آیه 21 سوره احزاب

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۲۱ احزاب)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا

مشاهده آیه در سوره


<<20 آیه 21 سوره احزاب 22>>
سوره : سوره احزاب (33)
جزء : 21
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

البته شما را به رسول خدا (چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو) اقتدایی نیکوست، برای آن کس که به (ثواب) خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند.

یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد می کند.

قطعاً براى شما در [اقتدا به‌] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى‌كند.

براى شما اگر به خدا و روز قيامت اميد مى‌داريد و خدا را فراوان ياد مى‌كنيد، شخص رسول اللّه مقتداى پسنديده‌اى است.

مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There is certainly a good exemplar for you in the Apostle of Allah—for those who look forward to Allah and the Last Day, and remember Allah much.

Certainly you have in the Apostle of Allah an excellent exemplar for him who hopes in Allah and the latter day and remembers Allah much.

Verily in the messenger of Allah ye have a good example for him who looketh unto Allah and the Last Day, and remembereth Allah much.

Ye have indeed in the Messenger of Allah a beautiful pattern (of conduct) for any one whose hope is in Allah and the Final Day, and who engages much in the Praise of Allah.

معانی کلمات آیه

  • اسوة: سرمشق و الگو. و نيز به معنى مقتدا آيد در اقرب الموارد گويد: «الاسوة: القدوة» آن به سرمشق خوب و بد گفته مى‏شود لذا با لفظ «حسنه» توصيف شده است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً «21»

همانا براى شما در (سيره‌ى) رسول خدا الگو و سرمشقى نيكوست، (البتّه) براى كسانى كه به خدا و روز قيامت اميد دارند و خدا را بسيار ياد مى‌كنند.

نکته ها

«أُسْوَةٌ» در مورد تأسّى و پيروى كردن از ديگران در كارهاى خوب به كار مى‌رود. در قرآن دوبار اين كلمه درباره‌ى دو پيامبر عظيم الشّأن آمده است: يكى درباره حضرت ابراهيم عليه السلام و ديگرى درباره پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله. جالب آن كه اسوه بودن حضرت ابراهيم در برائت از شرك و مشركان است و اسوه بودن پيامبر اسلام در آيات مربوط به ايستادگى در برابر دشمن مطرح شده است.

نقش پيامبر در جنگ احزاب، الگوى فرماندهان است: هدايت لشكر، اميد دادن، خندق كندن، شعار حماسى دادن، به دشمن نزديك بودن و استقامت نمودن. حضرت على عليه السلام فرمود: در هنگامه‌ى نبرد، خود را در پناه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قرار مى‌داديم و آن حضرت از همه‌ى ما به دشمن نزديك‌تر بود. «اتقينا برسول الله صلى الله عليه و آله فلم يكن منا اقرب الى العدو منه» «1»

اين آيه در ميان آيات جنگ احزاب است؛ امّا الگو بودن پيامبر، اختصاص به مورد جنگ‌

«1». نهج‌البلاغه، حكمت 260.

جلد 7 - صفحه 345

ندارد و پيامبر در همه‌ى زمينه‌ها، بهترين الگو براى مؤمنان است.

پیام ها

1- در الگو بودن پيامبر شك نكنيد. «لَقَدْ»

2- الگو بودن پيامبر، دائمى است. «كانَ»

3- گفتار، رفتار و سكوت معنادار پيامبر حجّت است. «لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»

4- معرّفى الگو، يكى از شيوه‌هاى تربيت است. «لَكُمْ‌- أُسْوَةٌ»

5- بايد الگوى خوب معرّفى كنيم، تا مردم به سراغ الگوهاى بَدَلى نروند. «رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ»

6- بهترين شيوه‌ى تبليغ، دعوت عملى است. «أُسْوَةٌ»

7- كسانى مى‌توانند پيامبر اكرم را الگو قرار دهند كه قلبشان سرشار از ايمان و ياد خدا باشد. لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ‌ ...

