آیه 1 سوره انعام
<<1 | آیه 1 سوره انعام | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ستایش خدای راست که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و روشنایی را مقرّر داشت (و با آنکه نظم آسمان و زمین دلیل یکتایی اوست) باز کافران به پروردگار خود شرک میآورند.
همه ستایش ها ویژه خداست که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و روشنی را پدید آورد. [با این همه نشانه ها که گواهی بر یکتایی و قدرت اوست] باز کافران برای پروردگارشان [بت ها و معبودهای باطل را] شریک و همتا قرار می دهند.
ستايش خدايى را كه آسمانها و زمين را آفريد، و تاريكيها و روشنايى را پديد آورد. با اين همه كسانى كه كفر ورزيدهاند، [غير او را] با پروردگار خود برابر مىكنند.
ستايش از آن خداوندى است كه آسمانها و زمين را بيافريد و تاريكيها و روشنايى را پديدار كرد، با اين همه، كافران با پروردگار خويش ديگرى را برابر مىدارند.
ستایش برای خداوندی است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد؛ اما کافران برای پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمیدهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگی او، در آفرینش جهان آشکار است)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
حمد: ستايش و ثناگويى و ستودن. آن نوعا در مقابل نعمت است. ولى در اين آيات، هم در مقابل نعمت و هم قدرت و توانايى خداست. (سوره حمد)
نور: روشنايى. در تعريف آن گفته اند: آنچه بذاته آشكار است و غير خود را آشكار مى كند. به قرآن و قوانين خدا و ايمان و هدايت نيز نور اطلاق مى شود.
يعدلون: عدل: برابرى. مثل «بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» يعنى معبودهاى خود را با خدا برابر مى كنند و مانند او مى دانند.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
سوره انعام تنها سوره طويلى است كه تمام آيات آن با هم يكجا در يك مرتبه يا دفعة واحدة آنهم در شب نازل شده است چنانكه روايات عديده اى در اين باره نقل گرديده كه بذكر آن مى پردازيم،- حسين بن خالد از امام على بن موسى الرّضا عليه السّلام روايت كند كه سوره انعام دفعة واحدة نازل گرديده است[۳] و نيز از ابى بن كعب و عكرمة و قتادة روايت شده كه همه آيات اين سورة يك دفعه نازل شده است[۴] و هم چنين محمّد بن يعقوب كلينى با سندهاى گوناگون از حسن بن على بن ابى حمزة او از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آيات سوره انعام در يك مرحله نازل گرديده و اسامى ذات باريتعالى در هفتاد جاى آن ذكر شده است و اگر مردم ثواب قرائت آنرا بدانند هرگز از خواندن و قرائت آن دست بر نميدارند[۵] چنانكه ابو بصير نيز نظير آنرا از امام صادق عليه السّلام نقل كرده است[۶] و نيز ابى بن كعب هم مانند آنرا از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل و روايت نموده است.[۷]
آيه 1- «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»: امام حسن عسکری علیهالسلام از امام على مرتضى علیهالسلام نقل فرماید كه فرمود: خداوند این آیة را بر رد سه طایفه نازل فرمود، «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ» را جهت رد بر طایفه طبیعیون یا دهریون نازل كرد كه معتقدند تمامى اشیاء و موجودات به خودى خود به وجود آمده و همیشه بوده و هستند.
و «جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنُّورَ» را براى رد بر ثنویه نازل نمود كه معتقدند روشنائى و تاریكى دو مدبر در امور مى باشند و «ثُمَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» درباره رد بر مشركین عرب است كه معتقد بودند كه بت هائى را كه مى پرستند، خدایان آنها مى باشد سپس سوره قل هو اللّه احد را جهت رد كسانى كه براى خداوند شریكانى قائل بودند نازل فرمود.[۸]
مقاتل گوید: سبب نزول آیه این بود كه مشركین با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در مقام مجادله برآمدند و گفتند: خداى تو كیست، پیامبر گفت: خدائى است كه آسمانها و زمین را خلق نمود، مشركین جواب او را تكذیب نموده و منكر شدند[۹].[۱۰]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سيماى سوره ى انعام
اين سوره، يكصد و شصت و پنج آيه دارد و همه ى آيات آن يكجا در مكّه و با تشريفات خاصّى نازل شده است. جبرئيل، اين سوره را با بدرقه ى هفتاد هزار فرشته بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل كرد.
