آیه 11 سوره حدید

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۱ حدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<10 آیه 11 سوره حدید 12>>
سوره : سوره حدید (57)
جزء : 27
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد (یعنی قرض الحسنه و صدقه دهد و احسان به فقیران کند) تا خدا بر او چندین برابر گرداند و او را پاداشی با لطف و کرامت باشد؟

کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا خدا آن را برای او دو چندان کند و او را پاداشی نیکو و باارزش باشد؟

كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجه‌اش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟

كيست كه خدا را قرض‌الحسنه دهد تا براى او دو چندانش كند، و او را پاداشى نيكو باشد.

کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؟ و برای او پاداش پرارزشی است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Who is it that will lend Allah a good loan, that He may multiply it for him and [that] there may be a noble reward for him?

Who is there that will offer to Allah a good gift so He will double it for him, and he shall have an excellent reward.

Who is he that will lend unto Allah a goodly loan, that He may double it for him and his may be a rich reward?

Who is he that will Loan to Allah a beautiful loan? for (Allah) will increase it manifold to his credit, and he will have (besides) a liberal Reward.

معانی کلمات آیه

  • يضاعفه: مضاعفه: زياده شدن بر مقدار يك برابر يا چند برابر.[۱]

نزول

محمد بن العباس بعد از سه واسطه از معاویة بن عمار روایت کند که گفت: از امام صادق علیه‌السلام درباره این آیه سؤال کردم. فرمود: این آیه درباره صله رحم آن‌ هم رحم محمّد و آل محمّد بخصوص نازل شده است و نیز محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از اسحق بن عمار و او از ابوابراهیم (احتمالاً امام کاظم علیه‌السلام مى باشد) روایت کند و گوید: از وى درباره این آیه سؤال کردم. فرمود: درباره صله رحم امام نازل شده است.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ «11»

كيست آن كه به خدا وام دهد، وامى نيكو، تا خداوند آن را براى او دوچندان كند و براى او پاداشى گرانمايه است.

نکته ها

«قرض»، به معناى بريدن و جدا كردن بخشى از مال است. «مقراض» وسيله بريدن است و «قراضه» به مالى گفته مى‌شود كه از بدنه جدا شده است.

قرض به خدا، انفاقى است كه با چند برابر در قيامت پس داده مى‌شود. قرض در قرآن همراه با كلمه «حسن» آمده است، يعنى فورى پرداخت شود، بى‌منّت باشد، قبل از سؤالِ سائل باشد، در حدّ وفور باشد، براى كارهاى مفيد و لازم باشد.

قرض الحسنه بركاتى دارد: كاهش كدورت و افزايش محبّت، حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از ورشكستگى آنان، اصلاح ساختار اقتصادى جامعه، جلوگيرى از رواج ربا، كنترل حرص و بخل، تعديل ثروت، رشد فرهنگ تعاون.

خداوندى كه ميراث آسمان‌ها و زمين براى اوست و در آيات قبل دو بار فرمود: «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» در اين آيه براى تشويق مردم و اهميت قرض‌الحسنه از مردم قرض مى‌خواهد. مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ‌ ...

اسلام با هر نوع ركود و سستى مخالف است.

1. ركود طبيعت. «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله» «1» هركس آب و زمين داشته باشد ولى تلاش نكند و فقير باشد، از رحمت الهى دور شده است.

2. ركود نيروى انسانى. «اللهم انى اعوذ بك من الكسل» «2» بارالها! به تو پناه مى‌برم از تنبلى.

3. ركود مال. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها ... «3»

4. ركود علمى، اخلاقى و معنوى. «زِدْنِي عِلْماً» «4»، «زادَهُمْ هُدىً» «5»، «من استوى يوماه فهو مغبون» «6» هركس دو روزش مساوى باشد، زيانكار است.

«1». وسائل، ج 17، ص 40.

«2». كافى، ج 2، ص 585.

«3». توبه، 34.

«4». طه، 114.

«5». محمّد، 17.

«6». بحار، ج 68، ص 173.

جلد 9 - صفحه 463

5. ركود فكر. «من استبد برأيها هلك» «1» نظرخواهى نكردن، استبداد به رأى خود و تك‌روى، مايه‌ى هلاكت است.

پیام ها

1- خداوند، خود را در جانب محرومان قرار داده و از مردم طلب وام مى‌كند.

گويا خداوند، ضامنِ آنان شده و پاداش وام را تضمين نموده است. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ»

2- كار خير اگر به صورت خلق و خو درآيد، ارزش بيشترى دارد. يُقْرِضُ اللَّهَ‌ ...