8- الگوها هر چه عزيز باشند؛ امّا نبايد انسان خدا را فراموش كند. «رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ- ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً «21»

بعد از آن حق سبحانه و تعالى به جهت ترغيب مكلفان در قبال مشركان و صبر كردن بر آن مى‌فرمايد:

لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ‌: هر آينه به تحقيق هست براى شما اى امت در روش و عادت پيغمبر خدا، أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ: خصلتى نيكو و پسنديده كه از حق آن آنست كه به آن حضرت تأسى كنيد و آن ثبات در جنگ و صبر در شدايد و محن است. مراد آنست كه همچنانكه آن حضرت در حرب ثبات دارد و متحمل شدايد و محن شود بر وجهى كه دندان مبارك او را مى‌شكنند و پيشانى او را جراحت وارد مى‌كند و در حرب ثبات مى‌ورزد و اقرباى نزديك او را شهيد مى‌كنند، مانند حمزه و عبيدة بن حارث، اصلا جزع ننمايد و نهايت استقامت را داشته باشد، شما هم به آن حضرت اقتدا و تأسى نمائيد، زيرا قدوه و

جلد 10 - صفحه 426

مقتدايى نيكو باشد. لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ‌: براى كسى كه اميد دارد به ثواب خداى تعالى، وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ: و به روز باز پسين، يعنى به نعيم آخرت. «رجا» به معنى ترس و اميد هر دو آمده، يعنى ترسناك هستند از عقوبات روز آخرت كه اميد دارند به مثوبات آن كه اكمل و اتم و ابقى خواهد بود.

تبصره: اين مطلب محقق شده كه در آيات قرآنى عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب، بنابراين اگرچه آيه شريفه در جنگ احزاب براى ثبات احزاب نازل شد، لكن مفاد آن عام است براى تمام امت بدين تقرير كه: براى شماست اى امت پيغمبر در عادت و دأب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خصلتى پسنديده و شايسته، كه از حق آن آنست كه به آن اقتدا و تأسى كنند كسانى كه اميدوارند ثواب الهى را روز قيامت و آثار آن حضرت را پيروى كنند كه از جمله آن ثبات و استقامت و پايدارى در وظايف دينى و فرامين الهى است و عدم تغيير در سنن آن حضرت به تبديلات زمانى.

حضرت صادق عليه السّلام در رساله خود به اصحابش فرمايد: عليكم بآثار رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سنّته و اثار الائمّة الهداة من اهل بيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله من بعده و سنّتهم؛ فانّه من اخذ بذلك فقد اهتدى و من ترك ذلك و رغب عنه ضلّ لانّهم هم الّذين امر اللّه بطاعتهم.

بر شما باد به آثار رسول خدا و سنت آن حضرت و آثار ائمه هدى از اهل بيت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بعد از آن سرور و سنت ايشان، پس بدرستى كه هر كه فرا گيرد آن را به تحقيق هدايت يافته، و هر كه ترك كند آن را و اعراض نمايد از آن گمراه شده، زيرا ايشانند كسانى كه امر فرموده است خدا به طاعت آنان‌ «1».

وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً: و براى كسى كه ياد كرد خدا را ياد كردنى بسيار به دل و زبان، يعنى خصلت نيكو مر كسى را باشد كه اميدوار است به فضل خدا در آخرت و كثير الذكر باشد، زيرا كثرت ذكر موردى است كه به ملازمت طاعت باشد، يعنى كثرت ذكر را مقارن سازد به اميدوارى، چه مقتداى به رسول نيست‌

«1» روضه كافى (ج 8)، ص 8 رسالة ابى عبد اللّه عليه السّلام الى جماعة الشيعة.

