غزوه بدر الموعد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{شناسنامه غزوات
 
{{شناسنامه غزوات
|تصویر=[[پرونده:نقشه سرزمین بدر.png|150px|center]]
+
|تصویر=[[پرونده:نقشه سرزمین بدر.png|۱۵۰px|center]]
 
|زمان = شعبان سال چهارم
 
|زمان = شعبان سال چهارم
 
|مکان = منطقه بدر در ۱۳۰ کیلومتری جنوب‌غربی مدینه
 
|مکان = منطقه بدر در ۱۳۰ کیلومتری جنوب‌غربی مدینه
سطر ۸: سطر ۸:
 
|نتیجه = کفار قریش به دلیل ترس از شکست از مکه خارج نشدند
 
|نتیجه = کفار قریش به دلیل ترس از شکست از مکه خارج نشدند
 
|مسلمانان = مسلمانان
 
|مسلمانان = مسلمانان
1500
+
۱۵۰۰
 
|دشمنان = کفار [[قریش]]
 
|دشمنان = کفار [[قریش]]
|فرماندهان مسلمانان = [[پیامبر اسلام|رسول خدا(ص)]]
+
|فرماندهان مسلمانان = [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص)
 
|فرماندهان دشمنان = [[ابوسفیان]]
 
|فرماندهان دشمنان = [[ابوسفیان]]
 
|پرجم داران مسلمانان= [[امام علی]](ع)
 
|پرجم داران مسلمانان= [[امام علی]](ع)
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
 
|تلفات مسلمانان = ــــ
 
|تلفات مسلمانان = ــــ
 
|تلفات دشمنان = ــــ
 
|تلفات دشمنان = ــــ
|توضیحات = آيات 84- 100 سوره نساء در مورد این غزوه می باشد
+
|توضیحات = آیات ۸۴- ۱۰۰ سوره نساء در مورد این غزوه می باشد
 
}}
 
}}
بر پايه قرار [[ابوسفیان|ابوسفيان]] در خاتمه [[غزوه احد|جنگ احد]]، مى‌بايست مشركان و مسلمانان، يكسال پس از آن جنگ، در منطقه بدر با يكديگر روبرو شوند. [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم قرار مزبور را پذيرفت.
+
بر پایه قرار [[ابوسفیان|ابوسفیان]] در خاتمه [[غزوه احد|جنگ احد]]، مى‌بایست مشرکان و مسلمانان، یکسال پس از آن جنگ، در منطقه بدر با یکدیگر روبرو شوند. [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم قرار مزبور را پذیرفت.
 
==تاریخ غزوه بدر الموعد==
 
==تاریخ غزوه بدر الموعد==
به نقل [[واقدی|واقدى]]، مسلمانان شامل يك هزار و پانصد نفر، هشت روز نخست ماه [[ماه ذی القعده|ذى قعده]] سال چهارم را در منطقه بدر حاضر شدند.<ref>  و نيز ابن سعد در: طبقات الكبرى، ج ص 59؛ انساب الاشراف، ج ص 340 </ref> [[ابن اسحاق]] تاريخ اين غزوه را ماه [[ماه شعبان|شعبان]] دانسته است.<ref> السيرة النبويه، ابن هشام، ج ص 209 </ref> موسى بن عقبه نيز ماه شعبان را ذكر كرده جز آن كه گويا به اشتباه شعبان سال سوم را تاريخ بدرالموعد ياد كرده است.<ref>  سبل الهدى والرشاد، ج ص 478؛ </ref>
+
به نقل [[واقدی|واقدى]]، مسلمانان شامل یک هزار و پانصد نفر، هشت روز نخست ماه [[ماه ذی القعده|ذى قعده]] سال چهارم را در منطقه بدر حاضر شدند.<ref>  و نیز ابن سعد در: طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۵۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۴۰ </ref> [[ابن اسحاق]] تاریخ این غزوه را ماه [[ماه شعبان|شعبان]] دانسته است.<ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۲۰۹ </ref> موسى بن عقبه نیز ماه شعبان را ذکر کرده جز آن که گویا به اشتباه شعبان سال سوم را تاریخ بدرالموعد یاد کرده است.<ref>  سبل الهدى والرشاد، ج ۴، ص ۴۷۸؛ </ref>
 