3- نفسِ عمل مهم نيست، حَسَن بودن آن مهم است. «قَرْضاً حَسَناً»

4- قرض دادن كاهش مال نيست، افزايش آن است. «فَيُضاعِفَهُ»

5- آنجا كه كار سخت است، اهرم قوى لازم دارد. (چون دل كندن از مال سخت است، خداوند پاداش چند برابر را مطرح مى‌كند.) «فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»

6- قرض دادن، نشانه كرامت است و خداوند براى انسان كريم، اجر كريم قرار داده است. «وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»

7- براى تربيت و رشد ديگران، بايد آنان را تكريم نمود. «وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ «11»

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ‌: كيست آن كسى كه قرض دهد خدا را، يعنى انفاق كند مال را به اميد عوض، قَرْضاً حَسَناً: قرضى نيكو، يعنى مال خود را به طيب نفس دهد.

بيان: تسميه انفاق به قرض به جهت آنست كه همچنان كه قرض، دينى است واجب العوض، انفاق نيز امرى است لازم الاجر؛ پس منفق مانند كسى است كه قرض دهد.

«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 177.

جلد 13 - صفحه 21

فَيُضاعِفَهُ لَهُ‌: پس زياده فرمايد خدا آن قرض را براى او، يعنى اجر او را مضاعف سازد از ده تا هفتصد يا بيشتر، وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ‌: و مر او راست مزدى گرامى اگرچه مضاعف نباشد، چه جاى آنكه اضعاف كثيره به آن منضم شده باشد.

تنبيه: بزرگان فرموده‌اند قرض حسن، آن است كه جامع اوصاف ده‌گانه باشد:

1- آنكه از حلال باشد، زيرا حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: انّ اللّه طيّب لا يقبل الّا الطّيّب. «1» 2- از اموال نفيسه باشد، زيرا خدا فرموده: وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ‌.

3- محب مال و راجى حيات باشد، زيرا از حضرت سؤال نمودند از افضل صدقه، فرمود: ان تعطيه و انت صحيح شحيح تامل العيش: «2» افضل صدقه آنست كه تصدق كنى آن را در حالى كه تندرست باشى و نفس تو خسيس باشد و اميد زندگى داشته باشى.

4- آنكه در كتمان آن كوشى.

5- به محتاج‌ترين مردمان دهى چنانچه فرمايد: وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ.

6- آنكه در عقب آن منت ننهى و اذيت نرسانى، زيرا خدا فرمايد: لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‌.

7- آنكه قصد قربت نمايد به اخلاص بدون ريا و سمعه، كه آن مذموم و فاعلش ملوم است.

8- آنكه آن را حقير شمرد اگرچه بسيار باشد، زيرا دنيا با متاع آن قليل است نسبت به نعيم عقبى.

9- آنكه دوست‌ترين مال باشد، كه فرمود: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا

«1» خداوند پاك است و جز پاك راى نمى‌پذيرد.

«2» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 178.

جلد 13 - صفحه 22

مِمَّا تُحِبُّونَ‌.

10- با وجود احتياج خود تصدق نمايد.

و اين صفات ده‌گانه وقتى كامل شد قرض حسن باشد. «1» تبصره: آيه شريفه شامل است كسى را كه: به خلوص نيت، قرض دهد مؤمن محتاج درمانده را به قصد ثواب از خداى تعالى در حالتى كه موقع طلب قرض، بدون تعلل و تأخير قرض دهد و ابدا هيچ منظورى نداشته باشد مگر رضاى خداى تعالى و منت ننهد و طالب عوض نباشد و به اخلاص و طيب نفس باشد؛ و احاديث بسيار در آن وارد شده از جمله:

1- وسائل- از حضرت صادق عليه السّلام: ما من مسلم اقرض مسلما قرضا حسنا يريد به وجه اللّه الّا حسب له اجرها كحساب الصّدقة حتى يرجع اليه.

فرمود: نيست هيچ مسلمانى كه قرض دهد مسلمانى را قرض به جهت رضاى خدا مگر آنكه حساب شود براى او اجرش مثل حساب صدقه تا برگردد.

2- حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: من اقرض مؤمنا قرضا ينظر به ميسوره كان ماله فى زكوة و كان هو فى صلاة من الملئكة حتّى يؤدّيه.

هر كه قرض دهد مؤمنى را قرضى كه مهلت دهد او را تا توانائى او باشد، مال او در زكات، و مى‌باشد در طلب رحمت ملائكه تا ادا گرديده شود.

3- فرمود: قرض يكى، بيست و هشت حسنه محسوب، و اگر بميرد صاحبش، از صدقات حساب گردد.