جلد 10 - صفحه 427

مگر آنكه متصف به رجا و كثرت ذكر باشد. چون حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله اصحاب را خبر داده بود به آمدن احزاب و فرمود كه به اجتماع ايشان متزلزل و مضطرب شويد و كار بر شما سخت گردد اما عاقبت مظفر و منصور شويد بر ايشان و آنها خائف و هراسان شده منهزم گردند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً «21» وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِيماناً وَ تَسْلِيماً «22» مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‌ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً «23» لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «24» وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً «25»

وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً «26» وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ كانَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيراً «27»

ترجمه‌

هر آينه بتحقيق بود براى شما به پيغمبر خدا اقتدائى خوب براى كسيكه اميد دارد بخدا و روز بازپسين و ياد كند خدا را بسيار

و چون ديدند مؤمنان طايفه‌هاى دشمن را گفتند اينست آنچه وعده داد ما را خدا و پيغمبرش و راست گفت خدا و پيغمبرش و نيفزود ايشانرا جز ايمان و انقياد

از مؤمنان مردانى هستند كه براستى بانجام رساندند آنچه را پيمان بستند با خدا بر آن پس از ايشان كسى است كه ادراك نمود مراد خود را و از ايشان كسى است كه انتظار ميكشد و تغيير ندادند تغيير دادنى‌

تا پاداش دهد خدا راستگويان را براستيشان و عذاب كند منافقانرا اگر بخواهد يا در گذرد از آنها همانا خدا آمرزنده مهربانست‌

و بر گردانيد خدا آنها را كه كافر شدند با خشمشان نائل نشدند به خيرى و كفايت كرد خدا از مؤمنان كارزار را و باشد خدا تواناى غالب‌

و فرود آورد آنها را كه پشتيبانى كردندشان از اهل كتاب از قلعه‌هايشان و انداخت در دلهاى آنها ترس را دسته‌اى را ميكشتيد و اسير مينموديد دسته‌اى را

و ميراث داد بشما زمينشان و خانه‌هاشان و مالهاشان را و زمينى را كه پا نگذارده بوديد در آن و باشد خدا بر همه چيز توانا

تفسير

خداوند سبحان بعد از بيان احوال منافقان تكليف مسلمانان را معلوم فرموده كه بايد اقتدا به پيغمبر اكرم نمايند در صبر بر شدائد و استقامت در امور و ثبات در ميدان جنگ و ساير اخلاق حميده و صفات پسنديده آنسرور كه اگر

جلد 4 صفحه 315

چنين كرده بودند كار خوبى بود براى كسانيكه اميدوار برحمت خدا و ثواب روز جزا باشند و چنين اشخاصى البتّه بيشتر اوقات بياد خدايند و زبان ذاكر و قلب شاكر و مطمئن دارند و آنكه بعكس اهل نفاق و سخنان ناروائى كه گفتند و سابقا ذكر شد وقتى اهل ايمان ديدند احزاب نامبرده در آيات سابقه را كه وارد شدند و در كنار خندق جاى گرفتند ياد فرمايش پيغمبر صلى اللّه عليه و اله آمدند كه فرموده بود چند روز ديگر احزاب عرب بر من هجوم آور ميشوند و ما بزحمت و مشقّت مى‌افتيم ولى عاقبت من بر آنها ظفر خواهم يافت و گفتند اين همانست كه خدا و پيغمبر بما وعده داد و راست بود و موجب مزيد اعتقادشان بآنحضرت و انقيادشان از او گرديد چنانچه سابقا هم اشاره شد و اسوة بكسر الف نيز قرائت شده است و آنكه بعضى از اهل ايمان مردانى هستند كه بعهد خودشان با خدا وفا نمودند و براستى و درستى بانجام رساندند آنچه را كه معاهده با او نموده بودند و با پيغمبر او بر آن كه بانجام برسانند آن را از صبر و سكون و ثبات در ميدان جنگ براى نصرت اسلام تا شهيد شوند پس بعضى از ايشان ادراك نمودند مراد خود را و رسيدند بآرزوى خويش و شربت شهادت را نوشيدند چون اصل نحب بمعناى نذر است و كنايه از مرگ قرار داده شده گويا آن نذر لازمى است در گردن هر كس و آنان مانند حمزه سيد الشهداء و مانند جعفر طيّارند و بعضى منتظرند كه خداوند شهادت را نصيبشان فرمايد مانند امير المؤمنين عليه السّلام كه هميشه منتظر بود و آرزو ميكرد چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نمود كه مراد آنانند و در روايات ديگرى تأييد شده است و بهيچ وجه تغيير و تبديلى در آن عهد ندادند بخلاف اهل نفاق كه دادند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على هر كس ترا دوست داشته باشد و بميرد بمراد خود رسيده و هر كس ترا دوست داشته باشد و نميرد او منتظر است و همه روزه بر ايمان و نور او افزوده خواهد شد و در روز عاشورا هر يك از اصحاب با حضرت سيد الشهداء وداع مينمود و بميدان ميرفت حضرت ميفرمود ما هم ملحق بشما ميشويم فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلا و اينها همه براى آنستكه دنيا جاى مواسات و آخرت دار مكافات است تا جزا دهد خدا آنانرا كه براستى و درستى با پيغمبر و

