شاگردان امام کاظم عليه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''منبع:''' [http://www.tebyan.net/Religion_Thoughts/Articles/TheInfallibles/ImamKazim/2008/2/13/61252.html سایت تبیان]
+
یاران برجسته [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام کاظم]] (علیه‌السلام) تداوم [[امامت]] را برای رهبری جامعه اصل مسلم اسلامی دانسته و در برابر امواج انحرافی که خلفای خلافکار و فرقه های گوناگون پدید می آوردند، مقاومت می کردند. در زیر تنی چند از این مردان بزرگ به اجمال معرفی می‌شوند.
  
'''نویسنده:''' غلامرضا گلی  زواره
+
== اصحاب مشهور امام کاظم ==
  
<I>{منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.}</I>
+
===یونس بن عبدالرحمن===
  
==معرفي شاگردان امام کاظم عليه السلام==
+
[[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمن]] در اعتقاد به [[امامت]]  حضرت [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسی بن  جعفر]] علیه‌السلام چنان روشن بین و استوار بود که کوچکترین نرمش و یا لغزشی را در مقابل منحرفان روا نمی  شمرد و در برخورد با فرقه  هایی چون [[واقفیه|واقفیه]]، موضع قاطعی داشت. او در پرتو انوار درخشان هفتمین و هشتمین فروغ امامت از چهره های درخشان جهان تشیع و شخصیتی ارزنده به شمار می  رود.
  
'''دريايي پر از مرواريد'''
+
حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام او را «[[سلمان فارسی|سلمان]]» زمان خود دانسته و عموم علمای [[شیعه|شیعه]]، [[تقوا]] و پاکی وی را ستوده و مقام علمی و [[فقه|فقهی]] وی را تصدیق کرده و روایاتش را بدون هیچ  گونه شبهه ای پذیرفته  اند. او روزگار خود را غالباً با تالیف کتاب می  گذراند و سی کتاب در زمینه های گوناگون [[علوم اسلامی|علوم اسلامی]] نوشته است.<ref> جامع الرواة; محمد بن  علی اردبیلی، ج ۲، ص  ۳۵۶ -۳۵۷ و نیز الکنی و الالقاب، محدث قمی.</ref>
  
یاران برجسته امام كاظم (علیه‌السلام) تداوم امامت را برای رهبری جامعه اصل مسلم اسلامی دانسته و در برابر امواج انحرافی كه خلفای خلافكار و فرقه های گوناگون پدید می آوردند، مقاومت می كردند. در زیر تنی چند از این مردان بزرگ به اجمال معرفی می‌شوند:
+
===محمد بن ابی عمیر===
  
'''<I>يونس بن  عبدالرحمن</I>'''
+
[[محمد بن ابی عمیر|محمد بن ابی عمیر]] در میان [[شیعه|شیعیان]] و [[اهل سنت|اهل تسنن]] از چهره  های محبوب و عابد و پارسا محسوب می  شود.<ref> فهرست شیخ طوسی، ص ۲۶۵.</ref> او روایاتی از امام هفتم نقل کرده که در آن ها امام را با [[کنیه]] ابااحمد مخاطب قرار داده است.<ref> معجم رجال حدیث، ج ۱۴، ص ۳۰۱.</ref>  
  
وي در اعتقاد به [[امامت]]  حضرت موسي بن جعفر چنان روشن  بين و استوار بود كه كوچكترين نرمش و يا لغزشي را در مقابل منحرفان روا نمي شمرد و در برخورد با فرقه هايي چون [[واقفيه]]، موضع قاطعي داشت. او در پرتو انوار درخشان هفتمين و هشتمين فروغ امامت از چهره هاي درخشان جهان تشيع و شخصيتي ارزنده به شمار مي  رود.
+
وی ۹۴ جلد کتاب در مباحث مختلف علمی، دینی و فقهی به رشته تحریر درآورد و مجموعه روایاتی که نقل کرده به ۶۵۴ [[حدیث|حدیث]] می رسد. طی چهار سالی که در زندان بود، نگاشته های وی از بین رفت و بعدها با تکیه بر حافظه و آن چه به راویان دیگر انتقال داده بود، روایت می  کرد. سرانجام محمد بن ابی عمیر مورد خشم دستگاه خلافت [[عباسیان|عباسی]] قرار گرفت; زیرا [[هارون الرشید|هارون]] اعتقاد داشت اسرار فعالیت  سیاسی و مبارزات مخفی شیعیان و اسناد ارتباط آنان با پیشوای هفتم در اختیار اوست.
  
