آیه 102 سوره نساء
<<101 | آیه 102 سوره نساء | 103>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هرگاه شخص تو در میان سپاه اسلام باشی و نماز بر آنان به پا داری باید آنها با تو مسلّح به نماز ایستند، و چون سجده نماز به جای آوردند (و نماز را فُرادی تمام کردند) در پشت سرِ شما رفته و گروهی که نماز نخوانده بیایند و با تو نماز گزارند و البته با لباس جنگ و اسلحه، زیرا کافران آرزو و انتظار دارند که شما از اسلحه و اسباب خود غفلت کنید تا ناگهان یکباره بر شما حمله ور شوند. و چنانچه بارانی یا مرضی شما را از برگرفتن سلاح به رنج اندازد باکی نیست که اسلحه را فروگذارید ولی از دشمن برحذر باشید؛ خدا برای کافران عذابی سخت خوارکننده مهیا ساخته است.
و هنگامی که در [عرصه نبرد و خطر] میان آنان باشی، و برای آنان [به جماعت] اقامه نماز کنی، پس باید گروهی از رزمندگان در حالی که لازم است سلاحشان را برگیرند، همراهت به نماز ایستند، و چون سجده کردند [و رکعت دوم را بدون اتصال به جماعت به پایان بردند] باید [برای حفاظت از شما] پشت سرتان قرار گیرند. و آن گروه دیگر که [به خاطر مشغول بودن به حفاظت] نماز نخوانده اند بیایند و با تو نماز گزارند. و آنان باید [در حال نماز] از هوشیاری و احتیاط [نسبت به دشمن] غافل نباشند، و سلاحشان را با خود برگیرند؛ چون کافران دوست دارند شما از سلاح ها و ساز و برگ جنگی خود غفلت ورزید، تا یک باره به شما هجوم کنند. و اگر از باران در زحمت و مشقت هستید، یا بیمارید، بر شما گناهی نیست که سلاحتان بر زمین گذارید، ولی باید هوشیاری و احتیاط خود را حفظ کنید؛ یقیناً خدا برای کافران عذاب خوارکننده ای آماده کرده است.
و هر گاه در ميان ايشان بودى و برايشان نماز برپا داشتى، پس بايد گروهى از آنان با تو [به نماز] ايستند؛ و بايد جنگافزارهاى خود را برگيرند؛ و چون به سجده رفتند [و نماز را تمام كردند]، بايد پشت سر شما قرار گيرند، و گروه ديگرى كه نماز نكردهاند بايد بيايند و با تو نماز گزارند و البته جانب احتياط را فرو نگذارند و جنگافزارهاى خود را برگيرند. [زيرا] كافران آرزو مىكنند كه شما از جنگافزارها و ساز و برگ خود غافل شويد تا ناگهان بر شما يورش برند. و اگر از باران در زحمتيد، يا بيماريد، گناهى بر شما نيست كه جنگ افزارهاى خود را بر زمين نهيد، ولى مواظب خود باشيد. بى گمان، خدا براى كافران عذاب خفتآورى آماده كرده است.
و چون تو در ميانشان باشى و برايشان اقامه نماز كنى، بايد كه گروهى از آنها با تو به نماز بايستند و سلاحهاى خويش بردارند. و چون سجده به پايان بردند برابر دشمن شوند تا گروه ديگر كه نماز نخواندهاند بيايند و با تو نماز بخوانند. آنان نيز هوشيار باشند و سلاحهاى خويش بگيرند. زيرا كافران دوست دارند كه شما از سلاحها و متاع خود غافل شويد تا يكباره بر شما بتازند. و گناهى مرتكب نشدهايد هرگاه از باران در رنج بوديد يا بيمار بوديد سلاحهاى خويش بگذاريد، ولى هوشيارانه مواظب دشمن باشيد. هرآينه خدا براى كافران عذابى خواركننده آماده ساخته است.