جلد 4 صفحه 316

و برادران دينى خود معامله و مواسات نمودند در مقابل صدق و صفا و وفاشان و عذاب فرمايد اهل نفاق و شقاق و خودخواهى و بدعهدى را بعذاب اليم جهنّم اگر بخواهد بر حسب استحقاقشان كيفر دهد يا بپذيرد توبه آنها را اگر موفق بتوبه شوند يا توفيق توبه به آنها دهد اگر بخواهد بفضلش با آنها رفتار فرمايد در هر حال تمام اختيارات با او است و مغفرت و رحمتش وسعت داشته و دارد و خواهد داشت و باز خداوند بعضى از مواقع جنگ احزاب را گوشزد فرموده براى مزيد تذكّر و تشكّر كه باز گردانيد خدا كفّار قريش و ساير قبائل عرب را كه با هم متّفق شده بودند در هجوم به مسلمانان از مدينه با نهايت خشم و غيظ كه جز زحمت و خسارت و رسوائى و فضاحت از اين سفر خيرى نبردند و خداوند كفايت و كفالت كرد از اهل ايمان جنگ را بقتل امير المؤمنين عليه السّلام عمرو بن عبد ود را كه بآن مرعوب و مغلوب و منكوب شدند و ترك جنگ كردند و بالاخره كارشان بهزيمت و فرار و ذلّت و ادبار كشيد چون خداوند هم كمك فرمود بقوّت و عزّت خود و ارسال باد و انزال ملائكه و در نتيجه مسلمانان قوى شدند براى فوز بغنيمت و عزيز گشتند براى نيل بعزّت و سر بلندى و حسن خاتمت و در تاريخ جنگ ذكر شد كه نعيم بن مسعود با اجازه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كارى كرد كه نگذاشت بنى قريظه رسما بقريش و متّحدين با آنها ملحق شوند ولى باز چون نقض عهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را نموده بودند و مسلمانان را از جهت باضطراب و تشويش بزرگى انداخته بودند مستحق عقوبت شدند لذا وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم از فرار احزاب مطمئن شد و بمدينه مراجعت فرمود هنوز نماز عصر را بجا نياورده بود كه مأمور بمحاصره آنها شد بامر خدا و علم را كه هنوز باز ننموده بودند بدست امير المؤمنين عليه السّلام داد و لشگر بجانب حصار آنها سوق شد و حضرت با دست اشاره فرمود بدرخت‌هاى خرما كه بر حصارشان احاطه داشت همگى دور شدند و لشگر بر آنها احاطه نمود و پس از چندى كه گذشت از محاصره آنها بامان آمدند و راضى بحكم پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در باره خودشان شدند و حضرت مردهاى آنها را احضار فرمود و دست بسته همه را حاضر نمودند و هفتصد نفر بودند در آنوقت قبيله اوس كه دسته‌اى از انصار بودند متوسّل بحضرت شدند و از آنها شفاعت كردند بملاحظه روابط دوستانه خودشان با آنها در سابق و حضرت حاضر شد كه‌