تتمه: جايز نيست شرط زياده در قرض، زيرا حرام است خواه شرط صريح باشد يا ضمنى كه قرض مبنى بر آن واقع شود، و فرق نيست در زياده اينكه:

1- عينيه باشد مثل آنكه ده تومان قرض دهد به شرط دوازده تومان. 2- شرط عملى مثل خياطت جامه‌اى براى او. 3- شرط منفعتى مانند اجاره مكانى. 4- شرط انتفاع به عين مرهونه. 5- شرط صفتى مانند پول معيوب به شرط اداى‌

«1» مدرك ياد شده.

جلد 13 - صفحه 23

صحيح آن. و فرق نيست ميان آنكه مكيل يا موزون يا معدود باشد، تمام اقسام آن حرام باشد و داخل در ربا شود، و دو حكم بر آن مترتب است: يكى حكم تكليفى يعنى حرمت، و ديگر حكم وضعى كه مقترض «قرض گيرنده» چنين مال را مالك نشود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ «11» يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‌ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «12» يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ «13» يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى‌ وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ «14» فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «15»

ترجمه‌

كيست آنكه وام دهد بخدا و امى نيكو پس زياده گرداند آنرا براى او و براى او است مزدى پرفائده‌

روز كه ميبينى مردان مؤمن و زنان مؤمنه را كه بشتاب ميرود نورشان پيش روى ايشان و در جانب راستشان مژده شما را است امروز بهشتهائى كه جارى است در آنها نهرها جاودانيان در آنها اينست آن كاميابى بزرگ‌

روز كه ميگويند مردان منافق و زنان منافق بآنان كه ايمان آوردند منتظر شويد ما را تا بهره‌مند شويم از نور شما گفته شود برگرديد به پشت خود پس طلب كنيد نورى را پس كشيده شود ميانشان ديوار معظمى كه برايش در ميباشد و داخلش در آن رحمت است و خارجش در مقابل آن عذاب است‌

ندا كنند ايشانرا كه آيا نبوديم با شما گويند بلى ولى شما بهلاكت افكنديد خودتان را و منتظر بدى براى ما بوديد و شك آورديد و فريب داد شما را آرزوها تا آنكه آمد فرمان خدا و فريب داد شما را بخدا فريب دهنده‌

پس امروز گرفته نميشود از شما چيزى عوض جان و نه از آنان كه كافر شدند جاى شما آتش است و بد جاى بازگشتى است آن.

تفسير

قرض كه بفارسى آنرا وام گويند آنست كه كسى مال خود را بديگرى تمليك نمايد با اين قيد كه او عوض آن را يا زيادتر باو بعدا بپردازد خدا ميفرمايد كيست آن مرديكه قرض بدهد بخدا قرض خوبى پس خدا چندين‌

جلد 5 صفحه 144

برابر باو عوض عنايت فرمايد و چون خدا محتاج نيست كه براى خودش قرض بخواهد معلوم ميشود مراد انفاق در راه خدا است و خوبى قرض بآنست كه از مال حلال باشد و از عزيزتر و بهترين اموال باشد و در بهترين احوال كه جوانى و سلامتى است واقع شود و صرف نمايد در بهترين مصارف خير و بكسى اظهار ننمايد و ارائه ندهد آنرا و بنظرش نيآيد كه كار بزرگى كرده و بعدا منّت ننهد و آزارى نرساند بكسيكه چيزى داده و در آن انفاق جز رضاى خدا منظور و مقصودى اصلا و ضمنا و تبعا بهيچ وجه نداشته باشد و چون چنين باشد خداوند چندين برابر آن مال باو عوض عنايت خواهد فرمود از هفت تا هفتاد و هفتصد بحسب جهاتيكه ذكر شد و درجات معرفت و اخلاص نيّت و اجر گرامى و پرفائده و بزرگتر از همه بهشت جاويد است در روزى كه مى‌بينى تو اى پيغمبر مردان و زنان از اهل ايمان را كه ميتابد نورشان در مقابلشان كه راه بهشت است و از جانب دست راستشان كه نامه اعمالشان را بآنها ميدهند و گفته ميشود بشارت باد شما را امروز ببهشت كه نهرها در زير قصور و كنار اشجار آن روان است و هميشه در آن هستيد و آن بزرگترين نيل بمطلوب است در روز كه مردان و زنان اهل نفاق و دو روئى كه ظاهرا ميگويند ما مسلمانيم و باطنا از كافر بدترند باهل ايمان ميگويند صبر كنيد يا نظرى بما نمائيد كه در تاريكى هستيم و منتظر باشيد كه ما با شما بيائيم و از نور شما استفاده كنيم ايشان جواب ميدهند مراجعه بپشت سر خودتان بنمائيد و نور را از آنجا طلب نمائيد و مقصودشان عود بدنيا است و طعن بآنها كه اين نور از عمل صالح خالص توليد شده كه در دنيا بايد بجا آورد و شما نيآورديد و ديگر قابل تدارك نيست پس ناگهان ديوار عظيم البنيان بهشت مانند سور شهر نمايان گردد و حائل شود بين آن دو گروه و آن سور درى دارد يا درهائى كه اهل ايمان و عمل صالح داخل در درون آن ميشوند و آنجا محلّ رحمت و نعمت بى‌منتهاى الهى است كه بهشت است و بيرون سور كه اهل نفاق اقامت دارند در نزد آن و در مرئى و منظر آنان عذاب و آتش جهنم است و در آن حال بصداى بلند اهل نفاق ميخوانند اهل ايمان را و ميگويند آيا ما داخل در حزب شما نبوديم و با شما