و هنگامی که در میان آنها باشی، و (در میدان جنگ) برای آنها نماز را برپا کنی، باید دستهای از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند؛ و هنگامی که سجده کردند (و نماز را به پایان رساندند)، باید به پشتِ سرِ شما (به میدان نبرد) بروند، و آن دسته دیگر که نماز نخواندهاند (و مشغول پیکار بودهاند)، بیایند و با تو نماز بخوانند؛ آنها باید وسایل دفاعی و سلاحهایشان (را در حال نماز) با خود حمل کنند؛ (زیرا) کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهای خود غافل شوید و یکباره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح) هستید، مانعی ندارد که سلاحهای خود را بر زمین بگذارید؛ ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود را) با خود بردارید خداوند، عذاب خوارکنندهای برای کافران فراهم ساخته است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اسلحه: سلاح: هر چيزى كه با آن به جنگند. جمع آن اسلحه است.
امتعتكم: متاع: لذت بردن و چيزى كه از آن لذت برند (مال دنيا)، جمع آن امتعه است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: درباره اين قسمت آية «وَلاجُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى » گويند: درباره عبدالرحمن بن عوف نازل گرديده كه مجروح بوده است، چنان كه ابن عباس ذكر نموده است[۳][۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً «102»
(اى پيامبر!) هرگاه (در سفرهاى جهادى) در ميان سپاه اسلام بودى و براى آنان نماز برپا داشتى، پس گروهى از آنان با تو (به نماز) بايستند و سلاحهاى خود را همراه داشته باشند، پس چون سجده كردند (قيام نمايند و ركعت دوّم را فرادى انجام داده پس بروند و) پشت سر شما (نگهبان) باشند، و گروه ديگر كه نماز نخواندهاند (از ركعت دوّم) با تو نماز بخوانند و وسايل دفاع و سلاحهاى خود را با خود داشته باشند، كافران دوست دارند كه شما از سلاح و ساز و برگ خود غافل شويد تا يكباره بر شما حمله آورند، و اگر از باران رنجى به شما رسيد يا بيمار و مجروح بوديد، گناهى بر شما نيست كه سلاحهايتان را بر زمين بگذاريد و (فقط) وسايل دفاع با خود داشته باشيد. همانا خداوند براى كافران عذابى خواركننده فراهم كرده است.
جلد 2 - صفحه 146
نکته ها
در سال ششم هجرى، پيامبر با گروهى از مسلمانان به سوى مكّه عزيمت كردند. در منطقهى حديبيّه، با خالدبن وليد و دويست نفر همراهان او مواجه شدند كه براى جلوگيرى از ورود آن حضرت، سنگر گرفته بودند. پس از اذانِ بلال و برپايى نماز جماعت، خالدبنوليد فرصت را مناسب ديد كه هنگام نماز عصر يكباره حمله كند. آيه نازل شد و از توطئه خبرداد.
خالد پس از ديدن اين معجزه، مسلمان شد. «1»
در اين نماز (نماز خوف)، گروه اوّل پس از پايان ركعت اوّل، برخاسته بقيه نماز را خود تمام مىكنند و امام جماعت صبر مىكند تا گروه ديگر به ركعت دوّم برسند و با سلاح، به نماز جماعت بپيوندند.
پیام ها
1- نماز، حتّى در صحنهى جنگ تعطيل نمىشود و رزمنده، بىنماز نيست. فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ .... وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ
2- در اهميّت نماز جماعت همين بس كه در جبههى جنگ با دشمن، حتّى با يك ركعت هم برپا مىشود. «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا»
3- در هنگام پيش آمدن دو وظيفه (جهاد و نماز)، نبايد يكى فداى ديگرى شود. فَلْتَقُمْ ... وَ لْيَأْخُذُوا
4- در همه حال، هشيارى لازم است، حتّى نماز نبايد مسلمانان را از خطر دشمن غافل كند. «وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ»
5- رهبر، محور وحدت و عبادت است. كُنْتَ فِيهِمْ ... فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ
6- تقسيم كار، تعاون و شريك كردن ديگران در كارهاى خير، حتّى در حسّاسترين موارد، از عوامل الفت جامعه است. در اين آيه، دو ركعت نماز جماعت ميان دو گروه تقسيم شده، تا تبعيضى پيش نيايد و همه در خير شريك باشند. وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى ...