جلد 4 صفحه 317

بحكم يكى از انصار كه سعد بن معاذ بود در باره آنها عمل فرمايد يهود بنى قريظه هم ناچار قبول كردند و او حكم كرد كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مردان آنها را بكشد و زنان و كودكانشانرا اسير نمايد و غنائم و اموالشان را بين مهاجر و انصار قسمت فرمايد و حضرت فرمود اى سعد حكم كردى بحكم خدا فوق هفت آسمان و بر طبق آن عمل فرمود و حىّ بن اخطب سابق الذكّر بعد از فرار احزاب به بنى قريظه پناهنده شده بود و بعد از قتل كعب بن اسيد رئيس آنها بقتل رسيد و هيچيك قبول اسلام ننمودند با آنكه كعب بن اسيد اقرار بوجود علائم نبوّت در پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نمود ولى گفت از ملامت يهود ميترسم كه از دين آنها بيرون روم و حىّ بن اخطب گفت كسيرا كه خدا مخذول نمايد مخذول خواهد شد و گردنش زده شد و بسزاى كردارش رسيد لذا خداوند فرموده در ضمن بيان الطاف خود كه فرود آورد كسانيرا كه معاونت و پشتيبانى نمودند با احزاب عرب از اهل كتاب كه يهود بنى قريظه بودند از حصون و قلاعشان و انداخت در دلهاشان خوف و ترس از پيغمبر و اصحابش را كه مردهاى آنها را بتمامى كشتيد و زنها و كودكانشانرا اسير كرديد و مانند ميراث بدون زحمت خداوند اراضى مزروعى نزديك و باغات و عمارات و نقود و مواشى و امتعه و اسلحه و ساير اموال آنها را نصيب و مورد استفاده شما قرار داد و نيز اراضى دور دست آنها كه هنوز شما در آن پا نگذاشتيد بتصرف شما در آمد يا بعد از اين امثال اين اراضى بتصرف شما در آيد مانند خيبر و غيره كه مسلمانان فتح نمودند بدون تاخت و تاز و خداوند بر هر امر قادر و توانا بوده و هست و خواهد بود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَقَد كان‌َ لَكُم‌ فِي‌ رَسُول‌ِ اللّه‌ِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن‌ كان‌َ يَرجُوا اللّه‌َ وَ اليَوم‌َ الآخِرَ وَ ذَكَرَ اللّه‌َ كَثِيراً «21»

‌هر‌ آينه‌ ‌به‌ تحقيق‌ بوده‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ ‌شما‌ مؤمنين‌ ‌در‌ مورد ‌رسول‌ اللّه‌ اقتدا و متابعت‌ نيكويي‌ ‌براي‌ كسي‌ ‌که‌ اميدوار ‌باشد‌ ‌به‌ خداوند متعال‌ و ‌به‌ مثوبات‌ روز جزا و بسيار بياد ‌خدا‌ و ذكر الهي‌ ‌باشد‌.

لَقَد كان‌َ لَكُم‌ فِي‌ رَسُول‌ِ اللّه‌ِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ ‌در‌ باب‌ حجة و دليل‌ گفتند معصوم‌ قولش‌ و فعلش‌ و تقريرش‌ حجة ‌است‌ و اسوة اقتدا و متابعة ‌است‌ و متابعه‌ و اقتداء ‌به‌ ‌رسول‌ اللّه‌ واجب‌ و لازم‌ ‌است‌ ‌بر‌ امت‌ ‌هم‌ ‌در‌ عقائد حقه‌ و اصول‌ دين‌ و ‌هم‌ ‌در‌ اخلاق‌ و صفات‌ حميده‌ و ‌هم‌ ‌در‌ افعال‌

جلد 14 - صفحه 490

و اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ ‌من‌ جمله‌ ‌آنها‌ صبر ‌در‌ امر جهاد چنان‌ ايستادگي‌ كرد مخصوصا ‌در‌ احد دندان‌ مباركش‌ ‌را‌ بسنگ‌ شكستند، پيشانيش‌ ‌را‌ مجروح‌ كردند، عم‌ بزرگوارش‌ حضرت‌ حمزه‌، سيد الشهداء ‌را‌ بچه‌ نحو شهيد كردند، مسلمانان‌ فرار كردند، كفار و مشركين‌ اطراف‌ ‌او‌ ‌را‌ احاطه‌ كردند، فقط امير المؤمنين‌ باقي‌ ماند و دفع‌ شر ‌آنها‌ ‌را‌ مينمود و ‌در‌ مواقع‌ ديگر ‌در‌ مكه‌ معظمه‌ ‌در‌ طائف‌ چه‌ كردند خاكروبه‌ و شكمبه شتر ‌بر‌ سرش‌ مي‌ريختند، سنگ‌ ‌به‌ قدمهاي‌ مباركش‌، ميزدند، عبا بگردنش‌ فشار دادند دست‌ ‌از‌ ثبات‌ قدم‌ برنداشت‌ و ايستادگي‌ فرمود و ساير اخلاق‌ حسنه ‌او‌ ‌که‌ خداوند بعظمت‌ ياد فرموده‌: وَ إِنَّك‌َ لَعَلي‌ خُلُق‌ٍ عَظِيم‌ٍ (قلم‌ آيه 4).

و قناعت‌ ‌او‌ و صبر ‌از‌ اعمال‌ منافقين‌ و ‌غير‌ اينها و ‌در‌ اعمالش‌ و عباداتش‌ و قناعتش‌ و احسانش‌ و گذشتش‌ و اقوال‌ و فرمايشاتش‌ ‌در‌ تمام‌ اينها بايد ‌به‌ ‌او‌ اقتداء كرد و ‌از‌ ‌او‌ فرا گرفت‌.

لِمَن‌ كان‌َ يَرجُوا اللّه‌َ وَ اليَوم‌َ الآخِرَ كساني‌ ‌که‌ اميدوار بخدا باشند و معتقد ‌به‌ نصرت‌ الهي‌ و اميد ‌به‌ مثوبات‌ اخروي‌ ‌آنها‌ اقتداء ميكنند اما منافقين‌ و كساني‌ ‌که‌ ضعف‌ ايمان‌ دارند ‌آنها‌ محروم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ فيض‌ هستند.

وَ ذَكَرَ اللّه‌َ كَثِيراً نبايد انسان‌ غافل‌ ‌باشد‌ ‌در‌ ‌هر‌ حال‌ بايد بياد ‌خدا‌ ‌باشد‌ ‌در‌ غنا و فقر عزت‌ و ذلت‌ نعمت‌ بلاء صحت‌ مرض‌ ‌که‌ تمام‌ مفاسد ‌در‌ اثر غفلت‌ ‌است‌ و تمام‌ مصالح‌ ‌در‌ اثر ذكر ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ لَذِكرُ اللّه‌ِ أَكبَرُ (عنكبوت‌ ‌آيه‌ 45).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- نقش مؤمنان راستین در جنگ احزاب: تاکنون از گروههای مختلف و برنامه‌های آنها در غزوه «احزاب» سخن به میان آمد.

قرآن مجید در پایان این سخن از «مؤمنان راستین» و روحیه عالی و پایمردی و استقامت و سایر ویژگیهای آنان در این جهاد بزرگ، سخن می‌گوید.

و مقدمه این بحث را از شخص پیامبر اسلام که پیشوا و بزرگ و اسوه آنان بود شروع می‌کند، می‌گوید: «برای شما در (زندگی) رسول خدا (و عملکرد او در میدان احزاب) سرمشق نیکویی بود برای آنها که امید به (رحمت) خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند» (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً).

ج3، ص600

بهترین الگو برای شما نه تنها در این میدان که در تمام زندگی، شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است.

این ناخدای بزرگ به هنگامی که سفینه‌اش گرفتار سخت‌ترین طوفانها، می‌شود کمترین ضعف و سستی و دستپاچگی به خود راه نمی‌دهد، او هم ناخداست هم لنگر مطمئن این کشتی، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.

جمله «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مفهومش این است که برای شما در پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تأسی و پیروی خوبی است، می‌توانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید.

این نکته نیز قابل توجه است که علی علیه السّلام می‌فرماید: «هر گاه آتش جنگ، سخت شعله‌ور می‌شد ما به رسول اللّه پناه می‌بردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود».

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 321

منابع