جلد 5 صفحه 145

نماز نميخوانديم و روزه نميگرفتيم و حج بجا نميآورديم و آنان جواب گويند بلى ولى شما مبتلا نموديد و بهلاكت انداختيد خودتان را باضمار كفر و نفاق و شقاق و معاصى و انتظار داشتيد روز مصيبت و بلا را براى مسلمانان و در شك و شبهه بوديد از حق بودن دين اسلام تا فرمان قبض روح شما صادر شد و مغرور نمود شما را آرزوهائى از قبيل شكست خوردن مسلمانان و رفتن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا و رسيدن شما بسلطنت ظاهرى و فريب داد شما را شيطان بحلم و صبر و عفو خدا و امروز ديگر چاره از دست رفته حتى اگر مالى داشته باشيد و بخواهيد بدهيد كه جان خودتان را بآن بخريد از شما قبول نميشود و همچنين از آنانكه ظاهرا و باطنا كافر بودند قبول نميشود جايگاه شما آتش جهنّم است و آن اولى و احقّ از هر چيزى است بشما و بد جايگاه و محلّ بازگشتى است آن آتش براى اهلش و مستفاد از چند روايت معتبر آنست كه آيه اوّل در صله امام عليه السّلام نازل شده و راجع بپرداخت سهم امام عليه السّلام در زمان سلطان جائر است و آنكه خدا محتاج نيست كه از مردم قرض بخواهد هر حقّى كه خدا دارد آن مخصوص بولى او است كه امام است و قمّى ره نقل فرموده كه نور روز قيامت ميان مردم قسمت شود بحسب مراتب ايمانشان سهم منافق از آن در سر انگشت بزرگ پاى چپ آن است پس نگاه ميكند بنور خود پس ميگويد باهل ايمان بجاى خودتان بمانيد تا ما از نور شما مستفيد شويم پس اهل ايمان ميگويند رجوع بپشت سر خودتان نمائيد و كسب نور كنيد و آنها برميگردند پس سور ميان آنها كشيده ميشود و قسم بخدا يهود و نصارى را خدا اراده نفرموده و مقصود فقط اهل قبله ميباشند حقير عرض ميكنم كفّار كه اصلا نورى ندارند اين مختصر نور از همان ايمان ظاهرى توليد شده ولى چون بباطن سرايت ننموده نتيجه‌اش اين شده كه اهل ايمان را ديده‌اند و از آنها خواهش كرده و جواب ملامت‌آميز شنيده‌اند و مأيوس شده‌اند پس حال اينها بدتر از آنها است كه اهل ايمان را نديده‌اند و خواهشى نكرده‌اند و جواب شماتت‌آميزى نشنيده‌اند و از ابن عباس ره نقل شده كه مردم وقتى سر از قبرها بيرون ميآورند مخلوط بهم ميشوند پس اهل نفاق بنور اهل ايمان سير ميكنند و چون از

جلد 5 صفحه 146

يكديگر ممتاز شدند اهل نفاق در تاريكى باقى ميمانند و اين خواهش را مينمايند پس بمنافقين گفته ميشود برگرديد بمحشر آنجا كه نور قسمت ميشود و از آنجا نور طلب كنيد پس برميگردند و نورى نمى‌بينند و بنابراين خداوند خواسته در مقابل اعمال سخريّه آميز ريائى آنان در دنيا باين نحو آنها را سخريّه نمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَن‌ ذَا الَّذِي‌ يُقرِض‌ُ اللّه‌َ قَرضاً حَسَناً فَيُضاعِفَه‌ُ لَه‌ُ وَ لَه‌ُ أَجرٌ كَرِيم‌ٌ «11»

كيست‌ آنكه‌ قرض‌ بدهد بخداوند متعال‌ قرض‌ نيكويي‌ ‌پس‌ خداوند مضاعف‌ مي‌كند ‌او‌ ‌را‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌است‌ اجر ‌با‌ كرامت‌.