حضرت [[امام رضا]] عليه‌السلام او را سلمان زمان خود دانسته و عموم علماي شيعه، [[تقوا]] و پاكي وي را ستوده و مقام علمي و فقهي وي را تصديق كرده و رواياتش را بدون هيچ  گونه شبهه اي پذيرفته  اند. او روزگار خود را غالباً با تاليف كتاب مي  گذراند و سي كتاب در زمينه هاي گوناگون علوم اسلامي نوشته است.<ref> جامع الرواة; محمد بن  علي اردبيلي، ج 2، ص  356 -357 و نيز الكني و الالقاب، محدث قمي.</ref>
+
[[ابوعمرو کشی|کشی]] به نقل از [[فضل ابن  شاذان]] گفته است: «درباره ابن ابی عمیر نزد خلیفه [[سعایت|سعایت]] شد، او را دستگیر کرده و از وی خواستند نام شیعیان و کسانی که با [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسی بن  جعفر]] علیهماالسلام در ارتباط هستند به دستگاه خلافت تحویل دهد، وی امتناع کرد و از افشای نام رابطین با امام اجتناب نمود، دژخیمان او را در میان دو چوب قرار دادند. و برای اقرار گرفتن از نامبرده صدتازیانه بر بدنش زدند و چون از مقاومت دلیرانه اش خسته شده و به خشم آمدند بیش از صدهزار درهم وی را جریمه کرده و تمام اموالش را مصادره کردند.»<ref> این واقعیت در رجال نجاشی، ص  ۲۲۹ و رجال کشی، ص ۵۹۱ آمده است.</ref>
  
'''<I>محمد بن ابي  عمير</I>'''
+
===محمد بن مفضل بن عمر===
  
در ميان شيعيان و جامعه تسنن از چهره هاي محبوب و عابد و پارسا محسوب مي  شود.<ref> فهرست [[ شيخ طوسي]]، ص 265.</ref> او رواياتي از امام هفتم نقل كرده كه در آن ها امام را با [[كنيه]] ابااحمد مخاطب قرار داده است.<ref> معجم رجال حديث، ج 14، ص 301.</ref>
+
محمد بن مفضل را باب [[امام کاظم]] علیه‌السلام نامیده اند; او رابط میان مردم و حضرت بود و فرزند [[مفضل بن عمر جعفی]] است، که [[امام صادق]] علیه‌السلام [[توحید|توحید]] معروف خویش را به وی املاء فرمود.  
  
وي 94 جلد كتاب در مباحث مختلف علمي، ديني و فقهي به رشته تحرير درآورد و مجموعه رواياتي كه نقل كرده به 654 حديث مي  رسد. طي چهار سالي كه در زندان بود، نگاشته  هاي وي از بين رفت و بعدها با تكيه بر حافظه و آن چه به راويان ديگر انتقال داده بود، روايت مي  كرد. سرانجام محمد بن  ابي  عمير مورد خشم دستگاه خلافت عباسي قرار گرفت; زيرا هارون اعتقاد داشت اسرار فعاليت سياسي و مبارزات مخفي شيعيان و اسناد ارتباط آنان با پيشواي هفتم در اختيار اوست.
+
=== محمد بن علی بن نعمان ===
 +
محمد بن علی بن نعمان، کنیه اش ابوجعفر و لقب او [[مؤمن الطاق|مؤمن طاق]] بود؛ چون مغازه اش در [[کوفه|کوفه]] زیر طاقی قرار گرفته بود. از بزرگان اصحاب [[امام صادق علیه السلام|امام ششم]] و امام هفتم است. وی توان آن را داشت که با هر مخالفی بحث کند و بر وی غالب گردد.<ref> رجال کشی، ص ۱۸۶.</ref>
  
كشي به نقل از [[فضل ابن  شاذان]] گفته است: «درباره ابن  عمير نزد خليفه سعايت  شد، او را دستگير كرده و از وي خواستند نام شيعيان و كساني كه با موسي بن جعفر عليهماالسلام در ارتباط هستند به دستگاه خلافت تحويل دهد، وي امتناع كرد و از افشاي نام رابطين با امام اجتناب نمود، دژخيمان او را در ميان دو چوب قرار دادند. و براي اقرار گرفتن از نامبرده صدتازيانه بر بدنش زدند و چون از مقاومت دليرانه اش خسته شده و به خشم آمدند بيش از صدهزار درهم وي را جريمه كرده و تمام اموالش را مصادره كردند.»<ref> اين واقعيت در رجال نجاشي، ص  229 و رجال كشي، ص 591 آمده است.</ref>
+
===حسن بن محبوب===
  
'''<I>محمد بن  مفضل بن عمر جعفي</I>'''
+
[[حسن بن محبوب]] از راویان بزرگ است که فقهای [[شیعه|شیعه]] در صحت احادیث او [[اجماع]] دارند و خودش را توثیق کرده اند. او نزد امام هفتم و [[امام رضا علیه السلام|امام هشتم]] از احترام زیادی برخوردار بود و از ارکان عصر خویش به شمار می رفت، شیعیان [[اهل البیت|اهل بیت]] از اطراف و اکناف دنیای [[اسلام]] به نزدش رفته و از فضل و دانش وی خصوصاً در [[فقه]] بهره می  گرفتند، تألیفات و تصنیفات وی را [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] در [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|فهرست]] خویش ذکر نموده است.
  
محمد را باب [[امام کاظم]] عليه‌السلام ناميده  اند; او رابط ميان مردم و حضرت بود و فرزند مفضل است، كه [[امام صادق]] عليه‌السلام توحيد معروف خويش را به وي املاء فرمود. محمد بن  علي بن  نعمان; كنيه اش ابوجعفر و لقب او مؤمن طاق بود - چون مغازه اش در كوفه زير طاقي قرار گرفته بود - از بزرگان اصحاب امام ششم و امام هفتم است. وي توان آن را داشت كه با هر مخالفي بحث كند و بر وي غالب گردد.<ref> رجال كشي، ص 186.</ref>
+
=== ابوعبدالله بن یحیی کاهلی اسدی ===
 +
از اصحاب امام کاظم علیه‌ السلام است که نزد آن حضرت محترم بود و علمای [[علم رجال|رجال]] او را با منزلت و فضل می  دانند. حضرت موسی بن  جعفر خطاب به [[علی بن یقطین|علی بن  یقطین]] که در دستگاه [[هارون الرشید|هارون]] نفوذ سیاسی داشت، فرمود: از کاهلی اسدی و خاندانش صیانت کنید. من [[بهشت]] را برایتان ضمانت می  کنم. وی هم قبول کرد و ابن  یقطین زندگی او و خاندانش را تأمین می  کرد.<ref> راویان امام رضا علیه ‌السلام در مسندالرضا، ص ۳۶۱.</ref>
  
'''<I>حسن بن محبوب</I>'''
+
===ابان بن عثمان بجلی===
  
از راويان بزرگ است كه فقهاي شيعه در صحت احاديث او اجماع و خودش را توثيق كرده اند. او نزد امام هفتم و امام هشتم از احترام زيادي برخوردار بود و از اركان عصر خويش به شمار مي رفت، شيعيان اهل بيت از اطراف و اكناف دنياي اسلام به نزدش رفته و از فضل و دانش وي خصوصاً در فقه بهره مي گرفتند، تأليفات و تصنيفات وي را شيخ طوسي در فهرست  خويش ذكر نموده است.
+
[[ابان بن عثمان]] اهل [[کوفه|کوفه]] بود و گاهی هم در [[بصره]] سکونت داشت. [[شیخ طوسی]] وی را از موالیان بجیله می  داند. گروهی از بصریان هم چون ابوعبیده از وی حدیث نقل کرده اند. ابان با حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام ارتباط داشته و در کتاب هایش از آن حضرت روایاتی نقل کرده است.<ref> همان، ص ۱۵.</ref>
  
'''<I>ابوعبدالله بن يحيي كاهلي اسدي</I>'''
+
===عبدالله بن جندب===
  
از اصحاب امام كاظم عليه‌ السلام است كه نزد آن حضرت محترم بود و علماي رجال او را با منزلت و فضل مي  دانند. حضرت موسي بن جعفر خطاب به [[علي بن  يقطين]] كه در دستگاه هارون نفوذ سياسي داشت، فرمود: از كاهلي اسدي و خاندانش صيانت كنيد. من [[بهشت]] را برايتان ضمانت مي  كنم. وي هم قبول كرد و ابن  يقطين زندگي او و خاندانش را تأمين مي  كرد.<ref> راويان امام رضا عليه ‌السلام در مسندالرضا، ص 361.</ref>
+
[[عبدالله بن جندب بجلى كوفى|عبدالله بن جندب]] بجلی و کوفی است. او منزلتی بلند نزد امام هفتم داشت و وکیل آن حضرت به شمار می رفت، [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] سوگند یاد کرد که عبدالله بن  جندب مورد رضایت  خدا و [[پیامبر اسلام|رسول الله]] صلی الله علیه و آله و از مخبتین ماست.<ref> منتهی الامال، ج ۲، ص ۲۷۶.</ref>
  
'''<I>ابان بن عثمان بجلي</I>'''
+
===هشام بن حکم===
  
اهل كوفه بود و گاهي هم در [[بصره]] سكونت داشت. [[شيخ طوسي]] وي را از امواليان [[بجيله]] مي داند. گروهي از بصريان هم چون ابوعبيده از وي حديث نقل كرده  اند. ابان با حضرت موسي بن  جعفر عليهماالسلام ارتباط داشته و در كتاب هايش از آن حضرت رواياتي نقل كرده است.<ref> همان، ص 15.</ref>
+
[[هشام بن حکم|هشام بن حکم]] پرورش  یافته مکتب [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه‌ السلام بود. او به خاطر دشمنی با [[حکومت بنی عباس|بنی  عباس]] سال ها مخفیانه زندگی می  کرد و امام ششم او را نگهبان و گواهی  دهنده بر راستی خویش می  دانست. بارها از سوی [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام کاظم]] علیه‌ السلام برای انجام کارهای شخصی یا عمومی به عنوان وکیل تعیین شد. [[هارون الرشید|هارون]] که در پی فرصتی بود تا هشام را به قتل برساند، جلسه ای با حضور دانشمندان وابسته در منزل یحیی برمکی ترتیب داد و خود از پشت پرده به نظاره نشست، هشام با همه فراست و شجاعت، به آن چه اعتقاد داشت اعتراف کرد و از آن جلسه گریخت و از [[بغداد]] به [[کوفه]] رفت و در منزل بشیر که از شیعیان معروف بود وارد گردید. او دانشمندی برجسته، متکلمی بزرگ و دارای بیانی شیرین و رسا بود.<ref> رجال نجاشی، ص ۳۰۵ و رجال کشی، ص  ۲۶۹.</ref>
  
'''<I>عبدالله بن جندب</I>'''
+
=== صالح بن واقدی ===
 +
وی گوید: خدمت امام موسی کاظم علیه ‌السلام رسیدم، حضرت فرمود: هارون تو را زندانی می  کند و درباره من از تو می  پرسد، بگو او را نمی  شناسم و آن گاه که به زندان افتادی تو را آزاد می  کنم. و همین  گونه هم شد. او با کمک امام به طرز شگفت  انگیزی از زندان به مازندران (طبرستان) رفت. صالح بن  واقدی می  گوید: چون به دیار خویش برگشتم، به خدا سوگند نه کسی از من خبر گرفت و نه از زندانی بودنم کسی جویا شد.<ref> بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۶۷.</ref> او به برکت کرامت امام از چنین دسیسه  ای رهایی یافت و توانست مدت ها در طبرستان به دفاع از حریم امامت  بپردازد و با روی [[ولایت]] را پاسداری نماید.
 +
===صفوان بن یحیی===
  
بجلي و كوفي است او منزلتي بلند نزد امام هفتم داشت و وكيل آن حضرت به شمار مي رفت، امام رضا سوگند ياد كرد كه; عبدالله بن جندب مورد رضايت خدا و رسول الله صلي الله عليه و آله و از مخبتين ماست.<ref> [[منتهي الامال]]، ج 2، ص 276.</ref>
+
زمانی که [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی]] به رشد عقلی رسید و علوم عقلی را از پدر خویش فراگرفت، در حوزه درس امام کاظم علیه‌السلام حاضر شده و از بیانات قدسی آن فروغ آسمانی بهر مند گشت. او از [[فقیه|فقیهان]]، [[محدث|محدثان]] و [[علم کلام|متکلمان]] کم نظیر است. علاوه بر مقام شامخ علمی، جایگاه والایی در [[زهد]]، [[تقوا]] و [[عبادت]] داشت. صفوان را یکی از وکیلان و نایبان خاص امام دانسته اند و می  گویند او ضمن جمع آوری وجوهات شرعی، ماموریت خطیر نشر روایات [[اهل البیت|اهل بیت]] و هدایت  شیعیان و مبارزه با خطوط انحرافی و التقاطی آن عصر را برعهده داشت.<ref> در مورد وی بنگرید به کتاب صفوان بن  یحیی، شکوه ایمان، محمد اصغری نژاد.</ref>
  
'''<I>هشام بن حكم</I>'''
+
===علی بن یقطین===
  
پرورش  يافته مكتب امام صادق عليه‌ السلام بود. او به خاطر دشمني با بني  عباس سال ها مخفيانه زندگي مي  كرد و امام ششم او را نگهبان و گواهي  دهنده بر راستي خويش مي  دانست. بارها از سوي امام كاظم عليه‌ السلام براي انجام كارهاي شخصي يا عمومي به عنوان وكيل تعيين شد. هارون كه در پي فرصتي بود تا هشام را به قتل برساند، جلسه  اي با حضور دانشمندان وابسته در منزل يحيي برمكي ترتيب داد و خود از پشت پرده به نظاره نشست، هشام با همه فراست و شجاعت، به آن چه اعتقاد داشت اعتراف كرد و از آن جلسه گريخت و از [[بغداد]] به [[كوفه]] رفت و در منزل بشير كه از شيعيان معروف بود وارد گرديد. او دانشمندي برجسته، متكلمي بزرگ و داراي بياني شيرين و رسا بود.<ref> رجال نجاشي، ص 305 و رجال كشي، ص 269.</ref>
+
[[علی بن یقطین|علی بن یقطین]] از دوستان و علاقه مندان [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی]] علیه ‌السلام بود، در دستگاه [[هارون الرشید|هارون]] به مقام وزارت رسید. چندین مرتبه خواست از این مقام استعفا بدهد، ولی حضرت مخالفت کرد. وی برای ارتباط با امام و کمک به شیعیان و حمایت از محبان آل [[عترت]] که در فقر و ناداری بسر می  بردند، از ماموران مخفی استفاده می  کرد، اسماعیل بن  سلان و فلان بن  حمید از آن جمله اند که فرزند یقطین آنان را احضار کرد و گفت دو مرکب  سواری تدارک دیده و از طریقی غیر از راه معمول بروید تا به امام هفتم برسید و نامه و مبالغی که می  دهم تحویل آن حضرت به نحوی دهید که کسی متوجه نشود.<ref> بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۵.</ref>
  
[[صالح بن  واقدي]]; طبري مي  گويد: خدمت امام موسي كاظم عليه ‌السلام رسيدم، حضرت فرمود: هارون تو را زنداني مي  كند و درباره من از تو مي  پرسد، بگو او را نمي  شناسم و آن گاه كه به زندان افتادي تو را آزاد مي  كنم. و همين  گونه هم شد. او با كمك امام به طرز شگفت  انگيزي از زندان به مازندران ([[طبرستان]]) رفت. صالح بن  واقدي مي  گويد: چون به ديار خويش برگشتم، به خدا سوگند نه كسي از من خبر گرفت و نه از زنداني بودنم كسي جويا شد.<ref> [[بحارالانوار]]، ج 48، ص  67.</ref>
+
===ابن بزیع===
  
او به بركت كرامت امام از چنين دسيسه اي رهايي يافت و توانست مدت ها در طبرستان به دفاع از حريم امامت بپردازد و با روي [[ولايت]] را پاسداري نمايد.
+
[[محمد بن اسماعيل بن بزيع]] از اعیان و رجال [[شیعه|شیعه]] و شاگردان [[امام کاظم]] علیه ‌السلام است. طبق دستور امام در تشکیلات [[حکومت بنی عباس|بنی  عباس]] شغل مهمی داشت و از مشاورین خاص دستگاه خلافت به شمار می  رفت. امور تعدادی از شیعیان جهان اسلام توسط وی اصلاح گشت. او به نیازمندان پناه می داد و عاشقان اهل بیت را از گرفتاری می  رهانید.<ref> رجال نجاشی، ص ۲۵۵.</ref>
  
'''<I>صفوان بن يحيي</I>'''
+
===یعقوب بن داود===
  
زماني كه صفوان فرزند يحيي به رشد عقلي رسيد و علوم عقلي را از پدر خويش فراگرفت، در حوزه درس امام كاظم عليه‌السلام حاضر شده و از بيانات قدسي آن فروغ آسماني بهر مند گشت. او از فقيهان، محدثان و متكلمان كم  نظير است. علاوه بر مقام شامخ علمي، جايگاه والايي در زهد، [[تقوا]] و [[عبادت]] داشت. صفوان را يكي از وكيلان و نايبان خاص امام دانسته اند و مي گويند او ضمن جمع  آوري وجوهات شرعي، ماموريت  خطير نشر روايات اهل بيت ودايت  شيعيان و مبارزه با خطوط انحرافي و التقاطي آن عصر را برعهده داشت.<ref> در مورد وي بنگريد به كتاب صفوان بن  يحيي، شكوه ايمان، محمد اصغري  نژاد.</ref>
+
مردی باایمان، پاک  سرشت و نیکوکار بود. به دلیل برخورداری از شهامت و روحیه مبارزاتی به اتفاق برادرانش در قیام ابراهیم فرزند عبدالله بن  حسن شرکت کرد و به همین دلیل دستگیر و زندانی گردید و تا آخر خلافت [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور]] در حبس به سر برد. با روی کار آمدن [[مهدی (خلیفه عباسی)|مهدی عباسی]] آزاد شد. این بار یعقوب تلاش های خود را در حمایت از خاندان [[عصمت]] و طهارت و توسعه اقتدار شیعیان به صورت نفوذ در دستگاه حکومت و قبضه کردن پنهانی قدرت ادامه داد و سرانجام به پست وزارت رسید. به این ترتیب توانست  بسیاری از مناصب مهم تحت قلمرو خلافت اسلامی را به علویان و [[سادات]] و برخی شیعیان تفویض کند. این وضع دشمنان را نزد خلیفه عباسی به سعایت و مذمت از وی واداشت و مهدی عباسی را به این موضوع تهدید کردند که سراسر کشور اسلامی در دست  یعقوب و شیعیان است و با انقلابی سریع می تواند بساط حکومت تو را سرنگون کنند. تبلیغات زهرآگین دشمنان کار خود را کرد و موجب برکناری یعقوب و زندانی شدن او گردید.<ref> پیشوای آزاده; مهدی پیشوایی، ص ۵۵.</ref>  
  
'''<I>علي بن  يقطين</I>'''
+
==پانویس==
 
+
<references />
از دوستان و علاقه مندان امام موسي عليه ‌السلام بود، در دستگاه هارون به مقام وزارت رسيد. چندين مرتبه خواست از اين مقام استعفا بدهد، ولي حضرت مخالفت كرد. وي براي ارتباط با امام و كمك به شيعيان و حمايت از محبان آل عترت كه در فقر و ناداري بسر مي  بردند، از ماموران مخفي استفاده مي  كرد، [[اسماعيل بن  سلان]] و [[فلان بن  حميد]] از آن جمله اند كه فرزند يقطين آنان را احضار كرد و گفت دو مركب  سواري تدارك ديده و از طريقي غير از راه معمول برويد تا به امام هفتم برسيد و نامه و مبالغي كه مي  دهم تحويل آن حضرت به نحوي دهيد كه كسي متوجه نشود.<ref> بحارالانوار، ج 48، ص 35.</ref>
+
[[Category:امام کاظم علیه السلام]]
 
+
[[رده:شاگردان امام کاظم علیه السلام]]
'''<I>ابن  بزيع</I>'''
 
 
 
از اعيان و رجال شيعه و شاگردان [[امام کاظم]] عليه ‌السلام است. طبق دستور امام در تشكيلات بني  عباس شغل مهمي داشت و از مشاورين خاص دستگاه خلافت  به شمار مي  رفت. امور تعدادي از شيعيان جهان اسلام توسط وي اصلاح گشت. او به نيازمندان پناه مي  داد و عاشقان اهل بيت را از گرفتاري مي  رهانيد.<ref> رجال نجاشي، ص 255.</ref>
 
  
'''<I>يعقوب بن  داود</I>'''
+
==منابع==
  
مردي باايمان، پاك سرشت و نيكوكار بود. به دليل برخورداري از شهامت و روحيه مبارزاتي به اتفاق برادرانش در قيام ابراهيم فرزند عبدالله بن  حسن شركت كرد و به همين دليل دستگير و زنداني گرديد و تا آخر خلافت منصور در حبس به سر برد. با روي كار آمدن مهدي عباسي آزاد شد. اين بار یعقوب تلاش هاي خود را در حمايت از خاندان عصمت و طهارت و توسعه اقتدار شيعيان به صورت نفوذ در دستگاه حكومت و قبضه كردن پنهاني قدرت ادامه داد و سرانجام به پست وزارت رسيد.  
+
* غلامرضا گلی زواره، پاسداران ولایت در عصر امام کاظم(ع)، کوثر، شماره ۹، آذر ۱۳۷۶، صفحه ۳۲.
  
به اين ترتيب توانست  بسياري از مناصب مهم تحت قلمرو خلافت اسلامي را به علويان و [[سادات]] و برخي شيعيان تفويض كند. اين وضع دشمنان را نزد خليفه عباسي به سعايت و مذمت از وي واداشت و مهدي عباسي را به اين موضوع تهديد كردند كه سراسر كشور اسلامي در دست  يعقوب و شيعيان است و با انقلابي سريع مي  تواند بساط حكومت تو را سرنگون كنند. تبليغات زهرآگين دشمنان كار خود را كرد و موجب بركناري يعقوب و زنداني شدن او گرديد.<ref> پيشواي آزاده; مهدي پيشوايي، ص 55.</ref>
+
{{شناختنامه امام کاظم (ع)}}
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
[[Category:امام كاظم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۴۴

یاران برجسته امام کاظم (علیه‌السلام) تداوم امامت را برای رهبری جامعه اصل مسلم اسلامی دانسته و در برابر امواج انحرافی که خلفای خلافکار و فرقه های گوناگون پدید می آوردند، مقاومت می کردند. در زیر تنی چند از این مردان بزرگ به اجمال معرفی می‌شوند.

اصحاب مشهور امام کاظم

یونس بن عبدالرحمن

یونس بن عبدالرحمن در اعتقاد به امامت حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام چنان روشن بین و استوار بود که کوچکترین نرمش و یا لغزشی را در مقابل منحرفان روا نمی شمرد و در برخورد با فرقه هایی چون واقفیه، موضع قاطعی داشت. او در پرتو انوار درخشان هفتمین و هشتمین فروغ امامت از چهره های درخشان جهان تشیع و شخصیتی ارزنده به شمار می رود.

حضرت امام رضا علیه‌السلام او را «سلمان» زمان خود دانسته و عموم علمای شیعه، تقوا و پاکی وی را ستوده و مقام علمی و فقهی وی را تصدیق کرده و روایاتش را بدون هیچ گونه شبهه ای پذیرفته اند. او روزگار خود را غالباً با تالیف کتاب می گذراند و سی کتاب در زمینه های گوناگون علوم اسلامی نوشته است.[۱]

محمد بن ابی عمیر

محمد بن ابی عمیر در میان شیعیان و اهل تسنن از چهره های محبوب و عابد و پارسا محسوب می شود.[۲] او روایاتی از امام هفتم نقل کرده که در آن ها امام را با کنیه ابااحمد مخاطب قرار داده است.[۳]

وی ۹۴ جلد کتاب در مباحث مختلف علمی، دینی و فقهی به رشته تحریر درآورد و مجموعه روایاتی که نقل کرده به ۶۵۴ حدیث می رسد. طی چهار سالی که در زندان بود، نگاشته های وی از بین رفت و بعدها با تکیه بر حافظه و آن چه به راویان دیگر انتقال داده بود، روایت می کرد. سرانجام محمد بن ابی عمیر مورد خشم دستگاه خلافت عباسی قرار گرفت; زیرا هارون اعتقاد داشت اسرار فعالیت سیاسی و مبارزات مخفی شیعیان و اسناد ارتباط آنان با پیشوای هفتم در اختیار اوست.