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 2 - صفحه 147
7- فرمانهاى الهى به تناسب شرايط، متفاوت است. (اين آيه مربوط به نماز خوف در برابر دشمن است.) «فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ»
8- نماز جماعت در جبهه، نشان عشق به هدف و خدا و رهبر و پايبندى به ارزشهاست. «إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ»
9- در جبهه بايد جابه جايى نيروها در فاصلهى يك ركعت نماز، امكان پذير بوده باشد. «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا»
10- هر چه مدّت نماز در جبهه بيشتر شود، فرصت دشمن براى حمله افزايش مىيابد. پس بايد حفاظت بيشترى داشت. در ركعت اوّل، داشتن اسلحه كافى است ولى در ركعت دوّم، هم اسلحه و هم ابزار دفاع. وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ ... وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ
11- خداوند، پيامبرش را از توطئهها و نقشههاى پنهانى دشمن آگاه مىكند. (با توجّه به شأن نزول كه وليد قصد كرد تا هنگام نماز جماعت حمله كند و با اين آيه طرح او لغو شد.)
12- حركت با اخلاص شما، سبب امدادهاى الهى در وقت خود است. (نزول اين آيه و فرمان نماز خوف، يك امداد الهى در مقابل آن توطئه بود.)
13- در جبهه، مراسم عبادى نبايد طولانى شود و كارهاى مانع هوشيارى، ممنوع است. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ»
14- از آرزوهاى دشمن، آگاه باشيد. «وَدَّ الَّذِينَ»
15- عبادت، وسيلهى غفلت از دشمن نشود. «تَغْفُلُونَ»
16- احتمال غفلت در مسلمانان واقعى ضعيف است. (كلمه «لَوْ» در جمله «لَوْ تَغْفُلُونَ» نشانهى اين معناست.)
17- با هوشيارى، بايد از امكانات نظامى و اقتصادى حفاظت كرد. «أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ»
جلد 2 - صفحه 148
18- غفلت امّت اسلامى، شبيخون كفّار را در پىخواهد داشت. «مَيْلَةً واحِدَةً»
19- هر سخن و برنامه و حركتى كه مسلمانان را غافل كند، گامى است در جهت اهداف و خواستههاى دشمن. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ»
20- مرض و ضرر ملاك و مجوّز معافيّت از جبهه و سربازى است. بِكُمْ أَذىً ... أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى
21- بارانى مجوّز زمين گذاشتن اسلحه است كه با ضرر و آزار همراه باشد. در باران بى ضرر رزمنده سلاح بر زمين نمىگذارد. «بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ»
22- در هيچ حالى، رزمنده نبايد از وسائل حفاظتى دور باشد. حتّى اگر اسلحه ندارد، زره بر تن داشته باشد. «خُذُوا حِذْرَكُمْ»
23- تهديد كفّار و اميد و دلگرمى دادن به مؤمنان، از شيوههاى قرآن است. «أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً»
24- در آينده، ذلّت از آنِ كافران است. «لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً (102)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 554
شأن نزول: آوردهاند كه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به غزوهاى رفته بود. همين كه به عسفان رسيد، مشركان عرب را ديد كه صف كشيده و اسباب قتال و جدال مهيا ساخته. حضرت نيز بفرمود تا لشكر اسلام صف آراسته. وقت نماز ظهر شد، و سواد لشكر كفار ميان قبله و سپاه مؤمنان حايل بودند. حضرت با اصحاب به اقامه نماز مشغول شدند، و كفار ركوع و سجود ايشان را مشاهده مىكردند. بعد از فراغ نماز، كفار حسرت خوردند كه چرا بر ايشان هجوم نكرديم و به يك حمله دمار از ايشان برنياورديم. يكى از كفره آواز داد كه اين قوم را نماز ديگر است كه در اعزاز و اكرام آن غايت مبالغه دارند، پس فرصت نگاهداشته، در آن وقت بر سر ايشان بريزيم و انتقام كشيم. هنوز وقت صلاة عصر نيامده بود كه جبرئيل نازل شد و كيفيت نماز خوف را به آيه شريفه، تعليم آن حضرت نمود:
وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ: و چون باشى تو اى پيغمبر در ميان آنها به وقت خوف از دشمنان، پس خواهى كه اقامه كنى براى ايشان نماز را، لشگر خود را دو قسمت بنما. فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ: پس بايد كه بايستند گروهى از آنها با تو و نماز گزارند، و دسته ديگر رو بروى دشمن بايستند براى
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 555
