آیه 31 سوره ابراهیم
<<30 | آیه 31 سوره ابراهیم | 32>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
به آن بندگان من که ایمان آوردند بگو نماز به پا دارند و از آنچه روزی آنها کردیم در نهان و آشکار انفاق کنند پیش از آنکه بیاید روزی که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی (جز خدا) به کار آید.
به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بر پا دارند، و از آنچه روزی آنان کرده ایم، پنهان و آشکار، انفاق کنند، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه پیوند دوستی و رفاقت.
به آن بندگانم كه ايمان آوردهاند بگو: «نماز را بر پا دارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم، پنهان و آشكارا انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى باشد و نه دوستيى.»
به بندگان من كه ايمان آوردهاند بگو تا نماز بگزارند و از آنچه روزيشان دادهايم نهان و آشكارا انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه خريد و فروختى باشد و نه هيچ دوستيى به كار آيد.
به بندگان من که ایمان آوردهاند بگو نماز را برپا دارند؛ و از آنچه به آنها روزی دادهایم، پنهان و آشکار، انفاق کنند؛ پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه در آن خرید و فروش است، و نه دوستی! (نه با مال میتوانند از کیفر خدا رهایی یابند، و نه با پیوندهای مادی!)
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
خلال: خلل (بر وزن شرف) : گشادگى ميان دو چيز. جمع آن ، خلال است . ايضا خلال ، به معنى دوستى است . در آيه، اين معنى مراد است ؛ گويى دوستى و مودت ، قلب را شكافته در خلال آن قرار مى گيرد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ «31»
(اى پيامبر) به بندگان من (آنان) كه ايمان آوردهاند، بگو: نماز را برپا دارند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم، پنهان و آشكار انفاق كنند قبل از آن كه روزى فرا رسد كه در آن نه دادوستدى باشد و نه دوستى و رابطهاى.
نکته ها
انفاق آشكار، سبب تربيت نسل وتشويق ديگران ورفع تهمت از خود است و انفاق پنهانى عامل رشد و اخلاص است. البتّه بعضى مفسّران گفتهاند: انفاق علنى مربوط به انفاقهاى واجب مثل خمس و زكات است و انفاق مخفى مربوط به موارد مستحبّ مثل صدقه است.
با اينكه هر يك از انفاق آشكار و پنهان آثارى دارند، ولى شايد بتوان گفت، انفاق پنهان بهتر است، چون در اين آيه «سِرًّا» بر «عَلانِيَةً» مقدّم شده است.
پیام ها
1- براى فرمان دادن، به طرف خود شخصيّت دهيد. «لِعِبادِيَ» بندگى خدا مدال افتخار مومنان است.
جلد 4 - صفحه 415
2- ايمان قلبى كافى نيست، نماز، انفاق و عمل صالح لازم است. «آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا»
3- اسلام دين جامع است. رابطه با خدا و كمك به محرومان، در كنار هم و شرط قبولى يكديگرند. «يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا»
4- مورد انفاق، تنها مال نيست، از هر چه داريم بايد انفاق كنيم. (چه علم و ثروت، چه آبرو و قدرت) «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
5- انفاق بايد از رزق خدا يعنى مال حلال باشد، نه از هر مالى كه داشتيم. فرمود: «رَزَقْناهُمْ» و نفرمود «عندكم»
6- انفاق بايد گاهى پنهان و گاهى آشكارا باشد. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً»
7- از فرصتها استفاده كنيد. مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ ...
8- اگر دنبال تجارت هستيد در دنيا با خدا معامله كنيد، زيرا كه در قيامت هيچ داد و ستدى نيست. «يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ»
9- با پول و پارتى نمىتوان از عذاب قيامت فرار كرد. «لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ (31)
قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا: بگو اى پيغمبر، يعنى امر فرما بندگان مرا كه ايمان آورندهاند.
نكته: تخصيص مؤمنين به اضافه به جهت تعظيم ايشان، و تنبيه بر آنكه ايشانند اقامه كنندگان حقوق عبوديت، يُقِيمُوا الصَّلاةَ: بپا دارند نماز را.
تحقيق: محققين جملات انشائيه كه به طريق اخبار متكلم بيان نمايد: مثل «يقيموا و ينفقوا» و امثال آن، ظهور در وجوب بلكه اولى خواهد بود در وجوب؛ زيرا ورودش بدين طريق كاشف است از آنكه فعل در محبوبيت در نظر آمر به مرتبهاى است كه راضى به ترك آن نيست و هميشه مكلف را نسبت به آن فعل ممتثل خواهد؛ بنابراين آيه شريفه امر وجوبى است، يعنى بپاى داريد نماز را.
وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ: و انفاق كنند از آنچه روزى فرموديم ايشان را، يعنى بدهند حقوق واجبه را از زكات و نفقات واجبه. سِرًّا وَ عَلانِيَةً: نفقه پنهانى و نفقه آشكارا، يعنى در همه احوال اشتغال به انفاق نمايند. و نزد اكثر مفسرين مراد از صدقه سرى، صدقه مستحب، و به علانيه، صدقات واجبه باشد؛ زيرا در صدقه مستحب پنهانى اولى است به جهت دورى از ريا، و در صدقه واجبه آشكارا براى رفع تهمت و ترغيب: مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ: انفاق كنيد پيش از آنكه بيايد روزى كه: لا بَيْعٌ فِيهِ: در آن خريد و فروش نباشد تا مقصر چيزى بخرد كه به آن تدارك نمايد تقصير را. وَ لا خِلالٌ: و نه دوستى
جلد 7 - صفحه 55
نمودن با هم تا دوست شفيع او شود. در مجمع «1» فرمايد: مراد به بيع، اعطاء بدل است تا به آن خلاص شوند از آتش، نه آنكه مبايعه باشد و مراد «خلال» محابه و مصادقه است. يعنى كفار به جهت فقد مصادقه نتوانند كه خليلى و صديقى در آن روز يابند تا شفاعت آنان كنند، چه همه دوستان آنها دشمن گردند.
لقوله تعالى (الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ) «2» پس اى عزيز من، عمر را اعتبارى نيست و زندگانى دنيا را بقائى نى، دنيا گذشتنى و چشم خواهش و آرزو به خاك انباشتنى، از خواب غفلت بيدار و براى عاقبت خود فكرى كن و از مال دنيا توشه تهيه نما.
برگ عيشى به گور خويش فرست
كسى نيارد ز پس تو پيش فرست
اين همه فريادها در عالم براى عاقبت بنى آدم بيهوده نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ (31) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ (32) وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ (33) وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ (34)
ترجمه
بگو مر بندگان مرا آنانكه ايمان آوردند بر پاى دارند نماز را و انفاق كنند از آنچه روزى داديم ايشانرا در نهان و آشكارا پيش از آنكه بيايد روز كه نباشد داد و ستدى در آن و نه دوستىئى
خدا است آنكه آفريد آسمانها و زمين را و نازل نمود از آسمان آب را پس بيرون آورد بآن از ميوهها روزى براى شما و مسخر گردانيد براى شما كشتى را تا روان شود در دريا بفرمانش و مسخّر گردانيد براى شما نهرها را
و مسخّر فرمود براى شما آفتاب و ماه را دو گردش كننده مستمرّ و مسخّر فرمود براى شما شب و روز را
و داد بشما از هر چه خواستيد از او و اگر بشماريد نعمت خدا را بشمار در نياوريد آنرا همانا انسان هر آينه بسيار ستمكار ناسپاس است..
تفسير
امر است به پيغمبر اكرم كه امر فرمايد اهل ايمان را براى احقيّت ايشان باقامه نماز كه بر پا دارند آنرا در مواقيت معيّنه بخواندن و بتهيّه وسائل آن و نيز امر فرمايد بانفاق و صرف نمودن بعض آنچه را خداوند بايشان عطا فرموده در راه او خواه پنهان باشد خواه آشكار و بعضى پنهان را بصدقه مستحبّه و آشكار
جلد 3 صفحه 232
را بزكوة مفروضه تفسير نمودهاند و در روايت عيّاشى ره بحقوقيكه غير از زكوة مفروضه است تفسير شده در هر حال اين وقت و مال را بايد صرف نمود براى روز كه در آنروز نميتوان معاملهاى نمود و خريد و فروشى كرد كه باين وسيله فدائى داد و خود را از آتش جهنّم خلاص نمود و نميتوان دوستى گرفت كه بشفاعت آن از عذاب الهى نجات يافت چون هر كس در آنروز بخود مشغول است بطوريكه توجّه بديگرى ندارد و در بين كفّار دوستىئى نيست بلكه همه با يكديگر دشمنند «برگ عيشى بگور خويش فرست كس نيارد ز پس تو پيش فرست» و بايد دانست كه مستحقّ عبادت و پرستش خدا است كه آفريد آسمانها و زمين را براى بندگان تا در زير آنها و بالاى آن جاى گيرند و فرو ريخت از آسمان باران رحمت را پس بيرون آورد بوسيله آن از مأكول و ملبوس و مفروش و غيرها آنچه مرزوق و مقدّر ايشان باشد و در تحت فرمان بندگان قرار داد كشتى را تا جارى شود در دريا بوزيدن باد بامر خدا و در تحت تصرّف ايشان قرار داد نهرهاى بزرگ و كوچك را و مسخّر فرمود براى انتفاع آنها آفتاب و ماه را كه پيوسته بر دأب و عادت خود حركت كنند و منافع خود را بخلق برسانند و مسخّر فرمود شب و روز را براى آسايش مردم در يكى و كسب معيشت در ديگرى كه همه بر نفع ايشان است و عطا فرمود بآنها بعض آنچه را كه خواستند از او يعنى آنچه را مطابق باصلاح آنها و خالى از فساد بود و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه قرائت فرمودند من كل بتنوين و بنابراين مفعول آتاكم مذكور است بخلاف قرائت باضافه كه مفعول سؤلكم مقدّر است و معنى ظاهرا يكى است و بعضى ما را نافيه گرفتهاند يعنى عطا فرموده است از هر چيزيكه سؤال ننموديد از او آنرا چه رسد بآنكه سؤال نموده باشيد و مؤيّد اين معنى است روايت عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام كه فرمود جامه و چيزيكه سؤال ننمودى آنرا از او عطا فرموده است بتو و محتمل است مراد از ما سئلتموه چيزى كه سزاوار سؤال است باشد خواه سؤال شود خواه نشود در هر حال نعم الهى كه شكر آن عقلا واجب است بقدرى است كه كسى قدرت تعداد انواع آنرا ندارد چه رسد به افراد آن هر نفسى كه فرو ميرود ممدّ حيات است و چون بر ميآيد مفرح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب از دست و زبان كه بر آيد كز عهده شكرش بدر
جلد 3 صفحه 233
آيد شكر گذارى هم نعمتى است كه شكرش واجب است و همانا انسان بالطبع بسى ستمكار است بر نفس خود بترك شكر بر نعمت و بسيار كفران نعمت و ناشكرى كننده است اگر خداوند با او كمك نفرمايد بتوفيق شكر گذارى و اطاعت و ترك معصيت ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنفِقُوا مِمّا رَزَقناهُم سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِن قَبلِ أَن يَأتِيَ يَومٌ لا بَيعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ (31)
بفرما براي بندگان من كساني که ايمان آوردهاند بپا دارند نماز را و انفاق كنند از آنچه ما روزي آنها كردهايم هم سرا در پنهاني و هم علانية و آشكارا از پيش از آني که بيايد روزي که نه بيعي در او هست و نه دوستي و خلّتي.