پيام اصلى آيات اين سوره، مبارزه با شرك و دعوت به توحيد است. از آنجا كه مشركان جزيرة العرب به اعتقاد خود، بعضى چهارپايان را حلال و بعضى را حرام مى دانستند، قرآن در مقام مبارزه با اين گونه خرافات و باورهاى غلط، از آيه ى 136 اين سوره به بعد، احكامى را در مورد چهارپايان بيان مى دارد كه بدين جهت اين سوره، «انعام» نام گرفته است.
رواياتى درباره ى فضيلت اين سوره و نيز برآورده شدن حاجت به واسطه ى تلاوت اين سوره آمده است. از جمله از امام صادق عليه السلام نقل شده كه هر كس چهار ركعت نماز (با دو سلام) بخواند، آنگاه اين سوره و سپس دعايى را قرائت كند، حاجاتش برآورده مى شود. «1»
تفسير نور، ج 2، ص: 408
در هيچ سوره اى به اندازه ى اين سوره، كلمه ى «قل» نيامده است. تكرار 44 بار اين خطاب به پيامبر، شايد به خاطر آن است كه در اين سوره، عقائد باطل و انحراف ها و توقّعات بى جاى مشركان بيان شده و لازم است قاطعيّت در كار باشد. اين مطلب بيانگر آن است كه پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور است متن وحى را بى كم و كاست بگويد.
(1). تفسير اطيب البيان.
تفسير نور، ج 2، ص: 409
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده ى مهربان
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»
ستايش مخصوص خداوندى است كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكىها و روشنى را قرار داد، امّا كافران (ديگران را) با پروردگارشان برابر و همتا مىگيرند.
نکته ها
در تمام قرآن، واژهى «نور» مفرد و واژهى «ظلمات» به صورت جمع آمده است. اصولًا حقّ، يكى است و راههاى باطل بسيار. آرى؛ نور، نشانهى وحدت و ظلمات، نشانهى پراكندگى است. «يَعْدِلُونَ» از «عدل»، به معناى همتاست.
اوّلين آيهى اين سوره، به «آفرينش نظام هستى»، دومين آيه به «آفرينش انسان» و سومين آيه به نظارت بر «اعمال و رفتار انسان» اشاره دارد.
به فرمودهى حضرت على عليه السلام: اين آيه، پاسخ به سه گروه از منحرفان است:
الف: «مادّيون» كه منكر آفرينش الهى و حدوث خلقتند. خَلَقَ السَّماواتِ ...
ب: «دوگانه پرستان» كه براى نور و ظلمت دو مبدأ قائلند. «جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ» «1»
«1». «اوِستا» ى فعلى، اهريمن را خداى ظلمات و اهورا مزدا را خداى نور دانسته و ميان آن دو تضادّ قائل است. تفسير الكاشف.
جلد 2 - صفحه 410
ج: «مشركان» كه براى خداوند، شريك وشبيه قائلند. «ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» «1»
امام موسىبن جعفر عليهما السلام دربارهى ... بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ فرمودند: يعنى، كافران، ظلمات و نور و جور و عدل را يكسان مىشمارند. «2»
پیام ها
1- خداوند هم از عدم به وجود آورده است، هم در موجودها، كيفيّات جديد و نوآورىهايى قرار مىدهد. (آفرينش ابتدائى «خَلَقَ» آفرينش تَبَعى «جَعَلَ»)
2- شريك دانستن براى خدا، نوعى انكار خدا وكفر به اوست. «الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير عيّاشى؛ بحار، ج 9، ص 355.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: حقيقت حمد و ثنا مختص ذات كبريائى است كه به قدرت كامله خلق فرمود آسمانها را بدون عمد و مدد، و بيافريد زمين را بدون اصل ماده.