حفظ مصلّين. وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ: و بايد كه بگيرند نماز گزاران، اسلحه خود را، از روى حزم و احتياط، فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ: پس چون سجده كنند نماز گزارندگان، پس بايد باشند آنها كه نماز نمىگزارند، از عقب شما در برابر دشمن. خطاب به پيغمبر و مصلّين با اوست، بر سبيل تغليب مخاطب بر غائب؛ و چون اين دسته يك ركعت بگزارند، به صف لشگر باز روند، وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا: و بيايند طائفه ديگر كه نماز نگزارده و حراست شما داشتهاند، فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ: پس بايد كه بگزارند با تو يك ركعت ديگر را، وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ: و بايد كه بردارند آنها نيز با خود، آلتى كه بدان حذر مىكنند از دشمن مثل سپر و خود و زره، وَ أَسْلِحَتَهُمْ: و سلاحهاى خود را كه بدان جنگ مىكنند، مثل شمشير و حربه و نيزه و كمان و تير، به جهت شدت احتراز از دشمن.
بعد بيان حكمت وجوب اخذ حذر سلاح را فرمايد كه: وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا:
دوست مىدارند آنانكه كافر شدند و تمنا كنند، لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ: كه غافل شويد شما از سلاحها و متاعهاى خود مثل البسه و خود، فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً: پس حمله آورند بر شما يك حمله، و هر چه باشد ببرند. و چون در بعض احيان، حمله اسلحه موجب مشقت كثيره است، از اين جهت در تخفيف مشقت، وضع سلاح را اجازه فرمايد كه: وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً: و بأسى نيست بر شما اگر باشد به شما رنجى، مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى: از بارانى كه سنگين كند اسلحه، يا باشيد مريض و ناتوان از حمل اسلحه، أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ: اينكه بگذاريد به زمين سلاحهاى خود را. و چون عدم اخذ سلاح، در مظان هجوم دشمنان است، از اين جهت در اخذ آن مبالغه فرمايد كه: وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ: و بگيريد آلات حذر خود را تا دشمن بر شما هجوم نكند يا مراقب و بر حذر باشيد. إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً:
بدرستى كه خداى تعالى مهيّا و آماده ساخته براى كافران عذابى خوار كننده.
ابو حمزه ثمالى در تفسير خود آورده در شأن نزول اين آيه كه: حضرت به
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 556
غزاى مخايف و بنى انهار شد. در منزلى با مسلمانان فرود آمد. مشركان مشاهده ايشان مىنمودند. رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به قضاى حاجتى رفت و باران مىآمد. چون فارغ شد، خواست به لشگرگاه آيد. سيل آمده و حايل شده بود. حضرت آن طرف رودخانه تنها ماند، بىسلاح، و به زير درختى نشست تا آب كم شده، بگذرد. از سر كوه، حويرث بن حارث، رسول را ديد، گفت: اين محمد است و از اصحاب دور افتاده. اگر او را نكشم، خدا مرا بكشد! تيغ كشيده، به سر آن حضرت آمد، گفت: كى تو را از من منع كند؟
فرمود: خدا شر تو را از من دفع كند. پس حضرت گفت: خدايا بر وجهى كه خواهى شر اين را از من كفايت فرما. چون شمشير كشيد كه بر آن حضرت زند، ملكى آمد و پر بر او زده، او را بينداخت و شمشير از دست او جدا شد. حضرت تيغ را برداشته، بر او حمله نمود. فرمود: الآن كه تو را از من منع كند؟ حويرث گفت: هيچكس. فرمود: شهادت ده به وحدانيت خدا و رسالت من تا تيغ از تو بردارم. گفت: هرگز گواهى ندهم، لكن عهد مىكنم هرگز با تو حرب نكنم و كسى را بر جنگ تو اعانت نكنم. حضرت شمشير به او داد. گرفت و گفت:
و اللّه تو بهتر از منى. پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: انا احقّ بذلك منك. حويرث به قوم خود برگشته، واقعه را نقل كرد. چون باران ايستاد، حضرت به لشگرگاه آمده و حكايت را به اصحاب بيان فرمود؛ آيه مذكوره نازل شد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً (102)
ترجمه
و چون باشى تو در ميان ايشان پس بر پا دارى نماز را پس بايد بايستند دسته از ايشان با تو و بايد در برگيرند سلاحهاى خودشان را پس چون سجده نمودند پس بايد بوده باشند از پشت سر شما و بايد كه بيايند دسته ديگرى كه نماز نگذاردهاند پس نماز گذارند با تو و بايد كه داشته باشند پاس خودشان و سلاحهاى خودشان را دوست دارند آنانكه كافر شدند كه غفلت نمائيد شما از سلاحها و متاعهاى خودتان پس حمله كنند بر شما حمله يكمرتبه و نيست گناهى بر شما اگر باشد براى شما آزارى از باران يا باشيد بيماران آنكه بنهيد سلاحهاى خودتان را و داشته باشيد پاس خودتان را همانا خدا
جلد 2 صفحه 116
مهيّا كرده از براى كافران عذابى خوار كننده..