قُل لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا که بايمان تنها قناعت نكنيد ايمان درختي است در قلب كشت ميشود و مقدمات و مؤخّراتي دارد مقدماتش آنكه زمين قلب بايد آماده باشد، از اخلاق خبيثه و صفات قبيحه پاك باشد و متخلق بصفات حميده و اخلاق حسنه شود تا درخت ايمان در او رشد كند و فاسد نشود. و مؤخّراتش اينكه بايد آبياري شود باعمال صالحه و عبادات صحيحه که اعظم آنها نماز است يُقِيمُوا الصَّلاةَ نماز در ايمان بسيار مدخليت دارد که در حديث است
جلد 11 - صفحه 390
حديث معتبر
(الصلاة عمود الدين)
اگر عمود نباشد دين از بين ميرود
(الصلاة خير موضوع ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواها)
(عنوان صحيفة المؤمن الصلاة)
(الصلاة معراج المؤمن)
(اول ما يحاسب به العبد يوم القيمة الصلاة)
و غير اينها که در آيات بسيار سفارش نماز شده و امروزه اكثر يا تارك الصلاة هستند يا ضايع الصلاة، و اقامه نماز نگاهداري او است که در جامعه مؤمنين از بين نرود و مراعات شرايط و اجزاء و منافيات و مبطلات و شكيات و سهويات آن بشود.
وَ يُنفِقُوا مِمّا رَزَقناهُم زكاة اموال را بدهند که عقوبت مانع الزكاة قبل از موت در همان حال نزع ميرسد که ميگويد لَو لا أَخَّرتَنِي إِلي أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُن مِنَ الصّالِحِينَ منافقون آيه 10.
سِرًّا وَ عَلانِيَةً موارد مختلف است در جايي که شبهه رياء و سمعه است سرا و در جايي که تشويق ديگران ميشود علانيه و بعضي گفتند در فرائض علانيه لدفع التهمة و در نوافل سرّا لدفع شبهة الرياء و در حكم زكاة است ساير انفاقات واجبه خمس، واجب النفقه، اعلاء كلمه اسلام، دفع شر اشرار و غير اينها حتي انفاق علم و انفاق قوي در قضاء حوائج مؤمنين.
مِن قَبلِ أَن يَأتِيَ يَومٌ که روز قيامت باشد لا بَيعٌ فِيهِ يعني مبادله نيست که احدي را بجاي ديگر تبديل كنيم و مؤاخذه كنيم كُلُّ نَفسٍ بِما كَسَبَت رَهِينَةٌ مدثر آيه 37 وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري انعام آيه 164.
و لا خلال دوستي نيست که ميفرمايد الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقِينَ زخرف آيه 67.
391
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 31)- عظمت انسان از دیدگاه قرآن: در تعقیب آیات گذشته که از برنامه مشرکان و کسانی که کفران نعمتهای الهی کردند سخن میگفت، در اینجا
ج2، ص510
سخن از برنامه بندگان راستین و نعمتهای بیانتهای اوست که بر مردم نازل شده.
نخست میگوید: «به بندگان من که ایمان آوردهاند بگو: نماز را بر پای دارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم در پنهان و آشکار انفاق کنند» (قُلْ لِعِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً).
چرا که ایمان در صورتی ریشهدار است که در عمل متجلّی شود و انسان را از یک سو به خدا نزدیک کند و از سوی دیگر به بندگانش! «پیش از آن که روزی فرا رسد که نه در آن خرید و فروش است و نه دوستی» نه با مال میتوانند از کیفر خدا رهایی یابند و نه با پیوندهای مادی! (مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خِلالٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم