بسا او را تلف ميكند يا موجب حدوث مرض مهلك ميشود بخصوص اگر بد بار باشد که بيشتر باعث رنج او ميشود
جلد 7 - صفحه 50
لذا ميفرمايد أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ باريست که هر مثقال بلكه هر ذره او چه اندازه عذاب دارد فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ زلزال آيه 7 و 8، چه رسد بباري که از كوهها سنگينتر باشد مگر عفو و مغفرت الهي شامل شود که مثل برگ خزان ريزش كند و از تحمل مشاق او راحت شود.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 31)
در این آیه اشاره به خسران و زیان منکران معاد و رستاخیز کرده می فرماید: «آنها که ملاقات پروردگار را انکار کردند مسلما گرفتار زیان شدند» (قَد خَسِرَ الَّذِینَ کذَّبُوا بِلِقاءِ اللّهِ).
منظور از «ملاقات پروردگار» یا ملاقات معنوی و ایمان شهودی است، (شهود باطنی) و یا ملاقات صحنه های رستاخیز و پاداش و جزای او.
سپس می گوید: این انکار برای همیشه ادامه نخواهد یافت، و تا زمانی خواهد بود که «ناگهان رستاخیز برپا شود، و آنها در برابر این صحنه های وحشتناک قرار گیرند و نتایج اعمال خود را با چشم خود ببینند، در این موقع فریاد آنها بلند می شود: ای وای بر ما چقدر کوتاهی در باره چنین روزی کردیم» (حَتّی إِذا جاءَتهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً قالُوا یا حَسرَتَنا عَلی ما فَرَّطنا فِیها).
منظور از «ساعة» روز قیامت است و «بغتة» به معنی این است که بطور ناگهانی و جهش آسا که هیچ کس جز خدا وقت آن را نمی داند واقع می شود.
سپس قرآن می گوید: «آنها بار گناهانشان را بر دوش دارند» (وَ هُم یحمِلُونَ أَوزارَهُم عَلی ظُهُورِهِم).
و در پایان آیه می فرماید: «چه بد باری بر دوش می کشند» (أَلا ساءَ ما یزِرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم