شناسه ناقص است
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

صبر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 +
==مفهوم شناسی==
 
عام‌ترین و مهم‌ترین صفت انسانی بازدارنده «صبر» است. «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است<ref> ر.ک: زیبدی: تاج العروس، ج ۷، ص ۷۱؛ راغب اصفهانی: ‌مفردات، ص ۴۷۴؛ ابن منظور: لسان العرب، ح ۴، ص ۴۳۸.</ref> و برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بی‌تابی و بی‌قراری دانسته‌اند.<ref>ر.ک: جوهری: صحاح اللغه، ح ۲، ص ۷۰۶ و طریحی: مجمع البحرین: ج ۲، ص ۱۰۰۴.</ref> در فرهنگ [[اخلاق|اخلاقی]]، صبر عبارت است از وادار نمودن [[نفس]] به انجام آنچه که [[عقل]] و [[شرع]] اقتضا می‌کنند و بازداشتن از آنچه عقل و شرع نهی می‌کنند.<ref> راغب اصفهانی: مفردات، ص ۴۷۴.</ref> با توجه به تعاریف مذکور، «صبر» یک صفت نفسانی بازدارنده و عامی است که دارای دو جهت عمده است: از یک سو گرایش‌ها و تمایلات [[غریزه|غریزی]] و نفسانی [[انسان]] را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود می‌کند؛ از سوی دیگر نفس را از مسئولیت گریزی در برابر عقل و شرع بازداشته و آن را وادرا می‌کند که زحمت و دشواری پایبندی به وظایف الهی را بر خود هموار سازد. البته این حالت اگر به سهولت و آسانی در انسان تحقق یابد به آن «صبر» و هرگاه فرد خود را با زحمت و مشقت بدان وادار سازد، «تصبّر» می‌گویند.
 
عام‌ترین و مهم‌ترین صفت انسانی بازدارنده «صبر» است. «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است<ref> ر.ک: زیبدی: تاج العروس، ج ۷، ص ۷۱؛ راغب اصفهانی: ‌مفردات، ص ۴۷۴؛ ابن منظور: لسان العرب، ح ۴، ص ۴۳۸.</ref> و برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بی‌تابی و بی‌قراری دانسته‌اند.<ref>ر.ک: جوهری: صحاح اللغه، ح ۲، ص ۷۰۶ و طریحی: مجمع البحرین: ج ۲، ص ۱۰۰۴.</ref> در فرهنگ [[اخلاق|اخلاقی]]، صبر عبارت است از وادار نمودن [[نفس]] به انجام آنچه که [[عقل]] و [[شرع]] اقتضا می‌کنند و بازداشتن از آنچه عقل و شرع نهی می‌کنند.<ref> راغب اصفهانی: مفردات، ص ۴۷۴.</ref> با توجه به تعاریف مذکور، «صبر» یک صفت نفسانی بازدارنده و عامی است که دارای دو جهت عمده است: از یک سو گرایش‌ها و تمایلات [[غریزه|غریزی]] و نفسانی [[انسان]] را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود می‌کند؛ از سوی دیگر نفس را از مسئولیت گریزی در برابر عقل و شرع بازداشته و آن را وادرا می‌کند که زحمت و دشواری پایبندی به وظایف الهی را بر خود هموار سازد. البته این حالت اگر به سهولت و آسانی در انسان تحقق یابد به آن «صبر» و هرگاه فرد خود را با زحمت و مشقت بدان وادار سازد، «تصبّر» می‌گویند.
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۲

مفهوم شناسی

عام‌ترین و مهم‌ترین صفت انسانی بازدارنده «صبر» است. «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است[۱] و برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بی‌تابی و بی‌قراری دانسته‌اند.[۲] در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه که عقل و شرع اقتضا می‌کنند و بازداشتن از آنچه عقل و شرع نهی می‌کنند.[۳] با توجه به تعاریف مذکور، «صبر» یک صفت نفسانی بازدارنده و عامی است که دارای دو جهت عمده است: از یک سو گرایش‌ها و تمایلات غریزی و نفسانی انسان را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود می‌کند؛ از سوی دیگر نفس را از مسئولیت گریزی در برابر عقل و شرع بازداشته و آن را وادرا می‌کند که زحمت و دشواری پایبندی به وظایف الهی را بر خود هموار سازد. البته این حالت اگر به سهولت و آسانی در انسان تحقق یابد به آن «صبر» و هرگاه فرد خود را با زحمت و مشقت بدان وادار سازد، «تصبّر» می‌گویند.

انواع صبر

بر مبنای مفهوم عام و گسترده‌ای که برای صبر بیان شد، عالمان اخلاق از جهات مختلف انواع متعددی برای صبر بیان داشته‌اند که مهمترین آن‌ها به اختصار بیان می‌گردد.

  1. از جهت مفهوم: بر طبق تعاریف پیش گفته، گاهی مراد از صبر، ایجاد هر نوع محدودیت در جاذبه‌ها و دافعه‌های نفسانی است که مفهومی عام است و گاهی مراد از آن صرفاً بازداشتن نفس از اظهار بی‌تابی و عدم رضایت نسبت به امور ناخوشایند و سختی‌ها است. بنابراین صبر دارای دو مفهوم است که گاهی در مفهوم خاص بکار می‌رود.
  2. از جهت موضوع: صبر در مفهوم عام خود، از حیث موضوع دارای انواع متعددی است: گاهی صبر بر سختی‌ها و مصیبت‌ها و عدم اضطراب و پریشانی و حفظ سعه صدر در مقابل آن‌ها است که به آن «صبر بر مکروهات» می‌گویند و در مقابل آن «جزع» و بی‌قراری وجود دارد. نوع شایع و رایج آن همین قسم است. صبر بر دشواری‌های جنگ «شجاعت» نام دارد و در مقابل آن «جُبن» و ترس قرار دارد. گاهی در مقابل سرکشی و طغیان غضب و خشم است که «حِلم» و «کظم غیظ» نام دارد. گاهی صبر در انجام عبادت است که در مقابل آن «فسق» قرار داد و به مفهوم عدم پایبندی به عبادات شرعی است. گاهی صبر در برابر شهوات شکم و غریزه جنسی است که «عفت» نام دارد و در مقابل غریزه دنیاطلبی و زیاده‌خواهی است که «زُهد» نام دارد و در مقابل آن «حرص» قرار می‌گیرد. گاهی نیز صبر بر کتمان اسرار است که «رازداری» نام دارد.[۴] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در همین رابطه می‌فرمایند: «صبر سه قسم است: صبر به هنگام دیدن مصیبت، صبر بر طاعت خدا، صبر به هنگام معصیت بنابراین هر کس بر مصیبتی صبر کند و سختی آن را به نیکوئی تحمل نماید خدای متعال برای وی سیصد درجه می‌نویسد به طوری که ما بین هر درجه فاصله‌ای هست به مقدار فاصله موجود میان آسمان و زمین و هر کس بر طاعت خدا صبر نماید خدای متعال برای وی ششصد درجه عطا می‌کند که ما بین هر درجه فاصله‌ای هست مثل فاصله موجود میان پائین‌ترین نقطه زمین تا عرش خدا و هر کس بر معصیت خدا صبر کند (معصیت خدا را انجام ندهد) خدای متعال برای وی نهصد درجه عنایت می‌فرماید که مابین هر درجه فاصله‌ای هست مثل مقدار فاصله موجود از پائین‌ترین نقطه زمین تا منتهای عرش خدا».
  3. از جهت حکم: صبر به اعتبار حکمِ تکلیفی‌اش به پنج نوع تقسیم می‌شود: صبر واجب که در مقابل شهوات و گرایش‌های حرام است و صبر مستحب که بر دشواری‌های انجام مستحبات است. صبرِ حرام که بر بعضی آزار و اذیت‌ها است؛ مانند صبر در مقابل تجاوز دیگران بر مال، جان و ناموس انسان. صبر در مقابل امور مکروه و ناخوشایند مانند صبر بر سختی روزه گرفتن در روز عاشورا که مکروه می‌باشد. در غیر این موارد صبر مباح است. بنابراین «صبر» همواره امری است پسندیده نیست، بلکه گاهی حرام و مکروه هم می‌شود.[۵]

مراتب صبر

برخی از عالمان اخلاق و اهل معرفت برای صبر بر امور ناخوشایند (صبر خاص) سه مرتبه قائل شده‌اند:

  1. صبر توبه‌ کنندگان و آن عبارت است از ترک شِکوه، بی‌تابی و بی‌قراری و رفتار غیرطبیعی و پریشان نداشتن؛
  2. صبر زاهدان یعنی علاوه بر مرتبه اول، بر آنچه نسبت به انسان مقدر شده از سختی‌ها و درد و رنج‌ها، رضایت قلبی داشتن؛
  3. صبر صدیقان؛ یعنی علاوه بر دو مرتبه قبل، نسبت به‌ آنچه خداوند در حق انسان مقرر داشته، عشق ورزیدن و آن را دوست داشتن.[۶]

ارزش صبر

واژه «صبر» در شکل‌های مختلف بیش از صدبار در قرآن بکار رفته است که خود به خود بیانگر اهمیت این موضوع است. قرآن کریم در بیان علت رسیدن بعضی از بنی‌اسرائیل به مقام امامت و هدایت مردم می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکانُوا بِآیاتِنَا یوقِنُونَ»؛ و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند.[۷]

و در باب چگونگی پاداش صابران در آخرت، در جایی به‌ آن‌ها وعده پاداشی بهتر از آنچه عمل کرده‌اند، می‌دهد: «وَلَنَجْزِینَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کانُواْ یعْمَلُونَ»؛ و قطعاً کسانی را که شکیبایی کردند به بهتر از آنچه عمل کردند، پاداش خواهیم داد.[۸]

در آیات دیگر در تعیین مقدار پاداش صابران می‌فرماید: «أُوْلَئِک یؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَینِ بِمَا صَبَرُوا وَیدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ»؛ آنان‌اند که به (پاس) آن که صبر کردند و (برای آن که) بدی را با نیکی دفع می‌نمایند و از آنچه روزی‌شان داده‌ایم، انفاق می‌کنند دوبار پاداش خواهند یافت.[۹]

در جای دیگر اعلام می‌دارد که اجر و پاداش صابران از حد و شمارش خارج است و آن‌ها بدون حساب، پاداش دریافت می‌دارند: «إِنَّمَا یوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیرِ حِسَابٍ»؛ بی‌تردید، شکیبایان پاداش خود را بی‌حساب (و) به تمام خواهند یافت.[۱۰]

همچنین خداوند به صابران وعده همراهی داده است: «وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»؛ و صبر کنید که خداوند با شکیبایان است.[۱۱]

«بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیأْتُوکم مِّن فَوْرِهِمْ هَـذَا یمْدِدْکمْ رَبُّکم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِکةِ مُسَوِّمِینَ»؛ نصرت و پیروزی را تنها در سایه صبر و شکیبایی میسر می‌داند.[۱۲]

«أُولَـئِک عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ هدایت، درود و رحمت پروردگار را به صابران ارزانی می‌دارد.[۱۳]

«وَاللّهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ»؛ صابران را در زمره دوستان و محبوبان خود یاد می‌کند.[۱۴]

«فَاصْبِرْ کمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»؛ بارها و بارها به فرستادگان خود و همه انسان‌ها سفارش به صبر می‌نماید.[۱۵]

از بندگان خاص خود نقل می‌کند که همواره از خداوند درخواست توفیق صبر و شکیبایی می‌کرده‌اند[۱۶] و ده‌ها مورد دیگر که همگی بیانگر ارزش والای صبر در نظام اخلاقی اسلام است.[۱۷]

امام صادق علیه‌السلام نیز می‌فرماید: «صبر برای ایمان به منزله سر برای بدن است؛ همچنان که اگر سر برود بدن هم از بین می‌رود، اگر صبر از کف رود ایمان نیز از کف می‌رود».[۱۸]

از امام باقر علیه‌السلام در باب اهمیت صبر نقل شده است: «بهشت در پوششی از ناملایمات (و بردباری) است؛ پس هر که در دنیا بر ناملایمات صبر کند به بهشت رود و دوزخ در پوشش لذت‌ها و خواهش‌های نفس است؛ پس هر که لذت و خواهش نفس را برآورد به دوزخ می‌رود».[۱۹]

انگیزه صبر

از نظر قرآن، صبر در صورتی ارزشمند است که به قصد تقرب و برای کسب رضای الهی باشد که خداوند صاحبان عقل را چنین ستوده است: «إِنَّما یتَذَکرُ أُولُواالْأَلْباب‌... وَالَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ... أُولئِک لَهُمْ عُقْبَى الدَّار»؛[۲۰] تنها صاحبان اندیشه متذکر مى‌شوند... و آنها که بخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایى مى‌کنند و نماز را برپا مى‌دارند... پایان نیک سراى دیگر، از آن آنهاست‌.

این آیه به صفات «اولوا الالباب» اشاره نموده که یکی از این صفات صبر بر مصائب در راه کسب رضای الهی است.[۲۱]

آثار صبر

برای صبر آثار فراوان دنیوی و اخروی می‌توان برشمرد؛ از جمله امام علی علیه‌السلام در بخشی از تحلیل خود نسبت به عزت و ذلت برخی اُمم گذشته می‌فرماید: «چون خدا دید چگونه در راه دوستی او بر آزار شکیبایی‌اند و چسان از بیم او ناخوشایندی را تحمل می‌نمایند، از تنگناهای بلا گشایشی برایشان پدید آورد و از پسِ خواری ارجمندشان فرمود و آرامش را جایگزین بیم کرد. پس پادشاهانِ حکمران شدند و پیشوایان با فرّ و شأن ‌و کرامتِ خدا در حق آنان تا بدان جا رسید که دیده آرزو نهایت آن را ندید».[۲۲]

بعضی از عالمان اخلاق، صبر را دروازه ورود به مقام رضایت به مقدرات الهی و مقام رضا را باب رسیدن به وادی محبت پروردگار دانسته‌اند.[۲۳] بنابراین از آثار مهم صبر در همین دنیا می‌توان از دستیابی به مقام «رضا» و «محبت» نام برد.

مصادیق صبر در قرآن

در قرآن کریم مصادیق زیادی برای صبر و صابران ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

صبر و پایداری انبیاء علیهم السلام:

قرآن کریم سرگذشت پیامبران الهی را به عنوان الگوی صبر و استقامت بیان نموده و می‌فرماید: «وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَااسْتَکَانُواْ...»؛[۲۴] چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنها جنگ کردند، آنها هیچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آن می‌رسیدند، سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند...

خداوند در این آیه برای تشویق و ترغیب مؤمنان به سوی جهاد، از سرگذشت پیامبران گذشته و صبر و پایداری آنان در راه خدا و تحمل سختی‌های جدال با دشمنان خبر می‌دهد تا مؤمنان از آنان سرمشق بگیرند و در مقابل مشقّات جنگ، سست نشوند.[۲۵]

صبر مجاهدان:

یکی از مصادیق بارز صبر، صبری است که مجاهدان در راه خدا در میادین نبرد حق علیه باطل از خود نشان داده‌ و با صبر خود بر دشمن غلبه نموده‌اند: «کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ»؛[۲۶] چه بسیار گروه اندکی که به یاری و اذن خدا بر گروه بسیاری غلبه کرده است و خداوند با صابران است.

این آیه به خوبی نشان می‌دهد که آنچه در جهاد با دشمن اهمیت دارد، زیادی تعداد نفرات نیست؛ بلکه ایمان به یاری خدا و صبر در برابر مشکلات جهاد است که نتیجه‌ی ‌جنگ را تعیین می‌کند.[۲۷]

صبر در برابر دسیسه‌ها:

صبر در برابر دسیسه‌های دشمنان از دیگر مصادیق صبر است که قرآن کریم از آن یاد نموده و مؤمنان را به آن سفارش کرده است: «إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن‌تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَ إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَیَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا»؛[۲۸] اگر نیکی به شما رسد، ناراحت می‌شوند و اگر حادثه‌ی ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می‌گردند؛ اما اگر (در برابر آنها) استقامت و پرهیزکاری پیشه کنید، نقشه‌های (خائنانه‌ی) آنها به شما زیانی نمی‌رساند.

خداوند در این آیه به مؤمنان آموزش می‌دهد که با مسلّح شدن به صبر و تقوا هیچ‌گونه آسیبی از ناحیه‌ی دشمنان به آنها کارساز نخواهد شد؛ چرا که با این سلاح از تصمیم‌های عجولانه پرهیز نموده و به درستی تدبیر می‌نمایند و این چیزی جز محفوظ ماندن از کید دشمنان نیست.[۲۹]

صبر در برابر تکذیب کنندگان:

از مواردی که قرآن کریم برای تشویق و ترغیب به روحیه‌ی صبر از آن یاد نموده، ذکر صبر و شکیبایی انبیاء گذشته در برابر تکذیب کفار عصر خود می‌باشد: «قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لایُکَذِّبُونَکَ... وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَی مَا کُذِّبُواْ وَ أُوذُواْ حَتَّی أَتَاهُمْ نَصْرُنَا»؛[۳۰] ما می‌دانیم که گفتار آنها، تو را غمگین می‌کند ولی (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمی‌کنند... پیامبرانی پیش از تو نیز تکذیب شدند و در برابر تکذیب‌ها صبر و استقامت کردند و (در این راه) آزار دیدند تا هنگامی که یاری ما به آنها رسید، (تو نیز چنین باش).

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در گفتگوهای منطقی و مبارزات فکری که با مشرکان لجوج داشت، گاهی از شدت لجاجت آنها و عدم تأثیر سخن در روح آنان و گاهی از نسبت‌های ناروایی که به ایشان می‌دادند، غمگین و اندوهناک می‌شد؛ اما خداوند برای دلداری پیامبر به ذکر مشکلات انبیاء گذشته و شکیبایی آنان در برابر دشمنان می‌پرداخت تا با دلگرمی و صبر و استقامت بیشتر، برنامه‌ی خویش را تعقیب کند.[۳۱]

صبر در روابط با دیگران:

انسانها در زندگی خود با افکار و عقاید گوناگونی، موافق یا مخالف برخورد می‌کنند که به لحاظ اهمیت، انسان را به موضع‌گیری‌های متفاوتی وادار می‌کند؛ لذا قرآن کریم به مؤمنان سفارش می‌کند که برای مقابله با عقاید باطل و رفتار خشونت‌آمیز دشمنان اسلام، صبر پیشه کنند و به بهترین وجه به مقابله با آنها برخیزند:[۳۲] «ادْفَعْ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظیمٍ»؛[۳۳] بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است! اما جز کسانی که دارای صبر و استقامتند، به این مقام نمی‌رسند و جز کسانی که بهره‌ی عظیمی (از ایمان و تقوا) دارند، به آن نایل نمی‌گردند!».

پانویس

  1. ر.ک: زیبدی: تاج العروس، ج ۷، ص ۷۱؛ راغب اصفهانی: ‌مفردات، ص ۴۷۴؛ ابن منظور: لسان العرب، ح ۴، ص ۴۳۸.
  2. ر.ک: جوهری: صحاح اللغه، ح ۲، ص ۷۰۶ و طریحی: مجمع البحرین: ج ۲، ص ۱۰۰۴.
  3. راغب اصفهانی: مفردات، ص ۴۷۴.
  4. ر.ک:‌نراقی، محمدمهدی: جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱ و همچنین برخی از عالمان اخلاق، صبر را از این جهت به صبر بر متاع دنیا (سرّاء) و صبر بر بلا (ضرّاء) تقسیم کرده‌اند. (ر.ک: نراقی: همان، ج ۳، ص ۲۹۳ و ۲۹۴)
  5. همان، ج ۳، ص ۲۸۵.
  6. همان، ‌ص ۲۸۴.
  7. سوره سجده، آیه ۲۴.
  8. سوره نحل، آیه ۹۶.
  9. سوره قصص، آیه ۵۴.
  10. سوره زمر، آیه ۱۰.
  11. سوره انفال، آیه ۴۶.
  12. سوره آل عمران، آیه ۱۲۵.
  13. سوره بقره، آیه ۱۵۷.
  14. سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  15. ر.ک: سوره احقاف، آیه ۳۵.
  16. همان، ح ۷.
  17. ر.ک: سوره بقره، آیه ۲۵۰ و سوره اعراف، آیه ۱۲۶.
  18. کلینی: کافی، ج ۲، ص ۸۹، ح ۵.
  19. همان، ح ۷.
  20. سوره رعد/۱۹ و ۲۲.
  21. سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب ­الله؛ الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۶ق، چاپ اول، ج‌۴، ص۱۲۴.
  22. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲.
  23. ر.ک: ‌نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۸۳.
  24. سوره آل عمران/۱۴۶.
  25. بانوی اصفهانی امین، سیّده نصرت، مخزن العرفان فی تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش، ج‌۳، ص۲۸۸.
  26. سوره بقره/۲۴۹.
  27. تفسیر نمونه، ج‌۲، ص۲۴۴.
  28. سوره آل عمران/۱۲۰.
  29. طالقانی، سید محمود؛ پرتوی از قرآن‌، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲ش، چاپ چهارم، ج‌۵، ص۳۰۷.
  30. سوره انعام/۳۳-۳۴.
  31. تفسیرنمونه، ج۵، ص۲۰۹.
  32. سبزواری نجفی، محمد بن حبیب‌الله‌؛ ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن‌، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۱۹ق‌، چاپ اول، ج۱، ص۴۸۵.
  33. سوره فصلت/۳۴ و ۳۵.

منابع

  • احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی.
  • محبوبه محجوب و محمد مؤذنی، «صبر»، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۱۴ بهمن ۱۳۹۲.