آیه 100 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۰۰ بقره)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<99 آیه 100 سوره بقره 101>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

برای چه هر عهد و پیمان که بستند گروهی آن را می‌شکنند؟ (نه اینان) بلکه اکثر آنها اصلا ایمان نخواهند آورد.

آیا چنین نیست که هرگاه یهود پیمانی [با خدا و رسولانش] بستند، گروهی از آنان، آن را شکستند؟ [آنان نه فقط عهد شکنند] بلکه بیشترشان ایمان نمی آورند.

و مگر نه اين بود كه [يهود] هر گاه پيمانى بستند، گروهى از ايشان آن را دور افكندند؟ بلكه [حقيقت اين است كه‌] بيشترشان ايمان نمى‌آورند.

آيا هر بار كه با خدا پيمانى بستند گروهى از ايشان‌پيمان شكنى كردند؟ آرى بيشترشان ايمان نخواهند آورد.

و آیا چنین نیست که هر بار آنها [=یهود] پیمانی (با خدا و پیامبر) بستند، جمعی آن را دور افکندند (و مخالفت کردند.) آری، بیشتر آنان ایمان نمی‌آورند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Is it not that whenever they made a covenant, a part of them would cast it away? Rather, the majority of them do not have faith.

What! whenever they make a covenant, a party of them cast it aside? Nay, most of them do not believe.

Is it ever so that when they make a covenant a party of them set it aside? The truth is, most of them believe not.

Is it not (the case) that every time they make a covenant, some party among them throw it aside?- Nay, Most of them are faithless.

معانی کلمات آیه

نبذ: انداختن چيزى از روى بى اعتنايى. به قولى مطلق انداختن است، «نبذ»: انداخت.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

از ابن عباس چنين نقل نمايند: كه مالك بن الصنيف عهد خداوند را با يهوديان در تورات منكر شده و گفته بود به خدا قسم خدا با ما در تورات راجع به محمد عهدى نبسته و هيچ پيمانى از ما نگرفته است. سپس براى رد گفتار او اين آيه نازل گرديده است[۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«100» أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ‌

و آيا چنين نبود كه هربار آنها (يهود) پيمانى (با خدا و پيامبر) بستند، جمعى از آنان آن را دور افكندند، حقيقت اين است كه بيشتر آنها ايمان ندارند. «1»

«101» وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌

و هنگامى كه فرستاده‌اى (چون پيامبر اسلام) از سوى خدا به سراغشان آمد كه آنچه را با ايشان است (يعنى تورات) تصديق مى‌كند، گروهى از اهل‌كتاب، كتاب خدا را پشت سر افكندند، گويى اصلًا از آن خبر ندارند.

نکته ها

علماى يهود، پيش از بعثت پيامبر، مردم را به ظهور و دعوت آن حضرت بشارت مى‌دادند ونشانه‌ها ومشخّصات او را بازگو مى‌كردند. با نشانه‌هايى كه در نزد دانشمندان يهود بود، آنان محمّد صلى الله عليه و آله را همچون فرزندان خويش مى‌شناختند، ولى بعد از بعثت آن حضرت، در صدد انكار و كتمان آن نشانه‌ها برآمدند.

پیام ها

1- در برخورد با مخالفان، بايد انصاف مراعات شود. در آيه پيشين فرمود: اكثر آنان ايمان نمى‌آورند، تا حقّ اقلّيّت محفوظ بماند. در اين آيه نيز مى‌فرمايد:

گروهى از آنان چنين‌اند، تا همه به يك چشم ديده نشوند. «نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ»

2- علمى كه بدان عمل نشود همانند جهل است. به علمايى كه علم خود را ناديده گرفته و حقايق را كتمان كردند مى‌فرمايد: «كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ»

«1». اين آيه، تسلّى خاطر براى رسول خداست كه اين گروه در پيمان شكنى و بهانه‌گيرى، سابقه طولانى دارند و نبايد از اين لجاجت و بهانه‌گيرى تعجّب كرد.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 169

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (100)

شأن نزول: مروى است كه «مالك بن ضيف» يهود را گفت: مگر نه حق تعالى در زمان حضرت موسى عليه السّلام از شما عهد گرفته كه چون پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ظاهر شود به او ايمان بياوريد و تصديق او كنيد؟ گفتند: خداى تعالى را هيچ عهدى در اين خصوص در

«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 243.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 211

تورات بر ما نيست؛ حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود:

أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً: آيا نگرويدند به آيات بيّنه دالّه بر صدق نبوت حضرت خاتميه، و هر گاه عهد كردند عهد كردنى، نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ‌:

بشكستند آن عهد را دسته‌اى از ايشان، بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ‌: بلكه بيشتر ايشان ايمان نياورده‌اند به تورات، زيرا اگر به تورات تصديق داشتند اين نقض عهد از آنها صادر نمى‌شد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (100)

ترجمه‌

آيا نه آنستكه هرگاه بستند پيمانى را شكستند آن را گروهى از آنها بلكه بيشترشان ايمان نميآورند..