==موقعیت جغرافیایی این غزوه==
 
==موقعیت جغرافیایی این غزوه==
نام دیگر این غزوه بدر الصفراء است كه يكى از بازارهاى تجارى دوره [[جاهلیت|جاهلى]] بود كه معمولا همه ‌ساله از اوّل تا هشتم ذى‌قعده برپا مى‌ شد و بعد از آن مردم متفرّق مى ‌شدند و به سرزمين‌ هاى خود بازمى‌ گشتند.<ref>  المغازى، 1/ 384؛ تاريخ الخميس، 1/ 465؛ سيره حلبى، 2/ 275؛ سيره مغلطاى، 53؛ الطبقات الكبرى، 2/ 59؛ تاريخ الاسلام( ذهبى)، 1/ 204؛ نهاية الارب، 17/ 154؛ المواهب اللدنيه، 1/ 108؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 229؛ تاريخ ابن الوردى، 1/ 160؛ انساب الاشراف، 1/ 339؛ التنبيه و الاشراف، 214؛ زاد المعاد، 2/ 112؛ سيره ابن كثير، 3/ 169؛ البداية و النهايه، 4/ 87- 94؛ سيره دحلان، 1/ 265؛ دلائل النبوه( بيهقى3/ 388 </ref> مسلمانان مقدارى كالاهاى تجارتى به همراه آورده بودند كه در اين بازار به فروش رساندند و سود سرشارى به دست آوردند.
+
نام دیگر این غزوه بدر الصفراء است که یکى از بازارهاى تجارى دوره [[جاهلیت|جاهلى]] بود که معمولا همه ‌ساله از اوّل تا هشتم ذى‌قعده برپا مى‌ شد و بعد از آن مردم متفرّق مى ‌شدند و به سرزمین‌ هاى خود بازمى‌ گشتند.<ref>  المغازى، ۱/ ۳۸۴؛ تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۶۵؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۷۵؛ سیره مغلطاى، ۵۳؛ الطبقات الکبرى، ۲/ ۵۹؛ تاریخ الاسلام( ذهبى)، ۱/ ۲۰۴؛ نهایة الارب، ۱۷/ ۱۵۴؛ المواهب اللدنیه، ۱/ ۱۰۸؛ تاریخ الامم و الملوک، ۲/ ۲۲۹؛ تاریخ ابن الوردى، ۱/ ۱۶۰؛ انساب الاشراف، ۱/ ۳۳۹؛ التنبیه و الاشراف، ۲۱۴؛ زاد المعاد، ۲/ ۱۱۲؛ سیره ابن کثیر، ۳/ ۱۶۹؛ البدایة و النهایه، ۴/ ۸۷- ۹۴؛ سیره دحلان، ۱/ ۲۶۵؛ دلائل النبوه( بیهقى۳/ ۳۸۸ </ref> مسلمانان مقدارى کالاهاى تجارتى به همراه آورده بودند که در این بازار به فروش رساندند و سود سرشارى به دست آوردند.
 