تفسير
در اين آيه شريفه خداوند بيان كيفيت نماز خوف را فرموده باين ترتيب كه چون پيغمبر (ص) در بين مسلمين باشد يا امام عادل بايد مسلمانان دو دسته شوند يك دسته از آنها اقتدا نمايند بامام با آنكه اسلحه خود را در برداشته باشند و دسته ديگر مواظب آنها و دشمن باشند و اگر دشمن در غير جهت قبله باشد بايد در حال سجود نماز گذاران اينها در پشت سرشان كه مواجه با دشمن باشد قيام بوظيفه حراست نمايند تا امام براى ركعت دوم قيام نمايد و چون امام قيام نمود آن دسته بايد نماز را فرادى تا امام مشغول قرائت است مخففا تمام نمايند و بجاى دسته ديگر كه اشتغال بحراست داشتند قيام كنند و آنها براى ركعت دوم امام حاضر و اقتدا نمايند و امام پس از تشهد قدرى منتظر شود تا ركعت دوم آنها تمام شود و سلام نماز را بدهد و در هر حال بايد اسلحه خود را در برداشته باشند و از دشمن در حذر باشند كه مبادا دشمن مواظب باشد و همينقدر كه بهبيند مسلمانان از اسلحه و امتعه خود كناره كردند ناگهان بر آنها حمله نمايد و آنها بفوريّت نتوانند باسلحه و امتعه خود دست يابند مگر در صورتى كه بواسطه ياران يا مرض حمل سلاح بر آنها دشوار باشد كه جائز است اسلحه خود را بگذارند ولى باز بايد مواظب دشمن باشند و تصور ننمايند كه اين همه احتياط و مراعات دشمن براى قدرت و شوكت آنها است بلكه خداوند عذابى براى آنها مهيّا نموده است كه موجب خوارى و ذلت آنها است در دنيا و آخرت اين خلاصه مستفاد از ظاهر آيه شريفه و روايات است اگر چه از بعضى روايات استفاده ميشود كه انتظار امام براى تمام شدن نماز دسته دوم لازم نيست او سلام نماز خود را ميدهد و آنها هم بعدا نماز خودشان را فرادى تمام مىكنند در هر حال نماز مغرب هم بهمين منوال است نهايت آنكه جائز است دسته اول بعد از دو سجده ركعت اول قصد فرادى نمايند و دسته دوم دو ركعت از جماعت را ادراك نمايند و جائز است اين معامله را دسته اول در ركعت دوم كنند و دسته دوم يك ركعت را ادراك نمايند و قسم اول اولى است و در صورت شدّت بهر قسم ممكن است نماز مىخوانند پياده و سواره جماعت و فرادى بجانب قبله و منحرف از آن با اشاره براى ركوع و سجود و بدون آن باكتفاء بتكبير و تسبيحات اربعه و تشهد و سلام چنانچه فقهاء رضوان اللّه عليهم متعرض شدهاند و اين آيه هم از شواهد بيان حقير است در آيه
جلد 2 صفحه 117
قبل زيرا كه فقط متعرض كيفيت نماز خوف است و اگر ترتيب آيات حجت باشد قرينه است بر آنكه مقصود اصلى از آيه قبل بيان لزوم قصر در نماز خوف است و الا بايد اشاره هم بحكم قصر در سفر شده باشد تامل لازم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا كُنتَ فِيهِم فَأَقَمتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلتَقُم طائِفَةٌ مِنهُم مَعَكَ وَ ليَأخُذُوا أَسلِحَتَهُم فَإِذا سَجَدُوا فَليَكُونُوا مِن وَرائِكُم وَ لتَأتِ طائِفَةٌ أُخري لَم يُصَلُّوا فَليُصَلُّوا مَعَكَ وَ ليَأخُذُوا حِذرَهُم وَ أَسلِحَتَهُم وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَو تَغفُلُونَ عَن أَسلِحَتِكُم وَ أَمتِعَتِكُم فَيَمِيلُونَ عَلَيكُم مَيلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيكُم إِن كانَ بِكُم أَذيً مِن مَطَرٍ أَو كُنتُم مَرضي أَن تَضَعُوا أَسلِحَتَكُم وَ خُذُوا حِذرَكُم إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً (102)
و زماني که بوده باشي در جمله مجاهدين پس بپا دار براي آنها نماز را يعني بامامت بايست براي نماز و مجاهدين دو قسمت شوند يك قسمت مقابل كفار مشغول جهاد باشند و يك قسمت اقتداء كنند در ركعت اولي و زماني که سجده كردند و ركعت تمام شد و بايد اسلحه جنگ را همراه داشته باشند پس آنها بروند براي جهاد و دسته دوم بيايند و اقتداء كنند و اسلحه دفاعيه و حربيه را با خود نگاه دارند زيرا كفار ميخواهند که مسلمين اگر غافل شوند از اسلحه و با آنها نباشد و از امتعه سفر هم غافل شوند يك مرتبه حمله كنند بر شماها و بأسي نيست بر شما اگر بواسطه شدّت باران يا مرض که از جراحات بشما وارد شده اسلحه حربي را كنار گذارند مثل شمشير و خنجر و نيزه و تير ولي اسلحه دفاعي و حفظي مثل زره و كلاه خود و سپر را همراه داشته باشند خداوند مهيّا فرموده براي كفار عذاب خوار كننده را.
اينکه آيه شريفه راجع بنماز خوف است که بجماعت بجا بياورند و كلمات مفسرين و فتاواي عامه در اينکه باب اختلاف زيادي دارد لكن آنچه مستفاد از اخبار اهل بيت و فتاواي علماء شيعه ميشود اينست که امام بايستد بنماز و لشگر دو طائفه
جلد 5 - صفحه 188
شوند يك طائفه اقتداء كنند که مفاد إِذا كُنتَ فِيهِم فَأَقَمتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلتَقُم طائِفَةٌ مِنهُم مَعَكَ است و بايد اسلحه خود را با خود دارند وَ ليَأخُذُوا أَسلِحَتَهُم و رجوع از ضمير تأنيث بضمير جمع يكي از محسنات بديعيه است چنانچه در آيه شريفه وَ إِن طائِفَتانِ مِنَ المُؤمِنِينَ اقتَتَلُوا الاية حجرات آيه 9.
فَإِذا سَجَدُوا که ركعت اول تمام شد و امام براي ركعت دوم بر خواست اينها قصد فرادي كنند و يك ركعت ديگر را باسرع وقت تمام كنند و بروند در مقابل كفار و امام قرائت را طول دهد تا طائفه دوم بيايند و بركعت دوم اقتدا كنند و در موقع تشهد امام برخيزند و يك ركعت ديگر را بجا آورند و بهتر اينست که امام تشهد را طول دهد تا مأمومين با امام سلام دهند که مفاد فَليَكُونُوا مِن وَرائِكُم وَ لتَأتِ طائِفَةٌ أُخري لَم يُصَلُّوا فَليُصَلُّوا مَعَكَ است، و بايد طائفه دوم اسلحه و اسباب حفظ را همراه داشته باشند وَ ليَأخُذُوا حِذرَهُم وَ أَسلِحَتَهُم.