تفسير

عهد نمودند كه اطاعت پيغمبر (ص) و بعد از او اطاعت امير المؤمنين (ع) را بنمايند و مخالفت با آندو ننمايند و فرقه از يهود و نواصب تخلف از عهد نمودند و مخالفت كردند بلكه بيشتر از آنها بعد از اينهم ايمان نميآورند و عهد را مراعات نميكنند و از معاصى نادم نميشوند با آنكه معجزات و كرامات را مشاهده مينمايند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهداً نَبَذَه‌ُ فَرِيق‌ٌ مِنهُم‌ بَل‌ أَكثَرُهُم‌ لا يُؤمِنُون‌َ (100)

(و آيا ‌هر‌ زماني‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ يهود عهد و پيماني‌ مي‌بندند گروهي‌ ‌از‌ آنان‌ ‌آن‌ ‌را‌ دور مياندازند بلكه‌ بيشتر ‌ايشان‌ ايمان‌ نميآورند) همزه‌ أَ وَ كُلَّما همزه‌ استفهام‌ و واو عاطفه‌ ‌است‌ و تقديم‌ همزه‌ ‌بر‌ واو عاطفه‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ همزه‌ اصل‌ ‌در‌ استفهام‌ ‌است‌ و ‌از‌ اينجهت‌ مصدر مي‌باشد بخلاف‌ ساير ادات‌ استفهام‌ ‌که‌ حروف‌ عاطفه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ مقدم‌ ميشود و كلمه‌ ‌ما ‌ يا ‌ موصوله‌ و ‌ يا ‌ موصوفه‌ كنايه‌ ‌از‌ زمان‌ ‌است‌ و نصب‌ كلما ‌بر‌ ظرف‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌هر‌ وقتي‌ ‌که‌ و عاهَدُوا ‌از‌ معاهده‌ بمعني‌ قرارداد ‌بين‌ دو طرف‌ ‌است‌ و نبذه‌ ‌يعني‌ القاه‌ و طرحه‌. چيزي‌ ‌را‌ دور انداختن‌ و ‌اينکه‌ كنايه‌ ‌از‌ نقض‌ و تخلف‌ عهد ‌است‌، ‌يعني‌ ‌اينکه‌ يهود ‌هر‌ قراردادي‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌خدا‌ و پيغمبران‌ ‌او‌ مي‌بندند تخلف‌ نموده‌ و بآن‌ وفا نميكنند چنانچه‌ تخلفات‌ آنان‌ ‌با‌ حضرت‌ موسي‌ ‌در‌ آيات‌ قبل‌ ذكر شد و همچنين‌ قراردادهايي‌ ‌که‌ ‌با‌ پيغمبر اسلام‌ و مسلمانان‌ بستند مانند قراردادي‌ ‌که‌ يهود بني‌ قريظه‌ و بني‌ النضير ‌با‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ نمودند ‌که‌ بدشمنان‌ اسلام‌ كمك‌ ندهند و ‌در‌ جنگ‌ خندق‌ تخلف‌ نمودند.

فَرِيق‌ٌ مِنهُم‌ ‌کان‌ معاهدين‌ ‌را‌ ‌بر‌ دو دسته‌ مينمايد يك‌ دسته‌ كساني‌ ‌که‌ ‌بر‌ عهد ‌خود‌ باقي‌ بوده‌ و بقرار دادشان‌ وفا مينمايند و دسته‌ ديگر آنهايي‌ ‌که‌ تخلف‌ نمودند و ‌بعد‌ ‌براي‌ اينكه‌ تصور نشود ‌که‌ ‌اينکه‌ دو فرقه‌ مساوي‌ بودند

جلد 2 - صفحه 123

جمله‌ بَل‌ أَكثَرُهُم‌ لا يُؤمِنُون‌َ ‌را‌ آورد ‌يعني‌ اكثريت‌ ‌با‌ آنهايي‌ ‌است‌ ‌که‌ تخلف‌ نمودند و ايمان‌ نميآورند.