==ترس مشرکان از جنگ==
 
==ترس مشرکان از جنگ==
[[ابوسفیان|ابوسفيان]] كه آن سال قصد آمدن به جنگ نداشت و يكى از دلايل عمده آن خشكسالى بود، تصميم گرفت تا با تحريك نعيم بن مسعود، مسلمانان را از آمدن به بدر باز دارد. در آن صورت تنها از ناحيه او تخلفى صورت نگرفته بود. در حالى كه آمدن مسلمانان سبب سرشكستگى [[قریش|قريش]] و جرأت بيشتر مسلمانان شد. ابو سفيان با نعيم بن مسعود كه براى انجام [[عمره]] به [[مكه|مكّه]] آمده بود، ملاقات كرد و از او خواست تا به [[مدینه|مدينه]] برود و روحيه مسلمانان را تضعيف كند و به آنان بگويد كه ابو سفيان همراه لشكر بى‌شمارى در راه است و احدى را طاقت مقابله با او نيست. او به نعيم وعده داد كه ده -و به عقيده واقدى، بيست- شتر به او بدهد و آن‌ها را به دست [[سهیل بن عمرو|سهيل بن عمرو]] مى‌ سپارد و او نيز ضمانت مى ‌كند. سپس نعيم را با شترى كه برايش فراهم كرده بود، شتابان به مدينه فرستاد.
+
[[ابوسفیان|ابوسفیان]] که آن سال قصد آمدن به جنگ نداشت و یکى از دلایل عمده آن خشکسالى بود، تصمیم گرفت تا با تحریک نعیم بن مسعود، مسلمانان را از آمدن به بدر باز دارد. در آن صورت تنها از ناحیه او تخلفى صورت نگرفته بود. در حالى که آمدن مسلمانان سبب سرشکستگى [[قریش|قریش]] و جرأت بیشتر مسلمانان شد. ابو سفیان با نعیم بن مسعود که براى انجام [[عمره]] به [[مکه|مکه]] آمده بود، ملاقات کرد و از او خواست تا به [[مدینه|مدینه]] برود و روحیه مسلمانان را تضعیف کند و به آنان بگوید که ابو سفیان همراه لشکر بى‌شمارى در راه است و احدى را طاقت مقابله با او نیست. او به نعیم وعده داد که ده -و به عقیده واقدى، بیست- شتر به او بدهد و آن‌ها را به دست [[سهیل بن عمرو|سهیل بن عمرو]] مى‌ سپارد و او نیز ضمانت مى ‌کند. سپس نعیم را با شترى که برایش فراهم کرده بود، شتابان به مدینه فرستاد.
  
نعيم از مكه به مدينه آمد و مسلمانان را از سپاه گران قريش ترساند. به آنان گفت: فكر بسيار بدى در سر پرورانده‌ ايد. آن‌ها دفعه قبل به خانه و سرزمين شما آمدند، ولى فقط گروه كمى از شما سالم مانديد، ديديد كه سران شما كشته شدند و [[پیامبر اسلام|محمّد]] نيز زخمى شد. حال مى‌خواهيد بيرون رويد، در حالى كه نيروهاى زيادى در آنجا براى جنگ با شما جمع كرده‌اند. به خدا قسم كه حتى يك نفر از شما به سلامت برنمى‌گردد. [[منافقان]] و [[یهود|يهوديان]] از اين مطلب خوش‌حال شدند و مى‌ گفتند: محمّد از اين گروه رهايى نمى ‌يابد. اين تهديدها، ترديدهايى را پديد آورد اما جديت [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم بر ترديدهاى مزبور فائق شده و مسلمانان به قصد جنگ با قريش و شركت در بازار بدر راهى آن منطقه شدند.
+
نعیم از مکه به مدینه آمد و مسلمانان را از سپاه گران قریش ترساند. به آنان گفت: فکر بسیار بدى در سر پرورانده‌ اید. آن‌ها دفعه قبل به خانه و سرزمین شما آمدند، ولى فقط گروه کمى از شما سالم ماندید، دیدید که سران شما کشته شدند و [[پیامبر اسلام|محمّد]] نیز زخمى شد. حال مى‌خواهید بیرون روید، در حالى که نیروهاى زیادى در آنجا براى جنگ با شما جمع کرده‌اند. به خدا قسم که حتى یک نفر از شما به سلامت برنمى‌گردد. [[منافقان]] و [[یهود|یهودیان]] از این مطلب خوش‌حال شدند و مى‌ گفتند: محمّد از این گروه رهایى نمى ‌یابد. این تهدیدها، تردیدهایى را پدید آورد اما جدیت [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم بر تردیدهاى مزبور فائق شده و مسلمانان به قصد جنگ با قریش و شرکت در بازار بدر راهى آن منطقه شدند.
  
رسول خدا (ص) عبدالله بن رواحه‌ را در مدينه به جاى خود گذاشت. پرچم سپاه [[اسلام]] در دستان استوار [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] عليه السلام بود.<ref>  المغازى، ج ص 388؛ طبقات الكبرى، ج ص 59 </ref>
+
رسول خدا (ص) عبدالله بن رواحه‌ را در مدینه به جاى خود گذاشت. پرچم سپاه [[اسلام]] در دستان استوار [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] علیه السلام بود.<ref>  المغازى، ج ۱، ص ۳۸۸؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۵۹ </ref>
  
مسلمانان كالاهايى را براى تجارت همراه خود بردند. آنان چنين گفتند: اگر با ابو سفيان برخورد كنيم، براى همين بيرون آمده‌ ايم و اگر با او برخورد نكنيم، كالاهايمان را مى ‌فروشيم. هرگاه به مشركان مى‌ رسيدند، از آنان درباره قريش سؤال مى‌ كردند. پاسخ آنان اين بود كه نيروهاى فراوانى بر ضدّ شما فراهم كرده‌ اند. هدف آنان اين بود كه مسلمانان را بترسانند امّا مؤمنان مى‌ گفتند: حسبنا اللّه و نعم الوكيل.
+
مسلمانان کالاهایى را براى تجارت همراه خود بردند. آنان چنین گفتند: اگر با ابو سفیان برخورد کنیم، براى همین بیرون آمده‌ ایم و اگر با او برخورد نکنیم، کالاهایمان را مى ‌فروشیم. هرگاه به مشرکان مى‌ رسیدند، از آنان درباره قریش سؤال مى‌ کردند. پاسخ آنان این بود که نیروهاى فراوانى بر ضدّ شما فراهم کرده‌ اند. هدف آنان این بود که مسلمانان را بترسانند امّا مؤمنان مى‌ گفتند: حسبنا اللّه و نعم الوکیل.
  
مسلمانان در شب اوّل ذى‌قعده وارد بدر شدند. پيامبر (ص) هشت روز در آنجا به انتظار ابو سفيان نشست، امّا از او خبرى نشد. مسلمانان كالاهاى خود را در بازار بدر فروختند و از هر درهمى يك درهم سود بردند.
+
مسلمانان در شب اوّل ذى‌قعده وارد بدر شدند. پیامبر (ص) هشت روز در آنجا به انتظار ابو سفیان نشست، امّا از او خبرى نشد. مسلمانان کالاهاى خود را در بازار بدر فروختند و از هر درهمى یک درهم سود بردند.
خبر آمدن نيروهاى پيغمبر (ص) به همه مردم رسيد و آوازه سپاه آنان در همه جا پراكنده شد. خداوند دشمنانشان را خوار و ذليل كرد. آنان به سلامت و با سود سرشار به مدينه بازگشتند.
+
خبر آمدن نیروهاى پیغمبر (ص) به همه مردم رسید و آوازه سپاه آنان در همه جا پراکنده شد. خداوند دشمنانشان را خوار و ذلیل کرد. آنان به سلامت و با سود سرشار به مدینه بازگشتند.
  
امّا ابو سفيان با همراهی مشركان تصميم گرفت كه از مكّه بيرون آيند و به اندازه يك يا دو شب راه بيايند و سپس برگردند و اگر محمّد بيرون آيد، چنان استدلال كنند كه امسال، سال خشكى است و اگر بيرون آيد، اين به نفع آنان و به زيان او خواهد بود.
+
امّا ابو سفیان با همراهی مشرکان تصمیم گرفت که از مکه بیرون آیند و به اندازه یک یا دو شب راه بیایند و سپس برگردند و اگر محمّد بیرون آید، چنان استدلال کنند که امسال، سال خشکى است و اگر بیرون آید، این به نفع آنان و به زیان او خواهد بود.
ابو سفيان همراه قريش كه جمعا دو هزار نفر بودند، بيرون آمد. آنان پنجاه اسب داشتند و چون به مجنّه كه بازار معروفى در ناحيه ظهران بود رسيدند، بازگشتند. بنا به روايتى تا عسفان پيش رفتند.
+
ابو سفیان همراه قریش که جمعا دو هزار نفر بودند، بیرون آمد. آنان پنجاه اسب داشتند و چون به مجنّه که بازار معروفى در ناحیه ظهران بود رسیدند، بازگشتند. بنا به روایتى تا عسفان پیش رفتند.
  
وقتى مشركان از كثرت سپاهيان پيامبر (ص) باخبر شدند، آنان كه خود وعده اين جنگ را گذاشته بودند، ترسيدند. [[صفوان بن اميه]] به ابو سفيان گفت:
+
وقتى مشرکان از کثرت سپاهیان پیامبر (ص) باخبر شدند، آنان که خود وعده این جنگ را گذاشته بودند، ترسیدند. [[صفوان بن اميه]] به ابو سفیان گفت:
به ياد دارى كه من تو را از قرار مجدد جنگ منع كردم، ولى تو گوش ندادى، در نتيجه آن‌ها اكنون جسور شده‌اند و تصور مى‌كنند كه ما به خاطر ضعف و ناتوانى از مقابله با آن‌ها خوددارى كرديم.
+
به یاد دارى که من تو را از قرار مجدد جنگ منع کردم، ولى تو گوش ندادى، در نتیجه آن‌ها اکنون جسور شده‌اند و تصور مى‌کنند که ما به خاطر ضعف و ناتوانى از مقابله با آن‌ها خوددارى کردیم.
  
قريش مجددا به چاره‌انديشى و جمع اموال براى جنگ با پيامبر (ص) پرداخت و اعراب اطراف خود را براى اين كار گرد آورد و اموال زيادى به اين منظور فراهم ساخت و هزينه جنگ را بر دوش اهالى مكّه نهاد. به طورى كه براى [[جنگ خندق]]، از هيچ يك از اهالى مكّه كمتر از يك اوقيه (چهل درهم) نگرفتند.<ref> تاريخ الخميس، 1/ 465- 466؛ سيره حلبى، 2/ 275- 277؛ حبيب السير، 1/ 356؛ زاد المعاد، 2/ 112؛ الطبقات الكبرى، 2/ 59- 60؛ تاريخ يعقوبى، 2/ 67؛ سيره مغلطاى، 53؛ حياة محمّد، 279- 280؛ المغازى، 1/ 484- 490؛ الوفاء، 690؛ الكامل فى التاريخ، 2/ 175؛ نهاية الارب، 17/ 154- 155؛ المواهب اللدنيه، 1/ 108؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 299- 230؛ تاريخ ابى الوردى، 1/ 160؛ انساب الاشراف، 1/ 340؛ الثقات، 1/ 244- 245؛ التنبيه الاشراف، 214؛ سيره ابن كثير، 3/ 169؛ البداية و النهايه، 4/ 87- 89؛ سيره دحلان، 1/ 256؛ دلائل النبوه( بيهقى3/ 384- 388؛ الدر المنثور، 2/ 101- 104؛ البدء و التاريخ، 4/ 214؛ نهاية الارب، 17/ 156. </ref>
+
قریش مجددا به چاره‌اندیشى و جمع اموال براى جنگ با پیامبر (ص) پرداخت و اعراب اطراف خود را براى این کار گرد آورد و اموال زیادى به این منظور فراهم ساخت و هزینه جنگ را بر دوش اهالى مکه نهاد. به طورى که براى [[جنگ خندق]]، از هیچ یک از اهالى مکه کمتر از یک اوقیه (چهل درهم) نگرفتند.<ref> تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۶۵- ۴۶۶؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۷۵- ۲۷۷؛ حبیب السیر، ۱/ ۳۵۶؛ زاد المعاد، ۲/ ۱۱۲؛ الطبقات الکبرى، ۲/ ۵۹- ۶۰؛ تاریخ یعقوبى، ۲/ ۶۷؛ سیره مغلطاى، ۵۳؛ حیاة محمّد، ۲۷۹- ۲۸۰؛ المغازى، ۱/ ۴۸۴- ۴۹۰؛ الوفاء، ۶۹۰؛ الکامل فى التاریخ، ۲/ ۱۷۵؛ نهایة الارب، ۱۷/ ۱۵۴- ۱۵۵؛ المواهب اللدنیه، ۱/ ۱۰۸؛ تاریخ الامم و الملوک، ۲/ ۲۹۹- ۲۳۰؛ تاریخ ابى الوردى، ۱/ ۱۶۰؛ انساب الاشراف، ۱/ ۳۴۰؛ الثقات، ۱/ ۲۴۴- ۲۴۵؛ التنبیه الاشراف، ۲۱۴؛ سیره ابن کثیر، ۳/ ۱۶۹؛ البدایة و النهایه، ۴/ ۸۷- ۸۹؛ سیره دحلان، ۱/ ۲۵۶؛ دلائل النبوه( بیهقى۳/ ۳۸۴- ۳۸۸؛ الدر المنثور، ۲/ ۱۰۱- ۱۰۴؛ البدء و التاریخ، ۴/ ۲۱۴؛ نهایة الارب، ۱۷/ ۱۵۶. </ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۴۷: سطر ۴۷:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*سيرت جاودانه/ ترجمه‌ الصحيح من سيرة النبي الأعظم‌،جعفر مرتضى عاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى‌، 1384ش‌.
+
*سیرت جاودانه/ ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌،جعفر مرتضى عاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، ۱۳۸۴ش‌.
 
*رسول جعفریان،سیره رسول خدا، انتشارات دلیل ما.
 
*رسول جعفریان،سیره رسول خدا، انتشارات دلیل ما.
*مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م 207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش.
+
*مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م ۲۰۷)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، چ دوم، ۱۳۶۹ش.
  
 
{{غزوات پیامبر اکرم}}
 
{{غزوات پیامبر اکرم}}

نسخهٔ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۰

غزوه بدر الموعد
۱۵۰px
زمان شعبان سال چهارم
مکان منطقه بدر در ۱۳۰ کیلومتری جنوب‌غربی مدینه
غزوه قبلی غزوه ذات الرقاع
غزوه بعدی غزوه دومة الجندل
علت غزوه وفا به عهدی که سال گذشته با ابوسفیان بر سر جنگ در این منطقه بسته بودند
نتیجه کفار قریش به دلیل ترس از شکست از مکه خارج نشدند
دوطرف درگیری و تعداد آنها
مسلمانان

۱۵۰۰

کفار قریش
فرماندهان
رسول خدا(ص) ابوسفیان
پرچم داران
امام علی(ع)
تلفات
ــــ ــــ
آیات ۸۴- ۱۰۰ سوره نساء در مورد این غزوه می باشد

بر پایه قرار ابوسفیان در خاتمه جنگ احد، مى‌بایست مشرکان و مسلمانان، یکسال پس از آن جنگ، در منطقه بدر با یکدیگر روبرو شوند. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم قرار مزبور را پذیرفت.

تاریخ غزوه بدر الموعد

به نقل واقدى، مسلمانان شامل یک هزار و پانصد نفر، هشت روز نخست ماه ذى قعده سال چهارم را در منطقه بدر حاضر شدند.[۱] ابن اسحاق تاریخ این غزوه را ماه شعبان دانسته است.[۲] موسى بن عقبه نیز ماه شعبان را ذکر کرده جز آن که گویا به اشتباه شعبان سال سوم را تاریخ بدرالموعد یاد کرده است.[۳]

موقعیت جغرافیایی این غزوه

نام دیگر این غزوه بدر الصفراء است که یکى از بازارهاى تجارى دوره جاهلى بود که معمولا همه ‌ساله از اوّل تا هشتم ذى‌قعده برپا مى‌ شد و بعد از آن مردم متفرّق مى ‌شدند و به سرزمین‌ هاى خود بازمى‌ گشتند.[۴] مسلمانان مقدارى کالاهاى تجارتى به همراه آورده بودند که در این بازار به فروش رساندند و سود سرشارى به دست آوردند.

ترس مشرکان از جنگ

ابوسفیان که آن سال قصد آمدن به جنگ نداشت و یکى از دلایل عمده آن خشکسالى بود، تصمیم گرفت تا با تحریک نعیم بن مسعود، مسلمانان را از آمدن به بدر باز دارد. در آن صورت تنها از ناحیه او تخلفى صورت نگرفته بود. در حالى که آمدن مسلمانان سبب سرشکستگى قریش و جرأت بیشتر مسلمانان شد. ابو سفیان با نعیم بن مسعود که براى انجام عمره به مکه آمده بود، ملاقات کرد و از او خواست تا به مدینه برود و روحیه مسلمانان را تضعیف کند و به آنان بگوید که ابو سفیان همراه لشکر بى‌شمارى در راه است و احدى را طاقت مقابله با او نیست. او به نعیم وعده داد که ده -و به عقیده واقدى، بیست- شتر به او بدهد و آن‌ها را به دست سهیل بن عمرو مى‌ سپارد و او نیز ضمانت مى ‌کند. سپس نعیم را با شترى که برایش فراهم کرده بود، شتابان به مدینه فرستاد.

نعیم از مکه به مدینه آمد و مسلمانان را از سپاه گران قریش ترساند. به آنان گفت: فکر بسیار بدى در سر پرورانده‌ اید. آن‌ها دفعه قبل به خانه و سرزمین شما آمدند، ولى فقط گروه کمى از شما سالم ماندید، دیدید که سران شما کشته شدند و محمّد نیز زخمى شد. حال مى‌خواهید بیرون روید، در حالى که نیروهاى زیادى در آنجا براى جنگ با شما جمع کرده‌اند. به خدا قسم که حتى یک نفر از شما به سلامت برنمى‌گردد. منافقان و یهودیان از این مطلب خوش‌حال شدند و مى‌ گفتند: محمّد از این گروه رهایى نمى ‌یابد. این تهدیدها، تردیدهایى را پدید آورد اما جدیت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر تردیدهاى مزبور فائق شده و مسلمانان به قصد جنگ با قریش و شرکت در بازار بدر راهى آن منطقه شدند.

رسول خدا (ص) عبدالله بن رواحه‌ را در مدینه به جاى خود گذاشت. پرچم سپاه اسلام در دستان استوار على بن ابى طالب علیه السلام بود.[۵]

مسلمانان کالاهایى را براى تجارت همراه خود بردند. آنان چنین گفتند: اگر با ابو سفیان برخورد کنیم، براى همین بیرون آمده‌ ایم و اگر با او برخورد نکنیم، کالاهایمان را مى ‌فروشیم. هرگاه به مشرکان مى‌ رسیدند، از آنان درباره قریش سؤال مى‌ کردند. پاسخ آنان این بود که نیروهاى فراوانى بر ضدّ شما فراهم کرده‌ اند. هدف آنان این بود که مسلمانان را بترسانند امّا مؤمنان مى‌ گفتند: حسبنا اللّه و نعم الوکیل.

مسلمانان در شب اوّل ذى‌قعده وارد بدر شدند. پیامبر (ص) هشت روز در آنجا به انتظار ابو سفیان نشست، امّا از او خبرى نشد. مسلمانان کالاهاى خود را در بازار بدر فروختند و از هر درهمى یک درهم سود بردند. خبر آمدن نیروهاى پیغمبر (ص) به همه مردم رسید و آوازه سپاه آنان در همه جا پراکنده شد. خداوند دشمنانشان را خوار و ذلیل کرد. آنان به سلامت و با سود سرشار به مدینه بازگشتند.

امّا ابو سفیان با همراهی مشرکان تصمیم گرفت که از مکه بیرون آیند و به اندازه یک یا دو شب راه بیایند و سپس برگردند و اگر محمّد بیرون آید، چنان استدلال کنند که امسال، سال خشکى است و اگر بیرون آید، این به نفع آنان و به زیان او خواهد بود. ابو سفیان همراه قریش که جمعا دو هزار نفر بودند، بیرون آمد. آنان پنجاه اسب داشتند و چون به مجنّه که بازار معروفى در ناحیه ظهران بود رسیدند، بازگشتند. بنا به روایتى تا عسفان پیش رفتند.

وقتى مشرکان از کثرت سپاهیان پیامبر (ص) باخبر شدند، آنان که خود وعده این جنگ را گذاشته بودند، ترسیدند. صفوان بن اميه به ابو سفیان گفت: به یاد دارى که من تو را از قرار مجدد جنگ منع کردم، ولى تو گوش ندادى، در نتیجه آن‌ها اکنون جسور شده‌اند و تصور مى‌کنند که ما به خاطر ضعف و ناتوانى از مقابله با آن‌ها خوددارى کردیم.