مَن‌ ذَا الَّذِي‌ يُقرِض‌ُ اللّه‌َ تعبير بقرض‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ بذل‌ مال‌ اقسامي‌ دارد، بسا مي‌دهد بدون‌ عوض‌ مثل‌ هبة و هديّه‌ و صدقه‌ و حقوق‌ واجبه‌ و مندوبه‌، و بسا مي‌دهد بعنوان‌ معامله‌ ‌که‌ عوض‌ ‌او‌ ‌را‌ مي‌گيرد، و بسا بعنوان‌ قرض‌ مي‌دهد ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ مدّتي‌ ردّ كند آنهم‌ دو قسم‌ ‌است‌ يك‌ قسم‌ ‌براي‌ رفع‌ احتياج‌ قرض‌ گيرنده‌ ‌است‌، و بسا ‌براي‌ حفظ مال‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌بين‌ نرود مثل‌ حسابي‌ ‌که‌ ‌در‌ بانگها باز مي‌كنند انفاق‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ ‌از‌ قبيل‌ اخير ‌است‌ ‌که‌ بدست‌ ‌خدا‌ مي‌سپارد، لذا مي‌فرمايد: أَ لَم‌ يَعلَمُوا أَن‌َّ اللّه‌َ هُوَ يَقبَل‌ُ التَّوبَةَ عَن‌ عِبادِه‌ِ وَ يَأخُذُ الصَّدَقات‌ِ توبه‌ آيه 105 قَرضاً حَسَناً قرض‌ الحسنة باين‌ ‌است‌ ‌که‌ منتي‌ نگذارد ‌در‌ انفاقات‌ و توقعاتي‌ ‌از‌ طرف‌ نداشته‌ ‌باشد‌ و ‌براي‌ ريا و سمعه‌ نباشد ‌ يا ‌ جلوگيري‌ ‌از‌ حق‌ و امثال‌ اينها ‌که‌ مي‌فرمايد: إِن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا يُنفِقُون‌َ أَموالَهُم‌ لِيَصُدُّوا عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ فَسَيُنفِقُونَها ثُم‌َّ تَكُون‌ُ عَلَيهِم‌ حَسرَةً ثُم‌َّ يُغلَبُون‌َ انفال‌ آيه 36.

فَيُضاعِفَه‌ُ لَه‌ُ قرض‌ بشرط زياده‌ ربا و حرام‌ ‌است‌ و اشدّ ‌از‌ زنا ‌است‌ و جنگ‌ ‌با‌ ‌خدا‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: فَأذَنُوا بِحَرب‌ٍ مِن‌َ اللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ بقره‌ آيه 279 ولي‌ معامله‌ ‌با‌ ‌خدا‌، خداوند مضاعف‌ مي‌فرمايد بسا هفتصد برابر، بلكه‌ مضاعف‌ ‌آن‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: مَثَل‌ُ الَّذِين‌َ يُنفِقُون‌َ أَموالَهُم‌ فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ كَمَثَل‌ِ حَبَّةٍ أَنبَتَت‌ سَبع‌َ سَنابِل‌َ فِي‌ كُل‌ِّ سُنبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللّه‌ُ يُضاعِف‌ُ لِمَن‌ يَشاءُ بقره‌ آيه 263.

وَ لَه‌ُ أَجرٌ كَرِيم‌ٌ ‌که‌ ‌اينکه‌ اجر كريم‌ ‌براي‌ نفس‌ فعل‌ بمعني‌ مصدري‌ ‌است‌ و آثاري‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌او‌ مترتب‌ مي‌شود و نيّت‌ پاك‌

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 11)- و در این آیه باز هم برای تشویق در مورد «انفاق فی سبیل اللّه» از تعبیر جالب دیگری استفاده کرده، می‌گوید: «کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؟

و برای او پاداش پر ارزشی است» (مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ).

منظور از «قرض دادن به پروردگار» هر گونه انفاق در راه اوست که یکی از مصادیق مهم آن کمک کردن به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امام مسلمین می‌باشد تا در مصارف لازم برای اداره حکومت اسلامی به کار گیرد.

از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که فرمود: «خداوند از بندگانش وامی مطالبه نکرده است به خاطر احتیاج خود و آنچه از حقوق برای خداست برای ولی و نماینده اوست».

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص15
  2. البرهان فی تفسیر القرآن.

منابع