«تنبيه‌ بالمناسبة» بيع‌ منابذه‌ ‌در‌ شرع‌ مطهر حرام‌ و ‌از‌ اقسام‌ قمار ‌است‌ و ‌آن‌ چنين‌ ‌است‌ ‌که‌ اجناسي‌ چيده‌ ميشود وعده ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ شركت‌ ميكنند ‌از‌ فاصله‌ معيني‌ چيزي‌ مانند ريگ‌ و نحو ‌آن‌ بطرف‌ ‌آن‌ اجناس‌ مي‌اندازند و بهر كدام‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اصابت‌ كرد مالك‌ ميشوند نظير بخت‌ آزمايي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ زمان‌ متعارف‌ ‌شده‌ ‌که‌ باعانه‌ ملي‌ تعبير ميكنند و بليطهايي‌ ميفروشند و سپس‌ قرعه‌ كشي‌ نموده‌ و شماره‌ بليط ‌هر‌ كس‌ برنده‌ شد مقدار معيني‌ باو ميدهند و ‌اينکه‌ عمل‌ علاوه‌ ‌بر‌ اينكه‌ قمار و ‌از‌ گناهان‌ كبيره‌ ‌است‌ وجهي‌ ‌که‌ گرفته‌ ميشود سخت‌ و مال‌ حرام‌ ‌است‌ و بهيچ‌ وجه‌ مالك‌ نميشود و امر ‌آن‌ بسيار مشكل‌ ‌است‌ زيرا نه‌ حكم‌ مجهول‌ المالك‌ ميتوان‌ ‌بر‌ ‌آن‌ بار كرد و نه‌ ممكن‌ ‌است‌ بصاحبانش‌ رد نمود و آنچه‌ بنظر ميرسد اينست‌ ‌که‌ ‌هر‌ مقدار ‌از‌ صاحبان‌ بليطها ‌را‌ ‌که‌ دسترسي‌ بآنها ممكن‌ ‌است‌ بنسبت‌ آنچه‌ بدست‌ ‌او‌ آمده‌ ‌با‌ مجموع‌ آنان‌، بآنها رد كند و آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ممكن‌ نيست‌ بدست‌ بياورد، بايد باذن‌ حاكم‌ شرع‌ بعنوان‌ رد مظالم‌ بفقراء بدهد و مشكلتر ‌از‌ ‌او‌ كساني‌ هستند ‌که‌ بليط ميفروشند و پول‌ جمع‌آوري‌ ميكنند ‌که‌ ضامن‌ آنچه‌ فروخته‌اند ميباشند و مسئله‌ تعاقب‌ ايادي‌ درباره‌ ‌آنها‌ ساري‌ و جاري‌ ‌است‌ و همچنين‌ ‌است‌ ‌هر‌ مالي‌ ‌که‌ ‌از‌ ممر حرام‌ بدست‌ آيد مانند فروش‌ آلات‌ لهو و قمار و وجوه‌ سينماها و تماشاخانه‌ها و شراب‌ فروشي‌ و اجرت‌ ‌بر‌ فحشاء و امثال‌ اينها ‌که‌ امروز سرتاسر كشور ‌را‌ فرا گرفته‌ ‌است‌ (اعاذنا اللّه‌ ‌من‌ كلّها)

124

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 100)- سپس به یکی از اوصاف بسیار بد جمعی از یهود، یعنی پیمان شکنی که گویا با تاریخ آنها همراه است اشاره کرده، می‌گوید: «آیا هر بار آنان پیمانی با خدا و پیامبر بستنϠجمعی از آنها آن را دور نیفکندند و با آن مخالفت نکردند»؟! (أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ).

آری! «اکثرشان ایمان نمی‌آورند» (بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ).

خداوند از آنها در کوه طور پیمان گرفت که به فرمانهای تورات عمل کنند ولی سر انجام این پیمان را شکستند و فرمان او را زیر پا گذاردند.

و نیز از آنها پیمان گرفته شده بود که به پیامبر موعود (پیامبر اسلام که بشارت آمدنش در تورات داده شده بود) ایمان بیاورند به این پیمان نیز عمل نکردند.

ج1، ص104

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  3. تفسير كشف الاسرار و تفسير ابن ابى حاتم.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 23.

منابع