سپس بيان حكمت همراه داشتن حذر و اسلحه را ميفرمايد بجمله وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَو تَغفُلُونَ عَن أَسلِحَتِكُم وَ أَمتِعَتِكُم و همراه نداشتن اسلحه و امتعه فَيَمِيلُونَ عَلَيكُم يعني حمله كنند بر شما مَيلَةً واحِدَةً يك مرتبه.
سپس حكم ترخيص آمد که اگر همراه داشتن اسلحه براي شما موجب زحمت ميشود يا از جهت باريدن باران يا از جهت مرض که از كفار بشما آسيبي رسيده باشد مانعي ندارد اسلحه را كنار گذاريد ولي اسباب حفظ را نگاه داريد که مفاد وَ لا جُناحَ عَلَيكُم إِن كانَ بِكُم أَذيً مِن مَطَرٍ أَو كُنتُم مَرضي أَن تَضَعُوا أَسلِحَتَكُم وَ خُذُوا حِذرَكُم است.
سپس ميفرمايد إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً هم در دنيا بدست مجاهدين اسلام كشته شوند يا اسير گردند يا بخفّت و خواري فرار كنند و هم در آخرت بجهنم واصل شوند. و در مجمع البيان حديث مفصّلي در اينکه باب نقل
جلد 5 - صفحه 189
ميكند منسوب بابي حمزه ثمالي مشتمل بر دو معجزه از رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که خلاصه مضمونش اينست که پيغمبر (ص) نماز ظهر را بتمامه با اصحاب بجا آورد و اصحاب اسلحه خود را كنار گذارده بودند كفار چون مشاهده كردند تصميم گرفتند که در نماز عصر حمله كنند اينکه آيه نازل شد و حضرت نماز عصر را باين كيفيت انجام دادند، و ديگر آنكه حضرت براي قضاء حاجت اسلحه خود را كنار گذارده و از اصحاب دور شدند يك نفر از مشركين بنام عورث متوجه آن حضرت شد و با شمشير كشيده بر سر حضرت آمد و گفت محمّد كي تو را از دست من نجات ميدهد فرمود خدا ناگهان شمشير از دستش افتاد و بدنش لرزيد و روي زمين افتاد حضرت شمشير او را برداشت و روي بدن نحس او نشست فرمود كي تو را از من نجات ميدهد گفت احدي نيست فرمود آيا شهادت بتوحيد و رسالت من ميدهي گفت نه لكن عهد ميكنم که با تو نجنگم و اعانت دشمنانت را هم نكنم حضرت او را رها كرد و شمشيرش را باو رد فرمود تا آخر حديث.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 102) شأن نزول
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با عدهای از مسلمانان به عزم «مکه» وارد سرزمین «حدیبیه» شدند و جریان به گوش قریش رسید، خالد بن ولید به سرپرستی یک گروه دویست نفری برای جلوگیری از پیشروی مسلمانان به سوی مکه، در کوه های نزدیک مکه مستقر شد، هنگام ظهر «بلال» اذان گفت و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با مسلمانان نماز ظهر را به جماعت ادا کردند، خالد از مشاهده این صحنه در فکر فرو رفت و به نفرات خود گفت در موقع نماز عصر باید از فرصت استفاده کرد و در حال نماز کار مسلمانان را یکسره ساخت در این هنگام آیه نازل شد و دستور نماز خوف را به مسلمانان داد، و این خود یکی از نکات اعجاز قرآن است که قبل از اقدام دشمن، نقشه های آنها را نقش بر آب کرد.
تفسیر:
در تعقیب آیات مربوط به جهاد
این آیه کیفیت نماز خوف را که به هنگام جنگ باید خوانده شود به مسلمانان تعلیم می دهد، آیه خطاب به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، می فرماید: «هنگامی که در میان آنها هستی و برای آنها نماز جماعت بر پا می داری باید مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند، نخست عدهای با حمل اسلحه با تو به نماز بایستند» (وَ إِذا کنتَ فِیهِم فَأَقَمتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلتَقُم طائِفَةٌ مِنهُم مَعَکَ وَ لیأخُذُوا أَسلِحَتَهُم).
سپس هنگامی که این گروه سجده کردند (و رکعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جای خود توقف می کنی) و آنها با سرعت رکعت دوم را تمام نموده و به میدان نبرد باز می گردند و در برابر دشمن می ایستند و گروه دوم که نماز نخواندهاند، جای گروه اول را می گیرند و با تو نماز می گزارند» (فَإِذا سَجَدُوا فَلیکونُوا مِن وَرائِکم وَ لتَأتِ طائِفَةٌ أُخری لَم یصَلُّوا فَلیصَلُّوا مَعَکَ).
«گروه دوم نیز باید وسایل دفاعی و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمین نگذارند» (وَ لیأخُذُوا حِذرَهُم وَ أَسلِحَتَهُم).
این طرز نماز گزاردن برای این است که دشمن شما را غافلگیر نکند، «زیرا دشمن همواره در کمین است که از فرصت استفاده کند و دوست می دارد که شما از سلاح و متاع خود غافل شوید و یکباره به شما حملهور شود» (وَدَّ الَّذِینَ کفَرُوا لَو تَغفُلُونَ عَن أَسلِحَتِکم وَ أَمتِعَتِکم فَیمِیلُونَ عَلَیکم مَیلَةً واحِدَةً).
ولی از آنجا که ممکن است ضرورتهایی پیش بیاید که حمل سلاح و وسایل دفاعی هر دو با هم به هنگام نماز مشکل باشد، در پایان آیه چنین دستور می دهد:
«و گناهی بر شما نیست اگر از باران ناراحت باشید و یا بیمار شوید که در این حال سلاح خود را بر زمین بگذارید» (وَ لا جُناحَ عَلَیکم إِن کانَ بِکم أَذیً مِن مَطَرٍ أَو کنتُم مَرضی أَن تَضَعُوا أَسلِحَتَکم).
«ولی در هر صورت از همراه داشتن وسایل محافظتی و ایمنی (مانند زره و خود و امثال آن) غفلت نکنید و حتی در حال عذر، حتما آنها را با خود داشته باشید» که اگر احیانا دشمن حمله کند بتوانید تا رسیدن کمک، خود را حفظ کنید (وَ خُذُوا حِذرَکم).
شما این دستورات را به کار بندید و مطمئن باشید پیروزی با شماست «زیرا خداوند برای کافران مجازات خوارکنندهای آماده کرده است» (إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ در تفسير برهان از على بن ابراهيم او از پدرش و او از ابن ابى عمير او از امام صادق عليهالسلام روايت كند كه اين آيه هنگامى نازل گرديد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله بسوى حديبيه بيرون رفت كه خود را به مكه برساند. قريش خبر يافتند خالد بن وليد را با دويست سوار مأمور كردند كه راه را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله در اطراف كوه بگيرد وقتى كه ظهر شد. بلال اذان گفت و پيامبر به نماز پرداخت. خالد بن وليد گفت: اگر ما در حين نماز به آنها حمله كنيم، پيروز خواهيم شد زيرا آنان نماز خود را قطع نمى كنند ولى صبر مى كنيم و در نماز ديگر كه از نور چشم نزد آنها عزيزتر است به آنها حمله ور مى شويم در اين هنگام جبرئيل آمد و اين آية را كه مربوط به نماز خوف است، نازل كرد.
- ↑ در صحيح بخارى نيز اين موضوع از ابن عباس روايت شده است و نيز احمد در مسند و بيهقى در دلائل و حاكم از ابن عياش الزرقى روايت نمايد و نيز ترمذى در صحيح خود از ابوهريرة و طبرى در تفسير خود از جابر بن عبدالله روايت نموده و گويند با پيامبر در عسفان بوديم كه مشركين با خالد بن وليد به ما برخوردند و نزديك ظهر بود، مشركين گفتند: هم اكنون مسلمين نماز را بپاى ميدارند كه از براى آنها از خودشان و فرزندشان عزيزتر است سپس با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز ظهر را بجاى آورديم و جبرئيل مابين نماز ظهر و عصر آيه مزبور را نازل نمود.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 238.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.