تبصره- بدانكه چون حق تعالى اختتام سوره مائده نمود به آنكه بر همه اشياء قادر و تواناست، افتتاح اين سوره فرمود بر كمال قدرت از خلق آسمان و زمين و غير آن. و ابتدا نمود به كلام ميمنت فرجام تحميد اشعار به آنكه ذات جل و علاى حق سزاوار است به حمد و ثنا، و نيز تنبيه است بر آنكه نعمتهاى عظيمه از وجود و بقا و غير آن از آنچه آسمان و زمين مشتمل بر آنست، هر آينه دال است كه ذات يگانه سبحانى، سزاوار حمد و ستايش باشد، خواه حامدى باشد يا نباشد در عالم. وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ: و قرار داد تاريكيها و روشنائى را.
مجوس گفتند: اللّه خالق نور و شياطين آفريننده ظلمت، لذا به جهت ردّ قول آنها فرمود: نور و ظلمت هر دو مخلوق منند، و نزد اكثر مراد ظلمت و نور شب و روز
«1» برهان، ج 1، ص 514.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 271.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 219
است. ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ: پس با وجود اين همه نعم مخلوقه براى ايشان، آنانكه كافر شدند به پروردگار خود، عدول مىكنند از او به عبادت غير او از اوثان؛ يا آنكه برابر مىكنند به پروردگار خود بتان را كه جمادند و كفران نعم الهى نمايند. حاصل آنكه: حق تعالى اين اشياء را خلق و آن را اسباب تعيش ايشان گردانيد. پس از حق آن، اينست كه او را حمد نمايند و كفران نكنند، پس برابر قرار ندهند با او چيزى را كه قادر نيست بر آفرينش. در احتجاج- حضرت صادق عليه السّلام مىفرمايد: آيه شريفه رد است بر سه طبقه: 1- فرمود «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» رد است بر دهريه، كسانى كه گفتند اشياء را ابتدائى بر آنها نيست. 2- «وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ» رد است بر ثنويه و مجوس، كسانى كه گفتند نور و ظلمت مدبر عالمند. 3- «ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» رد است بر مشركين عرب، كه گفتند بتان الهه ما هستند. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «1»
ترجمه
ستايش مر خدايرا است كه آفريد آسمانها و زمين را و پديد آورد تاريكيها و روشنى را پس آنانكه كافر شدند با پروردگارشان برابر ميكنند ديگران را.
تفسير
شرح كلمه حمد در صدر كتاب گذشت و چون روى سخن در اين سوره با مشركان و بت پرستان است خداوند توصيف فرموده خود را بامريكه موجب استحقاق او شود بحمد و عبادت و مفيد عدم لياقت غير او باين امر تا حجّت شود بر كسانيكه برابر نمودند غير خدا را با خدا در ستايش و پرستش مانند مشركان و كسانيكه در برابر او بت را پرستيدند يا عدول از او به بت نمودند و تا دلالت نمايد بر نفى قول كسانيكه منكر حدوث عالم شدند و ابتدا فرمود بذكر حمد براى تعليم عباد و افاده اختصاص كمال آن بذات مستجمع كمالات و تقديم فرمود ذكر سماوات را بر ارض بصيغه جمع براى اشعار بشرف و منشأ آثار و بركات بودن هر يك از آسمانها بخلاف زمين و تعبير فرمود از آفريدن آسمانها و زمين بخلق و از پديدار كردن ظلمات و نور بجعل براى آنكه خلق متضمن معناى تقدير و جعل مفيد معناى تصيير است يعنى از تقدير آسمان و زمين و گردش آنها پديد آورد ظلمات و نور را و از ظلمات تعبير بجمع فرمود و از نور بمفرد براى تعدد اسباب ظلمت و وحدت سبب نور چون گفتهاند اصل آن نار است و بنظر حقير براى اشاره بظلمانيّت جهت كثرت و نورانيّت جهت وحدت است و تقديم ظلمت بر نور گفتهاند براى آنستكه ظلمت عدمى است و عدم مقدم است بر وجود چون روايت شده است خداوند خلق فرمود خلق را در تاريكى پس پاشيد بر آنها از نور خود و بنظر حقير براى اهتمام بذكر آنست در ردّ كسانيكه قائل شدهاند بآنكه ظلمت امر عدمى است و قابليّت جعل ندارد با آنكه اگر عدمى هم باشد عدم مضاف است و مجعول به تبع است و الّا اسناد جعل بآن صحيح نبود