کشی به نقل از فضل ابن شاذان گفته است: «درباره ابن ابی عمیر نزد خلیفه سعایت شد، او را دستگیر کرده و از وی خواستند نام شیعیان و کسانی که با موسی بن جعفر علیهماالسلام در ارتباط هستند به دستگاه خلافت تحویل دهد، وی امتناع کرد و از افشای نام رابطین با امام اجتناب نمود، دژخیمان او را در میان دو چوب قرار دادند. و برای اقرار گرفتن از نامبرده صدتازیانه بر بدنش زدند و چون از مقاومت دلیرانه اش خسته شده و به خشم آمدند بیش از صدهزار درهم وی را جریمه کرده و تمام اموالش را مصادره کردند.»[۴]

محمد بن مفضل بن عمر

محمد بن مفضل را باب امام کاظم علیه‌السلام نامیده اند; او رابط میان مردم و حضرت بود و فرزند مفضل بن عمر جعفی است، که امام صادق علیه‌السلام توحید معروف خویش را به وی املاء فرمود.

محمد بن علی بن نعمان

محمد بن علی بن نعمان، کنیه اش ابوجعفر و لقب او مؤمن طاق بود؛ چون مغازه اش در کوفه زیر طاقی قرار گرفته بود. از بزرگان اصحاب امام ششم و امام هفتم است. وی توان آن را داشت که با هر مخالفی بحث کند و بر وی غالب گردد.[۵]

حسن بن محبوب

حسن بن محبوب از راویان بزرگ است که فقهای شیعه در صحت احادیث او اجماع دارند و خودش را توثیق کرده اند. او نزد امام هفتم و امام هشتم از احترام زیادی برخوردار بود و از ارکان عصر خویش به شمار می رفت، شیعیان اهل بیت از اطراف و اکناف دنیای اسلام به نزدش رفته و از فضل و دانش وی خصوصاً در فقه بهره می گرفتند، تألیفات و تصنیفات وی را شیخ طوسی در فهرست خویش ذکر نموده است.

ابوعبدالله بن یحیی کاهلی اسدی

از اصحاب امام کاظم علیه‌ السلام است که نزد آن حضرت محترم بود و علمای رجال او را با منزلت و فضل می دانند. حضرت موسی بن جعفر خطاب به علی بن یقطین که در دستگاه هارون نفوذ سیاسی داشت، فرمود: از کاهلی اسدی و خاندانش صیانت کنید. من بهشت را برایتان ضمانت می کنم. وی هم قبول کرد و ابن یقطین زندگی او و خاندانش را تأمین می کرد.[۶]

ابان بن عثمان بجلی

ابان بن عثمان اهل کوفه بود و گاهی هم در بصره سکونت داشت. شیخ طوسی وی را از موالیان بجیله می داند. گروهی از بصریان هم چون ابوعبیده از وی حدیث نقل کرده اند. ابان با حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام ارتباط داشته و در کتاب هایش از آن حضرت روایاتی نقل کرده است.[۷]

عبدالله بن جندب

عبدالله بن جندب بجلی و کوفی است. او منزلتی بلند نزد امام هفتم داشت و وکیل آن حضرت به شمار می رفت، امام رضا سوگند یاد کرد که عبدالله بن جندب مورد رضایت خدا و رسول الله صلی الله علیه و آله و از مخبتین ماست.[۸]

هشام بن حکم

هشام بن حکم پرورش یافته مکتب امام صادق علیه‌ السلام بود. او به خاطر دشمنی با بنی عباس سال ها مخفیانه زندگی می کرد و امام ششم او را نگهبان و گواهی دهنده بر راستی خویش می دانست. بارها از سوی امام کاظم علیه‌ السلام برای انجام کارهای شخصی یا عمومی به عنوان وکیل تعیین شد. هارون که در پی فرصتی بود تا هشام را به قتل برساند، جلسه ای با حضور دانشمندان وابسته در منزل یحیی برمکی ترتیب داد و خود از پشت پرده به نظاره نشست، هشام با همه فراست و شجاعت، به آن چه اعتقاد داشت اعتراف کرد و از آن جلسه گریخت و از بغداد به کوفه رفت و در منزل بشیر که از شیعیان معروف بود وارد گردید. او دانشمندی برجسته، متکلمی بزرگ و دارای بیانی شیرین و رسا بود.[۹]

صالح بن واقدی

وی گوید: خدمت امام موسی کاظم علیه ‌السلام رسیدم، حضرت فرمود: هارون تو را زندانی می کند و درباره من از تو می پرسد، بگو او را نمی شناسم و آن گاه که به زندان افتادی تو را آزاد می کنم. و همین گونه هم شد. او با کمک امام به طرز شگفت انگیزی از زندان به مازندران (طبرستان) رفت. صالح بن واقدی می گوید: چون به دیار خویش برگشتم، به خدا سوگند نه کسی از من خبر گرفت و نه از زندانی بودنم کسی جویا شد.[۱۰] او به برکت کرامت امام از چنین دسیسه ای رهایی یافت و توانست مدت ها در طبرستان به دفاع از حریم امامت بپردازد و با روی ولایت را پاسداری نماید.