قریش مجددا به چاره‌اندیشى و جمع اموال براى جنگ با پیامبر (ص) پرداخت و اعراب اطراف خود را براى این کار گرد آورد و اموال زیادى به این منظور فراهم ساخت و هزینه جنگ را بر دوش اهالى مکه نهاد. به طورى که براى جنگ خندق، از هیچ یک از اهالى مکه کمتر از یک اوقیه (چهل درهم) نگرفتند.[۶]

پانویس

  1. و نیز ابن سعد در: طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۵۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۴۰
  2. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۲۰۹
  3. سبل الهدى والرشاد، ج ۴، ص ۴۷۸؛
  4. المغازى، ۱/ ۳۸۴؛ تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۶۵؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۷۵؛ سیره مغلطاى، ۵۳؛ الطبقات الکبرى، ۲/ ۵۹؛ تاریخ الاسلام( ذهبى)، ۱/ ۲۰۴؛ نهایة الارب، ۱۷/ ۱۵۴؛ المواهب اللدنیه، ۱/ ۱۰۸؛ تاریخ الامم و الملوک، ۲/ ۲۲۹؛ تاریخ ابن الوردى، ۱/ ۱۶۰؛ انساب الاشراف، ۱/ ۳۳۹؛ التنبیه و الاشراف، ۲۱۴؛ زاد المعاد، ۲/ ۱۱۲؛ سیره ابن کثیر، ۳/ ۱۶۹؛ البدایة و النهایه، ۴/ ۸۷- ۹۴؛ سیره دحلان، ۱/ ۲۶۵؛ دلائل النبوه( بیهقى)، ۳/ ۳۸۸
  5. المغازى، ج ۱، ص ۳۸۸؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۵۹
  6. تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۶۵- ۴۶۶؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۷۵- ۲۷۷؛ حبیب السیر، ۱/ ۳۵۶؛ زاد المعاد، ۲/ ۱۱۲؛ الطبقات الکبرى، ۲/ ۵۹- ۶۰؛ تاریخ یعقوبى، ۲/ ۶۷؛ سیره مغلطاى، ۵۳؛ حیاة محمّد، ۲۷۹- ۲۸۰؛ المغازى، ۱/ ۴۸۴- ۴۹۰؛ الوفاء، ۶۹۰؛ الکامل فى التاریخ، ۲/ ۱۷۵؛ نهایة الارب، ۱۷/ ۱۵۴- ۱۵۵؛ المواهب اللدنیه، ۱/ ۱۰۸؛ تاریخ الامم و الملوک، ۲/ ۲۹۹- ۲۳۰؛ تاریخ ابى الوردى، ۱/ ۱۶۰؛ انساب الاشراف، ۱/ ۳۴۰؛ الثقات، ۱/ ۲۴۴- ۲۴۵؛ التنبیه الاشراف، ۲۱۴؛ سیره ابن کثیر، ۳/ ۱۶۹؛ البدایة و النهایه، ۴/ ۸۷- ۸۹؛ سیره دحلان، ۱/ ۲۵۶؛ دلائل النبوه( بیهقى)، ۳/ ۳۸۴- ۳۸۸؛ الدر المنثور، ۲/ ۱۰۱- ۱۰۴؛ البدء و التاریخ، ۴/ ۲۱۴؛ نهایة الارب، ۱۷/ ۱۵۶.

منابع

  • سیرت جاودانه/ ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌،جعفر مرتضى عاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، ۱۳۸۴ش‌.
  • رسول جعفریان،سیره رسول خدا، انتشارات دلیل ما.
  • مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م ۲۰۷)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، چ دوم، ۱۳۶۹ش.
غزوات پیامبر اکرم (ص)
2 هجری غزوه ودّان * غزوه بواط * غزوه عشيره‌ * غزوه كدر * غزوه بنى قينقاع * غزوه سويق‌
3 هجری غزوه بدر * غزوه غطفان‌ * غزوه احد * غزوه حمراء الأسد
4 هجری غزوه بنى نضير * غزوه ذات الرقاع * غزوه بدر الموعد
5 هجری غزوه دومة الجندل‌ * غزوه خندق یا احزاب * غزوه بنى قريظه‌
6 هجری غزوه بنى لحيان * غزوه ذى قرد * غزوه بنى مصطلق * غزوه حديبيه
7 هجری غزوه خيبر
8 هجری غزوه فتح مكه‌ * غزوه حنين * غزوه طائف‌
9 هجری غزوه تبوك‌