جلد 2 صفحه 297
و در آخر آيه استبعاد فرمود از بقاء فرق ثلثه كفار بر انكار و شرك و پرستش بت بلفظ ثم و عدولشان از حق با بودن آيات واضحة الدلالات بر وجود حق و وحدانيّت آن و اختصاص استحقاق پرستش بآن تعالى شانه و عظمت صنائعه چنانچه در احتجاج از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه اين آيه ردّ بر سه فرقه است الحمد للّه الذى خلق السموات و الارض رد دهريه است كه منكر حدوث عالم شدهاند و جعل الظلمات و النور رد بر ثنويّه است كه قائل بالوهيت نور و ظلمت شدهاند ثم الذين كفروا بربّهم يعدلون رد بر مشركان عرب است كه بت را بالوهيت اختيار نمودند و بنابر اين يعدلون بمعنى برابر مىكنند است و بربهم متعلق بآن است و محتمل است بربهم متعلق بكفروا باشد و يعدلون بمعنى عدول ميكنند باشد يعنى از خداوند به غير او تعالى شانه ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
الحَمدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِم يَعدِلُونَ «1»
حمد مختص است بخداوند آن كسي که خلق و ايجاد فرمود آسمانها و زمين
جلد 7 - صفحه 4
را و قرار داد تاريكيها و روشنايي را پس از اينکه آيات بزرگ كساني که كافر شدند برگشتند بخداي خود و اعراض كردند و منكر پروردگار خود شدند.
الحمد للّه گذشت در مجلد اول در سوره مباركه فاتحة الكتاب صفحه 97 و 98، معناي حمد و فرق بين آن و شكر و مدح و اينكه نسبت بين آنها عموم و خصوص مطلق است يا من وجه و بيان اختصاص جنس حمد بحضرت باري ذاتا و صفة و فعلا بنحو حقيقت و غير آن سرتاسر ممكنات لياقت حمد ندارند نه ذاتا و نه صفة و نه فعلا الا بنوع من العناية بالعرض و المجاز، و معناي مقام محمود و احمد و محمّد و معناي
(فلك الحمد عليّ في جميع ذلک)
در دعاء كميل مراجعه فرمائيد الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ مراد از سماوات طبقات علويات است و آنها هفت طبقه بنص آيات قرآن که تعبير بسبع سماوات فرموده و تمام اينکه كواكب و ستارهها و منظومات شمسيه در طبقه اولي است بنص آيه شريفه إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِبِ و الصافات آيه 6، و كرسي احاطه باين هفت طبقه دارد وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ آية الكرسي، و عرش محيط بكرسي و فوق عالم اجسام است وَ كانَ عَرشُهُ عَلَي الماءِ هود آيه 9، دليل نيست بر اينكه آب فوق عرش باشد بلكه كلمه علي دلالت بر برتري عرش ميكند با اينكه كلمه علي الماء معلوم نيست مراد از اينکه ماء چه مائيست ممكن است انهار بهشت باشد که بهشت زير عرش است يا ماء ديگري که خدا ميداند بعلاوه عرش بر دوش حمله عرش است و ميفرمايد وَ يَحمِلُ عَرشَ رَبِّكَ فَوقَهُم يَومَئِذٍ ثَمانِيَةٌ الحاقة آيه 7، و اخبار در حمله عرش بسيار داريم.
و مراد از ارض كره زمين است که روي كره آب است و سه ربع كره زمين را آب گرفته و يك ربع خشكيست که ربع مسكون ميگويند و اينکه هم طبقاتي دارد در تخوم ارض که هر طبقه زير زمين آثاري دارد و باين مناسبت در اخبار بارضين سبع
جلد 7 - صفحه 5
تعبير شده.
وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ تعبير بجعل نمود و بخلق نفرمود بمناسبت اينكه همان خلقت كره زمين در مقابل خورشيد که از كرات علويه و جزو سماوات است تشكيل ميشود که حركت زمين بحركت وضعي تشكيل شب و روز ميدهد ظلمت شب و ضياء روز، و تقديم ظلمات بر نور براي اينست که قبل از خلقت نور ظلمات بوده چون ظلمت عبارت از امر عدمي است و نسبتش با نور عدم و ملكه است مثل عمي و بصر، و تعبير بجمع در ظلمات و مفرد در نور ممكن است براي اينکه باشد که منشأ نور فقط وجود منور است مثل شمس و اما سبب ظلمت اموري است: فقدان نور، عدم قابليت استناره، وجود حاجب و غير اينها مثلا غروب شمس، عمي، حدوث مرض در بصر، بستن چشم، رفتن در تاريكي، بر هم گذاشتن چشم، نوم، عطش، اضطراب خيال، تشويش خاطر و امثال اينها.
و از براي نور اطلاقاتي است: اطلاق بر ذات ربوبي اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ سوره نور آيه 35، زيرا خداوند ظاهر بالذات است لمقام واجب الوجودي و مظهر غير است از ممكنات بايجاد اطلاق بر مجردات و ارواح مقدسه و عالم عقول و نفوس
(اول ما خلق اللّه نوري)
حديث نبوي
(خلقكم اللّه انوارا)
زيارت جامعه
(اشهد انّك كنت نورا في الاصلاب الشامخة و الارحام المطهرة)
زيارت وارث، اطلاق بر قرآن و كتب سماويه إِنّا أَنزَلنَا التَّوراةَ فِيها هُديً وَ نُورٌ مائده آيه 48 قَد جاءَكُم مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ مائده آيه 18، اطلاق بر ايمان اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ بقره آيه 258، و بر شمس و قمر و ساير نجوم و بر نار و سراج و غير اينها.
ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا شامل جميع طبقات كفار ميشود حتي منتحلين بدين اسلام مثل خوارج: نواصب، غلات، منكر ضروريات دين اسلام، مبدعين بِرَبِّهِم يَعدِلُونَ
جلد 7 - صفحه 6
يعني يجعلون له عدلا و نظيرا و شريكا چه شرك در عبادت مثل مشركين يا شرك در افعال از خلق و رزق و امثال اينها يا شركاء در تشبيه مثل يهود و نصاري و مجسمه از فرق مسلمين، و اينکه آيه شريفه در مقام تعجب است که با اينكه خداوند خالق آسمانها و زمين است و جاعل ظلمات و نور است چگونه كفار براي او مثل قرار ميدهند
برگزیده تفسیر نمونه
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
(آیه 1)
این سوره با حمد و ستایش پروردگار آغاز شده است. نخست از طریق آفرینش عالم کبیر (آسمان و زمین) و نظامات آنها، و سپس از طریق آفرینش «عالم صغیر یعنی انسان»، مردم را متوجه اصل توحید می سازد، میگوید: «حمد و سپاس برای خدایی است که آسمانها و زمین را آفرید» (الحَمدُ لِلّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ). «خداوندی که مبدء نور و ظلمت (و بر خلاف عقیده دوگانه پرستان) آفریننده همه چیز است» (وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ).
«اما مشرکان و کافران به جای این که از این نظام واحد درس توحید بیاموزند برای پروردگار خود شریک و شبیه میسازند» (ثُمَّ الَّذِینَ کفَرُوا بِرَبِّهِم یعدِلُونَ).
کلمه «ثمّ» بیانگر این حقیقت است که در آغاز، توحید به عنوان یک اصل فطری و عقیده عمومی و همگانی بشر بوده است و شرک بعدا به صورت یک انحراف از این اصل فطری به وجود آمده.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
- ↑ تفسير على بن ابراهيم.
- ↑ تفسير مجمع البيان.
- ↑ البرهان في تفسير القرآن.
- ↑ تفسير عيّاشى.
- ↑ تفسير مجمع البيان.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن.
- ↑ تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 324.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.