صفوان بن یحیی

زمانی که صفوان بن یحیی به رشد عقلی رسید و علوم عقلی را از پدر خویش فراگرفت، در حوزه درس امام کاظم علیه‌السلام حاضر شده و از بیانات قدسی آن فروغ آسمانی بهر مند گشت. او از فقیهان، محدثان و متکلمان کم نظیر است. علاوه بر مقام شامخ علمی، جایگاه والایی در زهد، تقوا و عبادت داشت. صفوان را یکی از وکیلان و نایبان خاص امام دانسته اند و می گویند او ضمن جمع آوری وجوهات شرعی، ماموریت خطیر نشر روایات اهل بیت و هدایت شیعیان و مبارزه با خطوط انحرافی و التقاطی آن عصر را برعهده داشت.[۱۱]

علی بن یقطین

علی بن یقطین از دوستان و علاقه مندان امام موسی علیه ‌السلام بود، در دستگاه هارون به مقام وزارت رسید. چندین مرتبه خواست از این مقام استعفا بدهد، ولی حضرت مخالفت کرد. وی برای ارتباط با امام و کمک به شیعیان و حمایت از محبان آل عترت که در فقر و ناداری بسر می بردند، از ماموران مخفی استفاده می کرد، اسماعیل بن سلان و فلان بن حمید از آن جمله اند که فرزند یقطین آنان را احضار کرد و گفت دو مرکب سواری تدارک دیده و از طریقی غیر از راه معمول بروید تا به امام هفتم برسید و نامه و مبالغی که می دهم تحویل آن حضرت به نحوی دهید که کسی متوجه نشود.[۱۲]

ابن بزیع

محمد بن اسماعيل بن بزيع از اعیان و رجال شیعه و شاگردان امام کاظم علیه ‌السلام است. طبق دستور امام در تشکیلات بنی عباس شغل مهمی داشت و از مشاورین خاص دستگاه خلافت به شمار می رفت. امور تعدادی از شیعیان جهان اسلام توسط وی اصلاح گشت. او به نیازمندان پناه می داد و عاشقان اهل بیت را از گرفتاری می رهانید.[۱۳]

یعقوب بن داود

مردی باایمان، پاک سرشت و نیکوکار بود. به دلیل برخورداری از شهامت و روحیه مبارزاتی به اتفاق برادرانش در قیام ابراهیم فرزند عبدالله بن حسن شرکت کرد و به همین دلیل دستگیر و زندانی گردید و تا آخر خلافت منصور در حبس به سر برد. با روی کار آمدن مهدی عباسی آزاد شد. این بار یعقوب تلاش های خود را در حمایت از خاندان عصمت و طهارت و توسعه اقتدار شیعیان به صورت نفوذ در دستگاه حکومت و قبضه کردن پنهانی قدرت ادامه داد و سرانجام به پست وزارت رسید. به این ترتیب توانست بسیاری از مناصب مهم تحت قلمرو خلافت اسلامی را به علویان و سادات و برخی شیعیان تفویض کند. این وضع دشمنان را نزد خلیفه عباسی به سعایت و مذمت از وی واداشت و مهدی عباسی را به این موضوع تهدید کردند که سراسر کشور اسلامی در دست یعقوب و شیعیان است و با انقلابی سریع می تواند بساط حکومت تو را سرنگون کنند. تبلیغات زهرآگین دشمنان کار خود را کرد و موجب برکناری یعقوب و زندانی شدن او گردید.[۱۴]

پانویس

  1. جامع الرواة; محمد بن علی اردبیلی، ج ۲، ص ۳۵۶ -۳۵۷ و نیز الکنی و الالقاب، محدث قمی.
  2. فهرست شیخ طوسی، ص ۲۶۵.
  3. معجم رجال حدیث، ج ۱۴، ص ۳۰۱.
  4. این واقعیت در رجال نجاشی، ص ۲۲۹ و رجال کشی، ص ۵۹۱ آمده است.
  5. رجال کشی، ص ۱۸۶.
  6. راویان امام رضا علیه ‌السلام در مسندالرضا، ص ۳۶۱.
  7. همان، ص ۱۵.
  8. منتهی الامال، ج ۲، ص ۲۷۶.
  9. رجال نجاشی، ص ۳۰۵ و رجال کشی، ص ۲۶۹.
  10. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۶۷.
  11. در مورد وی بنگرید به کتاب صفوان بن یحیی، شکوه ایمان، محمد اصغری نژاد.
  12. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۵.
  13. رجال نجاشی، ص ۲۵۵.
  14. پیشوای آزاده; مهدی پیشوایی، ص ۵۵.

منابع

  • غلامرضا گلی زواره، پاسداران ولایت در عصر امام کاظم(ع)، کوثر، شماره ۹، آذر ۱۳۷۶، صفحه ۳۲.